تازهترین فتواهای آیتالله العظمی خامنهای مقام معظم رهبری مرجع تقلید شیعیان جهان که حاوی موضوعاتی چون ماهواره، تجارت الکترونیکی، معامله با شرکتهاى صهیونیستى، بهائیت، احضار روح، زمین مصادرهای، اضافهکاری، موسیقی و... است، منتشر شد.
*احکام تقلید
یادگیرى احکام
1. اگر شخصى بر اثر نیاموختن احکام، مرتکب حرام یا ترک واجب شود، گناهکار است.
اعمال عامى بدون تقلید
2. اگر اعمال شخصى که اهل تقلید نبوده است موافق احتیاط یا مطابق واقع یا فتواى مجتهدى باشد که وظیفهاش تقلید از او مىباشد، محکوم به صحّت است.
جاهل قاصر و مقصّر
3. جاهل مقصّر کسى است که متوجه جهل خود بوده و راه رفع آن را نیز مىداند، ولى در آموختن احکام کوتاهى کند. و جاهل قاصر کسى است که متوجه جهل خود نبوده و یا راهى براى رفع آن ندارد.
معیار تعیین موضوعات احکام
4. معیار در تعیین موضوعات احکام، تشخیص خود مکلّف و یا اقامه دلیل شرعى بر آن، براى او مىباشد.
تکلیف مقلدین مقام معظم رهبرى (دام ظله)
5. کتاب اجوبة الاستفتائات (احکامِ عبادات و معاملات بهصورت پرسش و پاسخ)، مناسک حجّ و جزوه راهنماى فتاوا (برخى از مواردى که نظر مقام معظم رهبرى (دام ظله) با فتاواى حضرت امام خمینى(ره) تفاوت دارد) چاپ شده و در دسترس همگان مىباشد؛ و در مسائلى که علم به اختلاف فتوا ندارید، مىتوانید به رساله حضرت امام (قدّس سرّه) مراجعه نموده یا بهصورت کتبى یا شفاهى و یا از طریق اینترنت استفتا نمایید.
تصدى بیان فتوا
6. کسى که در نقل فتوا گرفتار خطا و اشتباه مىشود، جایز نیست متصدى این کار شود.
تقلید اعلم
7. در صورت تعدد فقهاى جامعالشرایط و اختلاف آنان در فتوا، بنا بر احتیاط واجب باید از اعلم تقلید شود.
تعریف عادل
8. عادل کسى است که پرهیزگارى او بهحدى رسیده باشد که از روى عمد مرتکب گناه نشود.
عدول به مرجع دیگر
9. عدول از مجتهد زنده، به دیگرى بنابر احتیاط واجب جایز نیست، مگر اینکه اعلم یا محتمل الاعلمیه باشد.
تبعیض در تقلید
10. در صورت وجود چند مجتهد مساوى، تبعیض در تقلید مانع ندارد.
تقلید ابتدایى از میت
11. تقلید ابتدایى از مجتهد میّت یا بقاء بر تقلید او باید بر اساس تقلید از مجتهد زنده و بهاحتیاط واجب اعلم باشد.
12. بنابر احتیاط واجب تقلید ابتدائى از مجتهد متوفّى جایز نیست.
بقاء بر تقلید میّت
13. بقاء بر تقلید میت حتى در مسائلى که تاکنون مکلف به آنها عمل نکرده، جایز و مجزى است.
عدول از مجتهد زنده به میّت
14. بقاء بر تقلید میّت تا وقتى که در مسألهاى به مجتهد زنده عدول نشده جایز است، ولى پس از عدول، رجوع مجدد به میّت بنابر احتیاط واجب در آن مسأله جایز نیست.
احکام ولایت فقیه
ولایت فقیه
15. ولایت فقیه بهمعناى حاکمیّت مجتهد جامعالشرایط در عصر غیبت است و شعبهاى است از ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) که همان ولایت رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) مىباشد.
اطاعت از ولىّ فقیه
16. در مسائل مربوط به اداره کشور اسلامى و امورى که به عموم مسلمین ارتباط دارد، نظر ولىّ امر مسلمین باید اطاعت شود. ولى در مسائل فردى محض، هر مکلفى باید از مرجع تقلید خودش پیروى نماید.
عدم اعتقاد به ولایت فقیه
17. عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، اعم از این که بر اثر اجتهاد باشد یا تقلید، موجب ارتداد و خروج از اسلام نیست.
اجراى حدود در زمان غیبت
18. اجراى حدود در زمان غیبت واجب است، و ولایت بر آن مختص ولىّ امر مسلمین مىباشد.
احکام طهارت
تطهیر فرش با آب لولهکشى
19. در تطهیر فرش با آب لولهکشى، جدا شدن آب غساله از آن لازم نیست، بلکه بعد از برطرف شدن عین نجاست، بهمجرد رسیدن آب به محل نجس و حرکت غساله از جاى خود بهوسیله کشیدن دست یا چیز دیگرى بر فرش در هنگام اتصال آب، طهارت حاصل مىشود.
تطهیر توسط زمین
20. کسى که بر اثر راه رفتن روى زمین، کف پا یا کفش او با نجاستى تماس یافته و نجس شده است، هرگاه تقریباً بهقدر 10 قدم روى زمین خشک و پاک راه برود کف پا یا ته کفشى که نجس شده است پاک مىشود، مشروط به اینکه عین نجاست برطرف شده باشد.
مطهر نبودن آسفالت
21. زمین آسفالت و یا آغشته به قیر، پاک کننده کف پا یا ته کفش نیست.
تطهیر توسط آفتاب
22. تابیدن آفتاب باعث طهارت زمین و همه اشیاء غیرمنقول از قبیل ساختمان و چیزهایى که در آن بهکار رفته مانند چوب، در، پنجره و مانند آن مىشود، بهشرطى که عین نجاست قبلاً از آنها زائل شده باشد و در موقع تابش آفتاب، تر باشند و بهوسیله آفتاب خشک شوند.
داروى الکلدار
23. اگر انسان بداند الکلى که در دارو بهکار رفته است از نوع خوراکى بوده و در اصل مایع و مسکر بوده است، بنابر احتیاط آن دارو نجس است و اگر نمىداند، پاک است.
بقاء رنگ خون
24. اگر بعد از شستن لباس آلوده به خون، عین خون نباشد و فقط رنگ آن باقى مانده باشد، پاک است.
خون تخممرغ
25. لکه خون در تخممرغ پاک است، ولى خوردنش حرام است.
خون منجمدشده در دهان
26. غذایى که با خون منجمدشده در لثه تماس یافته، پاک است و خوردنش اشکال ندارد.
پوستهاى کوچک
27. بهطور کلّى پوستهاى کوچک بدن که موقع افتادنشان رسیده، اگرچه آنها را بکنند پاک است ولى بنابر احتیاط واجب باید از پوستى که وقت افتادنش نرسیده و آن را کندهاند اجتناب کنند.
فضله پرندگان
28. فضله پرندگان ــ چه حلالگوشت باشند و چه حرامگوشت ــ پاک است.
اهل کتاب
29. اهل کتاب ذاتاً پاک هستند.
گوشتهاى وارداتى از کشورهاى غیراسلامى
30. گوشتى که از کشورهاى غیراسلامى وارد مىشود اگر تذکیه شرعى آن احراز نشود، خوردن آن حرام است ولى از نظر طهارت، اگر یقین به عدم تذکیه آن نباشد، پاک است.
اطلاع دادن از نجس
31. اگر مهمان یکى از اثاثیههاى میزبانش را نجس کند اطلاع دادن به او در غیر از خوردنى و آشامیدنى و ظرفهاى غذا لازم نیست.
افتادن اشیاء مقدس در چاه توالت
32. اگر مثلاً آیاتى از قرآن یا حرزى که محتوى قرآن است در چاه توالت افتاد فقط براى کسى که برایش شرعاً ثابت شده است، رفتن به آن دستشویى جایز نیست و باید صبر کند تا یقین کند حرز پوسیده شده و از بین رفته است و اما براى آنان که نمىدانند، تکلیفى نیست و کسى که حرز را انداخته لازم نیست به دیگران بگوید و اگر عسر و حرج است لازم نیست چاه را تخلیه کنند.
وسواس
33. از نظر شرع مقدس، در طهارت و نجاست اصل بر طهارت و پاکى اشیاء است؛ یعنى در هر موردى که کمترین تردیدى در نجس شدن چیزى حاصل شد، حکم به عدم نجاست مىشود.
کسانى که داراى حساسیت نفسانى شدیدى در مورد نجاست هستند (به این افراد در اصطلاح فقهى وسواسى گفته مىشود) حتى اگر گاهى یقین به نجاست هم پیدا کردند باید حکم به عدم نجاست کنند، مگر در مواردى که نجس شدن یک شىء را با چشمان خود ببینند بهطورى که اگر فرد دیگرى هم آن را ببیند یقین به سرایت نجاست کند فقط در این موارد باید حکم به نجاست کنند. استمرار اجراى این حکم در مورد افراد مزبور تا زمانى است که این حساسیت بهطور کلى از بین برود.
احکام وضو
دفعات شستن اعضاى وضو
34. شستن صورت و دستها بار اول واجب است و بار دوم جایز و بیش از آن غیرمشروع است. تعیین کننده بار اول یا دوم یا بیشتر، قصد وضو گیرنده است، یعنى مىتواند بهقصد بار اول، چند مرتبه آب به روى صورت بریزد.
وضوى ارتماسى
35. در وضوى ارتماسى در مورد دستها باید قصد شستن وضوئى آنها هنگام خارج کردن آنها از آب باشد، تا بتوان از این طریق، مسح را با آب وضو انجام داد.
مسح سر
36. مسح سر بنا بر احتیاط باید با دست راست انجام شود، ولى کشیدن مسح از بالا به پایین لازم نیست.
مسح بر موى مصنوعى
37. اگر موى کاشته شده، قابل برداشتن نبوده و یا ازاله آن مستلزم حرج و مشقّت باشد و با وجود موها، امکان مسح بر پوست سر نباشد، مسح روى همان موها، کافى است.
جهل نسبت به مقدار مسح پا
38. شخصى که بر اثر جهل به مسأله، مسح پا را تا برآمدگى روى پا مىکشیده، اعمالش نسبت به گذشته محکوم به صحّت است ولى بعد از این تا مفصل ساق، مسح نماید.
زخم محل مسح
39. شخصى که محل مسح او زخم است اگر نتواند دستِ تر بر آن بکشد باید تیمم کند. ولى اگر بتواند پارچهاى روى زخم قرار دهد و بر آن دست بکشد، احتیاط آن است که علاوه بر تیمم، وضو نیز با چنین مسحى انجام دهد.
مانعیّت چربى بدن
40. چربىهاى طبیعى در پوست صورت و موها مانع وضو نیست، مگر بهقدرى زیاد باشد که مانع رسیدن آب به پوست و مو گردد.
مانع نبودن اثر خالکوبى
41. اگر خالکوبى مجرد رنگ باشد و یا در زیر پوست بوده و بر ظاهر پوست چیزى که مانع از رسیدن آب بر آن شود، وجود نداشته باشد، وضو و غسل و نماز صحیح است.
حرج در رفع حاجب
42. براى غسل و وضو اگر رفع حاجب حرجى باشد، حکم جبیره مترتب است.
وضو قبل از وقت نماز
43. وضو گرفتن براى نماز واجب، اگر نزدیک داخل شدن وقت نماز باشد، اشکال ندارد.
قدرت نداشتن بر حفظ وضو
44. کسى که پىدرپى از او باد خارج مىشود، در صورتى که نتواند وضوى خود را تا آخر نماز حفظ کند و تجدید وضو در اثناء نماز برایش خیلى دشوار باشد، کافى است براى هر نماز یک وضو بگیرد.
وضو با آبهاى خنک داخل مسجدالحرام
45. صحت وضو با آبهاى خنک مسجدالحرام و اطراف آن که به آشامیدن اختصاص دادهاند، با شک در اباحه آن براى وضو محل اشکال بلکه منع است.
نوشتن کلمات مقدسه بدون طهارت
46. براى نوشتن آیات شریفه و اسامى مقدسه طهارت لازم نیست، ولى براى مسّ آنها طهارت لازم است.
مسّ خط بریل
47. اگر قرآن کریم و اسماء طاهره با خط بریل نوشته شود چنانچه نقاط برجسته، علامت حروف باشد، مسّ آنها بدون طهارت جایز است، ولى اگر در نظر عرف آگاه، نوعى خط محسوب شود در مسّ آنها رعایت احتیاط لازم است.
مسّ «بسمه تعالى»
48. مسّ «بسمه تعالى» حکم مسّ لفظ جلاله را ندارد.
مسّ همزه و چند نقطه (ا...)
49. مسّ همزه و چند نقطه (ا...) که بهجاى لفظ جلاله نوشته مىشود حکم مسّ لفظ جلاله را ندارد.
مسّ آرم جمهورى اسلامى
50. اگر آرم جمهورى اسلامى در نظر عرف، اسم جلاله محسوب شود، مسّ آن بدون طهارت جایز نیست.
احکام غسل
جنابت زن بدون مقاربت
51. اگر زن بدون مقاربت به اوج لذّت برسد و در آن حال از او رطوبتى خارج شود آن رطوبت منى بوده و موجب جنابت مىگردد ولى سایر ترشحات پاک مىباشد و در صورت شک نیز حکم جنابت را ندارد.
رطوبت مشکوک در مردان
52. رطوبتى که در خواب یا بیدارى از مرد خارج مىشود اگر همراه با شهوت و جستن و سست شدن بدن باشد، حکم منى را دارد ولى اگر حتى یکى از این علائم را نداشته باشد و یا مورد شک باشد، حکم منى را ندارد مگر آنکه از راه دیگرى یقین به منى بودن آن پیدا کند.
خواندن سورههاى عزائم در حالت جنابت
53. خواندن آیاتى که سجده واجب دارند، بر جنب حرام است ولى خواندن سایر آیات از این سورهها اشکال ندارد.
عبادت با غسل باطل
54. کسى که غسل را مدتى باطل انجام مىداده مثلاً رعایت ترتیب را نمىکرده تمام نمازهایى که در حال حدث اکبر خوانده باید قضا کند ولى چنانچه معتقد بوده که غسلش صحیح است روزههایش محکوم به صحّت مىباشد.
حدث اصغر در اثناء غسل
55. حدث اصغر در اثناى غسل به صحّت غسل ضرر نمىرساند و لازم نیست که غسل را از نو شروع کند، ولى چنین غسلى کفایت از وضو براى نماز و سایر اعمال مشروط به طهارت از حدث اصغر نمىکند.
شستن موها در غسل
56. بنا بر احتیاط واجب هنگام غسل باید تمام موها شسته شود.
کفایت یک غسل از چند غسل
57. کسى که غسلهاى متعددى اعم از واجب یا مستحب بر ذمّه او باشد، اگر بهنیت همه آنها یک غسل بهجا آورد، کافى است؛ و نیز اگر در بین آنها غسل جنابت باشد و به نیت آن غسل کند، از بقیه غسلها کفایت مىکند. اگر چه احتیاط این است که همه آنها را نیّت نماید.
جهل به وجوب غسل
58. کسى که بهخاطر جهل به وجوب غسل، مدتى در حالت جنابت بوده است قضاى نمازهایى که در حال جنابت خوانده است بر او واجب مىباشد و نیز قضاى روزه هم در صورتى که مىدانسته جنب است ولى جاهل به وجوب غسل براى روزه گرفتن بوده است، بر او واجب است.
احکام بانوان
خون قبل از نُهسالگى دختر
59. خونى که دختر قبل از نُهسالگى ببیند علامت شرعى بلوغ دختر نیست و حکم حیض را ندارد هرچند صفات آن را داشته باشد.
خون زن با برداشتن رحم
60. اگر رحم زنى را در اثر بیمارى و عمل جراحى برداشتند و خون ببیند اگر خون جراحت باشد مثل سایر خونهایى است که از جراحت مىباشد و در غیر این صورت ممکن است خون حیض و یا استحاضه باشد.
غسل جنابت در زمان حیض
61. صحّت غسل جنابت در حال حیض مورد اشکال است.
استحباب برخى از عبادات در موقع نماز براى حائض
62. مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاک نماید و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگیرد و در جاى نماز رو به قبله بنشیند و مشغول ذکر و دعا و صلوات و تلاوت قرآن شود و در این وقت تلاوت قرآن مکروه نیست.
احکام تیمّم
مقدار واجب مسح در تیمم
63. در مسح پیشانى هنگام تیمم باید کف دست تا سر انگشتان بر پیشانى کشیده شود و نیز نسبت به پشت دست، باید مسح دست تا سر انگشتان باشد.
طهارت اعضاء تیمم
64. بعید نیست که طهارت اعضاء تیمم شرط نباشد، ولى احتیاط این است که در صورت امکان پیشانى و پشت دستها پاک باشد.
اشیایى که تیمم بر آنها صحیح است
65. تیمم بر آنچه از زمین محسوب شود مانند سنگ گچ و سنگ آهک، صحیح است. و بعید نیست که تیمم بر گچ و آهک پخته و آجر و امثال آنها نیز صحیح باشد.
شک در کفایت وقت براى غسل یا وضو
66. اگر انسان نداند فرصتى که از وقت نماز باقى مانده است بهاندازه نماز با غسل یا وضو هست یا نه، باید تیمم کند و نمازش را بخواند.
تکرار تیمم بدل از غسل
67. شخص جنبى که از غسل کردن معذور است، پس از آن که تیمم بدل از غسل جنابت کرد اگر حدث اصغرى از او سر بزند، تا زمانى که عذر شرعى مجوز تیمم باقى است بنا بر احتیاط واجب باید براى اعمال مشروط به طهارت، تیمم بدل از غسل نماید و وضو هم بگیرد، و اگر معذور از وضو باشد باید تیمم دیگرى بدل از وضو نماید.
معذور از وضو و تیمم
68. کسى که نه وضو برایش ممکن است و نه تیمم، بنا بر احتیاط واجب باید نماز را در وقت بدون وضو و تیمم بخواند و بعد از وقت با وضو یا تیمم قضا کند.
احکام نماز
حضور قلب در نماز
69. به کتب مربوطه از جمله اسرار الصلوة حضرت امام «قدس سره» مراجعه شود.
وقت نماز
دخول وقت
70. هر زمان که انسان اطمینان به دخول وقت پیدا کرد مىتواند نماز بخواند.
اعلام اوقات شرعى از طریق جدولها و رسانهها
71. اگر از زمان اعلامى توسط جدولها و رسانههاى گروهى اطمینان به دخول اوقات شرعى پیدا شود کافى است، در غیر این صورت باید صبر شود تا اطمینان حاصل گردد.
شبهاى مهتابى
72. فرقى بین شبهاى مهتابى و غیرمهتابى در طلوع فجر، وقت فریضه صبح و وجوب امساک براى روزه گرفتن نیست، هرچند احتیاط در این زمینه خوب است.
وقت نماز عصر
73. وقت نماز عصر تا غروب آفتاب است.
خواندن نماز برخلاف ترتیب
74. شخصى که نماز عصر را پیش از نماز ظهر و یا نماز عشا را پیش از نماز مغرب خوانده چنانچه بر اثر اشتباه و غفلت بوده و بعد از تمام شدن نماز متوجه شود، نمازش صحیح است و اگر عمداً بوده، باطل است.
قبله
تشخیص قبله
75. نمازگزار، باید علم به جهت قبله داشته باشد و شهادت دو فرد عادل که از روى نشانههاى حسّى شهادت دهند نیز کفایت مىکند و اگر این دو ممکن نبود، تمام تلاش خود را به کار برده و طبق گمانى که به دست مىآورد عمل مىکند، حال اگر از طریق معتبرى، جهت قبله را تعیین و به آن سمت نماز خواند و بعد فهمید اشتباه کرده، در صورتى که انحراف او تا 90 درجه باشد، نمازش صحیح است و اگر بیشتر از این مقدار باشد در صورتى که وقت نماز نگذشته، باید اعاده کند و اگر وقت گذشته، قضا ندارد.
تشخیص قبله از راه قواعد علمى
76. اگر از قواعد علمى اطمینان به جهت قبله حاصل شود کافى است.
اعتماد به قبلهنما و محراب مساجد و قبور مسلمین
77. اعتماد به قبلهنما در صورتى که موجب اطمینان براى مکلّف شود، صحیح است و باید طبق آن عمل گردد، و در غیر این صورت مىتوان بر اساس محراب مساجد و قبور مسلمین جهت قبله را تشخیص داد.
مکان نمازگزار
فاصله زن و مرد
78. بنا بر احتیاط واجب لازم است بین زن و مرد در حال نماز، حداقل یک وجب فاصله باشد که در این صورت اگر زن محاذى مرد یا جلوتر از مرد باشد، نماز هر دو صحیح است. رعایت این احتیاط در مسجدالحرام لازم نیست.
سجاده و مهر منقش
79. نماز روى سجاده منقش و سجده بر مهر منقش فىنفسه اشکال ندارد، ولى اگر بهگونهاى باشد که بهانه به دست کسانى دهد که تهمت به شیعه مىزنند، تولید آن و نماز خواندن بر آن جایز نیست. و نیز اگر موجب تفرق حواس و از بین رفتن حضور قلب در نماز شود، کراهت دارد.
نماز در مکانى که موسیقى پخش مىشود
80. در مکانى که موسیقى حرام پخش مىشود اگر نماز خواندن مستلزم گوشدادن به موسیقى باشد، توقف در آنجا جایز نیست، ولى نماز محکوم به صحّت است.
احکام مسجد
تعریف مسجد جامع
81. مسجد جامع مسجدى است که در شهر براى اجتماع همه اهل شهر بنا شده و اختصاص به گروه خاصى ندارد.
نجس کردن مسجد محوشده
82. مسجدى که بهکلى محو شده یا بهجاى آن بناى دیگرى ساخته شده و امیدى هم به بازسازى آن نیست، معلوم نیست که نجس کردنش حرام باشد گرچه احتیاط در نجس نکردن آن است.
اجرای سرود همراه با موسیقى در مسجد و امثال آن
83. اجراى سرودهاى انقلابى و مانند آن همراه با نغمههاى موسیقى در مکان مقدس و در مناسبتهایى که آن را اقتضا مىکند، اشکال ندارد مشروط به اینکه با احترام آن مکان منافات نداشته باشد و در مکانهایى مثل مسجد مزاحم نمازگزاران نباشد، ولى پخش موسیقى لهوى مضلّ عن سبیل الله بهطور مطلق جایز نیست.
پخش موسیقى از مسجد
84. مسجد جایگاه خاصى دارد و اگر پخش موسیقى در آن منافى با حرمت مسجد باشد، حرام است، حتى اگر موسیقى غیرحرام باشد.
انجام ورزش و امثال آن در مسجد
85. از انجام ورزش و هر کارى که با قداست و شئون مسجد منافات دارد اجتناب شود.
اطعام عروسى در مسجد
86. غذا دادن به دعوت شدگان در مسجد فىنفسه اشکال ندارد.
ورود کفار به مساجد
87. ورود کفار به مسجد الحرام شرعاً ممنوع است و در سایر مساجد نیز اگر هتک و بىاحترامى مسجد شمرده شود، جایز نیست، بلکه در سایر مساجد نیز مطلقاً وارد نشوند.
تخریب مسجد
88. تبدیل و تخریب مسجد جایز نیست، مگر اینکه ضرورت غیرقابل چشمپوشى در بین باشد.
لباس و بدن نمازگزار
نماز در لباس یا مکان متعلق خمس
89. شخصى که در لباسى یا مکانى که خمس به آنها تعلق گرفته و خمسش داده نشده نماز خوانده اگر جاهل به تعلق خمس بوده و یا جاهل به حکم تصرف در آن مال بوده، نمازهایى که خوانده صحیح است.
نماز با کمربند چرمى وارداتى از کشورهاى غیراسلامى
90. کمربندهاى چرمى که از کشورهاى غیراسلامى وارد مىشود اگر انسان نداند که چرم طبیعى است یا مصنوعى، پاک است و نماز با آن اشکال ندارد، ولى اگر طبیعى بودن آن احراز شود و شک در این باشد که آیا از حیوانى است که تذکیه شرعى شده یا نه، نجس نیست، ولى نماز با آن باطل است، و در صورتى که نمازهاى قبلى را در حال جهل به مسأله خوانده است، قضاى آنها واجب نیست.
همراه داشتن پَر پرندگان در نماز
91. پر تمام پرندگان پاک است، ولى در صورتى که پر، از پرندگان حرامگوشت باشد، همراه داشتن آن در نماز موجب بطلان است.
ظاهر شدن موى زن در نماز
92. در صورتى که هنگام نماز، موى زن سهواً ظاهر شود و بهمجرّد اطلاع آن را بپوشاند، نمازش صحیح است.
پوشش پاى زن در نماز
93. زن باید در حضور نامحرم تمام پاى خود را در نماز بپوشاند ولى اگر نامحرم نباشد پوشاندن پا تا مفصل ساق لازم نیست.
پوشاندن موهاى مصنوعى در نماز و غیره
94. براى زنان پوشاندن موهاى مصنوعى در نماز واجب نیست، ولى در برابر نامحرم (چه در حال نماز و چه غیر نماز) بنا بر احتیاط واجب باید آن را بپوشانند.
نماز با حلقه طلا براى مردان
95. به دست کردن حلقه و انگشتر طلا براى مردان حرام است و بنا بر احتیاط واجب نماز با آن باطل است.
طلاى سفید براى مردان
96. اگر جنس طلاى سفید، طلا باشد که بر اثر مخلوط کردن مادهاى رنگ آن سفید شده است استفاده از آن براى مردان حرام است ولى اگر جنس آن پلاتین است یا عنصر طلا در آن بهقدرى کم است که عرفاً به آن طلا نمىگویند، مانع ندارد.
روکش طلا براى دندان مردان
97. گذاشتن روکش طلا یا پلاتین روى دندان براى مردان اشکالى ندارد، ولى پوشاندن دندانهاى جلو با طلا اگر بهقصد زینت باشد، خالى از اشکال نیست.
لباس شهرت
98. لباس شهرت لباسى است که پوشیدن آن براى شخص بهخاطر رنگ یا کیفیت دوخت یا مندرس بودن آن و یا علل دیگر مناسب نیست بهطورى که اگر آن را در برابر مردم بپوشد توجه آنان را به خود جلب نموده و انگشتنما مىشود پوشیدن چنین لباسى بنا بر احتیاط واجب جایز نیست، ولى نماز خواندن با آن اشکال ندارد.
اذان و اقامه
شهادت ثالثه
99. گفتن «أشهد أنّ علیاً ولی الله» در اذان و اقامه بهعنوان شعار تشیع خوب و مهم است و باید بهقصد قربت مطلقه گفته شود، ولى جزو اذان و اقامه نیست.
پخش اذان از بلندگوى مسجد و غیر آن
100. پخش اذان، بهنحو متعارف، براى اعلام وقت نماز، بهوسیله بلندگو، اشکال ندارد ولى پخش آیات قرآنى و دعا و غیر آن اگر موجب اذیّت همسایگان شود، جایز نیست.
واجبات نماز
کیفیت خواندن قرائت نمازهاى جهریه براى زنان
101. زنها مىتوانند حمد و سوره نمازهاى صبح، مغرب و عشاء را بلند یا آهسته بخوانند، ولى اگر نامحرم صدایشان را بشنود بهتر است آهسته بخوانند.
غلط در نماز
102. شخصى که کلمه یا اعراب یا حرکتى را در نماز غلط مىخواند اگر عامد یا جاهل مقصر باشد، نماز باطل است، و الّا صحیح است. البته اگر نمازهاى گذشته را با اعتقاد به صحّت، بهصورت مذکور خوانده باشد، در هر صورت قضاى آنها واجب نیست.
مقصود از ذکر
103. هر عبارتى که متضمّن ذکر خداوند عزّ وجلّ باشد، ذکر محسوب مىشود و صلوات بر محمّد وآل محمّد (علیهم افضل صلوات الله) از بهترین ذکرهاست.
قصد سوره معیّن هنگام گفتن بسم الله
104. در نماز لازم نیست بسم الله الرحمن الرحیم بهنیت سوره معینى گفته شود.
سجده و تیمم بر سیمان و موزائیک
105. سجده و تیمم بر سیمان و موزائیک اشکال ندارد، گرچه احوط ترک تیمم بر آنها است.
سجده بر دستمال کاغذى
106. اگر دستمال کاغذى از چوب یا گیاه ــ غیر از پنبه و کتان ــ ساخته شده، سجده بر آن مانع ندارد.
سجده بر فرش در مساجد اهل سنّت
107. در مساجد مکه و مدینه اگر با فریضه تقیّه منافات نداشته باشد باید بر چیزى که سجده بر آن صحیح است سجده کرد.
مانعیّت چرک روى مهر
108. اگر چرک روى مهر بهقدرى باشد که بین پیشانى و مهر حائل باشد، سجده و نماز باطل است.
زیاد کردن سجود
109. شخصى که متوجه شده پیشانىاش بهطور کامل روى مهر نیست و سر را بلند کرده و دوباره روى مهر گذاشته اگر این عمل در اثر جهل یا فراموشى و فقط در یکى از دو سجده یک رکعت بوده، نمازش صحیح است ولى اگر با علم و عمد بوده و یا در دو سجده یک رکعت بوده، نمازش باطل است.
برخورد مکرّر پیشانى به مهر
110. اگر موقع سجده، پیشانى بدون اختیار دو مرتبه به مهر برخورد کند، یک سجده محسوب مىشود.
شنیدن آیه سجده از رادیو و امثال آن
111. با شنیدن آیه سجده از ضبط صوت یا صدا و سیما، سجده واجب مىشود.
مبطلات نماز
خنده در نماز
112. خنده با صدا (قهقهه) در صورتى که عمداً باشد، نماز را باطل مىکند.
کم و زیاد کردن جاهلانه اجزاى نماز
113. اگر شخصى بهواسطه ندانستن مسأله چیزى از اجزاء نماز را کم یا زیاد کند اگر آن جزء رکن نباشد و او در یادگیرى مسأله کوتاهى نکرده باشد نمازش صحیح است و اگر در یادگیرى مسأله کوتاهى کرده، بنابر احتیاط واجب نماز باطل است.
دعاى غیرعربى در نماز
114. دعا به زبان فارسى و یا هر زبان دیگر در نماز مانعى ندارد، خواه نماز واجب باشد یا مستحب و خواه در قنوت باشد یا غیر قنوت.
نماز قضا
ترتیب در قضاى نماز
115. در نماز قضا رعایت ترتیب لازم نیست، آرى ترتیب بین ظهر و عصر و نیز بین مغرب و عشاء از یک روز باید رعایت شود.
شک در مقدار نماز و روزه قضا
116. قضاى نمازها و روزههایى که انسان یقین دارد پس از رسیدن به سن بلوغ شرعى نخوانده است، واجب است و نسبت به مقدار مشکوک وظیفهاى ندارد.
نماز قضاى پدر و مادر
117. قضاى نماز و روزه پدر بر پسر بزرگ واجب است و نیز بنا بر احتیاط واجب قضاى نماز و روزه مادر بر او واجب است.
118. در صورتى که پسر بزرگ، قبل از اینکه قضاى نماز و روزه پدر و مادر فوت شده خود را انجام دهد بمیرد، قضاى مذکور بر پسر یا برادر او واجب نمىشود.
119. منظور از پسر بزرگ، پسر بزرگى است که هنگام وفات پدر زنده باشد هرچند او ــ بهعلت اینکه پسر اول قبل از پدر فوت کرده است ــ پسر اول پدر نباشد.
120. اگر ترک نماز پدر یا مادر بر اثر طغیان باشد، قضاى آنها بر پسر بزرگ واجب نیست. ولى احتیاط در انجام قضاى آنها ترک نشود.
نماز جماعت
نماز فرادا هنگام جماعت
121. اگر هنگام برپایى نماز جماعت، خواندن نماز فرادا موجب تضعیف نماز جماعت و اهانت و بىاحترامى به امام جماعتى که مردم اعتماد به عدالت او دارند، محسوب شود، جایز نیست.
طریق احراز عدالت امام جماعت
122. از هر راهى که اطمینان به عدالت امام جماعت حاصل شود، اگر چه با اقتداى عدّهاى از اهل بصیرت و صلاح باشد، کافى است بلکه حُسْن ظاهر نیز کفایت مىکند و در صورتى که عدالت محرز بوده، شک و تردید فعلى مانع اقتدا نیست.
امامت شخصى که خود را عادل نمىداند
123. امامت شخصى که خود را عادل نمىداند براى کسانى که او را عادل مىدانند، اشکال ندارد و جماعت صحیح است و مىتواند قصد امامت نکند و در این صورت نیز هم نماز او صحیح است و هم نماز مأمومین.
امامت کسى که نمىتواند غسل کند
124. شخصى که از غسل معذور است، مىتواند با تیمم بدل از غسل امام جماعت شود و اقتدا به او اشکالى ندارد.
امامت ناقصالعضو
125. اگر دست یا پاى شخصى بهطور کامل قطع یا فلج شده باشد، امام جماعت شدن او محل اشکال است ولى قطع بعض انگشتان دست یا پا حتى انگشت شست، مضرّ به امامت جماعت نیست.
امامت زن
126. امامت زن در نماز جماعت فقط براى زنان جایز است.
اقتدا به غیرروحانى
127. با دسترسى به روحانى به غیرروحانى اقتدا نکنند و در صورت عدم دسترسى، اقتدا به غیرروحانى واجد شرایط اشکال ندارد.
اقتدا به امام جماعتى که صحت قرائت او مشکوک است
128. در نماز رعایت نکات و محسنات تجویدى لازم نیست، همین که قرائت امام جماعت نزد اهل لسان صحیح باشد اقتدا به او جایز است و در صورت شک نیز اقتدا صحیح است.
اقتدا به اهل سنت
129. اقتدا به نماز جماعت اهل سنّت براى حفظ وحدت اسلامى جایز و صحیح است.
وظیفه مأموم موقع قرائت امام
130. در رکعت اول و دوم نمازهاى اخفاتیه واجب است مأموم ساکت باشد و قرائت را ترک کند و مستحب است ذکر بگوید، و در نمازهاى جهریه اگر صوت امام ولو همهمه او را میشنود واجب است گوش کند وگرنه مستحب است حمد و سوره را بخواند.
جا افتادن سهوى آیه از قرائت امام جماعت
131. اگر امام جماعت آیهاى از سوره را نخواند مأموم بهنحوى ــ هرچند با گفتن ذکر یا خواندن آیه ــ او را متوجه کند و در غیر این صورت باید نمازش را فرادا کند و سوره را بخواند.
نماز جماعت در ادارات
132. با توجه به اهمیّت خاص نمازهاى یومیه و تأکید زیادى که بر اقامه نماز در اول وقت شده است و با توجه به فضیلت بسیار زیاد نماز جماعت، مناسب است کارمندان روشى را اتخاذ کنند که بتوانند در خلال ساعات کار ادارى، نماز واجب را بهصورت جماعت در اول وقت و در کمترین زمان بخوانند، ولى باید بهگونهاى مقدمات این کار را فراهم کنند که نماز جماعت در اول وقت وسیلهاى براى به تأخیر انداختن کارهاى مراجعهکنندگان نشود.
بیان احکام و معارف هنگام اقامه نماز در ادارات
133. بیان احکام و معارف و امثال آن در هنگام اجتماع براى نماز در خصوص ماه مبارک رمضان و سایر ایامالله مانع ندارد، مشروط به اینکه حقوق مراجعین تضییع نشود.
نماز جماعت دور کعبه
134. در نماز جماعت دور کعبه، نماز کسانى که پشت سر یا دو طرف امام ایستادهاند، صحیح است لکن نماز افرادى که روبهروى امام قرار دارند، صحیح نیست.
نماز استیجارى
ترتیب در نماز استیجارى
139. در نماز استیجارى، خواندن چند ماه نماز صبح و سپس چند ماه نماز ظهر و عصر و پس از آن چند ماه نماز مغرب و عشاء مانع ندارد مگر آن که در اجاره ترتیب خاصى معیّن شده باشد.
نماز آیات
وجوب نماز آیات
140. وجوب نماز آیات مختص کسانى است که در شهر وقوع حادثه و یا شهر متصل به آن ــ بهطورى که عرفاً یک شهر محسوب شوند ــ زندگى مىکنند.
پسلرزه
141. هر زلزلهاى، چه شدید و چه خفیف، اگر زلزله مستقلى محسوب شود، نماز آیات جداگانهاى دارد.
نماز مستحبى
شک در رکعات نماز نافله
142. به شک در رکعات نماز نافله اعتنا نمىشود یعنى مختار است که بناء را بر اقلّ یا اکثر بگذارد مگر اینکه بناء بر اکثر مفسد نماز باشد که در این صورت بناء را بر اقلّ مىگذارد.
نماز مسافر
ابتدا و انتهاى مسافت شرعى
143. مسافت شرعى از آخر شهر مبدأ، تا اول شهر مقصد محاسبه مىشود.
معیارِ آخر شهر
144. تعیین آخر شهر موکول به نظر عرف است. اگر در نظر عرف کارخانهها و شهرکهاى پراکنده اطراف شهر جزو شهر نباشد، مسافت را از آخر خانههاى شهر باید حساب نمود.
حدّ ترخص
145. بنا بر احتیاط، معیار حدّ ترخّص جایى است که هم صداى اذان شهر به آنجا نرسد و هم دیوارهاى شهر دیده نشود، ولى بعید نیست که شنیده نشدن اذان براى تعیین حدّ ترخص کافى باشد.
تفاوت طریق رفت و برگشت
146. اگر رفتن کمتر از چهار فرسخ باشد و مسیر بازگشت هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، نماز تمام و روزه صحیح است، اگرچه مجموع رفتن و برگشتن بهاندازه هشت فرسخ شرعى باشد.
وطن
147. بهطور کلّى شخصى که در محلى به دنیا آمده و در آنجا رشد و نموّ کرده است آنجا وطن او محسوب مىشود و تا وقتى که از آن مکان اعراض ننموده حکم وطن باقى است و همچنین کسى که به جایى غیر از وطن اصلى خود رفته و قصد زندگى دائمى هرچند براى بخشى از سال در آنجا نموده و با این قصد، مدّتى که عرفاً آن محل را وطن او بدانند، در آن مکان زندگى کرده، آنجا وطن او محسوب مىشود و نیز اگر بدون قصد آنقدر بماند که عرف، آنجا را وطن او بداند، حکم وطن، مترتّب مىشود. همچنین اگر کسى بنا دارد بهمدّت مثلاً هفت هشت سال بهطور دائم در جایى به قصد زندگى بماند، آنجا نیز وطن او محسوب مىشود
وطن اصلى و وطن دوم
148. وطن اصلى جایى است که انسان در آن متولد شده و مدتى در آن بوده و رشد و نمو پیدا کرده است. وطن دوم هم جایى است که مکلّف آن را براى سکونت دائم، ولو براى چند ماه در هر سال، برگزیده است و یا بناى زندگى در آنجا بهمدت هفت، هشت سال داشته باشد.
مدت اقامت براى تحقق وطن جدید
149. کسى که جایى را به عنوان وطن انتخاب مىکند، اگر به مقدارى که عرفاً صدق کند آنجا را به عنوان وطن اتخاذ کرده است در آنجا بماند، ـ مثلاً دو سه ماه یا کمتر به نحوى که عرفاً اهل آنجا محسوب شود ـ آن محل براى او وطن مىشود.
اعراض از وطن
150. شخصى که قصد مراجعت به وطن اصلى و زندگى در آنجا را ندارد، بلکه قصد عدم مراجعت دارد از وطن اعراض کرده و آنجا برایش حکم وطن را ندارد.
تبعیت فرزند از والدین در وطن
151. در صورتى که فرزند در اراده و زندگى تابع پدر باشد، وطنِ پدر، وطن او محسوب مىشود و اگر با مادر زندگى مىکند و تابع اوست وطن مادر، وطن او محسوب مىشود چه فرزند صغیر باشد یا کبیر.
تبعیت از پدر و شوهر در وطن جدید
152. زن مىتواند وطن جدید شوهرش را وطن خود قرار ندهد، ولى فرزندان اگر صغیر باشند و در تصمیمگیرى مستقل نباشند و یا در این مسأله تابع اراده پدر باشند، وطن جدید پدر، وطن آنها هم محسوب مىشود.
قصد اقامت ده روز و رفت و آمد تا کمتر از مسافت
153. پس از قصد اقامت ده روز و خواندن یک نماز چهار رکعتى رفت و آمد تا کمتر از مسافت شرعى (5/ 22 کیلومتر) اشکال ندارد لکن اگر از ابتدا تصمیم به رفت و آمد برایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
احـــــــــــکـــام ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2473
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6