میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1525
:: باردید دیروز : 1155
:: بازدید هفته : 2680
:: بازدید ماه : 6654
:: بازدید سال : 32239
:: بازدید کلی : 635723
نویسنده : گمنام
یک شنبه 30 آذر 1399

حجت‌الاسلام علی اکبر نوری مدرس حوزه علمیه قم و از دوستان سابق آقای محمود امجد نامه مهم و منتقدانه‌ای خطاب به او نوشته است که متن کامل آن در ذیل منتشر می‌شود:

بسم‌الله الرحمن الرحیم
جناب آقای محمود امجدی

سلام علیکم
عرایض بنده از سر غفلت و فراموشی محبت‌های جناب عالی به حقیر و ده‌ها و صدها طلبه و دانشجوی دیگر و حشر و نشر با شما و استفاده از درس و استماع منبر و روضه‌تان نیست؛ آن حقوق به جای خود محفوظ ولی این راهی که شما از بیش از بیست سال قبل، درپیش گرفتید و الآن به ترکستان اتحاد موضع شما، با مواضع سران کفر اروپایی درموضوع جاسوس و نوکر بیگانگان و هماهنگ‌کننده همه اشرار ضد اسلام و جمهوری اسلامی روح الله‌زم منتهی شده است. و در آن به طور مستقیم چشم و چراغ اهل ایمان، و مایه امید مستضعفان، و خار چشم دشمنان اسلام، ومظهر معزّالمومنینی و مذّل الکافرینی امام زمان علیه السلام وعجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف‌، مقام معظم رهبری را هدف گرفته‌اید، بنده را واداشت که چند جمله‌ای با شما صحبت کنم.

شاید برای کسانی که شما را از دور می‌شناسند عجیب و تازه باشد ولی برای کسانی که از نزدیک باشما معاشرت داشته‌اند نه تازه است نه عجیب. مشابه این مواضع از بیش از بیست سال قبل در منزل شما توسط فرزندتان محمد آقا و دوستان و همفکرانش تقریباً بدون رودبایستی و ملاحظه نسبت به حضرت آقا مطرح می‌شد و بعضاً به گوش شما هم می‌رسید.

برخورد حضرت آیه‌الله خوشوقت با شما و مخالفت ایشان با کاندیدا شدن فرزندتان محمدآقا برای نمایندگی مجلس در لیست جناح چپ و آقای مهدی کروبی و در نتیجه جداشدن شما از ایشان و سپس مواضع شما برعلیه ایشان که اشاره فهم‌ها آنرا می‌فهمیدند یک نمونه است از سابقه دراز طرز تفکر شما.

جدا شدنتان از جلسه هفتگی فضلای کرمانشاهی و جدا شدن آنها از شما نمونه دوم است؛ بنابراین شما تازه به این موضع نرسیده‌اید، آنچه تازه است تصریح به این موضع و تقابل علنی درفضای مجازی است.
ای کاش وقت می‌گذاشتید و می‌دیدید و می‌شنیدید که دشمنان اسلام و این آب و خاک چقدر از موضع شما شادمان و در مقابل چقدر دل خانواده‌های شهدا و کسانی که از همه چیز خود برای نظام مایه گذاشته‌اند را به درد آوردید.

بنده چند سوال را محضرتان مطرح می‌کنم امید است تأمل در این سوالات برای شما تنبهی و برای کسانی که از موضع شما رنجیده شدند تسلایی باشد.

سوال اول
اغلب کسانی که با حوزه و روحانیت سر و کاری دارند، از مواضع آیت‌الله بهجت و آیت‌الله بهاءالدینی و آیت‌الله خوشوقت و آیت‌الله حسن زاده آملی و آیت‌الله جوادی آملی و علامه مصباح یزدی نسبت به مقام معظم رهبری آگاه‌اند و جنابعالی دربسیاری از منابر و جلسات با امی و خاطره‌ای و حرفی و نقلی از آیت‌الله بهاء‌الدینی و آیت‌الله بهجت رحمت‌الله علیهما، مجلس را متبرک و مزین می‌کردید و اصولاً بخش عمده‌ای از جاذبه شما برای جوانان چه حوزوی چه دانشگاهی به خاطر این بود که روح و جانشان از طریق شما با افکار و نصایح این قله‌های عرفان و علم و عمل پیوند می‌خورد، حال آیا درست است که کسی با نام این بزرگان در دل جامعه جا باز کند و شهره آفاق شود و سپس ناباورانه همه را به موضعی در تقابل صدوهشتاد درجه‌ای با موضع اساتید خود دعوت کند؟

سوال دوم
اگر جنایتکارانی دزدانه در جایی امنیت کشور و مردم را مورد تهدید قرارداده‌اند، بر اساس وظیفه شرعی و قانونی در کمترین زمان ممکن آنان را شناسایی و دستگیر و به محکمه تحویل می‌دهند و در نهایت حکم دادگاه است که درباره آنان اجرا می‌شود، حال به چه حسابی از نظر شما نظام و مسئولان نظام باید پاسخگو باشند ولی جنابعالی که با نقش موثر فرهنگی و تبلیغی خود که عده کثیری را به کسوت سربازی نظام درآورده و عده بیشتری را با سخنرانی‌های خود در مسیر خدمت به نظام در نهادهای مختلف مصمم‌تر کرده‌اید، نباید پاسخگو باشید؟ به نظر خودتان این دوگانگی عجیب نیست؟

سوال سوم
می‌گویید ایشان از فلان تاریخ مسئول همه خون‌هایی است که ریخته شده؛ عرض می‌کنم چرا ایشان را مسئول نجات کشور عزیز لبنان اشغال شده از زیر چکمه‌های رژیم جعلی و نژادپرست اشغالگر قدس نمی‌دانید؟
چرا ایشان را مسئول نجات کشور سوریه و مردم مسلمان و مسیحی و سنی و شیعه آن از چنگال آمریکا و متحدان اروپایی و سران کشورهای عربی که از تمام میراث عظیم غیرت و شجاعت و تعصب ملت و قوم بزرگ عرب فقط یک روسری قرمزرنگ را ارث برده‌اند معرفی نمی‌کنید؟

چرا ایشان را مسئول نجات کشور عراق و عتبات عالیات که داعش آمریکا ساخته که تا چهل کیلومتری بغداد وحرمین کاظمین پیشروی کرده بودند، خطاب نمی‌کنید ؟ همه حتی دشمنان می‌دانند اگر نبود درایت و شجاعت امام خامنه‌ای و سردار رشیدش سلیمانی و فداکاری سربازان غیور پاکستانی و افغانستانی و ایرانی و عراقی و لبنانی‌اش، الان کشور عراق دربست دراختیا ر داعش (می‌نویسم داعش ولی شما بخوانید آمریکا و اسراییل و آل سعود بدتر از صهیونیست‌ها) بود و چه بسا زبانم لال به جای یک بقیع ویران درمدینه چهار بقیع در کربلا و نجف و کاظمین و سامرا داشتیم.

چرا ایشان را مسئول جلوگیری از این فجایع نمی‌شمارید؟ چرا ایشان را مسئول حفظ جان و مال و ناموس ده‌ها هزار مسلمانان محبّ اهل بیت و شیعیان که قطعاً در صورت تسلط داعش سرشان در کربلا و نجف و کاظمین درحرم و صحن و سرای ائمه علیهم‌السلام از‌ بدن جدا می‌شد خطاب نمی‌کنید؟

سوال چهارم

شما تمام کسانی که در این چهل سال کشته شده‌اند را مظلوم می‌دانید. جناب امجدی در این چهل سال لیست بلند بالایی از سران ارتش ستمشاهی و فرماندهان حکومت نظامی گرفته تا عناصری از سازمان منافقین خلق و منفجرکنندگان حزب جمهوری‌اسلامی و قاتلان شهید بهشتی و یارانش و انفجار نخست‌وزیری و شهادت رجایی و باهنر و انفجار دادستانی و شهادت شهید قدوسی و عوامل شهادت شهدای محراب و کسانی که پاسداران را شکنجه کردند و سوزاندند و در سر سفره افطار حزب‌اللهی‌ها را کشتند و در کوچه و خیابان و مغازه بیش از دوازده هزار نفر را به جرم ریش داشتن و پاسدار بودن کشتند و تا عناصر براندازی از حزب توده و عناصری از کومله و دمکرات که پاسداران را جلوی پای عروس و دامادشان سربریدند تا برسد به ریگی که آن همه از پاسداران و مردم عادی هم مذهب و هم استانی خود را کشت و عوامل شهدای هسته‌ای و و و و در این چهل سال لیست بلند بالایی از این جانیان به سزای اعمال جنایتکارانه خود رسیدند؛ عده‌ای از این جنایتکاران (البته به قول شما شهیدان و مظلومان) در زمان رهبری امام رضوان‌الله علیه و عده‌ای در زمان رهبری حضرت آقا به سزای اعمال خود رسیدند جنابعالی در دو کلمه برای این جنایتکاران آن هم برای همه‌شان حکم شهادت به معنای مظلومیت صادر می‌کنید؟ فکر نکردید با این حرف چه حق‌کشی بزرگی کردید؟ لازمه حرف شما ظالم بودن صدها قاضی و دادستان و دادگاه است؛ آیا چنین قضاوتی که با دو کلمه هزاران جانی را تبرئه و مظلوم معرفی کند و صدها دادستان و قاضی و محکمه را یکجا ظالم معرفی می‌کند در جای دیگری سراغ دارید؟


فرضاً روح‌الله زم جاسوس برانداز و تحریک‌کننده شنوندگان و بینندگان رادیوها و تلویزیون‌ها و کانال‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای به خیابان ریختن و کشتن و آتش‌زدن حکمش اعدام نباشد و مظلوم کشته شده باشد؛ آیا هیچ منصفی یک مورد و یک قضیه را به چهل سال تعمیم می‌دهد؟ جناب آقای امجدی گمان نمی‌کنم پاسخ صحیح به این سوالات چندان مشکل باشد.

جسارت حقیر را ببخشید که این مطلب را خدمت شما عرض می‌کنم ؛ فقط یک شرط دارد و آن این است که آن عینکی که فرزندتان محمدآقا و همفکرانش به چشم شما زده‌اند را عوض کنید. شما بهتر از ما می‌دانید که در گذشته و در زمان حال چقدر فرزندان در تغییر مسیر پدران نقش داشته‌اند؛ احتمال بدهید هر قدر هم که احتمال ضعیف باشد ولی چون محتمل (تحت تاثیر قرارگرفتن) بسیار مهم است جناب عالی یکی از آن پدران باشید.

درپایان برای شما و خودم و همه اهل ایمان طلب عاقبت به خیری می‌کنم. و از اینکه در آستانه سالگرد شهادت سردار دلها که شهاتش دل همه را سوزاند واشکها را جاری کرد با این سخنان دلهایی را سوزاندید و جانیانی را مظلوم و شهید معرفی و با این سید مظلوم با این لحن و بیان سخن گفتید، اظهار تاسف می‌کنم.
دوست قدیمی سید علی‌اکبر نوری

 

منبع:تسنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1140
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 30 آذر 1399

22 مهر پارسال که روح‌الله زم، مدیر کانال "آمدنیوز" دستگیر شد، تن خیلی‌ها لرزید، آنها که "گرا" می‌دادند و اطلاعات کشور را می‌فروختند، کسانی که برای ارضای نیّات شهوانی خود دل در گروی دشمنان این مردم و نظام سپرده بودند و در مقابل، زنده شدن خاطرات تلخ برای مادران و پدرانی که جگرگوشه‌های خود را به‌دلیل تحریک‌پذیری و عملکرد آمدنیوز، از دست داده بودند.

یکی از عملیات‌های منحوس آمدنیوز، دمیدن به آتش غائله دراویش در گلستان هفتم بود؛ غائله‌ای که اوج اقدامات جنایتکارانه و تروریستی مدعیان آزادی و صلح بود. در این غائله 3 مأمور نیروی انتظامی با نام‌های "امامی"، "بایرامی" و "علمدار" به‌شهادت رسیدند همچنین یک جوان بسیجی که جانش را برای امنیت مردم نثار کرد؛ "شهید محمدحسین حدادیان".

بالاخره در 22 آذر ماه، حکم دادگاه در قبال روح‌الله زم اجرا شد و این چهره وابسته به دستگاه‌های جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی و خاندان آل‌سعود، به دار مجازات آویخته شد.

پروژه شهیدسازی از اعدامی منفور

از ساعتی پس از انتشار خبر اعدام، طبق پیش‌بینی‌های محافل رسانه‌ای، شهیدسازی و مظلوم‌نمایی از روح‌الله زم که دستانش به‌صورت غیرمستقیم به خون بسیاری از هموطنان خود آغشته بود، آغاز شد؛ اقداماتی که دل مادران شهدا که عزیزان آنها در غائله‌هایی مانند غائله دراویش به شهادت رسیده بودند، به‌درد آمد؛ مادر شهید حدادیان یکی از این مادران شهداست که گله‌ها و دلی دردمند از پروژه مظلوم‌نمایی از چهره خبیثی مانند روح‌الله زم دارد.

پای درددل خانم تاجیک، مادر شهید حدادیان می‌نشینیم؛ خانم تاجیک با توجه به نقشی که روح‌الله زم در به شهادت رسیدن جگرگوشه‌اش داشته است به‌واسطه آتش تهیه‌ای که آمدنیوز در غائله دراویش ریخت، حالا باید از اعدام زم خوشحال باشد اما می‌گوید: "بعد از اعدام زم، پیام‌هایی به دست من می‌رسید که در آن گفته می‌شد، «ما از اعدام کسی که به‌نوعی در شهادت محمدحسین دست داشت خوشحال شدیم»، اما ما جواب‌های این بچه‌ها را هم ندادیم؛ به‌دلیل حس انسانی خودمان، می‌دانستیم خانواده زم داغدار هستند، درست است که او فردی خائن بود اما نخواستیم به گردن خانواده او چیزی را تحمیل کنیم و آنها اذیت شوند و عکس‌العملی نشان ندادیم، حتی از ما می‌پرسیدند که «چرا شما ابراز شادی نکردید چون او در شهادت محمدحسین مؤثر بود؟»، جواب ما این بود که «ما به‌خاطر جهات انسانی در خودمان این احساس را خفه کردیم؛ به هر حال انسان از مرگ کسی خوشحال نمی‌شود ولو اینکه او جنایت کرده باشد»".

تا اینجا مبهوت کار خانواده‌ای هستیم که شادی خود را در درد و رنج دیگران نمی‌بینند اما گله‌ها از زمانی آغاز می‌شود که شرمندگی خانواده‌ای که فرزندشان در حق یک ملت مرتکب جنایت شده است به طلبکاری تغییر وضعیت دهد!

خانواده زم به‌جای شرمنده‌بودن، طلبکار شدند!

خانم تاجیک ادامه می‌دهد: "چند روز بعد از اعدام روح‌الله زم، دیدیم خانواده او به‌جای اینکه شرمنده باشند از اینکه یکی از اعضای آنها به نظام مقدسی که این‌همه خون به پای آن ریخته شده است خیانت کرده، طلبکار است! پدر روح‌الله زم مظلوم‌نمایی می‌کند و این برای من دردآور است؛ او نامه‌ای منتشر و در آن ابراز احساسات کرده و به‌نوعی دیگر پسرش را معرفی کرده است، در حالی که روح‌الله زم مظلوم نبود، مظلوم محمدحسین من بود که در خیابان در دفاع از نظام و در دفاع از مردم و امنیت، آن‌طور فجیع به شهادت رسید".

شهید , فضای مجازی , شهدای نیروی انتظامی|شهدای ناجا , روح‌الله زم ,

اشاره خانم تاجیک به انتشار نامه‌ای از سوی پدر روح‌الله زم است که در روز اعدام پسرش منتشر شد؛ او در این نامه که خاطره‌گویی آخرین ملاقات خانواده یک روز قبل از اعدام بود، روح‌الله زم را دارای چهره‌ای نورانی و لایق امامت جماعت توصیف کرده بود!

سربازان فضای مجازی کجا هستند؟

مادر شهید حدادیان ادامه می‌دهد: "تأسف خوردم که چرا کسانی که در فضای مجازی فعال هستند، نیامدند شهادت محمدحسین و شهادت آن سه مأمور عزیز نیروی انتظامی را مقابل نامه پدر روح‌الله زم بگذارند؛ مگر من مادر نبودم و مگر پدر محمدحسین پدر نبود؟ فرزند ما در مقام دفاع این‌طور مظلومانه به شهادت رسید و فرزند آن آقا در مقام خیانت بود؛ اگر من به‌جای پدر روح‌الله زم بودم، سرم از شرم پایین بود و از همه مردم عذرخواهی می‌کردم نه اینکه این نامه را بنویسم و نمک به زخم زخم‌خوردگان بپاشم."

آنها که به زم خوراک اطلاعاتی می‌دادند الآن اشک تمساح می‌ریزند

خانم تاجیک به گروهی از افراد که به روح‌الله زم کمک می‌کردند هم اشاره می‌کند و می‌گوید: "کسانی که به‌نظرم آن‌قدر نالایق هستند که نمی‌خواهم اسم آنها را به‌زبان بیاورم در فضای مجازی آمده‌اند و پیام‌هایی در دفاع از زم می‌گذارند! در مقابل اعدام بحق جاسوسِ وطن‌فروش اشک تمساح می‌ریزند؛ می‌آیند و آه و فغان می‌کنند، به‌نظر من اینها، همان‌هایی هستند که در سال 96 خوراک به روح‌الله زم می‌دادند، از داخل مملکت ما خوراک می‌دادند که نتیجه آن این شد؛ بچه‌های غیور مردم و بچه‌های این سرزمین را شهید می‌کردند".

جای شهید و مظلوم عوض شد

ظاهراً برخی خیلی علاقه دارند تا جای "جلاد و شهید" را عوض کنند! آن جوانی که برای حفاظت از جان و مال و ناموس مردم مقابل مشتی جلاد ایستادگی کرد و در آخر به شهادت رسید، حالا عده‌ای مقابل این شهدای مظلوم ایستاده‌اند تا جنایت چهره‌ای مانند زم را تطهیر کنند!

خانم تاجیک در ادامه سخنانش می‌گوید: "بعد از اعدام زم، به من گفتند «بیانیه صادر کنید.»، در جواب گفتم «بیانیه من دردی را دوا نمی‌کند و نمی‌تواند آن مظلومیت شهادت محمدحسین را بازگو کند؛ می‌خواهید مظلومیت پسرم را بدانید؟ کلیپ بعد از شهادت محمدحسین را ببینید، کلیپی را که از معراج‌الشهدا به خانه آمده‌ایم ببینید که به بچه‌هایم می‌گویم که محمدحسین را در معراج چگونه دیدم؛ آنجاست که مظلومیت محمدحسین بلند است»".

 
تعداد بازدید : 63
 

 بعد این را می‌گوید و در حالی که به‌سختی بغض سنگین نهفته در گلویش را فرو می‌خورد، ادامه می‌دهد: "این وظیفه سربازان مجازی است که بیایند واقعیت را تبیین و ذهن جامعه را روشن کنند؛ نه اینکه این آقا بیاید فرزند جنایتکار خائن خودش را بگوید «این‌قدر نورانی شده بود که من پیشنهاد دادم امام جماعت بایستد و او قبول نکرد!»".

اقتدا به کسی که منکر اصل و اساس است

خانم تاجیک ادامه می‌دهد: "وقتی بچه شما در فلان تاریخ می‌آید و همه چیز را منکر می‌شود؛ چه‌جوری می‌گویید که «بچه ما می‌خواست برود زیارت اباعبدالله(ع) و اینها نگذاشتند؟ پسر ما می‌خواست زائر شود و اینها نگذاشتند؟»، وقتی پسر شما اصل و اساس را قبول ندارد و امام حسین(ع) را زیر سؤال می‌برد، چه‌جور می‌خواست زائر امام حسین بشود؟ این درد است برای ما که متأسفانه اینها بیایند جای جلاد و شهید را عوض کنند و خواهر زم بیاید بگوید که «دنیا باید پای مظلومیت روح‌الله بایستد!»، چه مظلومیتی؟! وقتی پیام‌هایی را که خانواده زم منتشر می‌کنند نشان من می‌دهند، واقعاً آتش می‌گیرم؛ از خودم می‌پرسم؛ پس بچه‌های حزب‌اللهی کجا هستند؟ چرا نیامدند این فیلم معراج محمدحسین را منتشر کنند؟".

شاید وارونه‌نمایی در این خانواده ریشه دارد، روزی روح‌الله زم در یک وارونه‌نمایی بزرگ به شهدا و احساسات خانواده شهدا توهین کرد و این توهین، با وارونه جلوه دادن حقیقت بود؛ از زشت معرفی کردن زیبایی و از بیان حسدها و عقده‌هایی که در آخر به اعدام انجامید.

توهین زم به شهید حدادیان

خانم تاجیک ادامه سخنانش را این‌طور بیان می‌کند: "آقای روح‌الله زم در کانال آمدنیوز عکس محمدحسین را گذاشت و گفت که «شهدا چقدر چهره‌هایشان کریه است؟!»، به‌قول این آقایان، محمدحسین که شهید است چهره‌اش کریه است اما روح‌الله زم که جنایتکار و خیانتکار است چهره‌اش نورانی است؟ این یعنی چه؟ یعنی جای جلاد و شهید را عوض کردن؛ به این راحتی آن هم در فضایی که این‌همه بچه حزب‌اللهی‌ها هستند؛ متأسفانه فعالان مجازی آن کارایی را که باید داشته باشند ندارند".

 

 
تعداد بازدید : 40
 

دیدار مادر شهید حدادیان با خواهر روح‌الله زم

مادر شهید حدادیان ادامه می‌دهد: "من بعد از اعدام زم ساکت بودم و می‌گفتم که به‌هرحال یک جنایتکار که عامل این‌همه خون ریخته‌شده است، اعدام شد اما الآن انتقاد دارم؛ من روح‌الله زم و کسانی را که او را همراهی می‌کردند در شهادت محمدحسین مقصر صددرصد می‌دانم، از کسانی که در داخل کشور، اطلاعات را به او می‌‌رساندند تا آن پادوهایی که دم‌دستش بودند، همه اینها یک سناریو بودند، یک نوشته‌‌ای بودند از سمت دشمن و پیاده‌نظام دشمن بودند برای اجرا کردن این برنامه، همه آنها را مقصر می‌دانم و نمی‌توانم از آنها بگذرم".

پیامی که از این بخش از سخنان خانم  تاجیک دریافت می‌کنیم این است که مادر شهید حدادیان هرگز نتوانسته است کسانی را که در شهادت جگرگوشه‌اش دست داشته‌اند ببخشد و فراموش کند.

وی می‌گوید: "یکی از خواهران روح‌الله زم که منزلشان در نزدیکی ماست به امامزاده علی‌اکبر(ع) چیذر و سر مزار شهید محمدحسین حدادیان می‌آیند، می‌دانید خانم‌ها عاطفی هستند و به مرگ کسی راضی نمی‌شوند؛ آن خواهر زم به‌تازگی پیش ما آمده بود، به او گفتم که «من برای آقای روح‌الله زم متحیرم، تا الآن نتوانسته‌ام برای برادر شما یک خدا بیامرز بگویم، فقط به خدا گفتم که "خدایا، به خودت واگذار می‌کنم و خودت هرجور صلاح می‌دانی جزایش را بده!"».

زم را هیچ‌گاه انکار نکردند!

خانم تاجیک ادامه می‌دهد: "ما این‌همه متانت و صبوری به‌خرج دادیم، می‌توانستیم مثل اینها بی‌محابا حرف بزنیم ولی این کار را نکردیم چون به‌هرحال خانواده‌اش گناه دارند و اذیت می‌شوند و به‌قول معروف ما نباید ابراز شادی کنیم که خانواده او ناراحت شوند؛ ما حرمت آن خانواده را ولو خانواده جنایتکار بوده باشد، ولو خانواده خائن وطن‌فروش باشد حفظ کردیم اما فراموش نکنیم که روح‌الله زم فرزند او بود؛ اگر من فرزندم به راه درست نرود و خط من از فرزندم جدا باشد، بلافاصله از فرزندم اعلام برائت می‌کنم؛ وقتی که پدر روح‌الله زم نیامده است از پسرش اعلام برائت کند، حتماً در خط اوست! نمی‌توانم این را صریح اعلام کنم اما قرائن این را نشان می‌دهد.

وقتی شما اعلام برائت و بیزاری نمی‌کنی یعنی کارهای او را تأیید می‌کنی! دو راه پیشِ‌روی پدر روح‌الله زم بود؛ یا تأیید کند یا اعلام برائت از فرزندش و از این دو راه خارج نیست اما پدر روح‌الله زم از پسرش اعلام برائت نکرد!".

سکوت خانواده حدادیان و طلبکاری خانواده زم!

کارهای رسانه‌ای بعدی که خانواده زم انجام دادند، دل خانواده شهید حدادیان را بیشتر به درد آورده است؛ خانم تاجیک دراین‌باره می‌گوید: "ما می‌دانستیم که آقای زم در شهادت آقا محمدحسین صددرصد مقصر است اما به‌خاطر مسائل انسانی چیزی نگفتیم و ابراز شادی نکردیم تا خانواده او را بیش از این ناراحت نکنیم؛ هیچ ابراز احساساتی نکردیم اما چرا اینها باید طلبکار باشند و خواهر او بگوید که «باید دنیا در مقابل مظلومیت روح‌الله زم بایستد.»؟! این جمله خیلی دل من را به درد آورد؛ گفتم کدام مظلومیت؟ مظلومیت را شهید محمدحسین داشت، مظلومیت را شهید امامی و شهید بایرامی و شهید علمداری داشتند که در لباس نیروی انتظامی به‌واسطه تحریکات زم رفتند زیر چرخ‌ ماشین دراویش".

وی در ادامه برخی وقایع غائله دراویش در گلستان هفتم را این‌گونه بازگویی می‌کند: "اتوبوسی که به‌راه انداخته شد و گلوله‌بارانی که محمدحسین را شهید کرد همه به‌تحریک همین روح‌الله زم بود؛ محمدحسین یک لحظه قبل از شهادت برای پدرش پیام می‌دهد که «بابا! کانال آمدنیوز روش تهیه کوکتل‌مولوتف را آموزش می‌دهد. بابا! آمدنیوز آموزش می‌دهد که به‌چه‌صورت مأموران نیروی انتظامی را قفل کنند».

فریاد محمدحسین از این آموزش‌ها بلند بود؛ محمدحسین این‌قدر به قضیه اشراف دارد و می‌داند که این غائله از ناحیه آمدنیوز تغذیه می‌شود و خودش می‌رود و سینه سپر می‌کند که اینها نتوانند به اهداف پلیدشان برسند، این بچه مظلوم واقع شده است؛ نه اینکه آنها بروند جنایت‌هایشان را بکنند و پول‌هایشان را بگیرند و کِیفشان را کنند و وقتی هم با اعدام مجازات می‌شوند، عَلَم کنند که «او شهید و مظلوم است و پای مظلومیتش بایستید.»! کدام مظلومیت؟!".

(حدادیان از زبان مادر)

لزوم روشنگری جریان رسانه‌ای انقلاب در فضای مجازی و در سریال‌های تلویزیونی

مادر شهید محمدحسین حدادیان الآن چه مطالبه‌ای دارد؟ خانم تاجیک در پاسخ می‌گوید: "بچه‌حزب‌اللهی‌ها بیایند وسط کار و روشنگری کنند؛ من رسیدگی قضایی را کاری ندارم. همان ابتدا هم محمدحسین شهید شد، وقتی شکایت کردیم شکایت ما از فرقه دراویش بود، بعد از دستگیری زم هم به ما پیشنهاد دادند که از او شکایت کنیم که ما نرفتیم، به‌هرحال او به مجازات رسید اما دست‌های پنهان پرونده یکی بعد از دیگری رو می‌شود و آنها هم به سرنوشت روح‌الله زم دچار خواهند شد".

سناریوی 40ساله

او در خلال سخنانش خواسته‌ای را مطرح می‌کند که جالب است؛ پرداختن به غائله دراویش در قالب سریال تلویزیونی؛ می‌گوید: "در اصفهان در یک سخنرانی از سازندگان سریال گاندو تشکر کردم و به تهیه‌کننده آن گفتم «منتظرم و امیدوارم روزی سریالی ساخته شود که عوامل غائله دراویش در گلستان هفتم رو شود»، چون آن یک اتفاق معمولی نبود و برنامه‌ای هدفمند بود که الحمدلله با ریخته شدن خون محمدحسین و دیگر شهدا جمع شد و در نطفه خفه شد اما نباید بگوییم با این خفگی، آن غائله تمام شده است؛ 40 سال است که ما این برنامه را داریم، اینجا خاکستر روی آتش می‌ریزند و جای دیگری آتش گُر می‌گیرد، نمی‌خواهند که نظام باشد و این تا زمان ظهور حضرت [صاحب الزمان(عج)] ادامه دارد که هیچ کدامشان هم به سرانجام نمی‌رسد که البته تا الآن هم نرسیده است. از جوانانی که در این عرصه فعال هستند درخواست دارم سریالی بسازند و زوایای غائله دراویش را برای عموم مردم باز کنند".

رؤیاهای صادقانه

در ادامه، مادر شهید حدادیان از تاب‌نداشتن برای جدایی از فرزند شهیدش می‌گوید اما دلخوش به وعده قرآن است که شهدا، زنده هستند و هر از چندگاهی، نشانه‌های زندگی محمدحسین حدادیان را به او می‌رسانند، مانند خانم معلم قرآن از سرخس که تا همین چند وقت قبل شناختی از محمدحسین حدادیان نداشت و الآن او را در رؤیای صادقه خویش می‌بیند که کمک‌حال فعالیت‌های قرآنی در شهر است،
یا پیغام‌هایی که از سوی بعضی از آشنایان خانواده حدادیان به خانم تاجیک می‌رسانند؛ «در رؤیا محمدحسین را دیدم که گفت به مادرم بگویید فلان کار را انجام دهد یا ندهد».

برداشت من از این گفته‌ها این است؛ کسی که مظلومانه به شهادت برسد، چنین جایگاهی خواهد داشت، این را به‌زبان می‌آورم و در پاسخ می‌شنوم: "می‌گوید که «دنیا باید پای این مظلومیت روح‌الله زم بایستد؟»، او چه مظلومیتی داشت؟ مظلومیت را محمدحسین داشت، مظلومیت را شهید رضا امامی داشت که مادرش او را 16 سال با درآمد غسّالی بزرگ کرده بود و اینها آمدند خیلی راحت با اتوبوس از روی او رد شدند، این مظلومیت نیست؟

شهید , فضای مجازی , شهدای نیروی انتظامی|شهدای ناجا , روح‌الله زم ,

مظلومیت را شهید بایرامی داشت که مادرش نمی‌تواند به‌فارسی صحبت کند و نمی‌تواند مظلومیت پسر شهیدش را بیان کند؛ الآن هم اسمی از این شهید به‌میان نیست، چرا؟ چون آنهایی که ادعا می‌کنند سرباز ولایت هستند دارند کوتاهی می‌کنند! ما این‌همه پرچم بلند و به اهتزاز درآمده داریم، هر شهید یک پرچم است و آنها چیزی ندارند".

حالا دیگر در ذهنم تصویری روشن‌تر از جنایات روح‌الله زم و اقدام سیاه و زشت پدر او دارم و با خود دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهید حدادیان را مرور می‌کنم:

 
تعداد بازدید : 31
 
کد ویدیو

منبع:تسنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1152
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 13 ارديبهشت 1399

از مباحث جدی و جنجال‌ساز مجلس شورای بازنگری قانون اساسی،  این بود که آیا می‌توان برای رهبری, مدت تعیین کرد یا خیر؟ به این نکته، در مجلس تدوین قانون اساسی توجهی نشده بود و بینش سنتی ولایت فقیه چنان بود که (فقیه) تا وقتی که دارای شرایط باشد، ولایت او پا برجاست و امکان برکناری و یا تحدید به مدت خاص نیست. اما در مجلس شورای بازنگری ۲ دیدگاه مطرح شد:

دیدگاه نخست: گروهی از نمایندگان مجلس بر این نکته تأکید داشتند که «جعل توقیت» تعیین محدوده زمانی، نادرست است. این گروه از زوایای گوناگون به مخالفت با تعیین زمان برای رهبری پرداخته‌اند. از جمله:

۱ـ تعیین زمان برای رهبری، اعتبار مردمی مقام ولایت و رهبری را از بین می‌برد. به این نکته، چند تن از مخالفان استناد کرده‌اند. از جمله آیت‌الله طاهری خرم آبادی گفته است:

«مقام ولایت و رهبری، یک مقام دولتی اسلامی است. قضاوت مردم، در مورد رهبری این است که این به جای ولی عصر نشسته است. نایب امام زمان است و مردم با یک عشق و علاقه و محبتی به رهبر نظر می‌کنند و یکی از امتیازات مسأله رهبری ما، همین است که اطاعتشان از رهبر، بر اساس همین عشق و علاقه است ... ولی همین قدر که در بین مردم, الان منعکس و گفته شود که این آقا را برای ۱۰ سال به رهبری انتخاب کرده‌اند! ۱۰ سال نایب امام زمان است! بعد از ۱۰ سال از نیابت می‌افتد،‌ این، ولو از نظر قانون خشکی که ما داریم روی آن بحث می‌کنیم ... هیچ اشکالی نداشته باشد ... در بین مردم نسبت به رهبری یک نوع تزلزل ایجاد می‌شود». (مشروح مذاکرات بازنگری قانون اساسی ص ۱۲۱۰)

روشن است که ایشان از باب مفاسدی که توقیت ولایت فقیه به دنبال دارد به مخالفت برخاسته است و به اصطلاح فقیه در ناحیه امتثال و انجام یک حکم شرعی قرار گرفته و چون انجام این حکم، مفاسدی به دنبال دارد، از آن صرف نظر شده است.

ریاست مجلس شورای بازنگری، آقای مشکینی نیز از همین زاویه به مخالفت برخاسته و گفته است: «در بین مردم هم انعکاس عجیبی پیدا می‌کند. حال همین قانون را که تصویب کردید، فردا انعکاسش را شما باید جواب بدهید».

اساساً اینکه این دقت‌های اینچنینی مدنظر فقها قرار گرفته است، به لحاظ منهج فقهی بسیار مغتنم است. 

۲ـ تعیین مدت برای رهبری با ادله ولایت فقیه سازگاری ندارد. این نکته، چشم‌انداز دیگری از سخن و بحث بود. از جمله آیت‌الله مشکینی گفته است: «مقام رهبری و مرجعیت از آن مقام‌های والا و بس مقدس است و نیابت انبیا و ائمه (ع) است و عرض کردم به اینکه: لم نر نبیاً به اینکه عزل عن مقامه یا ولیاً عزل عن مقامه.(یعنی ما هیچ نبی یا ولی‌ای را ندیدیم که از مقام خود عزل شود).(همان)

همچنین آقای مهدوی‌کنی از همین زاویه مخالفت کرد: «من اعتقادم این است: اصلاً توقیت خلاف شرع است... به خاطر اینکه ما با کسی بیعت کردیم و صلاحیت داشت... وقتی یک کسی صلاحیت دارد، با او بیعت کردیم تا مادامی که صلاحیت دارد، او اولی الامر است.(همان،ص ۱۲۷۹)

۳ـ گروهی دیگر از مخالفان بر روی این نکته تأکید داشته‌اند که رهبری در مدت سالیان زعامت، کاردان‌تر و در اداره جامعه قوت بیشتری خواهد یافت. بنابراین تا زمانی که فاقد شرایط رهبری نشده است، ما با جعل و تعیین مدت، جامعه را از وجود رهبری که قوت و کاردانی بیشتر یافته، محروم نسازیم.(همان، ص ۶۸۱)

همزمان با طرح بحث‌های تعیین محدوده زمانی برای رهبری، نامه‌ای از جامعه مدرسین به امضای آقای فاضل لنکرانی به مجلس شورای بازنگری ارسال می‌شود و با جعل مدت، مخالفت می‌شود. در بخشی از این نامه آمده است: «امید است که اعضای محترم شورا، مسأله ولایت فقیه را که منصبی است الهی و ادامه ولایت ائمه معصومین (ع) است، محدود به زمان نکنند که بدون تردید، محدودیت، موجب تضعیف مقام ولایت فقیه خواهد بود.(همان،ص ۱۲۴۷)

دیدگاه دوم، گروهی دیگر از نمایندگان مجلس شورای بازنگری به گونه‌ای جدی و پیگیر از مسأله محدوده زمانی مدت رهبری جانبداری می‌کردند و با سخنان و تعبیرهای گوناگون حمایت خود را از آن ابراز می‌داشتند. از جمله می‌توان به زوایای نگاه زیر اشاره داشت:

۱ـ مرحوم آیت‌الله امینی به این مطلب, اشاره داشته و گفته است: «شما یک کسی را انتخاب کردید به عنوان ولی فقیه رهبر، خوب مدتش را معلوم نکردید. ممکن است این بیست سال، سی سال، کم و زیاد ... در طول این مدت یک افرادی پیدا بشوند بسیار بهتر، مقبول‌تر، دارای شرایط بهتری, آن وقت بگوییم که همه آن‌ها بمانند. اما اینکه انتخاب شده تا آخر بماند؟ (همان،۶۵۷)

۲ـ ایشان در ادامه و از منظر فقهی تلاش کردند که توقیت ولایت را بر مبنای فقهی استدلال کنند: «ما نمی توانیم بگوییم که تمام مجتهدان واجد شرایط، ولایت بالفعل دارند. چون در این صورت، بایستی صدتا رهبر و ولی فقیه داشت و در نتیجه هرج و مرج پدید خواهد آمد. بنابراین ولایت فقیه برای فقهای واجد شرایط, از طریق خبرگان (که کانالی برای بیعت مردم است) صورت می‌گیرد و در نتیجه، ولایت برای فرد خاص فعلیت پیدا می‌کند؛ از این روی، فعلیت ولایت مشروط به تصدی و یا انتخاب خواهد بود و با توجه بدین مبانی، (بیعت) مختلف است. گاه برای همیشه بیعت صورت می‌گیرد و گاه به گونه موقت... و خبرگان می‌توانند بیعت موقت را انجام بدهند. از سوی دیگر نمی‌توان مورد ولایت فقیه را به ولایت معصوم قیاس کرد. زیرا ولایت معصوم, برخاسته از لیاقت ذاتی است و تنها برای اجرا، احتیاج به کمک مردم دارد. اما در مورد فقیه، فعلیت ولایت، متکی به (بیعت) است و در بیعت، جعل حدود و شرایط و از جمله شروط زمانی، مشروع و ممکن است.(همان،ص۱۲۵۳)

بحث دامنه‌دار جایگاه اراده مردم در مشروعیت ولی فقیه را ایشان مطرح کرده‌اند که یکی از جدی‌ترین مباحث فقهی ما در دوران بعد از انقلاب است که دامنه آن از این یادداشت فراتر است. 

حسین کاظم‌زاده

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1424
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 27 دی 1398

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نماز جمعه پرشکوه و به‌یاد ماندنی امروز تهران، حضور معجزه‌گون ملت فهیم در تشییع پیکر مطهر حاج قاسم سلیمانی و یارانش و نیز پاسخ کوبنده سپاه در حمله به پایگاه امریکایی‌ها در عین الاسد را دو یوم‌الله درس‌آموز و تعیین کننده خواندند و افزودند: ملت باطن خود یعنی استقامت در مقابل شیاطین را در این حضور نشان داد و تنها راه ادامه این مسیر عزت آفرین، قوی‌تر شدن ایران در همه زمینه هاست.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در ابتدای خطبه اول نماز با توصیه همگان به رعایت تقوای الهی، جلب نصرت و توفیقات الهی و ایجاد گشایش در مسائل شخصی و اجتماعی را در گرو تقوا دانستند و سپس بحث اصلی خود را با قرائت آیاتی از سوره مبارکه ابراهیم درباره پاسداشت «ایام‌الله» و شکرگزاری در قبال این نعمتها آغاز کردند.

رهبر انقلاب اسلامی دستور خداوند به حضرت موسی(ع) مبنی بر یادآوری ایام‌الله به مردم را نشان‌دهنده اهمیت و کارکرد مهم آن برای هدایت افراد صبّار و شکور یعنی اهل صبر و استقامت و شکرگذاری خواندند و افزودند: صبّار یعنی مردمی که یکپارچه اهل صبر و استقامت هستند و با اندک چیزی از میدان خارج نمی‌شوند و شکور یعنی کسانی‌که با شناسایی نعمتها و دیدن ابعاد آشکار و پنهان آن، قدرشناس هستند و در قبال نعمت خدادادی احساس مسئولیت می‌کنند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به نزول آیات شریفه مورد بحث در مکه یعنی در زمان اوج مبارزات مسلمانان و ایستادگی آنان در مقابل جریان کفر، افزودند: این آیات در آن شرایط سخت به مسلمانان بشارت می‌داد که خداوند ایام‌الله را نصیب شما خواهد کرد و با اعمال شاکرانه شما، پیروزی‌های بیشتری در انتظارتان خواهد بود.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان، دو هفته‌ گذشته را دو هفته‌ای استثنایی و پر از ماجراهای تلخ و شیرین و درس‌آموز برای ملت ایران خواندند و با تطبیق مفهوم ایام‌الله به خیزش بی‌نظیر در ایران و عراق در تکریم و تعظیم مجاهدان شهید، گفتند: یوم‌الله یعنی روز مشاهده دست قدرت خداوند در حوادث. بنابراین آن هنگامی که دهها میلیون در ایران و صدها هزار نفر در عراق و بعضی کشورهای دیگر به‌پاس خون فرمانده سپاه قدس به خیابانها آمدند و بزرگ‌ترین بدرقه جهان را شکل دادند، مصداق ایام‌الله است، چرا که این عظمت هیچ عاملی جز دست قدرت خدا ندارد.

ایشان روز درهم‌کوبیدن پایگاه آمریکایی با اصابت موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نیز یکی دیگر از ایام‌الله برشمردند و افزودند: اینکه ملتی با چنین قدرت و توان روحی به یک قدرت متکبر و زورگوی عالم سیلی بزند، نشان‌دهنده دست قدرت الهی است، پس این روز بزرگ نیز جزو ایام‌الله است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای ایام‌الله را روزهایی تاریخ‌ساز و نقاط عطف تاریخی با آثاری ماندگار و جاودانه در زندگی، روحیه و منش ملتها دانستند و در توصیف ملت ایران، گفتند: جامعه ایرانی جامعه‌ای صبّار و شکور است که در طول سالهای متمادی با استقامتی مثال‌زدنی همواره شکرگزار الطاف الهی بوده است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر شناخت ابعاد مادی و معنوی پدیده تشییع شهید سلیمانی، این سؤال را مطرح کردند که 41 سال پس از پیروزی انقلاب، کدام عامل و دست قدرتی جز دست قدرت الهی قادر به خلق این معجزه و به میدان آوردن عاشقانه چنین جمعیت بی‌نظیری است؟

ایشان افراد متکی به تحلیلهای مادی را ناتوان از مشاهده دست قدرت خداوند در حوادث خواندند و گفتند: این تشییع عظیم و این حرکت الهیِ ملت، نشان‌دهنده باطن و معنویات تحسین‌برانگیز مردم و نشانه این واقعیت است که اراده الهی بر پیروزی ملت ایران تعلق گرفته است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای پیام دیگر حضور دهها میلیونی مردم در تشییع و تکریم شهید سلیمانی را بیعت با خط امام بزرگوار و زنده بودن امام عظیم‌الشأن در میان ملت دانستند و گفتند: در این حادثه، امپراتوری خبری صهیونیسم و مسئولان تروریست رژیم آمریکا همه تلاششان را کردند که سردار عزیز و بزرگ ما را به تروریسم متهم کنند اما خداوند متعال چنان صحنه را تغییر داد که نه تنها در ایران بلکه در کشورهای مختلف به روح آن بزرگوار درود فرستادند و پرچم آمریکا و صهیونیستها را آتش زدند.

رهبر انقلاب اسلامی این حقایق را نشانه دست قدرت و هدایت پروردگار در کشور و جامعه دانستند و افزودند: علاوه بر تشییع آن مجاهدان، اصل شهادت آنان نیز از آیات قدرت الهی است، چراکه ترور سردار سلیمانی یعنی سرشناس‌ترین و قوی‌ترین فرمانده مبارزه با تروریسم در کل منطقه، موجب رسوایی دولت بی‌آبرویِ آمریکا شد.

ایشان با اشاره به نمونه‌ای از حضور شجاعانه شهید سلیمانی در یک موقعیت خطیر و کاملاً در محاصره دشمن و هدایت عملیاتی که منجر به فرار دشمنان شد، گفتند: در ترور این شهید شجاع، آمریکایی‌ها در میدان جنگ با او روبرو نشدند بلکه دزدانه و بزدلانه این جنایت را مرتکب شدند که این موجب روسیاهی بیشتر آنها شد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به اینکه این مدل از جنایت یعنی ترور رهبران مقاومت تا پیش از این مخصوص رژیم صهیونیستی بود، افزودند: البته آمریکایی‌ها در عراق و افغانستان جنایات و کشتار زیادی کرده‌اند اما این بار رئیس‌جمهور آمریکا به زبان خودش اعتراف کرد «ما تروریست هستیم»، که رسوایی‌ای بالاتری از این وجود ندارد.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به یکی دیگر از یوم الله‌های هفته‌های اخیر یعنی پاسخ قدرتمندانه سپاه پاسداران به امریکایی‌ها تأکید کردند: این واکنش قوی، یک ضربه مؤثر نظامی بود اما مهمتر از این ضربه نظامی، ضربه حیثیتی بود که به هیبت ابرقدرتی امریکا وارد شد.

ایشان ضربه سپاه به ابهت امریکا را موجب بی‌آبرویی امریکایی‌ها خواندند و افزودند: این ضربه مستحکم حیثیتی با هیچ چیزی جبران نمی شود و افزایش تحریم ها که این روزها امریکایی‌ها از آن حرف می زنند، آبروی از دست رفته آنها را بر نمی گرداند.

حضرت آیت الله  خامنه‌ای جلوه گر شدن قدرت الهی در پاسخ کوبنده سپاه را نتیجه مجاهدتهای مخلصانه دانستند و خاطرنشان کردند: هر جا و در هر کاری اخلاص باشد، خداوند به آن کار برکت و رشد و نموّ می دهد، برکاتش را به همه می رساند و ماندگار می کند.

رهبر انقلاب حضور عاشقانه و اشک و اندوه مردم در تشییع حاج قاسم سلیمانی و همرزمان شهیدش و تازه شدن روحیه انقلابی ملت را نتیجه ملموس اخلاص سردار بزرگ ایرانیان و شهیدان همراهش خواندند.

ایشان لازمه درک عمیق، ارزش گذاری و قدردانستن ایام الله هفته های اخیر را این حقیقت برشمردند که باید به حاج قاسم عزیز و ابومهدی عزیز به چشم یک فرد نگاه نکرد بلکه باید آنها را یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس آموز دید.

حضرت آیت الله  خامنه‌ای با اشاره به اینکه نباید سپاه قدس را یک سازمان و مجموعه اداری دید، افزودند: سپاه قدس یک نهاد انسانی و دارای انگیزه های بزرگ و نجات بخش است و با این نگاه است که تعظیم و تکریم مردم در تشییع با شکوه فرمانده سپاه قدس، معنای حقیقی می یابد.

ایشان افزودند: البته همه نیروهای مسلح، سپاه، ارتش و بسیج زیربنای فکری متکی بر اهداف الهی دارند ضمن اینکه سپاه قدس در جایگاه رزمندگان بدون مرز، هرجا نیاز باشد برای کمک به ملتهای منطقه و حفظ کرامت مستضعفان حضور می‌یابد و با همه وجود و توان، خود را بلاگردان مقدسات و حریم های مقدس می کند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی دور کردن سایه جنگ و ترور و تخریب از سر ایران عزیز را مهمترین کار سپاه قدس خواندند و تأکید کردند: بخش مهمی از امنیت ایران محصول تلاش جوانان مؤمنی است که تحت فرماندهی حاج قاسم عزیز سالها به جهاد و فداکاری مشغول بودند.

ایشان افزودند: این جوانان جان برکف و شجاع البته به کمک فلسطین و دیگر مناطق نیز می روند اما در واقع برای میهن عزیز ایرانیان امنیت ایجاد می کنند.

حضرت آیت الله  خامنه‌ای هدف نهایی امریکا از ایجاد و حمایت از داعش را حمله و ایجاد ناامنی در مرزها و شهرهای ایران و ایجاد تشویش و نگرانی در خانواده های ایرانی برشمردند و افزودند: جوانان جان بر کف ما در کمک به عراق و سوریه، در واقع این توطئه را خنثی کردند.

ایشان با اشاره به کسانی که یک روز شعار «نه غزه نه لبنان» سردادند گفتند: این افراد هرگز جانشان را فدای ایران نکرده اند و حتی از راحتی و منافع خود در راه حفظ امنیت کشور نگذشتند بلکه این سردار سلیمانی و یارانش بودند که جانشان را کف دست گرفتند و به میدان دفاع از ایران شتافتند.

رهبر انقلاب با اشاره به حضور پرمعنا، پرشور و پرسوز و گداز میلیونها نفر در تشییع سردار پرافتخار ایرانیان در تهران، کرمان و چند شهر دیگر، عزاداری و اجتماعات انبوه مردم در شهرهای دیگر و سوگواری کسانی که از دور در هجران حاج قاسم اشک ریختند، گفتند: دهها میلیون ایرانی، باطن و معنویات خود را در این حادثه عظیم نشان دادند و ثابت کردند ملت از هر حزب، جناح و مجموعه و از هر قوم و منطقه جغرافیایی، با وحدتی مثال زدنی، طرفدار «انقلاب، حاکمیت اسلامی، ایستادگی در مقابل ظلم و نه گفتن به همه مطامع دولتهای استکباری» هستند.
ایشان افزودند: ملت ایران بار دیگر در ابعادی بی نظیر نشان داد شجاعانه از خط مجاهدت دفاع می کند، اهل تسلیم نیست و به نمادهای مقاومت عشق می ورزد و کسانی که سعی می کنند تصویر دیگری از این ملت در داخل و خارج تبلیغ و ترسیم کنند، با صدق و صفا با ملت رفتار نمی کنند.

رهبر انقلاب با اشاره به دلقکهای امریکایی که این روزها در کمال رذالت ادعا می کنند در کنار مردم ایران هستند، افزودند: آیا آن تعدادی که به عکس سردار مهربان و پرافتخار ملت اهانت کردند مردم ایرانند اما این جمعیت بی‌شمار و عظیم که در خیابانها به تعظیم و ارادت حاج قاسم پرداختند مردم ایران نیستند؟

حضرت آیت الله  خامنه‌ای تأکید کردند: امریکایی‌ها هرگز کنار ملت ایران نبوده اند و به صراحت دروغ می گویند اما اگر باشند هم، برای فرو کردن خنجر زهرآلود خود به سینه ملت است البته تا به‌حال نتوانسته اند و بعد از این هم هیچ غلطی نمی توانند بکنند.

ایشان حضور عظیم ملت در مراسم تشییع را نشان دهنده زیربنای فکری و جلوه احساسات صادقانه ملت دانستند و در نکته ای ظریف افزودند: این فریاد انتقام که در سراسر ایران به‌گوش می رسد، در واقع سوخت حقیقی موشکهایی بود که پایگاه امریکا را زیر و رو کرد.

رهبر انقلاب با اشاره به اظهارات برخی که سعی می کنند ایام الله تعیین کننده هفته های اخیر را به‌دست فراموشی بسپارند و مسائل دیگر را مطرح کنند، افزودند: هیچ مسئله ای نباید آن روزهای به‌یادماندنی را تحت الشعاع قرار دهد.

رهبر انقلاب با ابراز تأسف عمیق از حادثه سقوط هواپیما گفتند: این حادثه بسیار تلخ دل ما را به معنای حقیقی کلمه سوزاند و به درد آورد اما عده ای به تبع رسانه های امریکایی و انگلیسی سعی می کنند این حادثه غم‌بار را زمینه ساز فراموشی آن تشییع پرشکوه و آن پاسخ کوبنده سپاه قرار دهند، البته عده ای جوان و احساساتی هستند اما کسان دیگری هم هستند که حاضر نیستند منافع ملی را درک کنند و پای آن بایستند.

ایشان افزودند: به همان اندازه‌ای که ما و ملت از این حادثه غم و غصه خوردیم، دشمنان شاد شدند چرا که مستمسکی به دست آوردند تا سپاه، نیروهای مسلح و نظام را زیر سؤال ببرند اما این مکر آنها در مقابل دست قدرت خدا تأثیری ندارد و یوم الله تشییع و یوم اللهِ در هم کوبیده شدن پایگاه امریکایی‌ها از یاد نمی رود و به فضل الهی روز به روز زنده تر می شود.
رهبر انقلاب با تسلیت و عرض همدردی صمیمانه با خانواده های این مصیبت افزودند: از صاحبان عزا و پدران و مادرانی که با قلبهای پردرد در مقابل وسوسه و توطئه دشمنان ایستادند و بر خلاف میل آنها حرف زدند، تشکر و در مقابل آنها تعظیم و تکریم می کنیم.

رهبر انقلاب با توجه به ابهاماتی که در این حادثه وجود دارد و با تشکر از سخنان فرماندهان سپاه در این زمینه، بر پیگیری جدی برای پیشگیری کامل از بروز این گونه حوادث تأکید کردند و افزودند: پیشگیری مهمتر از پیگیری است تا حوادث مشابه رخ ندهد.

حضرت آیت الله  خامنه‌ای یکی از تلاشها برای تحت الشعاع قرار دادن ایام الله هفته های اخیر را اقدام سه دولت خبیث اروپایی در تهدید ایران برای بردن مسئله هسته‌ای به شورای امنیت خواندند.

ایشان افزودند: البته مسئولان کشور جواب محکمی به آنها دادند و ملت هم به یاد دارد که این سه کشور چگونه در هشت سال جنگ تحمیلی در خدمت صدام و جنایت‌های او بودند.

ایشان افزودند: از اول هم بنده گفتم که اعتمادی به حرفهای اروپایی ها بعد از برجام نداریم و آنها کاری نمی کنند و در خدمت امریکا هستند، الان هم معلوم شد که این‌ها به معنای حقیقی کلمه حقیر و پادوی امریکا هستند و در خیال به زانو درآوردن ملت ایران به سر می‌برند که البته ارباب و بزرگترِ آنها یعنی امریکا هم قادر به اینکار نشد چه برسد به اینها!
رهبر انقلاب مذاکره اروپایی‌ها را نیز آمیخته به دغل و فریبکاری دانستند و گفتند: آن جنتلمن‌هایی که پشت میز مذاکره هستند، در حقیقت تروریستهای فرودگاه بغداد هستند که لباس عوض کرده اند.

رهبر انقلاب در جمع بندی خطبه اول، همت ملی برای قوی تر شدن ایران را تنها راه ادامه مسیر عزت ایرانیان خواندند و افزودند: ما از مذاکره البته بجز با امریکایی‌ها ابایی نداریم اما از موضع قدرت و قوت.

ایشان تأکید کردند: این ملت عزیز و این کشور عزیز به فضل الهی قوی تر نیز می شوند، نه تنها در بعد نظامی بلکه در ابعاد اقتصادی و جهش علمی و فناوری که پشتوانه تحقق این هدف، حضور و صبر و استقامت ملت در صحنه و تلاش و کوشش بی وقفه مسئولان و مردم است.

آیت الله  خامنه‌ای افزودند: به فضل الهی این ملت و کشور در آینده ای نه چندان دور به نقطه ای می رسد که دشمنان حتی جرأت تهدید او را هم پیدا نکنند.

رهبر انقلاب اسلامی بخش اصلی خطبه دوم را به زبان عربی بیان کردند اما قبل از آن با اشاره به اهمیت حضور ملت در انتخابات گفتند: در زمینه انتخابات ان‌شاءالله نکاتی هست که بعداً بیان خواهم کرد اما نکته مهم این است که انتخابات از مهمترین عوامل اقتدار کشور است و کشور را بیمه و دشمن را مأیوس خواهد کرد.

ایشان با اشاره به تلاش دشمنان برای بی انگیزه کردن مردم از حضور در انتخابات گفتند: باید همه مراقب باشیم که مبادا دشمن این خواسته را محقق و انتخابات را کمرنگ و بی رونق کند.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه خطبه دوم نماز جمعه با توجه به این برهه حساس از تاریخ منطقه، سخنان مهمی را به زبان عربی خطاب به برادران عرب بیان کردند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به جنایت بزدلانه آمریکایی‌ها در ترور یک سردار بزرگ و شجاع ایرانی و یک مجاهد فداکار و با اخلاص عراقی به دستور رئیس‌جمهور تروریست آمریکا، گفتند: سردار شهید سلیمانی با حضور شجاعانه در صفوف مقدم و خطرناک یکی از مؤثرترین عوامل در شکست عناصر تروریستی مانند داعش و امثال آن در سوریه و عراق بود اما آمریکایی‌ها بدون اینکه جرأت کنند با او در نبرد روبرو شوند، بزدلانه به او که به دعوت دولت عراق در فرودگاه عراق بود حمله کردند و خون مطهر او و همراهانش را بر زمین ریختند تا برای چندمین بار خون فرزندان ایران و عراق در راه خدا بر زمین ریخته و با یکدیگر مخلوط شود.

ایشان ضربه متقابل و علی‌العجالة سپاه پاسداران ایران و در هم‌کوبیدن موشکی پایگاه آمریکایی‌ها را موجب لگدمال شدن ابهت و آبروی دولت ظالم و متکبر آمریکا دانستند و تأکید کردند: تنیبه اصلی آنها اخراج از منطقه است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به بدرقه بی‌نظیر شهید سلیمانی و شهیدابومهدی با اجتماع دهها میلیونی مردم ایران و همچنین تشییع همراه با تکریم و احترام این دو مجاهد بزرگ در شهرهای مختلف عراق، و ابراز همدردی مردم در چندین کشور دیگر با حضور در اجتماعات پرشور، خاطرنشان کردند: دشمنان تلاشهای فراوانی کردند با خرج کردن پولهای فراوان، به‌کارگرفتن انسانهای بی‌مسئولیت و تبلیغات شیطنت‌آمیز، دو ملت ایران و عراق را به هم بدبین کنند اما این شهادت بزرگ همه تلاشهای شیطانی و وسوسه‌های اهریمنی آنها را باطل کرد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای قدرت اسلامیِ ملتهای منطقه را عامل فائق آمدن بر قدرتهای فاسد مادی خواندند و با اشاره به تسلط غربی‌ها بر کشورهای منطقه با پشتوانه علم و فناوری، سلاح نظامی، تبلیغات دروغین و سیاستهای مکارانه، افزودند: آنها هر گاه به‌واسطه نهضت‌های مردمی ناچار به خروج از کشوری شدند، تا حد توان دست از توطئه و نفوذ اطلاعاتی و سلطه سیاسی و اقتصادی برنداشتند و غده بدخیم رژیم صهیونیستی را به‌عنوان تهدیدی دائم برای کشورهای غرب آسیا در قلب این منطقه جاسازی کردند.

ایشان پیروزی انقلاب اسلامی را موجب وارد آمدن ضربه‌های سیاسی و نظامی سخت بر رژیم غاصب صهیونیستی و به‌دنبال آن زنجیره شکستهای استکبار و در رأس آن آمریکا از عراق و سوریه تا غزه و لبنان و از یمن تا افغانستان دانستند و افزودند: رسانه‌های دشمن، ایران را به جنگهای نیابتی متهم می‌کنند، در حالی‌که این دروغی بزرگ است و ملتهای منطقه بیدار شده‌اند.

رهبر انقلاب اسلامی توانایی ایران در مقاومت بلندمدت در برابر خباثتهای آمریکا را در فضای منطقه و روحیه ملتها مؤثر خواندند و تأکید کردند: سرنوشت روشن منطقه نجات از سلطه استکباری آمریکا و رهایی فلسطین از حاکمیت بیگانگان صهیونیست است که با همت ملتها باید زمان رسیدن به این هدف نزدیک‌تر شود.

حضرت آیت الله خامنه‌ای کنار زدن عوامل تفرقه از جهان اسلام را لازم دانستند و بر مواردی از جمله: «وحدت علمای دین برای کشف راه‌حلهای اسلامی در سبک زندگی نوین اسلامی»، «همکاری دانشگاههای اسلامی برای ارتقاء علم و فناوری و ساخت زیربناهای تمدن جدید»، «هماهنگی رسانه‌های اسلامی برای اصلاح ریشه‌ای فرهنگ عمومی»، «ارتباط نیروهای مسلح اسلامی برای دور کردن جنگ و تجاوز از منطقه»، «ارتباط بازارهای اسلامی برای خارج کردن اقتصاد این کشورها از سلطه کمپانی‌های غارتگر»، «رفت‌وآمد وسفرهای مردم برای افزایش همزبانی، همدلی، وحدت و دوستی» به‌عنوان راهکارهای افزایش وحدت و دور شدن از تفرقه تأکید کردند.

ایشان با تأکید بر اینکه دشمنان ایران و اسلام می‌خواهند اقتصاد خود را با منابع کشورهای ما، عزتشان را با ذلت ملتهای ما و صدرنشینی خود را با تفرقه ما تأمین، و ما و شما را به دست خودمان نابود کنند، افزودند: آمریکا، «فلسطین را بی‌دفاع در برابر صهیونیستهای جنایتکار»، «سوریه و لبنان را در تصرف دولتهای وابسته و مزدور خود»، «عراق و ثروت نفتی آن را کاملاً متعلق به خود» می‌خواهد و برای این هدف شوم، به بزرگ‌ترین ظلمها و شرارتها مانند آزمون سخت چند ساله‌ سوریه، فتنه‌های پی در پی در لبنان و تحریکات و خرابکاری مستمر در عراق دست زده‌اند.

رهبر انقلاب اسلامی ترور آشکار شهید ابومهدی فرمانده شجاع حشدالشعبی و سردار بزرگ سپاه شهید سلیمانی را نمونه کم‌نظیر دیگری از فتنه‌انگیزی آمریکایی‌ها در عراق خواندند و گفتند: آنها برای تأمین هدف پلید خود در عراق به‌دنبال ایجاد فتنه، جنگ داخلی و سرانجام تجزیه عراق و حذف نیروهای مؤمن، مبارز، مجاهد و میهن‌دوست هستند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای اظهارات وقیحانه آمریکایی‌ها در مقابل حکم پارلمان عراق به اخراج آنان را نمونه دیگری از این فتنه‌انگیزی‌ها خواندند و افزودند: آنها که خود را حامی دموکراسی وانمود می‌کردند تعارف را کنار گذاشته و می‌گویند ما برای ماندن در عراق آمده‌ایم و بیرون نمی‌رویم.

رهبر انقلاب اسلامی در پایان سخنانشان در خطبه دوم نماز پر شکوه جمعه خطاب به همه ملتهای مسلمان منطقه تأکید کردند: دنیای اسلام باید صفحه جدیدی بگشاید و وجدانهای بیدار و دلهای مؤمن، اعتماد به‌نفس را در ملتها بیدار کنند و همه بدانند که تنها راه نجات ملتها، تدبیر و استقامت و نترسیدن از دشمن است.

پس از خطبه‌ها، نماز جمعه به امامت حضرت آیت الله خامنه‌ای اقامه شد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 896
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 27 دی 1398

عقیق:مراسم گرامیداشت جانباختگان سانحه هوایی از سوی هیأت میثاق با شهدا با سخنرانی حجت‌الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، حسین یکتا و مدیحه‌سرایی میثم مطیعی و سیدمجید بنی‌فاطمه شب گذشته سه‌شنبه ۲۴ دی‌ماه در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.

حسین یکتا راوی دوران دفاع مقدس در این مراسم با بیان اینکه این سؤال مطرح است که اگر بخواهیم شهید شویم، چه باید کنیم؟ اظهار داشت: بچه هیأتی حیف است بمیرد و باید شهید شود و مثل حاج قاسم اربا اربا شود و مانند او حتی دستش نشان دهد که تا پایان عمر، علم در دست داشته است.

وی افزود: کسی که می‌خواهد شهید شود، باید از خودش و نظر خود بگذرد. باید بدانیم زمانی که انتقام سخت در پیش است، امتحان سخت هم داریم.

یکتا با بیان اینکه دشمن بعد از کربلای ۵ که متر متر جلو می‌رفتیم، قطعنامه ۵۹۸ و تعیین شروع کننده جنگ را مطرح کرد، افزود: پیش از این عملیات، فتح‌المبین انجام شد و ۲۵۰۰ کیلومتر آزاد شد و یا خرمشهر را آزاد کردیم اما حرف از قطعنامه نشد اما زمانی که کربلای ۵ انجام شد، حرف از قطعنامه زدند.

مسئول قرارگاه امام رضایی‌ها افزود: انتقام سخت این نیست که یکی زدند، یکی بزنیم یا یکی زدند ما ده‌تا بزنیم، زیرا باوجود اینکه مختار قاتلان امام حسین(ع) را کشت باز می‌گوییم، «أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ» یعنی انتقام مانده است. انتقام سخت ما یعنی هرکس نقاب فتنه دارد باید بیفتد.

وی با بیان اینکه ما را با آبرو، دلبری و دلبستگی امتحان می‌کنند، گفت: امام (ره) فرمودند آبرویم را برای خدا دادم و قطعنامه ۵۹۸ را قبول کردم اما آبروی ایشان نریخت زیرا برای خدا کردند و آبرودارتر هم شدند.

یکتا با بیان اینکه انتقام فرایند است، تصریح کرد: مقام معظم رهبری فرمودند: این موشک فقط یک سیلی بود که البته این سیلی را نیز کسی جرات نکرده بود بزند و نقطه بعدی در این انتقام، خروج آمریکایی‌ها از منطقه است. دشمن در این جنگ حاج قاسم را یک‌جور زد و تلاش دارد حاجی‌زاده را جور دیگری بزند.

مسئول قرارگاه امام رضایی‌ها با بیان اینکه نباید اجازه دهیم حاجی زاده از دست برود زیرا نیرویی چون اون کم است، گفت: تا بتوانیم جایگزین او را تربیت کنیم، زمان می‌برد. البته جوانان نوید آینده روشن را می‌دهند و ان‌شاءالله روزی دهه شصتی‌ها فرمانده، دهه هفتادی‌ها میان‌دار، دهه هشتادی‌ها پیاده نظام و دهه نودی‌ها ذخیره برای ایران خواهند بود.

وی با اشاره به اینکه باید حاج قاسم شناسی برای جوانان به راه بیاندازیم، گفت: حاج قاسم با شهادت خود دلبستگی برای مقام معظم رهبری ایجاد کرد زیرا خود، دل به خدا داده بود لذا باید بدانیم چه لقمه‌ای خورد، چگونه نوجوانی و جوانی سپری کرد و چگونه در جنگ و بعدها مدیریت و فرماندهی داشت.

یکتا افزود: سانحه هواپیما و از دست رفتن هموطنان، داغ ما را بیشتر کرد و یک امتحان برای ماست که غصه‌ای بعد از غصه شهادت سردار سلیمانی است. البته ما به خاطر رفتار برخی که می‌دانیم به کجا وصل هستند هم ناراحت هستیم.

مسئول قرارگاه امام رضایی‌ها در پایان خاطرنشان کرد: امروز ما را با ولایت امتحان می‌کنند. روزی شهدا ولایت‌پذیری امام زمان (عج) را در ولایت امام خمینی (ره) تمرین کردند و امروز ما باید این ولایت پذیری را در ولایت امام خامنه‌ای تمرین کنیم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 925
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 27 دی 1398

آیت‌الله سیدمحمد قائم‌مقامی پژوهشگر و استاد حوزه در گفت‌وگو با خبرنگار قرآن و فعالیت‌های دینی خبرگزاری فارس با اشاره به اینکه انسان‌های همیشه مبتلا به ابتلائات و امتحان‌ها هستند و این امر در آخرالزمان تشدید می‌شود، ابراز داشت: در این شرایط باید با تدبیر، هوشیاری و آگاهی گام برداریم و گوش به زنگ ولایت و عقل مبتنی بر وحی باشیم.

وی اتصال به وحی الهی و اولیای الهی را شرط مصون بودن از فتنه‌های آخرالزمانی دانست و افزود: در روایات آمده است که انسان‌ها در آخر الزمان باید امتحان‌های زیادی دهند و این یک قاعده است و هیچ کس نمی‌تواند بدون امتحان وارد مقامات و درجات معنوی شود.

آیت‌الله قائم‌مقامی با تأکید بر اینکه خداوند بیش و پیش از دیگران از اولیای خدا امتحان می‌گیرد و آن‌ها را در معرض ابتلا و فتنه قرار می‌دهد، ابراز داشت: اولیای الهی چون سربلند از امتحان خداوند بیرون آمدند و روسفید شدند، به مقام ولی رسیدند. پس از آن اولیای الهی، میزان و حجت خداوند برای دیگران انسان‌ها می‌شوند و بر این اساس آن‌ها مورد امتحان قرار می‌گیرند.

راه رهایی از گرفتاری و بلا، فضای توحیدی است

وی ادامه داد: اکنون در مقطعی هستیم که امتحان زیادی می‌شویم. شبهات زیادی پیش می‌آید، کسانی می‌توانند در این فتنه‌ها موفق شوند که وصل به ولایت باشند. در واقع ایمان عمیق، ایمان به مبدا و معاد و انجام تکالیف دینی پیش‌شرط موفقیت در این زمینه است.

این استاد حوزه تصریح کرد: اگر قرار است یک فرد، یک جامعه یا یک کشور به مقامی برسد، راهش فضای توحیدی و معرفتی است. زیرا در این راه بن‌بستی وجود ندارد. در ماجرای اخیر شیطان خبیث، سردار سلیمانی را به شهادت رساند. یکی از ابتلائات امروز شهادت سردار بود. اگر خدایی‌نکرده مسئولان می‌ترسیدند و دستشان می‌لرزید و جواب نمی‌دادند، انقلاب ۵۰ سال به عقب می‌افتاد.

حکمت حوادث اخیر/ نباید مغرور به پیروزی‌ها بود

وی گفت: بنابراین بدون توحید، بدون معرفت، بدون مبدا و معاد نمی‌توان شهید سلیمانی‌ها شد. کسی شهید سلیمانی می‌شود که عارف به مبدا و معاد باشد. ایمان عمیق، عقلانیت، عبادت، باور کردن عمیق خداوند و جهان آخرت است که ما را در امتحانات سربلند می‌کند.

آیت‌الله قائم‌مقامی با اشاره به حوادث اخیر در کشور اظهار داشت: انسان‌ها باید تلاش کنند از منظر خداوند آن را بخوانند که چه حکمتی پشت این قضایا بوده است. اینکه بعد از پیروزی‌های بسیار چنین حادثه غمناکی پیش بیاید، شاید این باشد که خداوند خواسته تذکر دهد که مبادا مغرور به پیروزی‌ها شوید.

وی ا فزود: شهادت حاج قاسم سلیمانی و این رستاخیز عظیمی که پیش آمد، تجدید بیعت بزرگی بود که بزرگ‌ترین لطف خداوند به جامعه ایران بود. در روایات داریم که دعا نکنید که مبتلا به امتحان نشوید؛ بلکه دعا کنید که از امتحان موفق بیرون بیایید. زیرا ویژگی جالب امتحان این است که وقتی سربلند از آن بیرون آمدید، تبدیل به بلای احسن و نیکو می‌شود.

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 850
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 27 دی 1398

عقیق:مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمة‌الزهرا (س) و عرض تسلیت به خانواده‌های داغدیده در سانحه سقوط هواپیما، شامگاه دوشنبه ۲۳ دی‌ماه در مهدیه امام حسن مجتبی (ع) با قرائت قرآن احمد ابوالقاسمی، سخنرانی حجت‌الاسلام علوی تهرانی و مدیحه‌سرایی منصور ارضی، حسین سازور، محمود کریمی، محمدرضا طاهری، سعید حدادیان، حسین طاهری و محمد حسین حدادیان برگزار شد.

محمود کریمی مداح اهل بیت (ع) در این مراسم طی سخنانی با بیان اینکه انتقام سخت، تنها عملیات نظامی و موشکی نیست و اگر این‌گونه فکر کنیم، سخت در اشتباهیم، اظهار داشت: انتقام سخت ممکن است به دست تمام آحاد مردم رقم بخورد؛ به گونه‌ای که در آن، فردی که درس می‌خواند باید خوب درس بخواند و یا در زمان خرید کالا باید اجناس ایرانی بخریم و تمام این رفتارها، نوعی انتقام است.

وی افزود: این روزها افرادی اعلام می‌کنند که فرضاً در این کشور نمی‌خوانند یا فیلم بازی نمی‌کنند یا برای تیم ملی مسابقه نمی‌دهند. به آن‌ها باید گفت: به دَرَک! مهم نیست.

کریمی با اشاره به اینکه تلفن‌های همراه امروز یک سلاح محسوب می‌شود و افراد می‌توانند برای دفاع از آن‌ها استفاده کنند، تصریح کرد: این روزها در فضای مجازی هجمه‌های بسیاری صورت می‌گیرد. مقام معظم رهبری نیز دستورات بسیاری در حوزه فضای مجازی دارند و باید در این عرصه وارد شویم. البته متاسفانه امروز، رسانه دست غربی‌هاست.

این مداح اهل بیت(ع) اضافه کرد: هم اکنون که من پشت این بلندگو صحبت می‌کنم اگر حرف ناحقی بزنم و حتی فردی از میان جمعیت اعتراض کند، من با استفاده از صدای بلند این میکروفون می‌توانم به او بگویم: «بنشین» و بر او غلبه کنم، زیرا رسانه دست من است.

 وی با اشاره به اینکه کار ما در قبال شهدا تنها این نیست که اسم خیابان‌ها را به نام آنها کنیم، تصریح کرد: در سایه وجود ولی فقیه، استعدادهای بسیاری در کشور شکوفا شد. یکی از این افراد قاسم سلیمانی بود که روزی فرمانده لشکر سیدالشهدا بود و بعد به این جایگاه بسیار بالا رسید. باید از این افراد درس بگیریم.

کریمی با اشاره به اینکه برخی امیرالمومنین (ع) را با پهلوانان مقایسه می‌کنند که این کار اشتباه است، گفت: این نکته که بگوییم جرج جرداق و یا مسیحی دیگری از امیرالمومنین (ع) گفته است، مولا را بالا نمی‌برد؛ بلکه این مسیحی بالا رفته است که توان گفتن از ایشان را دارد. مانند آن‌که سنگی را روی کوه بگذاریم. در این صورت کوه بزرگ نشده است، بلکه آن سنگ جزیی از این بزرگی شده است.

 این مداح اهل بیت (ع) با بیان اینکه یکی از ویژگی‌های حاج قاسم سلیمانی این بود که هرچه را در دل رهبری بود، بدون آنکه ایراد بنی‌اسرائیلی بگیرد، عمل می‌کرد، تصریح کرد: هیچ زمان مرز میان حق و باطل تا این میزان روشن نبوده است و جمعیتی که در مراسم تشییع سردار سلیمانی هم در ایران و عراق حضور پیدا کرد، نشان از این مهم است که همگی برای تشییع یک مدافع حرم حضرت زینب(س) آمده بودند.

وی افزود: اگر مقام معظم رهبری فرمودند: انتقام نهایی با خروج نیروهای آمریکایی از منطقه حاصل می‌شود، این خروج در کشور ما به چه معناست؟ آیا معنایی جز حذف قاچاقچیان سازمان‌یافته و مسئولان دو تابعیتی ندارد؟

کریمی با بیان اینکه متاسفانه  پست‌ها در کشور ما مانند سفره شده است که فرد یک مرتبه روی این سفره و مرتبه دیگر روی سفره دیگر است، تصریح کرد: این روزها مسئولین اگر از یک پست برداشته شوند، بلافاصله در جای دیگری مشغول می‌شوند و جای مسئول و سوال کننده عوض شده است. در گذشته اگر فردی مسئول می‌شد، زن و بچه‌اش ناراحت می‌شدند که دیگر او را نمی‌بینند اما این روزها زن و بچه افراد، دست و پا می‌زنند تا او مسئول شود.

این مداح اهل بیت(ع) گفت: از تلفن‌های همراه خود استفاده کنید و منطقی از جمهوری اسلامی برای رضای خدا دفاع کنید. هدف تلاش در جبهه امام حسین (ع) کسب رضایت خداست، لذا باید در این مسیر تلاش کرد و به دنبال لایک و توجه دیگران نبود. امروز دشمن در فضای مجازی مقام معظم رهبری را نشانه گرفته است، پس باید از ایشان دفاع کنیم.

 کریمی گفت: باید نحوه انتقام از آمریکا را در کشور تبیین کنیم و در گام اول مانع ورود علاقه‌مندان به آمریکا به مجلس شورای اسلامی شویم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 904
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 1 آذر 1398

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در پایان درس تفسیر خود در مسجد اعظم با اشاره به برخی اعتراضات مردم در این روزها، اظهار داشتند: الآن که یک مشکلی در این جریان پیدا شده، مسئولین یک وظیفه دارند، مردم یک وظیفه دارند اما در خصوص دشمن مشترک هر دو یک وظیفه داریم.

 
 

ایشان تاکید کردند : مسئولین ما واقعاً، شرعاً و عقلاً موظف‏ اند که امور را ارزیابی کنند، دقیق بفهمند که فعلاً مصلحت مملکت چیست؟ و اگر در این خصوص کوتاهی یا اشتباهی کنند واقعاً شرعاً ضامن هستند. "الطبیب ضامن" مسئله ای نیست که فقها اختلاف داشته باشند اگر متخصص هم هستند باید تمام تلاش خود را بکنند؛ اگر 60 - 70 نفر را پذیرش می کنند باید دقت کنند هر چه خلاف کرد و اشتباه کرد شرعا ضامن هستند و مسئولین ما هم اگر اشتباه کردند واقعا شرعا ضامن هستند این وظیفه آنهاست.

معظم له ادامه دادند:  وظیفه‏ ای که مردم دارند دین به ما می گوید که با بهترین روش جلوی اشتباهات آنان را بگیرید. همان است که دین به ما می‏ گوید: ﴿ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ السَّیئَةَ﴾ به بهترین روش جلوی اشتباهات مسئولین را بگیریم، این وظیفه ماست! آتش زدن و امثال این کارها، جز ایجاد آشوب مشکلی را حل نمی‏ کند.

حضرت آیت الله جوادی آملی  تصریح کردند : نکته سوم که باید به آن توجه داشت،  دشمن مشترک است که هم ما باید ببینیم و هم آنها ببینند که هم مسئولین باید آن را ببینند و هم مردم باید آن را ببینند، این دشمن مشترکی است که برای نابودی نظام [معاذالله] صف بسته است، بنابراین وظیفه همه مسئولین این است که عالمانه و محققانه، شب و روز تلاش کنند، از اقتصاددانان مملکت مشورت بگیرند و سؤال کنند، اگر اقدامی صلاح مملکت باشد، یقیناً مردم تشخیص می‏ دهند و به انجام آن رضایت می‏ دهند. در این بخش ها می بینید که ممکن است 22 بهمن شعار هم بدهند  نظام را با تخصص باید حفظ کرد، این به تعبیری از اوجب واجبات است مثل صدر اسلام.

ایشان ابراز داشتند: حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ اینها آب وضو را تبرک می کردند اما وضو رو حفظ نمی کردند.، اگر اقدامی محققانه، عالمانه و همراه با ﴿وَ أَمْرُهُمْ شُورَی﴾ باشد، یک اقدامی خواهد شد که به نفع همه خواهد بود و اعتراض کسی را هم در پی نخواهد داشت.

این مرجع تقلید  افزودند : مسئولین باید وظیفه ‏شان مشخص باشد، آنها ضامن هستند شرعا، اما مردم نیز وظیفه‏ دارند که به بهترین وجه از نظام دفاع کنند چراکه دشمن مشترک در کمین است. این هم مثل همان وضو گرفتن حضرت هست که آب وضو را متبرک می کردند اما وضو را نمی دانستند، و خود وضو را حفظ نمی کردند، در راهپیمایی ها شرکت می کنیم باید هم شرکت کنیم مرگ بر آمریکا را می گوییم و باید هم بگوییم و شعار دهیم، اما باید اصل نظام را حفظ کرد این را عقل می گوید.

حضرت آیت الله جوادی آملی به نامه گلایه آمیز حضرت امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه به جناب کمیل اشاره کردند و بیان داشتند:حضرت علی (ع) کمیل را مسئول هیت (شهری در عراق) کردند ، زمانی که غارتگری های معاویه شروع شد و شهر را غارت کرد، کمیل، آگاهی،‌صلاحیت و قدرت نظامی نداشت که جلوی غارتگری ها را بگیرد، لذا حضرت نامه ای گلایه آمیز به ایشان نوشتند و فرمودند: تو به درد دعای کمیل می خوری تو نمی توانی جایی را اداره کنی.این عبارت توی نهج البلاغه نیست، ولی معنایش هست.

این مرجع تقلید ادامه دادند: بعضی ها به درد دعای کمیل می خورند، واقعا صلاحیت برای مملکت داری  ندارند .

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 854
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 1 آذر 1398

درست کمتر از ۲۴ ساعت از شروع آشوب‌های خیابانی اشرار، پس از طرح سهمیه‌بندی بنزین رهبر انقلاب از مصوبه‌ سران قوا حمایت کردند. این موضوع با واکنش‌هایی در فضای عمومی کشور رو به رو شد. به همین مناسبت خط حزب‌الله در سخن هفته‌ی این‌ شماره‌ خود به بازخوانی و تحلیل این بیانات پرداخته است.
 
 همچنین با توجه به دیدار رهبر انقلاب با تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی که در روز سه‌شنبه‌ی هفته‌ی جاری در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد، نشریه‌ خط حزب‌الله فرازهای مهم این دیدار را در قالب اطلاع‌نگاشت مرور کرده است.
 
 دیگر بخش‌های نشریه‌ی خط حزب‌الله که مطالعه‌ی آنها به خوانندگان گرامی توصیه ‌می‌شود:
عدالتخواهی پشتوانه می‌خواهد و آن شما جوانان هستید / اصول عدالتخواهی
علاج مسائل کشور بر راه انقلابی است / اخلاق انقلابی گری
بازداشتگاه کاخ‌ سفید! / خاطرات رهبری
در دوران پهلوی، مردم هیچ بودند! / خاندان ویرانی
رمز پیروزی وحدت کلمه است/ کلام امام
از فرصتِ زودگذر حدّاکثر استفاده را بکنید و برای مردم کار کنید/ شرح حدیث
امیرالمؤمنین در برابر خوارج در نهایت صلابت ایستاد/ نهج البلاغه
وقتی یک مجموعه علاقمند و دلسوز، روی کاری متمرکز شوند.../ روایت پیشرفت
افزایش قیمت بنزین موجب افزایش قیمت اجناس نشود / مطالبه رهبری
مشی امام هم همینجور بود / عکس نوشت
۲۰ سال فرصت داریم / خانواده ایرانی
حزب اللَّهی‌ها اگر نبودند شکست مى‌خوردیم/ حزب الله این است
 
طبق رسم هفتگی خط حزب‌الله و به برکت خون شهدا شماره این هفته به ارواح طیبه شهدای آشوب‌های اخیر خصوصاً شهید مرتضی ابراهیمی تقدیم می‌شود.

نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه و A۳ برای چاپ و تکثیر روی خروجی پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR قرار گرفته و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند.

 برای دسترسی به نشریه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 851
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398

«آشوبگران حرفه‌ای»؛ این شاید بهترین لفظی باشد که بخواهیم روی اغتشاشگران این چند روز اخیر در کشورمان بگذاریم؛ در این میان برخی زنان نقشی محوری در لیدری این آشوب‌ها برعهده دارند.

لیدری یک زن در اغتشاشات اخیر

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، صبح‌نو نوشت: «آشوبگران حرفه‌ای»؛ این شاید بهترین لفظی باشد که بخواهیم روی اغتشاشگران این چند روز اخیر در کشورمان بگذاریم؛ در این میان زنان نقشی محوری در لیدری این آشوب‌ها برعهده دارند. آشوب‌طلبان برخلاف گذشته از سازماندهی و ساختارمندی خاصی در رفتارهای خود برخوردارند. موضوعی که پیش از این وجود نداشت. در این سازماندهی، نقش رسانه‌های معاند بی‌بدیل است.


سه ضلعی فتنه
نکته بسیار مهم در ماجرای اعتراضات اخیر به افزایش قیمت بنزین، پوشش گسترده رسانه‌های  معاند بود. این شبکه‌ها با افزایش ساعات فعالیت خود، برنامه‌های گسترده و منسجمی برای پوشش اخبار مربوط به اعتراضات به‌ویژه مواردی که القاکننده آشوب و اغتشاش و فضای امنیتی بود، تدارک دیدند. مثلاً شبکه فارسی زبان بی‌بی‌سی، برخلاف هر روز که اخبار زنده خود را از ساعت ۶عصر شروع می‌کند، از همان روز 25‌آبان و به بهانه آغاز اعتراضات، برنامه‌های خبری را با عنوان ویژه پوشش واکنش‌ها به افزایش قیمت بنزین، از ساعت ۲‌ظهر روی آنتن برد. از دیگر محورهای کاری شبکه‌های اپوزسیون خارج‌نشین، که مشخصاً معطوف به مثلث بی‌بی‌سی، من‌وتو و ایران اینترنشنال است، تمرکز روی اعتراضات در استان‌های واجد اقلیت‌های قومی و دینی خوزستان و آذربایجان است. به‌ویژه در مورد خوزستان و با توجه به نزدیکی این استان به عراق، شبکه‌های معاند کوشیدند تا اعتراضات عراق را به این استان نیز تسری بدهند.

اعتراف به فرماندهی
فرماندهی اغتشاشات در ایران، موضوعی نیست که از سوی رسانه‌های نامبرده شده، رد و انکار شده باشد. مسعود بهنود از کارشناسان بی‌بی‌سی فارسی، 2روز پیش در توییتی، مستقیماً به این مسأله اشاره کرد. وی با انتشار دیالوگی میان مجری و کارشناس این شبکه، رسماً به دست داشتن این رسانه وابسته به دربار بریتانیا، اعتراف کرد. بهنود گفت‌وگوی صورت گرفته را این‌طور بازنشر داد:«کارشناس: تظاهرات و درگیری‌های این چهار روز را ما برنامه‌ریزی دقیق کردیم، رهبری دارد. مجری: یعنی شما بنزین را گران کردید؟ کارشناس: نه ولی در جریان بودیم برایش برنامه‌ریزی کردیم». علاوه بر این، امیرحسین اعتمادی از دیگر کارشناسان بی‌بی‌سی هم در اظهاراتی، از برنامه‌ریزی چند ساله روی اعتراضات و آشوب‌های اخیر خیابانی خبر داد و تاکید کرد که این رخدادها، رهبران میدانی دارد.

نقش پر رنگ زنان
میان‌داری و میدان‌داری ویژه زنان در اغتشاشات اخیر، چشمگیر به نظر می‌رسد. در نقاط متعدد به‌ویژه حومه تهران، زنان ظاهراً 30 تا 35‌سال، نقش ویژه‌ای در لیدری اغتشاشات به عهده دارند. مشاهدات خبرنگار «صبح‌نو» نشان می‌دهد که این زنان متحدالپوشش، هریک وظیفه‌ای جداگانه دارند؛ یکی از شورش‌ها فیلم می‌گیرد، دیگری جلوی خودروها را می‌گیرد و دیگری با تحریک مردم، آن‌ها را به پیوستن به صف اغتشاش‌ها مجاب می‌کند. اینکه چرا در اغتشاشات اخیر، زنان به مهره میداندار تبدیل شده‌اند، خود جای سؤال دارد. مهم‌ترین پاسخی که شاید بشود به این سؤال داد این است که حضور پر رنگ زنان، عاملی مهم در تحریک احساسات و عواطف و غیرت جامعه بوده که به‌طور هدف‌دار به مستمسک برخی جریانات معاند جهت بسط اعتراضات 
تبدیل شده است.

 

آشوبگران حرفه‌ای
همانطور که در ابتدای گزارش اشاره شد، آشوبگران اغتشاشات اخیر برخلاف موارد مشابه گذشته، از جمله آشوبگران دی ماه‌96 یا فتنه سال‌88، از سازماندهی و ساختارمندی خاصی در رفتارهای خود برخوردارند. یکی از این موارد ساختارمندی، به امکانات بدیع و گسترده گروه‌های خشونت مربوط می‌شود. رصد رفتار خشونت‌طلبان در روزهای گذشته، ما را به نکات تازه‌ای رهنمون می‌کند. خشونت‌طلبان در برخورد با نیروهای امنیتی و انتظامی، حتی از امکانات بیشتری برخوردار هستند.مثلاً در ملارد، رباط‌کریم، شهریار و اسلامشهر، آشوبگران دارای سلاح گرم نظیر کلاشینکف و نارنجک هستند. داشتن لباس‌های متحدالشکل و ماسک و عینک استخر، مقاومت این افراد در مقابل گاز اشک‌آور را بالا برده است. این افراد از سویی به گاز اشک‌آور دسترسی دارند که به وفور مورد استفاده قرار گرفته است. دسترسی این افراد به چنین امکاناتی، حتی در مواردی باعث شده تا ناجا و نیروهای انتظامی محلی، از پس مقابله برنیایند و میدان را برای نیروهای امنیتی دیگر و با امکانات لجستیکی بیشتر خالی کنند.
 
تکنیک‌های وحشت
در همین زمینه، گزارش برخی نهادهای امنیتی گواهی می‌دهند که در بازداشت عناصر آشوب‌طلب، موادی مانند نارنجک دست‌ساز، ژل‌های آتش‌زا، ابزار شکستن قفل و سلاح سرد کشف شده که توسط یک یا چند موتورسوار مسلح با سلاح گرم، پشتیبانی می‌شوند. مشاهدات و شنیده‌های خبرنگار «صبح‌نو» در مناطق اطراف تهران مانند ملارد، اسلامشهر و شهریار نشان می‌دهد که هسته‌های خشونت‌طلب، هر‌یک به‌طور متوسط 40 تا 50‌نفر را شامل می‌شوند. نوع عملکرد این هسته‌ها، لایه‌لایه است؛ به این صورت که یک لایه مأمور تخریب، لایه دیگر مأمور ایجاد رعب‌و‌وحشت در میان مردم و لایه بعدی مأمور ایجاد حائل برای فراری دادن عاملان تخریب هستند. مورد دیگر در این زمینه، به لباس‌ها و نشانه‌های مشخص و متحد هسته‌های خشونت مربوط می‌شود. کارویژه این لباس‌های یک رنگ، تسهیل در شناسایی یکدیگر در موقع عملیات است.

اشراف اطلاعاتی به سوراخ‌سنبه‌ها
یکی از موارد بسیار مهم و کلیدی در رفتار آشوب‌طلبان در مناطق مختلف به‌ویژه حومه تهران، اشراف اطلاعاتی آن‌ها به معابر و راه‌های اصلی و فرعی مناطق است. همین مسأله برخورد نیروهای امنیتی با ایشان را با سختی و دشواری مواجه کرده است. موضوع مهم دیگر، سرعت بسیار بالای گروه‌های تخریبی است که در کوتاه‌ترین زمان ممکن و با استفاده از ابزارهای همراه خود در محل مورد نظر وارد شده، اقدام به تخریب و آتش‌زدن کرده و پس از آن به طرز ماهرانه‌ای خود را از بدنه معترضان و عابران جدا کرده و محل را ترک می‌کنند.

آخرین سیستم در دست اغتشاشگران
موضوع دیگری که شایان توجه می‌نماید، نحوه ارتباط آشوبگران با یکدیگر است. حتماً برای مخاطب این سؤال پیش می‌آید که با توجه به قطعی اینترنت، آشوب‌طلبان چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. یکی از گزاره‌های مهم که خبرنگار «صبح‌نو» یافته، استفاده از امکاناتی نظیر بلوتوث و اینترنت ماهواره‌ای نیز در هماهنگی و جابه‌جایی این نیروها کمک می‌کند. از سوی دیگر و با وجود ایجاد آرامش و ثبات نسبی در بسیاری از نقاط کشور، برخی شبکه‌های معاند که این روزها به ظاهر مشغول پوشش لحظه‌به‌لحظه اغتشاشات‌اند، با انتشار فیلم‌های روزهای ابتدایی اعتراضات، مدعی استمرار شرایط مشوش هستند. 

غارت فروشگاه‌ها
مسأله مهم دیگری که سابقاً کمتر از سوی اغتشاشگران شاهدش بودیم، حمله سازمان یافته و همه‌جانبه به مراکز خدمات عمومی مشخصاً بانک‌ها، فروشگاه‌ها و ساختمان‌های شهرداری‌ها و فرمانداری‌هاست. عناصر هرج‌و‌مرج خواه، برای ایجاد نارضایتی در میان توده‌های مردم و ایجاد حس استیصال در آن‌ها، حربه تاکتیکی منظمی در حمله به این مراکز را دنبال می‌کنند. در برخی نقاط حتی نیروهای اغتشاشگر با استفاده از اهرم‌ها و قیچی‌های بزرگی که در اختیار دارند، زنجیرهای حفاظتی فروشگاه‌ها را قطع کرده و محصولات آن را به غارت می‌برند.
در این میان، نکته اصلی که رسانه‌های معاند مشغول پخت‌و‌پز اساسی آنند، انداختن تقصیر تخریب چنین اماکنی به دوش نیروهای امنیتی با هدف تطهیر و مظلوم‌نمایی خشونت‌طلبان است. شبکه‌های معاند در قالب گفت‌وگوهای کذایی با به اصطلاح شاهدان عینی، می‌کوشند تخریب اموال عمومی را نه به عنوان اقدام اغتشاشگران بلکه نیروهای امنیتی و انتظامی 
جا بیاندازند.
 
توحش دسته جمعی
با این حال، مردم مناطقی که دسترسی‌شان به مراکز خدمات عمومی به واسطه آتش‌افروزی و تخریب‌گری اغتشاشگران، محدود شده، زبان به اعتراض گشوده و خواهان مقابله سفت و سخت نهادهای امنیتی با این قبیل اوباش هستند. مشاهدات خبرنگار ما در منطقه پرند، به وضوح این اعتراض مردمی علیه اغتشاشگران را نشان می‌دهد. یکی از شهروندان پرندی در گفت‌وگویی که با «صبح‌نو» داشت، مشاهداتش از توحش آشوبگران را این‌گونه روایت کرد: «افراد حمله‌کننده به مؤسسات مالی دارای سلاح‌های سرد بودند. 
این‌ها با ایجاد رعب‌و‌وحشت به برخی بانک‌ها حمله کردند و پس از تخریب این اماکن آن‌ها را به آتش می‌کشیدند؛ برخی از آن‌ها با داشتن خودرو و به صورت گروهی به شهرداری‌ها حمله‌ور می‌شوند و آن اماکن را تخریب و به آتش می‌کشیدند». همه این روایت‌ها در شرایطی است که نهادهای امنیتی در کشور مانند سپاه و ارتش و ناجا، هریک در اطلاعیه‌های جداگانه، خط قرمز خود را امنیت عمومی مردم عنوان کرده و بر مقابله محکم و بی‌اغماض با قانون ستیزان و آشوبگران تاکید کرده‌اند. یقیناً این غائله نیز همچون موارد قبلی، به پایان خواهد رسید اما روسیاهی برای آن‌هایی می‌ماند که گمان دارند می‌توانند با تحریک و تشجیع اذهان مردم ایران، نظام جمهوری اسلامی را با مشکل مواجه کنند. این خیال خام گویی خیال پختگی ندارد!

میان‌داری و میدان‌داری ویژه زنان در اغتشاشات اخیر، چشمگیر 
به نظر می‌رسد. در نقاط متعدد به‌ویژه حومه تهران، زنان ظاهراً 30 تا 35‌سال، نقش ویژه‌ای در لیدری  اغتشاشات به عهده دارند. مشاهدات خبرنگار «صبح‌نو» نشان می‌دهد که این زنان متحدالپوشش، هریک وظیفه‌ای جداگانه دارند؛ یکی از شورش‌ها فیلم می‌گیرد، دیگری جلوی خودروها را می‌گیرد و دیگری با تحریک مردم، آن‌ها را به پیوستن به صف اغتشاش‌ها مجاب می‌کند

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 889
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398

«بی‌بی‌سی فارسی» مدام در برنامه‌ها و میان‌برنامه‌هایش ادعای حرفه‌ای بودن و صداقت در انتشار اخبار را مطرح می‌کند؛ تبلیغ می‌کند برای پاک‌دستی خودش. اما تا اتفاقی می‌افتد که زیادی خوشحال می‌شود، زود هول می‌کند و نیتش آشکار می‌شود.

«آمدنیوز»حرفه‌ای با امکانات بیشتر!

مجله فارس پلاس: هرگاه در ایران اتفاقی رخ می‌دهد که خوشایند ضدانقلاب است و هر وقت اعتراض یا ناآرامی یا آشوبی رخ می‌دهد بی‌بی‌سی فارسی خوش‌خوشانش! می‌شود. موضوع، از تأمین خوراک خبری برای رسانه‌ای با دست‌های کوتاه شده در ایران فراتر است؛ نیاتی پشت خبرها و خبرسازی‌هاست.

از اول هفته، بی‌بی‌سی فارسی تقریباً همه خبرهای دنیا را نادیده می‌گیرد تا ناآرامی‌های ایران را پوشش دهد. فیلم و تصویر چندانی هم که به دستش نمی‌رسد، پس فقط می‌ماند تحلیل. کارشناسان مهمان و غیرمهمان می‌آیند و می‌روند و بساطی به راه افتاده از اظهارنظرها و گمانه‌زنی‌ها و اما و اگرها؛ البته همه از راه دور. ولی مشکل اینجاست که وقتی مستندات نباشد کار نازل می‌شود و همه چیز در حد حدس و گمان باقی می‌ماند. بدتر آنکه وقت هم زیاد می‌آید و دیگر معلوم نیست چگونه باید روزی چند ساعت درباره اعتراضات ایران سخن گفت و برنامه پر کرد. به‌ویژه آنکه این روزها آنقدر دلواپس ایرانی‌ها شده‌اند که برنامه خبری زنده‌شان به‌جای ساعت 17 از ساعت 14 آغاز می‌شود!

چاره‌ای ندارد، از هر خبری که مستقیم از ایران آمده باشد، درست یا نادرست، استقبال می‌کند. کار به جایی می‌رسد که شنیده‌ها درباره اتفاقی در ایران را به‌عنوان «خبر فوری» زیرنویس می‌کند؛ در چنین شرایطی اگر کسی حرفی در حمایت از ناآرامی‌ها یا در مخالفت با طرح سهمیه‌بندی بنزین بزند که چه بهتر! خودش یک سرفصل خبری محسوب می‌شود و برایش میزگرد تشکیل می‌دهند!

بی‌بی‌سی فارسی آنقدر خوشحال است که کار حرفه‌ای را بوسیده‌ و کنار گذاشته‌ و با هیجان اخبار اعتراض‌های ایران را پوشش می‌دهد؛ بدون فیلم و عکس و مستندات. نمی‌توانند شعفشان از آشوب و اعتراض در ایران را پنهان کنند. کسی هم نیست که یادآوری کند که حمایت از تخریب و خشونت، کار یک رسانه حرفه‌ای و متشخص نیست و باید لااقل جلوی دوربین حفظ ظاهر کرد!

 

فقط خوشحالی نیست؛ ترویج خشونت هم هست. بی‌بی‌سی فارسی این روزها مهمان‌هایی دارد که مستقیم یا غیرمستقیم، آشکار یا پنهان و به‌وضوح یا زیرپوستی خشونت را ترویج می‌کنند.

 

وقتی برنامه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی با تمام ادعای حرفه‌ای‌گری‌اش چنان شرایطی داشته باشد، دیگر از سایت اینترنتی و کانال تلگرامی‌اش چه انتظار. کانال تلگرامی‌اش یک «آمدنیوز» تمام‌عیار شده است برای خودش!

کانال بی‌بی‌سی فارسی این روزها آدرس می‌دهد که همین الان کجا شلوغ است یا کجا جو ملتهب است و احتمال شلوغی وجود دارد، بلکه در این آتش‌افروزی سهمی داشته باشد.

 

ظاهرا برای دریافت تصویر مستند، التماس هوادارانش را می‌کند اما کار به اصول اولیه خبری هم ندارد و حتی از قول منابع ناشناس، خبر رسمی منتشر می‌کند!

 

در این شرایط بی‌منبعی! کافی است یک آدم آشنایی در یک گوشه، حرفی زده باشد که پازل بی‌بی‌سی را تکمیل کند، فوری آن را پوشش می‌دهد.

 

گاهی از منابع ناشناس خبر می‌دهد که جو فلان بخش از شهر امنیتی است و این‌طوری نوعی تشویق ایجاد می‌کند برای تجمع و آشوب. معمولاً نیز نشانی مرکز شهر یا نقاط حساس امنیتی را می‌دهد.

 

کانال بی‌بی‌سی فارسی تلاش می‌کند به اعتراض‌ها رنگ و بوی بین‌المللی بدهد؛ هر جور شده. مدام از تجمعات چندنفری ضدانقلاب خارج‌نشین فیلم می‌گذارد. هرچند اخبار آنها هم انگشت‌شمار است.

 

در متن اخبار و گزارش‌ها نیز کلمات را معنادار به کار می‌برد. قتل و آتش زدن و بستن راه مردم و تهدید و چاقوکشی و... برایش نه آشوب است و نه تخریب، فقط از واژه «اعتراض» استفاده می‌کند.

 

اما همه تیرهایش که به سنگ خورد، باز هم سعی می‌کند زهرش را هر جور هست بریزد. خودجوش بودن تجمع مردمی علیه آشوب‌ها را زیر سؤال می‌برد و واژه «مردم» را به کار نمی‌برد. سعی می‌کند بازگشت آرامش به کشور را هم با رنگ و بویی سیاسی مطرح کند و مردم را چندتکه کند.

 

با این شرایط، به نظرتان «بی‌بی‌سی نیوز»! کارش را خوب انجام می‌دهد یا بد؟!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 747
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398

بین همه التهاب‌های اخیر، دو مرد آرام چشم روی هم گذاشته‌اند؛ اینجا در معراج شهدا که بزمگاه دیرینه شهدای انقلاب است. مردم آمده‌اند تا پیکر شهیدان مدافع وطن «مرتضی ابراهیمی» و «مصطفی رضایی» را تشییع کنند.

فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود

گروه حماسه و مقاومت؛ یکی یکی از راه می‌رسند، یکی چشم تر و دیگری با هق‌هق بی‌امان گریه. آن یکی زیر لب زیارت عاشورا زمزمه می‌کند و دیگری گوشه‌ای سر در گریبان فرو برده و به عکس شهدا که در دست دارد، نگاه می‌کند.

مردی جلو می‌آید و می‌گوید: «چه نام زیبایی؛ شهدای مدافع وطن». مویه‌هایش روایت رفیقی جا مانده از کاروان شهادت  شبیه است: «حاج مرتضی، مرد مومن! قرار نبود تنها بروی. بمیرم، غریب گیر آوردنت». اشک‌ها، نجواها، بهت‌ها و بدرقه‌ جانانه شهدا، قاب‌های نابی فراهم آورده که عکاس‌ها و فیلم‌بردارها را دنبال خود می‌کشد. از این سوی معراج شهدا به آن سو. از مویه‌های مادران شهدا به دست‌های بازی که آغوش خوشامدگویی شده‌اند برای دست به دست با سلام و صلوات تشییع شدن شهیدان ابراهیمی و رضایی.

گلچین کردنی در کار نیست. درها باز بوده و هر کس میل حضور در این محفل معنوی را داشته، خودش را رسانده. «فاطمه ربانی»، «مهیا آسوده» و «زهرا فرخنده» عضو کانال معراج شهدا هستند و آمده‌اند. حمید محمدپور رهگذر خیابان بهشت هم به هوای رفت و آمد مردمی به کوچه معراج، مهمان سرزده این مجلس شده است. دوستان، اقوام و خانواده این دو شهید در آغوش همین مردم تکریم می‌شوند. یکی می‌گوید: «اینها سربازان بی‌ادعای وطن و رهبری هستند. همان از آخر مجلس چیده شده‌ها ...» بغض امان نمی‌دهد. چشمانش می بارد مثل ابر بهار. همسرش هم‌نوا می‌شود: «ما مدعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند ...»

از حمله تا رخنه

چند مرد گوشه و کنار ایستاده‌اند و همه جا را رصد می‌کنند. اگر کسی نشانی بپرسد و راهنمایی بخواهد با روی خوش برخورد می‌کنند اما هوشیاری را گم نمی‌کنند. حواسشان هست تا مراسم در امنیت کامل اجرا شود.

هر کس از سراشیبی ورودی معراج به سالن اصلی نزدیک می‌شود، دست خودش نیست. پاهایش قفل می‌شود. حجله دو شهید با تصویرشان خاطره آشنایی را مرور می‌کند؛ مردم این حجله‌گاه‌ها را خوب می‌شناسند همان قفسه‌هایی که در قطعه شهدا، عکس و یادگاری‌های شهدا را توی آن می‌گذارند. رسم همان است؛ شهادت و حجله هم همان. اما چرا مردم آنقدر بی‌تاب می‌شوند؟! زنی میانسال که از اقوام شهید ابراهیمی است، بی‌خبر از ذهن ما پاسخ سؤالمان را می‌دهد، «الهی فدایت شوم، مرتضی جان. روزگاری دشمن حمله می‌کرد حالا رخنه می‌کند، شنیدم ریخته‌اند سرت ...» نمی‌تواند بغض را مهار کند. دختری جوان بازویش را می‌گیرد و می‌برد. پسر جوانی به دوستش می‌گوید: «مردم هیچ وقت این کار را نمی‌کنند. اینها اوباش گماشته بوده‌اند؛ شک نکن». 

همهمه است؛ یکی گفته پیکر شهدا چند دقیقه بعد به سالن مردانه معراج منتقل می‌شود. دختری 8، 9 ساله هول می‌کند: «مامان تو را به خدا زود باش! موهایم را بده توی مقنعه دوست ندارم، «عمو شهیدها» من را بی‌حجاب ببینند. دوست ندارم از من ناراحت نشوند.» اینجا هر کس به طریقی به ضیافت شهدا دعوت شده.

رفیق ما بابای دو پسر بود

بوی گلاب غلبه می‌کند بر بوی اسپند و فضا پر از عطر می‌شود. یکی فریاد می‌زند: «برای شادی روح شهدا بلند صلوات بفرست!» پیکر شهدا وارد سالن معراج می‌شود، روی دوش سربازها. مردم جلو می‌روند و به نیت تبرک دستی به تابوت‌ها می‌کشند. یکی از سربازها گریه می‌کند. یک دست به تابوت گرفته و دست دیگر به صورت. باید از او سؤال بپرسم؛ سربازهای معراج شهدا به دیدن این صحنه‌ها عادت دارند چه شده که این‌طور احوالش دگرگون شده است؟! بماند برای بعد.

زیارت عاشورا به سلام رسیده است. همهمه جای خودش را به همنوایی می‌دهد. مرد و زن، بچه و بزرگ، همدل و همزبان سلام می‌دهند. سرش را تکیه داده به حجله شهدا و آرام جمله‌هایی زیر لب می‌گوید. «قاسم موحدی» حدود 9 سال رفاقت داشته با شهید ابراهیمی. بهت کرده است: «رفیقم را از دست داده‌ام. باورم نمی‌شود گرانی بنزین رفیقم را از من گرفته باشد! خوش به سعادتش که شهید شد. امیدوارم شفاعت کند تا خدا شهادت را روزی ما هم کند.» از جزئیات شهادت این شهید مدافع وطن می‌گوید: «26 آبان وقتی اعتراض مردم به گرانی قیمت بنزین توسط عده‌ای به آشوب و ناامنی کشیده و خشونت‌آمیز شد، نیروها برای برگرداندن امنیت و آرامش اعزام شدند. آقا مرتضی فرمانده گردان امام حسین(ع) ملارد و قبلاً هم در شهریار فرمانده گردان بود. میدان گلهای مارلیک خیلی شلوغ شده بود. عده‌ای حمله‌ور شدند و با سلاح سرد به پهلوی او زدند. رفیق ما پدر 2 پسر بود؛ یکی 7 ساله و آن یکی هم تازه به دنیا آمده بود و 38 روزه است. اشرار شهیدش کردند مظلومانه‌ی مظلومانه.» از جمله معروف دوستش می‌گوید، همان جمله‌ای که هر وقت دور هم بودند می‌گفت: «رفقا، پاسدارها و بسیجی‌ها! هوش و حواستان را به ولایت فقیه جمع کنید.»

بچه ها را سپر خودشان کردند

«علی  ورزدار» داماد خانواده ابراهیمی است. رابطه‌اش با شهید را این‌طور مرور می‌کند: «از بچگی با هم بودیم.» برادر همسرش را این‌طور شناخته: «پاسدار واقعی انقلاب بود. برای زندگی برنامه‌ریزی و هدف داشت و آرزوی شهادت هم همیشه در قلب و زبانش بود.» از احوال آن روز می‌گوید. همان روزی که برای حاج مرتضی شد روز به سعادتِ شهادت رسیدن و برای آن‌ها هجران. «هر وقت برای عملیات می‌رفت با او تماس نمی‌گرفتیم. می‌دانستیم با احساس مسئولیت بالا کار می‌کند و نمی‌تواند پاسخ بدهد. آن روز اما دلم حسابی شورِ رفیق کودکی‌هایم را می‌زد. هر چند دقیقه یکبار با او تماس می‌گرفتم. یکبار صدای شلوغی و همهمه شدید شد. می‌خواست برود جلو و حرف معترضان را بشنوند. اما سر و صداهایی که من شنیدم یک چیز می‌گفت؛ اغتشاش‌گرها اجازه حرف زدن به او نخواهند داد. خواستم برگردد، اما گفت: من باید جلو بروم، حرف مردم معترض را بشنوم. من با گروهی روبه‌رو هستم که بچه را بغل کرده‌اند و سپر بلای خودشان. راست می‌گفت؛ کدام پدر و مادر دلسوز و واقعی حاضر می‌شود کودک خردسال خود را وسط چنین جمع‌هایی بیاورد. این‌ها را رفقایش برایمان تعریف کردند؛ مو به مو. چند وقت قبل هم طبق شواهدی گزارش‌هایی مبنی بر کودک‌دزدی ارائه شده بود.»

بی رحمانه کشتند

مرور ماجرا را ادامه می دهد: «شهید ابراهیمی می‌گفت باید مردم معترض بی‌گناه را از این صف جدا کرد. بدون سلاح تأکید می‌کنم بدون سلاح بین جمع رفت. همین که می‌خواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصره‌اش می‌کنند. یک نفر تیر به پهلویش می‌زند. بعد چاقو به قلبش می‌زنند، وقتی خونین روی زمین می‌افتد و بی‌حال می‌شود یک نفر چاقو را توی سرش فرو می‌کند. این‌طور حمله کردن به یک فرد بی‌سلاح آن هم وقتی روی زمین افتاده فقط می‌تواند نشانه توحش و وحشت فتنه‌گرها باشد تا مبادا آقا مرتضی جمعیت معترضان را آگاه و با منطق متفرق کند. شکر خدا خون سرخ او سندی شد که چهره واقعی این‌ها را نشان می‌دهد.»  می‌پرسم اگر دستش به قاتلان شهید ابراهیمی برسد، چه می‌کند؟ می‌گوید: «ما احساسی عمل نمی‌کنیم. منطقی کار می‌کنیم. هر چه رهبر دستور دهند و صلاح بدانند.»

دوباره بی عباس شدیم 

از بین جمع مردم جلو می‌آید. با صدای بلند می‌گوید: «مادر، پدر و همسر شهیدان برای دیدار و وداع بیایند جلو تا آنها را کنار تابوت شهدا ببریم.» جمعیت راه باز می‌کند. بین جمع، تعداد مادران، خواهران، برادران و پدران شهدا به ویژه شهدای مدافع حرم کم نیست. قاب عکس پسرشان را کنار عکس 2 شهید مدافع وطن به دست گرفته‌اند. چهره دختری جوان اما بیش از بقیه لنز دوربین‌ها را جلب کرده است. چفیه‌ای منقش به عکس برادر شهیدش دور گردن دارد و تسبیح اشک به چشم. 

از دلیل بی‌قراری‌هایش می‌گوید: «آقا مرتضی فرمانده  و دوست برادرم، شهید مدافع حرم، «عباس آبیاری» بود. خان طومان سوریه شهید شد. آقا مرتضی همیشه گریه می‌کرد و می‌گفت: «دعا کنید برسم به عباس؛ دلتنگم. خودش را جامانده از شهادت می‌دانست. خودش خبر نداشت اما هر وقت او را می‌دیدیم از دلتنگی‌هایمان برای عباس کمتر می‌شد.» صدای خانمی، رشته حرف‌های خواهر این شهید مدافع حرم را قطع می‌کند. «شکوه اقلیما» خانواده شهید نیست، اما به گفته خودش هست: «همه شهدا مثل برادرم هستند. همه شهدا فرزند همین مردم هستند. مردم در زندگی مشکلات دارند. گرانی آزاردهنده است اما مردم هیچ وقت این کار را نمی‌کنند. کار منافقان و اشرار است. مسئولان باید در باره طرح با مردم حرف می‌زدند. خیال مردم را از بالا نرفتن قیمت‌ها راحت می‌کردند. نحوه اجرا و اطلاع‌رسانی این طرح درست نبود. همین باعث اعتراض مردم شد.»

فرمانده، سرباز سربازهایش بود

«مرتضی عاشق بود.» گفتگو با دیگر داماد خانواده ابراهیمی درباره شهید با همین جمله او شروع می‌شود: «عاشق ولایت، انقلاب و شهادت بود.» «امیر بایرامی»، می‌گوید: «آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار می‌کرد. فرمانده‌ای که سربازِ سربازهایش بود. می‌پرسید مگر می‌شود؟! می‌شود. همیشه در عملیات‌ها خودش جلو می‌رفت. نیروهایش را نمی‌فرستاد و می‌گفت فردا باید جواب پدر و مادر شماها را بدهم. آن شب دست خالی، بدون سلاح رفته بود بین جمع. دو دلیل داشت. می‌خواست مردم معترض و عده‌ای که ناآگاه به این ماجرا دامن می‌زدند باور کنند که می‌خواهد حرف‌هایشان را بشنود و سرباز همین خاک و مردم است. دلیل دوم هم اینکه می‌دانست این خشونت‌ها از فتنه‌گرها واغتشاشگرها بر می‌آید نه مردم؛ اوباشی که خودشان را بین مردم جا زده بودند تا حرف اصلی مردم شنیده نشود. به نیروهایش گفته بود. دلش نمی‌خواهد سلاحش به دست این اشرار بیفتد.»

 

فرمانده، مردم را می‌فهمید

از شبهه‌های بی‌امان رسانه‌های آن طرف آبی و مخالف نظام دل پری دارد؛ مثلا همین یکی که یگان‌های ویژه مردم بی‌گناه را سرکوب می‌کنند و مزایای زیادی نصیب شان می‌شود: «خدا نگذرد از سر تقصیراتشان. دستشان به خون مرتضی‌ها آغشته است. برادر همسرم حقوق معمولی و چه بسا پایینی داشت. خودش جنوب شهری بود. شهریار زندگی می‌کرد. زندگی ساده‌ای داشت. تغییرات قیمت و تورم را با پوست گوشت و استخوان حس می‌کرد. اصلا آن روز به‌خاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانه‌ترین شکل او را به شهادت رساندند. می‌ترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آن ها لو بروند، تنها بمانند.»

بایرامی از تک پسر خانواده ابراهیمی می‌گوید:‌ «بمب خنده و شادی جمع بود. هر جا آقا مرتضی بود خنده و شادی هم بود. وظیفه‌شناس و دلسوز مردم بود. بنزین ارزش یک قطره خون پاکش را نداشت اما امنیت کشور حتما داشت. قدر این خون‌ها را گذر زمان مشخص می‌کند. آنقدر عاشق انقلاب و ولایت فقیه بود که وقتی رشته مهندسی قبول شد برای پاسدار ماندن و گذراندن دوره‌های پاسداری از آن صرف‌نظر کرد.» بایرامی فوق لیسانس حسابداری است و می‌گوید: «بنزین  کالای اصلی، سوخت و حامل اساسی انرژی است که تغییرات قیمت آن روی قیمت بقیه چیزها اثر دارد. متاسفانه افزایش قیمت آن از تورم بقیه کالاها جا ماند. تغییرات نرخ آن بدموقع و بدون اطلاع‌رسانی کافی و لازم اجرایی شد. به مردمی که از موج جدید تورم‌ها می‌ترسند و اعتراض دارند می‌توان حق داد که امن و آرام نظرشان را بگویند اما حساب آشوبگرها را باید جدا کرد.»

ای کاش مردم...

آنقدر فریاد زده و گریه کرده که دیگر صدایش مفهوم نیست. باید گوشم را به دهانش نزدیک کنم تا واژه‌های کم جان و رمق حرف‌هایش را تشخیص بدهم. اینجا خواهری بی‌صدا شده است. پر از اشک و حسرت از دست دادن یکی یکدانه برادر: «برادرم 195 سانتی‌متر قد داشت. رزمی‌کار  چهار شانه بود. اما موقع حرف زدن و گوش دادن به حرف دیگران خیلی متواضع بود. آن روز نامردها و اغتشاشگران غریب و دست‌خالی گیرش آوردندش.کاش مردم همان موقع صف‌شان را جدا می‌کردند. نه وقتی که دیر شده و کار از کار گذشته است. اگر مردم صف خود را جدا می‌کردند آن 5-10 نفر آشوبگر زودتر معلوم می‌شوند.»

فاطمه ربانی، مهیا آسوده، زهرا فرخنده هم این حرف‌ها را تائید می‌کنند. دختران جوانی که شوق خدمت به شهدا آنها را به این محفل رسانده است. آسوده می‌گوید: «امروز حس کردم همه ما مدیون خون این شهداییم.» می‌گویم رسانه‌های معاند به این جمله او می‌گویند: «کلیشه» ربانی می‌گوید: پس چه کلیشه قشنگی؛ کلیشه‌ای که چشم دشمن را کور می‌کند. 

دیدن فرزند خردسال شهید ابراهیمی بغضی شده که مثل چسب چسبیده به گلوی آسوده، و ربانی وصفش می‌کند. ما راه حضرت زینب(س) را ادامه می‌دهیم. هر چه داریم تقدیم به دین خدا. فرخنده از وظیفه‌اش می‌گوید که درس امروز او شده و روی پلاکاردی گوشه حیات معراج حک: «خواهرم در سنگر حجاب مدافع خون من هستی.»

این یکی بوی یاس می داد

صدای شعر خواندن کودکی می‌آید. صدایی نرم که می‌لرزد. کودکی شعری با مضمون «آرزوی شهادت»‌برای پدرش می‌خواند. برای بابایی که عادت نداشت با چشم بسته شعرهای پسرش را گوش کند. نوزاد 38 روزه و فرزند کوچک شهید ابراهیمی را روی سینه پدر گذاشته‌اند. برادر بزرگ‌تر تازه می‌رود اول ابتدایی. شعرش خوش مغز و کودکانه است. آرزوهای قافیه‌پوش که در هیبت شعر می‌گوید آقا مرتضی زنده است. در بندبند وجود پسری 7 ساله که می‌خواند: «حیف است که من جا مانده‌ام اینجا / عمه سادات باز هم مدافع حرم می‌خواهد ...» آن سرباز را دوباره می‌بینم و باید از او پرسید مگر به دیدن شهدا عادت نکرده است. خودش را این طور معرفی می‌کند: «سرباز صفر. نه از آن صفرها. صفر و هیچ در برابر شهدا. عادت نمی‌کنیم؛ نه! هر کدام از شهدا یک گل هستند و یک بوی ویژه خودشان را دارند. این یکی بوی یاس می‌داد، له شده بود زیر دست و پای اشقیا. شنیده‌ام مداح اهل بیت(ع) بوده است.»

مدافع بیت المال شهید شد

آرام، محجوب و مظلومند. اقوامشان ساکن رشت هستند به همین دلیل اطراف تابوت «شهید مصطفی رضایی» آشنایان کمتر هستند اما مردم سنگ‌تمام گذاشته‌اند. پدر و مادر او صبری آغشته به بهت و ایمان دارند. مادر گاه بی‌تاب گریه می‌کند: «مصطفی تو بگو بعد از تو با دلتنگی‌هایم چه کار کنم؟ نور چشم مادر، چشم امیدم.» گاه با بهت می‌گوید: «پسرم در شهرداری کار می‌کرد. از خدا بی‌خبرها رحم نکردند و شهید شد. رفته بود غذا بخرد و برگردد. به ساختمان شهرداری که حمله کردند، بی‌گناه، شهید شد. یعنی بنزین آنقدر راحت‌ می‌توانست بهانه کشتن جوان من باشد؟ مردم که هیچ وقت طاقت ندارند غم همدیگر را ببینند.» اما ایمانش کم نشده: «خدا یارت مادر. شهادت شهادت است، عاقبت بخیر شدی.»

مردم این ها هستند نه آن ها

پدر شهید رضایی آرام است، آنقدر که رسانه‌های کوردل دشمن اگر فیلم مصاحبه او را ببینند خیال می‌کنند، واقعی نیست. اینجا اما معراج شهدا سال‌هاست، یقین و آرامش‌های غیرجعلی به خود دیده است: «پسرم وظیفه‌شناس بود. آنقدری داشتیم که نیاز نباشد در غربت کار کند اما همیشه با امید و علاقه از آینده حرف می‌زد. از زحمت دادن به کسی و سربار بودن دل خوشی نداشت، کاری بود. آن روز هم می‌خواست از بیت‌المال محافظت کند که بی‌رحمانه شهید شد.»

آرامش پدر یکجا نم اشک بر می دارد. وقتی محبت مردمی را می‌بیند که بی‌آنکه شهید را بشناسند مثل عزیز از دست داده‌ها برایش گریه می‌کنند: «در شهرمان 5 هزار عاشق شهدا منتظر ما هستند. در رشت هم اعتراض شد اما کسی به اموال عمومی لطمه نزد. از نظر من مردم اینهایی هستند که امروز اینجا غریب‌نوازی می‌کنند. آنهایی که پسرم را کشتند را به هیچ‌وجه نمی‌توان مردم جا زد.»

پدر همسر شهید رضایی هم از مهر مردمی می‌گوید، از روزهایی که مردم در جنگ، سیل و زلزله برای هم خون دل خوردند و به هم کمک کردند. مشکلات معیشتی را خوب درک می کند و می‌گوید: «اعتراض مردمی درست بود اما مردم هیچ‌وقت حاضر نمی‌شوند به دیگری ضربه بخورد. شهادت مصطفی‌ها کار مردم نیست. اغتشاش‌گرها مسئول این خون‌های پاک هستند.»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 850
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398

به گزارش خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، روزهای ابتدایی هفته، با قطع شدن اینترنت، موج سردرگمی ایجاد شد، تلفن های هوشمند که بدون اینترنت مانند یک گوشی قدیمی استفاده دارند، در دستان مردم بی هدف قرار گرفته بود و محدودیت اینترنت موجب شد تا  برخی از افراد جامعه که به حضور در شبکه های مجازی و استفاده از اینترنت عادت دارند، تصور کنند که دسترسی آنها با دنیای بیرون عملا قطع شده است، تعدادی از مخاطبان در سامانه فارس من از محدودیت اینترنت ابراز نگرانی کرده و خواستار شفافیت درباره این موضوع شدند.

همچنین تعداد دیگری از مخاطبان با اعلام این درخواست که«اینترنت را به حالت قبلی بازگردانید» به دنبال بازگشت فعالیت های خود در فضای مجازی بودند.

قطعی اینترنت، ارتباطی به وزارت ارتباطات ندارد

با وجود آنکه  محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات اعلام کرد که پیگیر مشکل قطعی اینترنت است، در تماس با این وزارتخانه و پیگیری آن عنوان شد که این موضوع به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ارتباطی ندارد و شورای امنیت کشور مسؤول آن است.

کسادی بازار کانال‌های اینترنتی

حسین ساجدی یکی از مخاطبان در گفت‌وگو با خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، اظهار کرد: من و همسرم با فعالیت در شبکه های اجتماعی، درآمد داشتیم و اکنون چند روز است که قطعی اینترنت باعث شده که هم ضرر کنیم و هم درآمدمان قطع شود.

افرادی که در بستر شبکه‌های اجتماعی کسب درآمد می کنند، کم نیستند اما این امکان وجود داشت که پیش از وقوع چنین اتفاقی، با فراهم کردن زیر ساخت‌ها برای پیام رسان‌های داخلی، کسب وکارهای آنلاین بر پایه شبکه‌های اجتماعی می توانستند در این شرایط هم به فعالیت خود ادامه دهند.چناچه سایت‌ها و اپلیکیشن‌های بومی توانستند در محدودیت اینترنت هم به فعالیت خود ادامه دهند

 

وی ادامه داد: قطعی اینترنت و خسارت های وارده از این موضوع، در یک سو و گران شدن بنزین از سوی دیگر موجب نگرانی ما شده است که طی این هفته هم کسب و کارمان را از دست می دهیم و هم با بالارفتن نرخ بنزین، نمی توانیم چرخ زندگی را بچرخانیم.

ساجدی اضافه کرد: با وجود آنکه مسؤولان تاکید کردند که گرانی اتفاق نمی افتد اما همچنان همه چیز برای ما مبهم است، ضمن اینکه برخی از افراد شایعه کردند که قرار است اینترنت برای همیشه محدود شود.

افرادی که در بستر شبکه‌های اجتماعی کسب درآمد می کنند، کم نیستند اما این امکان وجود داشت که پیش از وقوع چنین اتفاقی، با فراهم کردن زیر ساخت‌ها برای پیام رسان‌های داخلی، کسب وکارهای آنلاین بر پایه شبکه‌های اجتماعی می توانستند در این شرایط هم به فعالیت خود ادامه دهند.چناچه سایت‌ها و اپلیکیشن‌های بومی توانستند در محدودیت اینترنت هم به فعالیت خود ادامه دهند.

در گفت وگو با مدیران تعدادی از سایت‌ها که خدمات آنلاین ارائه می دهند و یا امکان خرید اینترنتی را فراهم می کنند، متوجه شدیم که این سایت ها بدون هیچ مشکلی توانستند خدمات خود را ارائه دهند.

 

سایت‌ها و اپلیکیشن‌های بومی در محدودیت اینترنت همچنان فعالند

مدیر یکی از سایت های خدمات اینترنتی در گفت وگو با خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، اظهار کرد: فعالیت سایت ما در بستر سرورهای داخلی علاوه بر افزایش کیفیت، موجب شده است تا محدودیت اینترنت، تأثیری بر کار ما نگذارد. ما می توانیم در اینترانت هم ادامه کار دهیم و اگر مردم از این موضوع اطلاع داشته باشند، حتی نیازی به اطلاع رسانی ما از طریق پیامک نیز نبود.

وی تصریح کرد: ما هیچ مشکلی برای ارائه خدمت به متقاضیان نداریم و مراکز پشتیبانی ما نیز 24 ساعته پاسخگوی سؤالات و مشکلات مردم هستند.

مدیر این سایت خدمات اینترنتیخاطرنشان کرد: البته اینطور نیست که ما از عدم فعالیت کسب وکارهای خرد خوشحال شویم ولی اگر این کسب وکارها در پیام رسان‌های داخلی جایی برای فعالیت خود ایجاد می کردند، این مشکلات ایجاد نمی شد و آنها هم می‌توانستند در این روزها به جای خسارت، همچنان درآمدزایی داشته باشند.

به خاطرعدم فعالیت در پیام رسان بومی خسارت دیدیم

ادمین یکی از کانال‌های فروش اینترنتی در گفت وگو با خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، تأکید کرد: در این چند روز نتوانستم، سفارش مردم را به دستشان برسانم و سفارش جدید بگیرم. همین عدم ارسال به موقع موجب می‌شود تا مشتریانم را از دست بدهم.

حتی اگر خودم هم بخواهم در پیام رسان های بومی، فعالیت اقتصادی داشته باشم، مادامی که مشتریان من در این پیام رسان حضور نداشته باشند، تلاش هایم بی فایده است. کاش مسؤولان که کارشناس این حوزه هستند قبل از فیلتر یا محدودیت، فکری به حال پیام رسان های داخلی می کردند تا مردم در این شرایط اقتصادی، متضرر نشوند.

 

وی تأکید کرد: کالاهای زیادی را به صورت چکی، سفارش دادم که موجودی انبار را کامل کنم. چند روز دیگر سر رسید و موعد پرداخت چک هایم فرا می رسد و من پولی ندارم که آنها را پاس کنم.

این فروشنده اینترنتی تصریح کرد: ما هم علاقه ای نداریم در شبکه های مجازی فعالیت کنیم که دولت آن را فیلتر می کند ولی وقتی یک جایگزین مناسب برای آن مشخص نمی شود که مردم هم از آن استقبال کنند، مجبوریم که در چنین فضاهایی کار کنیم.

وی خاطرنشان کرد: حتی اگر خودم هم بخواهم در پیام رسان های بومی، فعالیت اقتصادی داشته باشم، مادامی که مشتریان من در این پیام رسان حضور نداشته باشند، تلاش هایم بی فایده است. کاش مسؤولان که کارشناس این حوزه هستند قبل از فیلتر و یا محدودیت، فکری به حال پیام رسان های داخلی می کردند تا مردم در این شرایط اقتصادی، متضرر نشوند.

سایت ها و اپلیکیشن های بومی با اتصال به شبکه ملی اطلاعات توانستند با اینترانت هم خدمات خود را عرضه کنند و این موضوع از اهمیت تکمیل شبکه ملی اطلاعات حکایت دارد.اگر فکری به حال اپلیکیشن ها و پیام رسان های بومی نیز می شد تا بتوانند نظر مردم را جلب کنند، قطعا در شرایط محدودیت اینترنت، شاهد مشکلات جمع کثیری از کسب و کارهای خرد نبودیم. باید به این پیام رسان ها علاوه بر ارائه امکانات و ایجاد زیر ساخت، اعتماد هم کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , علم و فنــاوری , ,
:: بازدید از این مطلب : 823
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398

رهبر انقلاب در جمع تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی اظهار داشتند: هم دوستان و هم دشمنان بدانند؛ ما در عرصه‌ جنگ نظامی و سیاسی و امنیتی دشمن را عقب زدیم.

در حوادث امنیتی چند روز اخیر، دشمن را عقب زدیم/ تصور پایان تحریم‌ها در یکی دو سال آینده، خیال باطل است

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب (سه‌شنبه) در دیدار دو هزار و پانصد نفر از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی، با اشاره به اهمیت ثروت ملی و گسترش رفاه عمومی در نظام اسلامی و ضرورت امید نبستن به خارج از کشور تأکید کردند: کار و راهبرد اساسی «مصون سازی اقتصاد از آسیب تحریم ها از طریق تقویت و رونق تولید داخلی» است و بنده پشت این قضیه ایستاده ام و از مسیر پیشرفت حقیقی کشور کاملاً دفاع می کنم.
حضرت آیت الله خامنه ای هدف اصلی از جلسه با تولید کنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی را تکریم این عناصر اساسی در افکار عمومی خواندند و سخنان تولیدکنندگان در این دیدار را بسیار مهم، سنجیده و قابل توجه دانستند.
رهبر انقلاب با بیان این نکته که ای‌کاش تعداد بیشتری از مسئولان بخشهای دولتی و نمایندگان مجلس در این جلسه مهم حضور داشتند، گفتند: کسانی که در مورد رونق تولید جور دیگری فکر می کنند و برای حل مشکلات چشم به جای دیگری دارند، باید حرفهای امشب این تولیدکنندگان را می شنیدند و درک می کردند که تنها دریچه «انتقالِ حیات، روشنایی و نیرو به داخل کشور» همین دریچه ای است که فعالان بخش تولید بر روی کشور می‌گشایند.
حضرت آیت الله خامنه ای نقش اقتصاد را در نظام اسلامی بسیار مهم برشمردند و افزودند: ثروتمند کردن جامعه، افزایش ثروت ملی، گسترش رفاه عمومی و توزیع عادلانه منابع عمومی در اسلام، یک ارزش است که با تحقق این نگاه در عین وجود تفاوت در جامعه، شکاف طبقاتی به‌وجود نخواهد آمد.
رهبر انقلاب تولیدکنندگان را فرماندهان، پیشروان، خط شکنان و صفوف مقدم عرصه حیاتی «تولید داخلی، رونق اقتصادی و گسترش رفاه عمومی» خواندند و خاطرنشان کردند: این میدان خطیر، میدان یک جنگ واقعی است.
ایشان با اشاره به جنگ همیشگی اقتصادی میان کشورها و قدرتها افزودند: البته در دوره ریاست جمهوری فعلی امریکا، این جنگ با چین، کره، اروپا و دیگر مناطق، بروز و گسترش یافته و در قبال ایران از طریق اعمال تحریم ها، شکل وحشیانه، کینه ورزانه و جنایت آلود گرفته است.
رهبر انقلاب تصور پایان تحریم ها در یکی دو سال آینده را خیال باطل خواندند و افزودند: با شناختی که از مسائل جبهه استکبار داریم، تحریم ها حالا حالاها وجود دارد، بنابراین برای نجات اقتصاد کشور نباید منتظر پایان تحریم ها و بودن یا نبودن فلان شخص یا اقدام فلان کشور بود.
ایشان افزودند: البته دور زدن تحریم ها به عنوان یک تاکتیک خیلی خوب است، اما کار و راهبرد اساسی را باید بر مصون سازی کشور از آسیب تحریم ها متمرکز کرد.
ایشان وابستگی به درآمدهای نفتی حتی در بودجه جاری را موجب آسیب پذیری کشور خواندند و افزودند: این اتکا با توجه به تحریم ها اندکی کاهش یافته اما از دهه 70 در زمان دولت برادر و رفیق عزیزمان مرحوم هاشمی رفسنجانی(ره) تأکید کرده ام باید وابستگی بر نفت را به‌تدریج کم کنیم.
حضرت آیت الله خامنه ای هدف از تشکیل صندوق توسعه ملی را خارج کردن هر ساله بخشی از درآمد نفتی از اختیار دستگاههای دولتی برشمردند و گفتند: از گذشته تا حال همه دولت ها وقتی دچار مشکل می شوند، با اصرار و التماس از بنده مجوز برداشت از صندوق درخواست می کنند و بر اثر این روند، صندوق توسعه متأسفانه کم اثر شده است.
ایشان مسلح کردن انقلاب به سلاح  و اراده تولید داخلی را علاج مشکلات برشمردند و افزودند: تنها راه حل مسائل موجود، این است که مسیر تقویت و رونق تولید داخلی را با جدیت ادامه دهیم و با تصمیمات صحیح و اقدامات لازم، موانع را برطرف کنیم که آثار مثبت حرکت در این مسیر نسبت به قبل مشهود است.
رهبر انقلاب توجه به تولید داخل را موجب دور شدن کشور از حالت شرطی شدن دانستند و گفتند: گره زدن روند حل مشکلات به تصمیمات دیگران موجب بروز بدترین مشکلات برای کشور می شود.
حضرت آیت الله خامنه ای با ابراز تأسف از بروز این حالت در چند سال اخیر افزودند: در این سالها بیان مسائلی از قبیل اینکه «ببینیم شش ماه دیگر چه می شود» و یا «برجام چه می شود» و حالا نیز «به امید ابتکار رئیس جمهور فرانسه ماندن»، هیچ مشکلی را حل نکرده و نخواهد کرد و این نگاه باید کنار گذاشته شود.
ایشان تأکید کردند: البته ایراد ندارد که کاری که عبور از خط قرمز نیست، انجام دهند اما نباید حل مسائل اقتصادی را به این کارها گره زد و افکار عمومی را شرطی کرد.
رهبر انقلاب ظرفیتهای داخلی را بی پایان خواندند و یادآوری کردند: وقتی یک فعال اقتصادی، مانند امشب، گله می کند و دغدغه مند است، در واقع این حقیقت را اعلام می کند که ظرفیت پیشرفت در کشور وجود دارد و باید موانع آن را رفع کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای در همین زمینه افزودند: ان‌شاءالله با استفاده از ظرفیتهای بی نظیری که تنها بخشی از آنها مورد استفاده قرار گرفته و به برکت فعالیت فعالان اقتصادی، تحریم ها را از تهدید به فرصت تبدیل خواهیم کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه این نکته را یادآور شدند که اگر ملت ایران و فعالان اقتصادی و اندیشمندان کشور بتوانند با تکیه بر توان داخلی تحریم ها را بی اثر کنند، عامل تحریم کننده نیز از ادامه تحریم ها دست برخواهد داشت زیرا متضرر خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه اگر طرف مقابل از سیاست تحریم دست برداشت ما نباید سیاست تکیه بر توان داخلی را تغییر دهیم، افزودند: برخی منتظرند تا اگر راه آن طرف باز شود، جهت گیری اقتصادی کشور را به سمت نگاه به خارج ببرند در حالی‌که چنین نگاهی، غلط است.
ایشان خاطرنشان کردند: سیاستهای تکیه بر توان داخلی باید آنچنان محکم و استوار باشد که اگر تحریم ها هم برداشته شد، به این سیاستها آسیبی وارد نشود.
رهبر انقلاب اسلامی، نیروی جوان یا به تعبیر کارشناسان «پنجره جمعیتی» را یکی از مزیتهای مهم کشور برشمردند و گفتند: ما امروز در دل این فرصت قرار داریم، البته فقط تا 20 سال آینده، امکان استفاده از این مزیت مهم وجود دارد و اگر در این 20 سال غفلت شود، کشور وارد عرصه سالمندی خواهد شد و دیگر نمی توان کاری را پیش برد.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر لزوم افزایش موالید و همچنین ایجاد ثروت پایدار، افزودند: اینکه بارها بر موضوع فرزندآوری تأکید می شود به همین دلیل است زیرا در  صورت غفلت از این موضوع که متأسفانه در برهه ای طولانی هم به آن بی توجهی شد، کشور بعد از 20 سال وارد مسیری خواهد شد که امکان تغییر آن نیست.
ایشان در ادامه سخنان خود توصیه های مهمی خطاب به فعالان اقتصادی، عموم مردم، نخبگان دانشگاهی، نهادهای عمومی غیردولتی، رسانه ها و دستگاههای دولتی بیان کردند.
رهبر انقلاب اسلامی ابتدا به فعالان اقتصادی گفتند: مخاطب سیاستهای اصل 44 که چارچوب آن نیز تبیین شده است، شما هستید و این سیاستها برای شما هم حق ایجاد می کند و هم تکلیف.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأیید سیاستهای اصل 44 از جانب صاحبنظران اقتصادی در زمان ابلاغ آن، افزودند: البته در اجرای این سیاستها درست عمل نشد زیرا واگذاری برخی کارخانه ها به افراد سوءاستفاده چی، نه تنها موجب تقویت بخش خصوصی نشد بلکه عملکرد نادرست این افراد اندک، فضا را برای فعالان پر شمار و سالم بخش خصوصی نامساعد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: فعالان بخش خصوصی باید با استفاده از ظرفیت های سیاستهای اصل 44، با یک برنامه عملیاتی و نقشه راه، زنجیره ای تخصصی از «تولید علم و طراحی و مهندسی» تا «تولید محصول و بازاریابی» را تشکیل دهند.
رهبر انقلاب با اشاره به اینکه معنای سیاستهای اصل 44 جایگزین شدن بخش خصوصی بجای بخش دولتی نیست، افزودند: این دو بخش باید به هم کمک کنند و مزاحم هم نباشند، مثلاً اگر بخش خصوصی می تواند کاری را انجام دهد، بخش دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی خود را رقیب بخش خصوصی ندانند و به آن کار ورود نکنند و اگر هم فعالیت دارند کنار بکشند.
ایشان در عین حال افزودند: البته بخش دولتی نباید به کلی از فعالیت های اقتصادی دست بردارد زیرا کارهایی وجود دارد که جز بخش دولتی یا بخش های عمومی غیردولتی کس دیگری نمی تواند آنها را انجام بدهد.
ایشان در همین چارچوب، بخش تعاونی در اقتصاد کشور را پدیده مطلوبی دانستند و افزودند: در تعاونی ها، با سرمایه های اندک می توان اشتغال فراوانی ایجاد کرد که اگر این اشتغال های ایجاد شده به صورت شبکه ای به یکدیگر متصل شوند، برکات زیادی برای اقتصاد کشور به وجود خواهد آمد و وزیر محترم تعاون باید موضوع تعاونی ها را با جدیت دنبال کند.
«استفاده از کالاهای داخلی»، «شرکت در سرمایه گذاری های مولد همچون تعاونی ها و بورس» و «ترویج فرهنگ کار جهادی و تعاون» توصیه های رهبر انقلاب اسلامی به عموم مردم بود.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به روحیه تعاون و همکاری در میان مردم به‌ویژه در حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله، بر لزوم استفاده از این روحیه در همه کارها تأکید کردند و افزودند: مردم باید تولیدات داخلی را تکریم کنند و اگر رفتار غلطی هم در این زمینه وجود دارد آن را زشت بدارند ولی به همه تولیدات داخلی تعمیم ندهند.
ایشان به عنوان نمونه یکی از رفتارهای نادرست در عرصه تولید داخلی را استفاده از نشان خارجی برشمردند و گفتند: این شیوه باید اصلاح شود.
رهبر انقلاب اسلامی وظیفه و مسئولیت و نخبگان علمی و دانشگاهی را کمک به حل مسائل اقتصادی و همکاری با بخش های تولیدی در جهت تبادل دانش و تجربه دانستند و افزودند: از وظایف مهم نخبگان، تربیت نیروی انسانی خلاق، مبتکر و متناسب با نیازهای روز و همچنین کار علمی برای حل مشکلات موجود در مسائل بانکی و نظام بودجه ریزی کشور است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه دستگاههای دولتی باید از ظرفیت علمی دانشگاهها استفاده کنند، گفتند: در ابتدای سال چهار ماه فرصت داده شد تا نظام بودجه ریزی کشور اصلاح شود اما متأسفانه این کار انجام نشد و دلیل آن هم گره های علمی است که این گره ها با کمک دانشگاهیان و نخبگان علمی برطرف خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه توصیه هایی هم خطاب به دستگاههای دولتی بیان کردند و گفتند: دستگاههای حکومتی باید با جدیت، به دنبال بهبود محیط کسب و کار و برطرف کردن قوانین مزاحم و اصلاح عملکردهای غلط باشند تا محیط مساعد تولید در کشور به‌وجود آید.
ایشان تأکید کردند: باید قوانین مربوط به مسائل مالی، پولی، بانکی، گمرکی، بودجه و تأمین اجتماعی به نفع تولید تغییر پیدا کنند و عرصه برای واردات و سفته بازی بسیار تنگ شود.
رهبر انقلاب تغییر قوانین و دستورالعملها را وظیفه مجلس شورای اسلامی دانستند و گفتند: البته برخی از این قوانین تغییر کرده و در مجلس تصویب شده اما هنوز اجرایی نشده اند.
حضر آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه عمده مشکلات بخش تولید مربوط به مسائل بانکی و گمرکی است، مجلس و دولت را به اقدامات جدی برای برطرف کردن این مشکلات توصیه کردند.
ایشان به احتمال بروز برخی خطا از جانب تولید کنندگان اشاره کردند و گفتند: همه خطاها در یک سطح نیستند و نباید برای هر خطایی دستگاههای نظارتی بر سر تولید کننده بریزند، البته حساب خیانت از اینگونه خطاها، جدا است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به گزارش رئیس قوه قضاییه مبنی بر جلوگیری از تعطیلی تعداد زیادی از واحدهای تولیدی که در آستانه تعطیلی بودند، آن را اقدامی بسیار خوب خواندند.
توصیه دیگر حضرت آیت الله خامنه ای به دستگاههای دولتی، لزوم ثبات سیاستهای مالی و پولی بود.
ایشان همچنین با اشاره به تجربه مبادلات تجاری و اقتصادی با کشورهای خارجی گفتند: این تجربه به ما نشان می دهد که کشورهای خارجی هیچگاه حاضر به انتقال فناوری های اساسی به‌ویژه در بخش نفت، پتروشیمی و خودرو به ایران نیستند بنابراین دستگاههای دولتی باید به دنبال استفاده از توانایی های داخلی برای رسیدن به این فناوریها باشند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: همان فکر و اندیشه دقیقی که می تواند بدون هیچ کمکی به فناوری پیچیده و نادر سلولهای بنیادی و یا فناوری غنی سازی اورانیوم از 3.5 درصد به 20 درصد دست پیدا کند، آیا نمی تواند به فناوری استحصال بهتر و بیشتر از چاههای نفت دست یابد؟ قطعاً می تواند؛ بنابراین باید از این ظرفیت بی بدیل داخلی استفاده کرد.
ایشان به خروج سریع شرکت های خارجی نفت و خودرو از ایران بعد از اعلام تحریم ها اشاره کردند و گفتند: در آن زمان برخی از این موضوع غصه خوردند اما باید غصه نخورد و خوشحال بود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شرکتهای داخلی که در زمینه قطعه سازی برای خودرو، صنایع نفت، لوازم خانگی و ماشین آلات فعالیت می کنند، افزودند: باید از این توانایی استفاده کرد و با تشکیل یک نمایشگاه دائمی میان این شرکتها هم افزایی به‌وجود آورد.
ایشان انتقال توانایی های بسیار بالای مهندسی و فناوریِ دستگاههای نظامی به دستگاههای غیرنظامی را ضروری خواندند و خاطرنشان کردند: سالها قبل یک ژنرال اسرائیلی گفته بود از ایرانی ها بدم می آید اما در مقابل پیشرفت نظامی آنها تعظیم می کنم البته ما از آن موقع تاکنون دستاوردهای فراوانِ مهمتر و جالب تری داریم که موشک بالستیک با برد دو هزار کیلومتر و خطای حداکثر چند متر، تنها یکی از آنهاست.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: توان مهندسی و فناوری دستگاههای نظامی که به چنین افتخاراتی منجر می شود، باید در عرصه خودرو، نفت، مسائل فضایی و دیگر بخشها به‌کار گرفته شود.
حضرت آیت الله خامنه ای حمایت از صادرات و حضور فعالان اقتصادی در کشورهای دیگر را هم مهم دانستند و افزودند: می توانیم با استفاده از ظرفیت دیپلماسی، با همسایه ها و دیگر کشورها، ارتباطات اقتصادی خوبی برقرار کنیم.
ایشان مسئولان را به استفاده از تولیدات داخلی در مجامع بین المللی توصیه کردند و افزودند: مسئولان باید نشان ها، حرفها و مفاهیم ایرانی را ترویج کنند اما برخی بر عکس عمل می کنند.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: یکی از گله های ما از برخی مسئولان سالهای گذشته این بود که چرا وقتی در جمع اروپایی ها صحبت می کنند حرف صد سال پیش یک متفکر اروپایی را بیان می کنند، این حرف که برای اروپایی ها جدید نیست و ارزشی ندارد اما حرفهای ما نو و نشنیده است و باید آنها را بیان کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنانشان حضور همه جانبه بخش خصوصی و تعاونی را در بخش نفت و گاز ضروری دانستند و افزودند: برخی قوانین مجلس نظیر قانونی که اخیراً در زمینه صنایع پایین دستی نفت و گاز مصوب شد، معطل آیین نامه ها می ماند، در حالی‌که این کارها باید سریعاً انجام شود تا فعالیتهای تولیدی سرعت گیرد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان رسانه ها را به انعکاس وسیع و مناسب موفقیت های تولیدگران فراخواندند و افزودند: رسانه البته از سر دلسوزی برخی اشکالات را منعکس می‌کند که عیبی هم ندارد تا مسئولان اگر تلویزیون می بینند، بفهمند مشکلات کجاست، اما در کنار آن باید موفقیت های عرصه های مختلف تولیدی را برای مردم به‌ویژه جوانان بازگو کرد و با معرفی ظرفیت ها به مشتاقانِ فعالیت تولیدی، مطالبات منطقی فعالان اقتصادی را نیز پیگیری کرد تا مسئولان به آنها توجه کنند.
ایشان همچنین تفاوت تعرفه تبلیغات کالاهای داخلی با خارجی را ضروری خواندند و افزودند: باید در این زمینه به گونه ای عمل کرد که فعالان اقتصادی بتوانند نشان خود را تبلیغ و ترویج کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان خطاب به ملت ایران و دوستان و دشمنان انقلاب تأکید کردند: ملت ایران در عرصه جنگ نظامی و سیاسی و امنیتی (مانند کارهایی که در این چند روز بود و کارهای مردمی نبود) دشمن را عقب زده است و به فضل الهی در جنگ اقتصادی هم دشمن را به‌طور قاطع عقب خواهد زد و با ادامه حرکت کنونی در مسیر رونق تولید و پیشرفت اقتصادی، افق روشن آینده خود را محقق خواهد کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 663
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398
مشاجره بنزینی روحانی و رحیم‌پور ازغدی در نشست شورای عالی انقلاب فرهنگی

حجت‌الاسلام علیرضا سلیمی عضو هیأت رئیسه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، با اشاره به برگزاری نشست شب گذشته(سه شنبه) شورای عالی انقلاب فرهنگی، گفت: رئیس جمهور در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی با آقای رحیم‌پورازغدی با تندی صحبت کرده و بحث و جدلی بین آنها صورت گرفته است.

عضو هیأت رئیسه کمیسیون آموزش خاطرنشان کرد: مباحث مطرح شده در جلسه شب گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی مربوط به بنزین بوده و آقای رحیم‌پورازغدی اعتراضاتی را نسبت به گران کردن نرخ بنزین و این اقدام دولت داشته است.

سلیمی گفت: آقای رحیم‌پور از رئیس جمهور که رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی هم محسوب می‌شود، سؤال کرده است که با توجه به گران کردن بنزین از سوی دولت و ایجاد التهاب در کشور، رئیس جمهور کمی در این باره توضیح دهد.

سلیمی گفت: پس از این اظهارنظر آقای رحیم‌پور و درخواست برای پاسخگویی رئیس‌جمهور، مباحث تندی مطرح می‌شود که بعد از جدل تند صورت گرفته، حسن روحانی جلسه این شورا را ترک کرد.

عضو هیأت رئیسه کمیسیون آموزش بیان داشت: ادبیات آقای روحانی در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی غیرقابل دفاع بوده و الفاظی را در برابر یکی از اعضا به کار برده است که به هیچ وجه قابل قبول نیست.

سلیمی گفت: آقای روحانی گویا تصور کرده است که اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی کارگزاران و کارمندان دولت محسوب می‌شوند؛ اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی فرهیختگان کشور محسوب می‌شوند نه گماشته آقای روحانی. رئیس جمهور باید در ادبیاتش تجدیدنظر کند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 683
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398

ررسی رفتار میدانی آشوبگران در چندین شهر حکایت از آن دارد که مدل رفتاری این افراد در اعتراضات اخیر نسبت به حوادث قبلی تغییرات عمده‌ای داشته است و «هسته های خشونت» آرایش سه لایه گرفتند.

آرایش سه‌لایه «هسته‌های خشونت»/ مردان تنومند جای زنان جوان را گرفتند

به گزارش خبرگزاری فارس، بررسی های یک نهاد امنیتی نشان می دهد در اغتشاشات اخیر، افراد آموزش دیده در گروه‌های 5 تا 7 نفره سازماندهی شده اند و بر خلاف اغتشاشات سال 96 که زنان هدایت این گروهها را بر عهده داشتند، این بار مردانی که اکثرا قوای جسمانی بالایی دارند در این «هسته های خشونت» نقش آفرینی می کنند.

موارد کشف شده از این افراد نشان می دهد «هسته خشونت» در لایه اول به نارنجک دست ساز، ژل های آتش زا، ابزار شکستن قفل و سلاح سرد مجهز هستند که توسط یک یا چند موتور سوارمسلح با سلاح گرم درلایه دوم پشتیبانی می شوند.

همچنین در لایه سوم زنان جوانی وظیفه تهییج مردم حاضر در میدان به ویژه جوانان را بر عهده دارند که با هدف تحریک عواطف، آنها را برای پیوستن به اقدامات خرابکارانه تشویق می کنند.

یکی از نکات قابل توجه، سرعت بسیار بالای گروه‌های تخریبی است که در کوتاهترین زمان ممکن با استفاده از ابزارهای همراه خود در محل مورد نظر وارد شده، اقدام به تخریب و آتش زدن کرده و پس از آن به طرز ماهرانه‌ای خود را از بدنه معترضان و عابران جدا کرده و محل را ترک می‌کنند.

براساس اعلام نهادهای امنیتی، افراد «هسته خشونت» از لباس‌ها و نشانه های مشخصی استفاده می‌کنند تا یکدیگر را در زمان ماموریت راحت تر بشناسند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 674
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398

گروه سیاسی خبرگزاری فارس ـ یادداشت میهمان؛ علیرضا معاف: صبح یکشنبه 26 آبان ماه، رهبر معظم انقلاب نکات راهبردی پیرامون متن و حواشی تصمیم متأخر دولت در سهمیه بندی بنزین فرمودند. پس از سخنان ایشان، شبهاتی در ذهن برخی نخبگان و خواص راجع به مواد و مفاد سخنان ایشان شکل گرفت که در این متن تلاش شده است منطق حِکمی مواضع ایشان برای دانشگاهیان، نخبگان و توده مردم تشریح گردد.

اول: عدم تغییر در تصمیمات بر اثر فشار اعتراض و اشوب

منطق عقلانی مدیریت حکم می کند تصمیماتی که روند قانونی و کارشناسی خود را طی کرده اند( فارغ از صحت و سقم) ، در صورت نیاز طی فرایند قانونی تغییر یابند نه تحت فشار اعتراض و اشوب؛ که در این صورت ثبات حکومت دچار اختلال می شود و این پیام به جامعه منتقل می شود که هر تصمیمی با اعتراض خیابانی و اشوب قابل تغییر است، ثبات حکومت مخدوش شود، سیستم بی اعتبار میشود. ضمن آنکه، اگر رأس حکومت به تصمیمات مدیران کشور بی اعتنایی کند، برای سایر تصمیمات در سایر سطوح چه اعتباری باقی می ماند. امام امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:

«إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا» (نهج البلاغه؛ خ175)

امام جامعه به هیچ کاری دستور نمی دهد و توقعی از مردم مطرح نمی کند، مگر آنکه قبل از دیگران خودش به آن پایبند باشد. تغییر تدبیر بر اثر آشوب و فشار، شجره ممنوعه هر حکومت عاقل و مدبری است.

دوم: اعتبار بخشی به ساختار رسمی کشور و قانون

منطق حِکمی و عقلی دیگر سخنان رهبر انقلاب در حمایت از تصمیم سران قوا درباره سهمیه بندی بنزین،  اعتبار بخشی به ساختار رسمی کشور و قانون است، حضرت آقا در هر دوگانه ای که ساختار یا قانون کشور در یک طرف آن قرار بگیرند، طرف ساختار و قانون و نظم و انتظام را می گیرند (اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم)

در تبیین رفتار هوشمندانه متأخر امام خامنه ای، باید به یک مباحثه استراتژیک پرداخت و به یک سؤال راهبردی پاسخ داد که چرا رهبرانقلاب حفظ و تثبیت ساختارهای قانونی نظام اسلامی را بر هر چیزی مقدم می دارند؟

در بیان دلایل و حکمت های این رفتار پیچیده ولیّ خدا می توان مواردی را برشمرد. واضح است که این کار موجب «تثبیت» و «استحکام» بیشتر این ساختارها خواهد شد و این «تثبیت»، فوائد متعدّدی در بلند مدت به همراه دارد.

اولین و مهمترین فائده تثبیت ساختارهای قانونی نظام اسلامی، تقویت «قانون مداری» و جلوگیری از بی قانونی و ایجاد هرج و مرج در کشور است. بستر قانونی کشور، به مصداق آیه شریفه «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّه‏» (اعراف: 58)، همچون زمین پاکی است که همه محصولات کار حکومت بر آن استوار است.

یکی از مصادیق برجسته این مسئله، دفاع رهبرانقلاب از ساختارهای قانونی نظام اسلامی در انتخابات سال 88 و دعوت معترضین و فتنه گران به پیگیری مطالباتشان از راههای قانونی بود. اگر در آن فتنه، ایشان تحت تأثیر اعتراضات خیابانی و فشار فتنه گران، از ساختارهای قانونی نظام دفاع و حمایت نمی کردند، آنگاه جریان غیرانقلابی و فتنه گر به خود اجازه می داد در هر مسئله ای، از راههای غیرقانونی و ایجاد ناامنی، دیدگاه خود را به اکثریّت مردم و نظام اسلامی تحمیل نماید. درواقع باید گفت رهبرانقلاب با ایستادگی خود در برابر خواسته غیرقانونی فتنه گران، ساختارهای قانونی نظام در امر انتخابات را تثبیت و مستحکم نمودند؛ بگونه ای دیگر هیچ فرد یا جریانی به خود اجازه نمی دهد با ایجاد آشوب و ناامنی و یا از راههای غیرقانونی مطالبات خود را پیگیری نماید.      

فائده دیگر استحکام ساختارها در نظام اسلامی این است که وقتی ساختارهای قانونی نظام اسلامی مورد پذیرش همه گروههای سیاسی درون نظام قرار گرفت، آنگاه ولیّ خدا با استفاده از ظرفیّت همین ساختارهای مورد قبول همه، بسیار راحت تر می تواند بحران ها و فتنه های احتمالی آینده را مدیریت نماید.

نکته دیگر آن است که هرچند استحکام ساختاری در برخی زمانها که جریانات غیرانقلابی بر آن ساختارها حاکمند، ممکن است در کوتاه مدت مضرّاتی داشته باشد، امّا زمانی که جوانان انقلابی به بلوغ فکری رسیده و بر ساختارهای استحکام یافته نظام اسلامی مسلّط شوند، آنگاه برکات و منافع فراوانی از همان ساختارهای مستحکم نصیب مردم خواهد شد.

ممکن است خضر زمانه ما به دلایلی، برخی ساختارهای درحال سقوط نظام اسلامی را مرمت نماید؛ ساختارهایی که ممکن است افراد و جریانات غیرانقلابی برآن حاکم باشند که در معیشت مردم نیز اختلال ایجاد نموده اند:

«فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما فَوَجَدا فِیها جِداراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقامَهُ؛ پس موسی و خضر(ع)) به راه خود ادامه دادند، تا به قریه‏اى رسیدند؛ از مردم آنجا خواستند که به آنها غذا دهند، ولى آنها از مهمان کردنشان خوددارى نمودند؛ (با اینحال) آنها در آنجا دیوارى یافتند که مى‏خواست فرود آید، جناب خضر(ع)) آن را برپا داشت.» (کهف: 77)

ولیّ خدا ساختارها را، اگرچه موقتاً جریان غیرانقلابی از آن منتفع شوند، «اقامه» نموده و «استحکام» می بخشد تا زمانیکه جوانان انقلابی به «بلوغ فکری» رسیدند و بر آن ساختارها حاکم شدند، بتوانند از دل همان ساختارها، گنج های قیمتی برای مردم استخراج نمایند:

«وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یَسْتَخْرِجا کَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ؛ و اما آن دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود، و زیر آن گنجى متعلق به آنها وجود داشت، و پدرشان مرد صالحى بود، پروردگار تو مى‏خواست آنها به «بلوغ» برسند، و گنجشان را استخراج کنند، این رحمتى از پروردگارت بود.» (کهف: 82)

رعایت مصلحتی به نام «حفظ و استحکام ساختاری و قانونی کشور» آنقدر مهم است که ممکن است در نتیجه آن و در مقاطعی از زمان، مردم و خود ولیّ خدا نیز متحمّل سختی هایی شوند.

براستی چرا یعقوب(ع)، که به گواهی آیات قرآن بدبینی شدیدی نسبت به پسرانش داشت، حاضر شد یوسف(ع) را همراه آنان به صحرا بفرستد و با این عمل خود، به پسرانش «اظهار خوش بینی» نماید؟ شاید اصلی ترین دلیل، یک چیز بود: «جلوگیری از فروپاشی ساختار خانواده»؛ خانواده ای که بر مبنای اعتماد و خوش بینی افراد به یکدیگر پایه گذاری شده و استحکام می یابد و فروپاشی آن می تواند امر دعوت پیامبر خدا را دچار اختلال نماید.

ساختارهای نظام اسلامی آنقدر مهم اند که برای حفظ و استحکام آنها، گاه یوسف ها هم باید متحمل سختی هایی شوند؛ و این همان مضمون جمله امام(ره) است که فرمود:

حفظ جمهورى اسلامى از حفظ یک نفر- و لو امام عصر(عج) باشد- اهمیتش بیشتر است.» (صحیفه امام(ره)؛ ج‏15، ص365)    

نکته دیگر آن است که زمانیکه ولیّ خدا فرصتی ایجاد می نماید تا ساختارهای قانونی برآمده از رأی مردم، در مسائل مختلف حکومتی تصمیم گیری نمایند، آنگاه مردم نیز بطور طبیعی اشکالات و انتقادات خود را متوجه مسئولان آن نهادهای قانونی خواهند دانست، نه کلّ نظام اسلامی.

هرچند متأسفانه جریانات غیرانقلابی و نفوذی های دشمن در درون نظام اسلامی با انواع ابزارهای رسانه ای، به غلط اینگونه القاء می کنند که برخی مشکلات و ناکارآمدی ها، نتیجه عملکرد «انقلاب» مردم است نه «انتخاب» مردم. به عبارت دیگر، جریانات غیرانقلابی که بعضاً با رأی خود مردم به مسئولیت رسیده اند، همواره تلاش می کنند تا ناکارآمدی هایی را که خود مسبب آن بوده اند را به ولیّ خدا و اصل موجودیّت نظام اسلامی ربط دهند:

وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ‏؛ و اگر به آنها (منافقان) حسنة (و موفقیّتی) برسد، مى‏گویند از ناحیه خدا است و اگر سیئة (و شکستى) برسد، مى‏گویند از ناحیه تو(پیامبر(ص)) است.» (نساء: 78)       

بدیهی است که تنها راه حل در مقابله با این شبهات، تبیین و روشنگری برای مردم است.

سوم: مشی مبتنی بر اخلاق، فتوت و جوانمردی

مشی و ممشا و مشرب امام خامنه ای در تمشیت کشور، اداره امور، مبتنی بر اخلاق است، ایشون با فتوت و جوانمردی و مروتی که از امام و پدر جامعه انتظار میرود مسوولیت کلان تصمیمات سایر مسوولین را بر عهده گرفتند تا مسوولین امور اقتصادی و امنیتی، تحت حمایت ایشان، هر کدام به وظایف سخت خود در این روزها برسند، در واقع ایشان به دلیل تقوایی که دارند به ملاحظه حفظ آبروی مدیران ارشد کشور، از پایگاه اجتماعی بالای خود برای مدیران کف میدان عملیات اقتصادی و امنیتی هزینه کردند.

منطق قرآنی «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدى‏»(کهف: 13) از برکات فتوت در هدایت جامعه حکایت می نماید. در دنیای سیاست ورزی غیراخلاقی مدرن و در میانه این همه سیاهی و زغال سنگ، رفتار حاکمان الهی مانند رگه های الماس می درخشد.

چهارم: دسته بندی و تفکیک نظرات کارشناسی و مردم معترض

 ایشان با دسته بندی نظرات کارشناسی درباره این طرح به دو دسته کسانی که واجب می دانند و کسانی که مضر می دانند و همچنین با دسته بندی مردم به چهار گروه نگران، ناراحت، کسانی که مضر میدانند و کسانی که خیال می کنند مضر است، بر این نکته اشاره داشتند که دولت باید هم به نگرانیهای طیفهای مختلف مردم و هم به اشکالات متکثر و متضلع کارشناسان توجه و آنها را رفع کنند، ایشان در عین حال که فداکارانه از اصل تصمیم حمایت کردند نگرانی و ضرر بخشی از  مردم را تایید کردند و دوبار اشاره داشتند که خودشان سلبا و ایجابا نظری در مورد جزئیات طرح ندارند.

پنجم: اشکال در جزئیات طرح

از تاکید ایشان بر ضرورت اهتمام فوری دولت بر رفع مشکلات و نگرانیها این نکته برداشت می شود که نحوه اعلام شوک آمیز طرح و زمان اجرا و عدم تمهید پیشینی نگرانیها و نداشتن پیوست اجتماعی و رسانه ای طرح مورد انتقاد ایشان است و این موارد، اشتباهات روشی دولت بوده است، نکته ای که در خبر دفتر رهبر انقلاب، از قول ایشان خطاب به رئیس جمهور منتشر شد که باید همزمان پول مردم به حسابشان واریز میشد مؤید این معناست که ایشان به روش کار دولت منتقدند.

منطق مظفر نخوانده هم می توان فهمید که «جهل به فعل»، «منافی علم به تبع» نیست؛ و تبعات این تصمیم حساس، قابل چیش بینی بود و البته اکنون هم برای جبران دیر نشده است.

ششم: مسئولیت این طرح، متوجه سران قواست

ایشان با استفاده از واژه هایی چون: «نظر کارشناس ها مختلفه، من هم در این زمینه صاحب نظر نیستم، لکن به آقایان گفتم اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند حمایت میکنم، در زمان امام هم سران سه قوه تصمیم میگرفتن و اجرا می شد و...» ضمن جلوگیری از ایجاد اختلاف در مسولان و شکل گیری حاکمیت دوگانه که بسیار در فتنه ها خطرناک است، با یادآوری سیره امام راحل، مسوولیت را متوجه سران قوا کردند و از آنها خواستند هر چه ممکن است از مشکلات این کار کم کنند چون اگر گرانی اضافه شود برای مردم و مستضعفین  مشکلات زیادی درست می کند.

هفتم: دفاع از ساختارهای حاکمیتی، نه جزئیات طرح

دوبار تاکید ایشان بر عدم کارشناس بودن در این زمینه نشان دهنده این نکته است که ایشان نقشی در جزئیات فرایند تصمیم گیری و مسیر اجرا نداشته اندو طبعا مسئولین دولتی و مجلسی و قضایی باید پاسخگوی عملکرد خود باشند، ایشان در واقع از ساختارهای حاکمیت و تصمیمات حاکمیتی حمایت و دفاع کرده اند نه جزییات طرح.

هشتم: ضرورت حفظ رسمیت دولت مستقر در شرایط فتنه و آشوب

حفظ رسمیت دولت مستقر و حمایت از آن تا زمانی که دولت قانونی کشور است، در شرایط نا امنی و آشوب و فتنه، از بدیهیات مدیریت کلان است، شرع و عرف و عقل حکم میکند دولت مستقر، تضعیف نشود، بهترین فرصت برای آشوبگران و دشمن خارجی، چه آمریکا و چه عربستان، ایجاد تزلزل در دولت و بی پشتوانه نشان دادن آن است. شرایط کنونی کشور مطلقا عادی نیست، فتنه گون و ملتهب است و ریسک تزلزل دولت، بسیار بالاست.

نهم: تاکید بر حاکم شدن فضای کارشناسی و نخبگی در اظهارنظرهای دلسوزان

ایشان متواضعانه با طرح این بحث که در این مورد سررشته ای ندارم به همه خواص ، تلویحا گفتند که اگر کارشناس این بحث نیستند، در اظهار نظر احتیاط و حتی اجتناب کنند و  فضای کارشناسی و خبرگی و نخبگی و تخصصی را بر اظهار نظر همه خواص دلسوز حاکم کردند تا حرفهای احساسی و هیجانی و واکنشی فروکش کند

دهم: ضرورت درک پیچیدگیهای رفتار ولیّ

بر عقلا و نویسندگان انقلابی واجب عینی ست که طراحی چندوجهی و پیچیده امام جامعه در رعایت همزمان حفظ ساختارها و تعاطف با توده ها را تبیین عالمانه کنند.

 امیرالمؤمنین مستمرا از عثمان حمایت کردند و فرمودند آنقدر از عثمان حمایت کردم که ترسیدم گناهکار شده باشم و همزمان از جناب ابوذر که منتقد سرسخت روش عثمان بود نیز حمایت کردند. امام صادق، گاهی به دونفر در پاسخ یک سوال واحد، بر اساس فهم متفاوت مخاطبین، دو نوع پاسخ میدادند، از این مثالها در سیره معصومین فراوان است. مومنین باید پیچیدگی کار ولی خدا را  درک کنند و با این فهم و مفاهمه، به ایشان یاری برسانند.

یازدهم: رفتارهای چندضلعی و چند منبعی؛ از ضروریات مدیریت و رهبری

رهبری هم باید به شکل پربسامد، بازگوکننده درد و صدای طبقات متوسط و پایین دست مردم، مستضعفین، پابرهنگان و صاحبان انقلاب میشدند، هم اغتشاشات گسترده اراذل ضد انقلاب و منافقین آدمکش را محکوم میکردند، هم صدای تصمیم ساختار و حاکمیت را منعکس میکردند، هم پروژه دشمن بیرونی را افشا میکردند و هم به خواص و علما پیام حمایت کلی از اصل تصمیم و نقد تلویحی روش اجرا را منتقل میکردند، جمع همزمان این پنج جهت و پنج حیث در شرایط فعلی انصافا سخت است و البته امام خامنه‌ای، رهبر روزهای سخت است  و در سخنان ایشان، هرپنج ضلع به حد اعتدال و عدالت اشاره شد.

در تشریح دلیل یازدهم باید گفت که رفتار چندضلعی و چندمنبعی از ضروریات مدیریت و رهبری در شرایطی است که هم مردم که محرم حاکمیتند و هم دشمنان نامحرم، سخنان شما را میشنوند، مدیریت کلام، به ویژه در شرایط سخت و بحرانی، در واقع انتخاب و اولویت بندی بین دهها گزینه متعارض و گاهی متضاد، همراه با در نظرگرفتن دهها پارامتر و شاخص متنوع است،

گاهی اوقات گزینه انتخابی در کوتاه مدت ضررهایی دارد، اما خیر طولانی مدت آن موجب ترجیحش توسط مدیر عاقل جامعه می شود، پاره ای اوقات، ما به همه علل، عوامل، دلایل و پارامترهای دخیل در انتخابهای رهبری دقت نمی کنیم، رهبر انقلاب در هر تصمیم خود، نسبت آن تصمیم را با رشد معرفت مردم، طراحیهای دشمن، وضعیت منطقه، مسؤولین و ساخت حکومت، میسنجند.

یکی از مؤیدات و مستندات روایی دلیل یازدهم در لزوم عمل چندضلعی امام جامعه، حدیث امیرالمؤمنین است که خود تجسم عدالت و صداقت بود و فرمود:لا یقیم امرالله سبحانه الا من لایصانع و لایضارع و لایتبع المنافع؛ امر خدا را اقامه نمیکند مگر کسی که سه ضلع توأمان را رعایت کند :

1- سازشکار و محافظه کار نباشد،

2- همرنگ دیگران نشود و بازی دشمنان منافقان و متکاثران را نخورد،

3- از خواسته و هوای نفس خود تبعیت نکند.

دوازدهم: تبیین قاعده مشورت و توجه به نظرات مدیران در اداره نظام اسلامی

اصل مشورت با مدیران حکومتی و به رسمیت شناختن دیدگاههای آنان، منطق پیچیده و مؤثری دارد که باید واکاوی و کالبد شکافی شود. خداوند متعال در آیه ای از قرآن کریم به پیامبراکرم(ص) دستور می دهد تا در موضوعات گوناگون حکومتی، با اصحاب خود «مشورت» نمایند:

مشورت با اصحاب، چه پیش از نزول این آیه شریفه و چه پس از آن، سیره همیشگی و پرتکرار رسول خدا(ص) بود؛ به عنوان نمونه، رسول خد(ص) پیش از جنگ بدر، پیش از جنگ احد، در جنگ احزاب، چگونگی نبرد با یهودیان بنی قریظه، چگونگی نبرد با یهودیان بنی نضیر، در ماجرای حدیبیه، در فتح مکه و هنگامی که آمدن ابوسفیان به ایشان گزارش شد، در غزوه طائف، در غزوه تبوک و در برخی انتصابات، با اصحاب خود مشورت نمودند.

علاوه بر رسول خدا(ص)، سایر امامان معصوم(ع) نیز خود، ملتزم به این سیره بودند و مردم را نیز به آن دعوت می نمودند؛ همچنانیکه امیرالمؤمنین(ع)، دیگران را به مشورت دادن به خود توصیه می نمودند:

ایشان همچنین در پاسخ به ابن عبّاس که در موضوعی خاصّ به امام (ع) مشورت داد، فرمود:

امام(ع) همچنین در نامه به جناب مالک اشتر، او را به مشورت با دانشمندان توصیه می فرمایند:

وَ أَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَافَثَةَ الْحُکَمَاءِ فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیْهِ أَمْرُ بِلَادِکَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ؛ برای استوار ساختن آنچه امور شهرهایت را به سامان آورد و برپا داشتن نظام نیکویی که مردم پیش از تو برپا داشته بودند، با دانشمندان فراوان گفت و گو کن و با فرزانگان سخن بسیار بگو.» (نهج البلاغه، نامه 53)

در این میان، یکی از مظاهر و مصادیق «مشورت» ولیّ خدا، بخصوص در زمانه ما، اجازه و فرصت دادن به ساختارهای متعدّد نظام اسلامی و به رسمیّت شناختن آنها، برای اتخاذ تصمیمات کارشناسانه و عدم دخالت در «جزئیات» تصمیمات آنهاست؛ ساختارهایی که مسئولان آن، عمدتاً با رأی مستقیم یا غیرمستقیم مردم انتخاب شده اند و حتی ممکن است جریانات و افراد غیرانقلابی بر آن ساختارها حاکم باشند. این رفتار سیاسی ولیّ خدا، در برخی موارد، منشأ سوالات و ابهاماتی است. چراکه اولاً گستره مشورت های ساختاری ولیّ خدا، طیف گسترده ای از مؤمنین انقلابی تا ضعیف الإیمان ها و بیماردلان و حتی در مواردی منافقان را نیز دربر می گیرد و ایشان حتّی در برخی موارد، علی رغم مخالفت قلبی و فکری با دیدگاه مردم یا مسئولان، در مقام «عمل»، دیدگاه آنان را بر دیدگاه خود ترجیح می دهند؟

شاید بتوان یکی از نمونه های تاریخی این مسئله را پیشنهاد و اصرار جناب مالک اشتر به امیرالمؤمنین(ع) برای انتصاب و ابقاء ابوموسی اشعری در فرمانداری بصره دانست. امیرالمؤمنین(ع) در این باره می فرمایند:

«وَ اللَّهِ مَا کَانَ عِنْدِی مُؤْتَمَناً وَ لَا نَاصِحاً وَ لَقَدْ کَانَ الَّذِینَ تَقَدَّمُونِی اسْتَوْلَوْا عَلَى مَوَدَّتِهِ وَ وَلَّوْهُ وَ سَلَّطُوهُ بِالْإِمْرَةِ عَلَى النَّاسِ وَ لَقَدْ أَرَدْتُ عَزْلَهُ فَسَأَلَنِی الْأَشْتَرُ فِیهِ أَنْ أُقِرَّهُ فَأَقْرَرْتُهُ عَلَى کُرْهٍ مِنِّی لَهُ وَ تَحَمَّلْتُ عَلَى صَرْفِهِ مِنْ بَعْدُ؛ به خدا سوگند او (ابوموسی اشعری) نزد من مورد اطمینان و دلسوز نبود؛ کسانی که پیش از من زمامدار بودند، دلباخته او بودند و او را به ولایت و حکومت بر مردم گماشتند و من تصمیم داشتم او را عزل نمایم. اشتر از من خواست او را ابقاء نمایم؛ پس با کراهت او را ابقاء نمودم، ولی پس از آن تصمیم بر عزلش گرفتم.» (مفید، محمد بن محمد؛ الأمالی؛ تحقیق: استاد ولی، حسین؛ غفاری، علی اکبر؛ ص296-295)

همچنین، نمونه دیگر مشورت امام حسن(ع) با مردم برای ادامه جنگ با معاویه و یا پذیرش صلح است؛ امام(ع) در این زمینه خطاب به مردم فرمود:

با سر دادن شعار «البقیة، البقیة»، خواهان پذیرش صلح شدند و حضرت نیز صلح را پذیرفت.(ر.ک: جزری، ابن الأثیر؛ الکامل فی التاریخ؛ ج‏3، ص 406)

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 677
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398
حالا نوبت انتقام ما رسیده

خبرگزاری فارس،گروه دیدگاه؛  «حسین شریعتمداری» در یادداشتی نوشت:

حق مقابله به مثل -Retortion- یا انتقام -Retaliation- یکی از اصول پذیرفته‌شده در حقوق بین‌الملل است و در آموزه‌های فقهی نیز به رسمیت شناخته شده است. بر اساس این اصل، هرگاه منافع ملی و یا جان و مال مردم کشوری از سوی کشور دیگر نقض شود و اسناد خالی از ابهامی درباره عمدی بودن این اقدام خصمانه وجود داشته و قابل ارائه باشد، کشوری که به منافع ملی و جان و مال مردمش تعرض شده است حق مقابله به مثل دارد و می‌تواند با انجام اقدام متقابل به حرکت خصمانه طرف متجاوز پاسخ بدهد.
در جریان آشوب‌های اخیر که با آتش‌زدن اموال عمومی، خانه و کاشانه مردم، غارت منازل و مغازه‌ها و مراکز دولتی و قتل تعدادی از مردم مظلوم کشورمان و ده‌ها جنایت وحشیانه دیگر توأم بود، آشوبگران بازداشت شده اعتراف کرده و اسناد همراه آنها نیز به وضوح نشان می‌دهد که اشرار و اراذل آشوبگر از سوی سرویس‌های اطلاعاتی برخی کشورها، ازجمله آمریکا، اسرائیل و فرانسه در داخل ایران و بعضاً در کشورهای یادشده آموزش عملیات تروریستی و تخریب دیده‌اند و هزینه این آموزش را نیز دولت جنایتکار و قرون وسطایی آل‌سعود تامین کرده است. گفتنی است که محل انجام بخشی از آموزش‌ها نیز در عربستان بوده است.
ممکن است گفته شود که اعتراف اراذل اجاره‌ای به تنهایی برای متهم کردن کشورهای یاد‌شده به مدیریت و تامین مالی و تدارکاتی اشرار آدم‌کش، کافی نیست که در این خصوص باید گفت؛ اگرچه اعتراف اراذل مزدور با اسناد و مدارک غیر‌قابل انکاری نظیر تماس‌های تلفنی، تصاویر حضورشان در کشورهای بیگانه و فیلم‌های آموزشی همراه است که در صحت اعترافات آنان کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد ولی اسناد مستحکم دیگری نیز درمیان است و آن، حمایت آشکار و بی‌پرده مقامات رسمی دولت‌های یاد شده از آشوبگران و حتی تشویق و ترغیب آنان به آتش‌افروزی و قتل و غارت است. تا آنجا که علاوه‌بر تحریک آشکار مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا و چند مقام رسمی دیگر این کشور به آشوب و آتش‌افروزی، کاخ سفید نیز در اقدامی که در عرف دیپلماتیک به شدت غیر متعارف و ناشایسته تلقی می‌شود، با صدور یک بیانیه رسمی از اراذل و اوباشی که اجاره کرده بود حمایت کرده است. دقیقاً شبیه حمایت رسمی و علنی که اوباما، تونی بلر و شیمون پرز و نتانیاهو از فتنه‌گران آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ کرده بودند.
دولت آل‌سعود بلافاصله پس از شروع آشوب‌ها تمامی رسانه‌های فارسی زبان و عربی زبان و حتی انگلیسی زبان خود را برای حمایت از اراذل و اوباش اجاره‌ای بسیج کرده بود تا آنجا که از طریق این رسانه‌ها تلاش می‌کرد به آشوبگران به اصطلاح روحیه داده و آنان را به ادامه قتل و غارت و آتش‌افروزی تشویق کند! و...
اکنون باید پرسید با وجود این همه سند غیر‌قابل انکار که به وضوح از مدیریت بیرونی آشوب‌های اخیر و نقش کشورهای یاد شده در این فتنه‌انگیزی حکایت می‌کند، آیا می‌توانیم از حق قانونی خود برای مقابله به مثل صرفنظر کنیم؟! و اگر این حق قانونی و شناخته شده خود را نادیده بگیریم به مردم مظلوم ایران اسلامی ستم نکرده‌ایم؟! می‌پرسید چگونه؟ پاسخ این سؤال پیچیده نیست. دشمنان در کاخ شیشه‌ای نشسته‌اند و مراکز حساس و استراتژیک نظامی و اقتصادی و... آنها به آسانی قابل دسترسی است و می‌توان با تحمیل خسارت‌های سنگین مالی و نظامی، دشمن را به استیصال کشانده و به زانو درآورد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 520
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398

یکی از کارشناسان بی‌بی‌سی در حالی که رگ گردنش بیرون زده است، بی‌فرمانده بودن عملیات اغتشاش در ایران را رد می‌کند و رضا پهلوی را فرمانده عملیات می‌داند. حالا بد نیست شازده را بشناسید و ببینید چه جور آدمی است.

این شازده، فرمانده اغتشاشات کشور است!

به گزارش خبرنگار حوزه تاریخ فارس، امیرحسین اعتمادی، پریشب در مناظره‌ای با سینا عضدی در بی‌بی‌سی که معتقد بود مردم ایران رضا پهلوی را رهبر اعتراضات نمی‌دانند، برافروخته شد و ضمن پرخاش به مجری و طرف دیگر مناظره، در حالی که برای رضا پهلوی از عبارت «شاهزاده» استفاده می‌کرد، او را فرمانده عملیات اغتشاش و نافرمانی مدنی در ایران معرفی کرد. (این ویدیو را ببینید)

رضا پهلوی هم شب گذشته ۲۸ آبان ۱۳۹۸ در مصاحبه با شبکه ماهواره‌ای اینترنشنال وابسته به رژیم وهابی سعودی از اغتشاشگران حمایت کرد.

این‌ها را بگذارید کنار روایتی از روزنامه انگلیسی «دیلی اکسپرس» که بعد از انتشار به سندی در ساواک تلدیل شده است. روایت این روزنامه از دربار پهلوی و مربوط به زمانی است که مشکلات اقتصادی مردم ایران در سال ۱۳۵۴ به اوج رسیده و دربار پهلوی برای خرید هدیه جشن تولد شازده، دچار سردرگمی و سرگردانی شده است.

صداقت رضا پهلوی در خصوص حمایت از ملت ایران و همراهی با مردم شریف کشورمان را در سندی از سازمان امنیت رژیم پهلوی معروف به ساواک که در سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران آمده بخوانید:

روزنامه «دیلی اکسپرس» در صفحه ۳ شماره ۱۱ دسامبر ۱۹۷۵ (آذرماه ۱۳۵۴) با عنوان «پسری که همه چیز دارد» چنین می‌نویسد: «مشکل چه چیز خریدن برای نزدیک‌ترین و عزیزترین افراد به عنوان هدیه ایده‌آل انسان را به آشفتگی سوق می‌دهد. اما بیایید در این فصل شادی‌بخش درباره خانواده شاهزاد‌ه‌ای که در هر جشن تولد و یا عید با مشکل بزرگی روبه‌روست بیندیشیم.

ولایتعهد رضا پهلوی ۱۵ ‌ساله، پسر شاه ثروتمند ایران، کسی است که راضی نگاه داشتن وی کار مشکلی است.

وی از هنگامی که در گاهواره بود، تاکنون هدایای زیادی دریافت داشته است. علیا حضرت فرح، مادر ولیعهد ایران، ابروان خود را در هم کشیده و با کشیدن آن گفت: من نمی‌دانم دیگر چه هدیه‌ای به او بدهم. شهبانو دست‌های خود را به نشانه ناراحتی بالا برده و گفت: به پسری که همه چیز دارد، چه می‌توان هدیه کرد؟ بدیهی است انتخاب یک هدیه صحیح برای جوانی که روزی شاهنشاه یا شاه شاهان و ظل‌الله و مرکز عالم خواهد شد کار بس دشواری است. دادن هدیه طلا و برلیان به وزن خود او تلف کردن وقت است. زیرا شمش‌های طلا و سایر اشیای قیمتی در گاو‌صندوق‌های بانک به نام او گذارده شده است و نیازی به پول نقد هم ندارد. نوجوانان آرزوی کاخ برای خود می‌نمایند، ولی ولیعهد رضا پهلوی کاخ شاهنشاهی دارد و این کاخ مرمر در وسط کاخ نیاوران، آنجایی که والدینش زندگی می‌کنند واقع گردیده است.

وی دارای سگ اسپانیل است که هنگام ورود به کاخ از او استقبال می‌نماید و یک اتاق ناهارخوری با نور شمع دارد که از دوستان خود در آن پذیرایی می‌کند و آخرین مدل وسایل استریو موسیقی دارد که موزیک‌های مدرن از آن پخش می‌کند و در باغ کاخ یک استخر دارد و این کاخ برای هر جوان تنها ایده‌آل محسوب می‌گردد (تنها خانه رویایی محسوب می‌شود). صد سال قبل پسر شاه ایران برای خود در کاخ، حرم تشکیل می‌داد، ولی در ایران امروزی دیگر این طوری نیست، ولی با وجود این ولایتعهد از داشتن دوستان مونث برخوردار است.

وی به مدرسه‌ای می‌رود که دختر و پسر با هم هستند و دختران مدرسه جزء قشنگ‌ترین دختران ایران محسوب می‌شوند. علیاحضرت شخصا تحصیلات دوشیزگان را نظارت می‌فرمایند. بنابراین کلیه آنها از آن‌گونه تحصیلات برخوردارند که برای ملکه بودن لازم است. شاید احتمالا یکی از دوشیزگان دوران تحصیل روزی عروس دربار شود.

 والاحضرت علاقه‌مند به داشتن اتومبیل شخصی هستند. علیاحضرت فرمودند: گرچه هنوز خود وی جوان است، در سیزدهمین جشن تولد خود از مادربزرگ خود یک اتومبیل «مینی» هدیه گرفت. والاحضرت در باغ کاخ مثل قهرمان، اتومبیلرانی می‌فرمایند و گاهی از دوچرخه و موتورسیکلت استفاده می‌کنند. والاحضرت علاقه وافری به پرواز داشتند و در سن ۱۴ ‌سالگی تنها هدایت هواپیمایی را به عهده گرفتند. علیاحضرت شب قبل از پرواز نگرانی خود را ابراز داشتند و فرمودند من حتی برای آنی نتوانستم بخوابم. وقتی والاحضرت با هواپیما از زمین بلند شدند گویی من مُردم و تا هواپیما به زمین نشست، زنده نشدم. موقعی که والاحضرت برای مسافرت رسمی به مصر با هواپیما عازم آن کشور شدند شخصا هواپیمای جت را به زمین نشاندند. والاحضرت علاقه وافری به فوتبال دارند و فرانک فارل مربی فوتبال به والاحضرت فن بازی فوتبال را تعلیم می‌دهد. والاحضرت امیدوارند تیم فوتبال ایران را در المپیک ۱۹۷۶ رهبری نمایند. والاحضرت در کلیه ورزش‌ها مهارت دارند و انواع وسایل اسکی و اسکی روی آب و وسایل شکار زیر آب دارند که می‌توان با این وسایل یک مغازه را کامل کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 561
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398

مجله فارس‌پلاس؛ محسن مهدیان: چرا اجازه اعتراض خیابانی نمی دهید؟! سوال خوبی است.
یک مرور کوتاه کنیم.
روز جمعه در ده‌ها شهر اعتراض خیابانی وجود داشت. در رشت و خرم آباد و شیراز و مشهد و غیره. حتی در مشهد، برخی شعار می‌دادند «رضاشاه روحت شاد». چرا ناجا برخورد نکرد؟ تنها در یک شهر برخورد داشتیم؛ سیرجان. چرا؟
یک مقدمه ضروری وجود دارد.
تعبیر  رهبرانقلاب برای اغتشاشگران بنزینی «اشرار» بود. «اشرار» با «اراذل و اوباش» فرق دارند. اراذل و اوباش اجیر اشرارند. اعتراضات بنزینی در اصل یک عملیات تروریستی بود. از همان روز اول، خاندان منحوس پهلوی تا منافقین، تمام‌قد در صحنه بودند. تمام رسانه‌های ضدانقلاب برنامه‌های عادی خود را تعطیل کردند و نه‌تنها پوشش که آموزش و تهییج اغتشاش را بر عهده داشتند. دعوت‌شان نیز آتش کشیدن بود نه شعار دادن.
مردم ممکن است در اعتراضات هیجان‌زده شوند و شعارهای تند دهند. ممکن است حتی خطا کنند و از سر عصبانیت سطل آشغال هم آتش بزنند. اما تنها اوباش‌اند که اموال مردم را غارت می‌کنند. تنها اراذل‌اند که پمپ بنزین و بانک آتش می‌زنند. و تنها اشرارند که می‌توانند در این ابعاد اراذل و اوباش اجیر کنند؛ که طبق برآورد اولیه تا 15هزار میلیارد تومان خسارت به کشور وارد شود.
مدیر اندیشکده آمریکائی ران پال خبر داد که مرکز ماموریت ایران در سیا با مسئولیت مایکل دی‌آندریا که معروف به «آیت الله مایک» است این پروژه را در ایران طراحی و اجرایی کرده است.
و حالا چند روزی است که یک سوال مهم از سوی کاربران مطرح می شود که: «چرا اعتراض نه؟»
البته اعتراض حق طبیعی مردم است. کف خیابان شهرهای ما نیز کم اعتراض ندیده است. از اعتراضات کارگری مثل هفت تپه و آذراب تا تجمعات دانشجویان مقابل سازمان خصوصی‌سازی و تجمع علیه حجاب در دانشگاه و  تجمعات روزانه مقابل مجلس تا تجمعات چندماهه مالباختگان موسسات مالی و ...تا اعتراضات خیابانی روز اول به افزایش قیمت بنزین.
روز اول تنها در سیرجان ورود ناجا را داشتیم. چرا؟ چون عده ای به سمت انفجار انبار نفت رفتند.
بله. هرکس محق است هرساعتی از شبانه‌روز از خانه خود خارج شود. ولی اگر ساعتی از شب، جمعی از اراذل و اوباش قمه به‌دست سرکوچه باشند، بازهم از خانه بیرون می‌آید؟ اگر بداند اجیر اشرارند چه؟ باز هم می‌گوید محقم؟ حالا اگر ناجا اجازه نداد در ساعتی از روز به‌خاطر تعقیب و گریز همین اوباش، کسی از خانه بیرون نیاید ظلم کرده است؟ دستش را نمی‌بوسیم؟
بله برای اعتراض محقیم اما نتیجه بی‌اعتنایی به ظرف زمانی‌اش، کشته‌هایی است که بسیاری‌شان به‌دست تروریست‌های وطنی کشته شدند. در خبرها آمده بود در خوزستان یک گروه پرچم داعش بلند کرده است.
حالا وظیفه حکومت دقیقا چیست؟ کدام اولویت دارد؟ حفظ جان و مال مردم یا حفظ حق فریادشان؟

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 634
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 آبان 1398

خبرگزاری فارس،گروه دیدگاه؛ «صالح قاسمی» در یادداشتی نوشت:

 

به اذعان جمعیت پژوهان کشور، الگوی پرداخت‌ها در طرح یارانه معیشتی دولت از منظر سیاست‎های جمعیت و حمایت از فرزندآوری حاوی اشکالات جدی بوده و در تعارض آشکار با سیاست‌های کلی جمعیت است. این در حالی است که کارشناسان جمعیت‌شناس و مقام معظم رهبری(مدظله‎العالی) در هشت سال گذشته بطور مستمر و مکرر زنگ خطر هشدارهای جمعیتی را به صدا درآورده‎اند که آخرین آن بیانات معظم له در روز سه‌شنبه گذشته و در دیدار با تولیدکنندگان و صنعتگران بود.

بعنوان نکته نخست باید دانست، الگوی پرداخت‎های طرح یارانه معیشتی در تعارض آشکار با اسناد بالادستی همچون؛ سیاست‎های کلی جمعیت، سیاست‎های کلی خانواده، مواد 101 تا 103 قانون برنامه ششم توسعه و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است، چرا که رویکرد آن نه تنها در جهت تکالیف قانونی دولت در حمایت از خانواده و فرزندآوری نیست بلکه با توجه به اینکه در این طرح  افراد مجرد و خانواده های بدون فرزند در مقایسه با خانواده‎های دارای فرزند نسبت بیشتری دریافت می‎کنند، حاوی ماهیت و پیام روشن تشویق تجرد و تقبیح فرزندآوری است.

نکته دیگر اینکه در طرح مذکور، خانواده‎های دارای چهار فرزند و بیشتر مشمول تنبیه مالی شده‎اند. لازم به ذکر است با توجه به اینکه در این طرح فرزندان چهارم و بالاتر از دریافت مبلغ حمایت معیشتی محروم شده‎اند، می‎توان گفت طرح مذکور حداکثر میزان فرزندآوری مطلوب را تا سه فرزند به رسمیت شناخته است و با محرومیت والدین دارای چهار فرزند و بیشتر از دریافت بیشتر حمایت معیشتی، این والدین را بخاطر داشتن فرزند چهارم و بالاتر تنبیه کرده است. ناگفته پیداست ادبیات و روح حاکم بر طرح حمایت معیشتی دولت تدبیر و امید که فرزندان چهارم و بالاتر را از دریافت حمایت معیشتی محروم کرده است، عینا منطبق بر لایحه تنظیم خانواده و کنترل جمعیت در دولت سازندگی است که فرزندان چهارم و بالاتر را از حق برخورداری از بیمه تامین اجتماعی محروم کرده بود. به نظر میرسد سازمان برنامه و بودجه با نحوه طراحی الگوی پرداخت‎ها در یارانه معیشتی درصدد احیای پروژه کنترل جمعیت و تنظیم خانواده در ایران است. جالب اینکه برنامه تنظیم خانواده در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد نیز توسط همین گفتمان حاکم بر دولت کنونی که در دولت سازندگی نیز حاکم بود، طراحی و اجرا شد.

از همین رو ضروری است مسئولین نهادهای نظارتی و به ویژه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این مقوله بطور جد ورود کرده و رویکرد سازمان برنامه و بودجه که مخالفت آشکار با سیاست های کلی جمعیت است را اصلاح نمایند.

در پایان بخشی از بیانات و نگرانی های مقام معظم رهبری(مدظله‎العالی) در مقوله تحولات جمعیت کشور را بازگو و یادآور می‌شوم که معظم له در تاریخ  1392/09/19 و در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند: «یکی از خطراتی‌که وقتی انسان درست به عمق آن فکر می‌کند،‌ تن او می‌لرزد، ‌این مسئله جمعیت است. مسئله جمعیت را جدی بگیرید. جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا می‌کند. به جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسئله جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر می‌کنیم. نه اگر چند سال بگذرد، ‌وقتی نسل‌ها پیر شدند،‌ دیگر قابل علاج نیست.»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , فـــــــــرهنـگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 922
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 28 اسفند 1397

رهبری ایشان چیزی نبود که از قبل برای آن برنامه‌ریزی شده باشد؛ گویا خداوند ایشان را برای چنین موقعیتی نگه داشته و آماده کرده بود؛ بنده بحمدالله از آغاز با آقا رفیق بوده‌ام و در آقای خامنه‌ای غیر خدا ندیده ام.

 

مرحوم آیت الله مؤمن در دیدار اعضای ستاد ترویج و بهره وری منشور حوزه و روحانیت که در تاریخ یازدهم اسفندماه 1396 انجام شد، به بیان نکات مهمّی پیرامون شخصیت و سیره‌ی مقام معظّم رهبری پرداخت و به بیان جزئیات کمترشنیده‌شده‌ای از جریان انتخاب رهبر معظّم انقلاب اسلامی در خرداد ماه سال 1368 اشاره کرد که به مناسبت رحلت این فقیه پارسا تقدیم حضور شما علاقمندان به آن مرحوم خواهد شد.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 973
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 30 شهريور 1397

 «سید حسن نصر الله» دبیر کل حزب الله لبنان به مناسب شب عاشورا در میدان «عاشورا» واقع در منطقه «الجاموس» جنوب بیروت درباره مهمترین تحولات منطقه سخنرانی کرد.

 

نصر الله در آغاز سخنرانی خود از ارتش و نیروهای امنیتی لبنان و همه کسانی که فضای مناسب را برای برگزاری مراسم شب عاشورا فراهم کرده‌اند، تشکر کرد.

 

دبیر کل حزب الله تأکید کرد که «ما به دولت آمریکا به عنوان یک دشمن نگاه می‌کنیم ولی برخی در منطقه به آن به عنوان دوست و همپیمان نگاه می‌کند».

 

وی ادامه داد: «به لبنانیهایی که مخالف این نظر درباره دولت آمریکا هستند، میگویم که آیا می‌توانند دلیلی برای صداقت آنان ارائه کنند؟».

آمریکا گروههای تکفیری را در منطقه به وجود آورد

شبکه خبری «المنار» به نقل از نصرالله درباره اقدامات خصمانه آمریکا علیه فلسطین گزارش داد: «آیا به سود ملت فلسطین است که قدس به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخته شود؟... آیا به سود ملت لبنان و فلسطین است که حق بازگشت از بین برود... آیا آمریکا همان نیست که گروههای تکفیری را به منطقه آورد؟».

دبیر کل حزب الله لبنان با اشاره به اینکه آمریکا ملتهای منطقه را از طریق اعمال تحریم، تهدید می‌کند خطاب به همپیمانان آمریکا در منطقه گفت: «آیا تقویت 24 ساعته اسرائیل توسط آمریکا به سود ملتهای منطقه است؟».

نصرالله با تأکید بر اینکه «عربستان جنگ علیه یمن را آغاز کرده و آمریکا نیز جنایات این رژیم را توجیه می‌کند» تصریح کرد: «حاکم واقعی در برخی از کشورهای عربی و اسلامی، سفیر آمریکاست».

وی خطاب به کشورهای عضو اتحادیه عرب گفت که «آمریکا در امور داخلی‌تان دخالت می‌کند. آیا هیچ کدام از شما جرأت می‌کند بیانیه‌ای صادر و این مسئله را محکوم کند؟».

عراق دیکته‌های آمریکا را نپذیرفت

دبیر کل حزب الله با بیان اینکه «ملت عراق توانست با وجود همه تهدیدها و فشارها، دیکته‌های آمریکا را نپذیرد»، اظهار داشت: «دشمن واقعی در منطقه آمریکا و سیاستهایش است. اسرائیل نیز در این طرح، یک ابزار است».

وی با اشاره به اینکه امسال، سال پایان گروه تروریستی داعش خواهد بود، اعلام کرد که طولانی شدن حضور هسته‌های داعش در برخی از مناطق شمال شرق سوریه به خاطر حمایت آمریکا از این گروه است.

نصرالله با بیان اینکه آمریکا داعش را به وجود آورد و آن را از جایی به جای دیگر منتقل می‌کند، درباره توافق ادلب نیز گفت: «توافق روسیه بر سر ادلب خوب و معقول است».

آمریکا کُردهای سوریه را خواهد فروخت

دبیر کل حزب الله ضمن درخواست از کُردهای سوریه برای عدم تکیه بر واشنگتن، خطاب به آنان اظهار داشت: «واشنگتن در هر بازاری احتمالا شما را خواهد فروخت و شما را دعوت می‌کنم که با دولت سوریه مذاکره کنید».

وی با تأکید بر اینکه «حزب الله تا زمانی که سوریه به حضور ما نیاز داشته باشد در سوریه باقی خواهد ماند» درباره حملات اسرائیل به سوریه اعلام کرد: «بهانه‌های اسرائیل برای حمله به سوریه، دروغین است... حملات اسرائیل به سوریه با شکست طرح آمریکایی، عربستانی و اسرائیلی است».

نصرالله با بیان اینکه حملات اسرائیل به سوریه دیگر قابل تحمل نیست، خاطر نشان کرد که «محور مقاومت باید از تجاوزهای مکرر اسرائیل درس بگیرد و راهکاری برای آن پیدا کند.

منبع: فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1244
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 31 مرداد 1397

چندی پیش رهبر معظم انقلاب پس از صحبت‌های مختلف درباره مذاکره مجدد با آمریکا و پیشنهاد طرف مقابل در این زمینه با یک جمله پرونده این موضوع را مقتدرانه بست و این کار را ممنوع اعلام کرد.

برای رسیدن به پاسخ این سؤال که چرا رهبر معظم انقلاب مذاکره با آمریکا را ممنوع اعلام کردند به سراغ قرآن کریم رفتیم و با مطالعه سوره مبارکه توبه و تفسیر آن به پاسخ این سؤال رسیدیم که در ادامه تقدیم می‌شود.

خداوند در سوره مبارکه توبه به موضوع عهد و پیمان کفار با مسلمانان اشاره کرده و می‌فرماید: چگونه مى‌‏توان با آنان پیمانى داشت در حالى که اگر بر شما دست یابند، هیچ خویشاوندى و پیمانى را درباره‏ شما مراعات نمى‏‌کنند. این نوع بیان خدا نشانه بی‌نتیجه بودن عهد پیمان بستن با دشمنان است.

خداوند در همین سوره می‌فرماید: اگر آنها به عهد و پیمان خود پایبند نبودند با آنها بجنگید تا خدا آنها را با دست شما عذاب دهد. البته فراموش نکنیم که خداوند پیش از فرمان جنگ می‌فرماید: اگر آنها توبه کردند و نماز برپا کردند و ذکات دادند آنها را امان دهید.

آیات ۸ تا ۱۴ سوره توبه

کَیْفَ وَإِن یَظْهَرُواْ عَلَیْکُمْ لَایَرْقُبُواْ فِیکُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً یُرْضُونَکُم بِأَفْوَ هِهِمْ وَتَأْبَى‏ قُلُوبُهُمْ وَأَکْثَرُهُمْ فَسِقُونَ‏(۸)

اِشْتَرَوْاْ بَِایَتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَصَدُّواْ عَن سَبِیلِهِ إِنَّهُمْ سَآءَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ(۹)

لَا یَرْقُبُونَ فِى مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ(۱۰)

فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلَو ةَ وَءَاتَوُاْ الزَّکَوةَ فَإِخْوَنُکُمْ فِى الدِّینِ وَ نُفَصِّلُ الْأَیَتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ(۱۱)

وَإِن نَّکَثُواْ أَیْمَنَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِى دِینِکُمْ فَقَتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَآ أَیْمَنَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ‏(۱۲)

أَلَا تُقَتِلُونَ قَوْماً نَّکَثُواْ أَیْمَنَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ‏(۱۳)

قَتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِینَ‏(۱۴)

ترجمه

چگونه (مى‌‏توان با آنان پیمانى داشت) در حالى که اگر بر شما دست یابند، هیچ خویشاوندى و پیمانى را درباره‏ شما مراعات نمى‏‌کنند. شما را با زبانِ خویش راضى مى‏‌کنند، ولى دلهایشان پذیرا نیست و بیشترشان فاسق‌اند.(۸)

(مشرکان پیمان‌شکن،) آیات خدا را به بهاى اندکى فروختند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، به راستى آنان بد اعمالى انجام مى‏‌دادند.(۹)

(مشرکان پیمان‏‌شکن، نه تنها درباره‏ شما، بلکه) درباره‏ هیچ مؤمنى، حقّ خویشاوندى و عهد و پیمان را مراعات نخواهند کرد و ایشان همان تجاوزکارانند.(۱۰)

امّا اگر توبه کردند و نماز بر پا داشتند و زکات پرداختند، در این صورت برادران دینى شمایند. و ما آیات خود را براى گروهى که مى‏‌دانند (و مى‏‌اندیشند)، به تفصیل بیان مى‏‌کنیم.(۱۱)

امّا اگر (به جاى توبه،) سوگندهاى خویش را پس از بستنِ پیمانشان شکستند و در دین شما، زبان به طعنه (و عیب‏گوئى) گشودند، پس با سران کفر بجنگید. زیرا که آنان را (پایبندى به) سوگندى نیست، باشد که (با شدّتِ عمل شما،) از کردار خود باز ایستند.(۱۲)

آیا با گروهى که سوگندها (و پیمان‏هاى) خود را شکستند و به بیرون کردن پیامبر (از وطنش) همّت گماشتند، و آنان نخستین‌بار جنگ را با شما آغاز کردند، پیکار نمى‏‌کنید؟ آیا از آنان مى‏‌ترسید؟ اگر ایمان دارید، سزاوارتر آن است که از خدا بترسید!(۱۳)

با آنان بجنگید تا خداوند آنان را به دست‏‌هاى شما عذاب کند و خوارشان سازد و شما را بر آنان پیروز کند و دل‌هاى (پردرد) مؤمنان را تشفّى و مَرهَم نهد.(۱۴)

نکته‌های آیات

«اِلّ»، به معناى خویشاوندى، همسایگى و روابط عاطفى و انسانى و عرفى است. «ذِمّة»، به معناى عهد و پیمانى است که وفاى به آن لازم است و اگر نقض شود، مردم، عهدشکن را مذّمت مى‏‌کنند. این آیات نیز دلیل فرمان سختگیرى نسبت به پیمان شکنان مشرک است.

به صرف اینکه اگر دشمن بر ما غالب شود چنین و چنان خواهد کرد، نمى‏‌توان به او حمله کرد، بلکه باید قرائنى بر توطئه و تجاوز او باشد وگرنه قصاص قبل از جنایت مى‏‌شود.

آیه ۱۰ سوره توبه نیز در بیان حکمتِ فرمانِ شدید خدا، بر برائت از مشرکان است.

در دو آیه‏ قبل، مراعات نکردن پیمان درخصوص حاضران مطرح بود، «لایرقبون فیکم» ولى در این آیه تعبیرِ «لایرقبون فى مؤمنٍ» آمده که ستیزه‏‌جویى آنان را با همه‏ اهل ایمان بیان مى‏‌کند.

خداوند در همین آیات فرمود: اگر مشرکان توبه کرده و نماز خواندند و زکات دادند، دیگر متعرّض آنان نشوید، «فخلّوا سبیلهم» در این آیه مى‏‌فرماید: نه تنها مزاحمشان نشوید، بلکه گذشته‏‌ها را فراموش کرده، برادرانه با آنان رفتار کنید.

از على‏‌علیه السلام پرسیدند: چرا فراریان جنگ صفّین را تعقیب کردید، ولى در جنگ جمل، کارى به فراریان نداشتید؟
حضرت فرمود: در صفّین، رهبر کفر زنده بود و فراریان دور او جمع مى‏‌شدند و حمله‏ مجدّد مى‏‌کردند، امّا در جنگ جمل، با کشته شدن رهبرشان، محورى براى تشکّل و سازماندهى مجدّد نداشتند.

امام صادق‏ علیه السلام فرمود: هر کس به دین شما طعنه زند، قطعاً کافر مى‏‌شود. سپس آیه ۱۲ سوره توبه را تلاوت فرمود.(تفسیر نورالثقلین).

در آیه ۱۳ سوره توبه خداوند مسلمانان را به جنگ با کفار پیمان شکن فرمان‌ می‌دهد و آنها را از ترسیدن از دشمن بیم می‌دهد و می‌فرماید: سزاوار است از خدا بترسید.

پیام‌ها

عمق کینه‏ دشمن را هنگام قدرتش باید شناسایى کرد، نه هنگام ضعف او. «ان یظهروا علیکم»

سکوت و ساده‏‌اندیشى درباره‏ دشمنى که اگر چیره شود مراعات هیچ مسأله‏‌اى را نمى‏‌کند، گناه است. «لا یرقبوا فیکم الاّ و لا ذمّة»

مشرکان، نه مراعات مسائل عاطفى و همسایگى را مى‏‌کنند، نه به پیمان‏‌ها و تعهّدات احترام مى‏‌گذارند. «الاّ ولا ذمّةً»

ظاهرسازى و بازى‏‌هاى سیاسى و تبلیغاتى دشمنان، ما را فریب ندهد. «یرضونکم بافواههم وتأبى قلوبهم»

پیمان‌شکنى، نفاق، تظاهر و سیاست‏‌بازى، فسق است. «تأبى قلوبهم واکثرهم فاسقون»

اکثریّت مشرکان فاسقند، ولى افراد سالم هم میانشان پیدا مى‏‌شود. «اکثرهم فاسقون» (در نسبت‏دادن‏ها، انصاف داشته باشیم)

مشرکان با مؤمنان دشمنى دارند، پس دربرخورد شدید با آنان، هیچگونه تردیدى نداشته باشید. «لایرقبون فى مؤمن»

در دید کفّار، بزرگ‏ترین جرم مسلمانان همان ایمان به خداوند است و همین بهانه‏ خصومتشان با اهل ایمان است. «لا یرقبون فى مؤمن»

پیمان‌شکنى، تجاوزگرى است. «اولئک هم المعتدون»

رعایت حقوق خویشاوندان و وفادارى به پیمان، واجب و بى‏‌اعتنائى به آنها برخاسته از روح تجاوزگرى است. «اولئک هم المعتدون»

جنگ با مشرکین پیمان‏‌شکن، جنبه دفاعى دارد و همانگونه که در آیه 13 آمده است، ما آغازگر آن نبوده‏‌ایم. «اولئک هم المعتدون»

در مبارزه باید نابودى سران توطئه و مرکز فرماندهى و تشکیلات دشمن، در اولویت باشد. «فقاتلوا ائمّة الکفر»

هر سوگندى شما را نفریبد. سوگند پیمان‏‌شکنان، بى‏‌اعتبار است. «لا ایمان لهم»

از اهداف جهاد اسلامى، جلوگیرى از توطئه دشمن است. «لعلّهم ینتهون»

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1237
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 10 بهمن 1396

به گزارش عمارنامه،  حسن رحیم‌پور ازغدی در اردوی آموزشی تشکیلاتی «جهاد اکبر» اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل از تبیین آرمان های امام(ره) و انقلاب اسلامی گفت و با انتقاد از رویه فعلی خواستار بازخوانی نهضت انقلاب شد. مشروح این گزارش را روابط عمومی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل منتشر کرده است:


به نقل از روابط عمومی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل، حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در شانزدهمین اردوی آموزشی تشکیلاتی «جهاد اکبر» این اتحادیه دانشجویی اظهار داشت: امام (ره)گفتمانی به غیر از گفتمان اسلامی با تفسیر و تبیین اهل بیتی و شیعی ندارد؛ هر آنچه گفته است در همان خط انبیاست که در عصر ما احیا کرده است بنابراین تبیین و بازخوانی آن ادبیات و چشم انداز و ارزش‌ها و روش‌ها و خواستگاه‌ها در واقع تماما استناد به مبانی اسلامی است.

وی ادامه داد: نکته‌ای را که ما در گفت‌وگو با نسلی که در دهه چهارم انقلاب اسلامی وارد عرصه اجتماع و دانشگاه شده، کم داریم این است که فکر می‌کردیم آنچه را که ما از قبل انقلاب و انقلاب و هفت خوان‌هایی پس از آن می‌دانیم؛ شما دیدید و می‌دانید.

* باید نهضت بازخوانی عظیمی صورت بگیرد
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اضافه کرد: اینگونه نیست که این نسل‌ها با نسلی قبل متفاوت باشد صحبت از نسل نیست صحبت از تیپ‌ها است، در هر دوره یکی از این تیپ‌ها احساس مسئولیت مکتبی انقلابی و اجتماعی در قبال دیگران می‌کنند. یک تیپ به خود و شهوتشان تمرکز دارند و مشغول زندگی شخصی خودشان هستند. خواب و خوراک این تیپ‌ها در دهه 60 هم زیاد بود؛ اینطور نیست که نسل دهه 60 همه انقلابی باشند و نسل 90 اینطور نباشد، منتها تیپی که فداکاری می‌کنند در یک دوره‌هایی خیلی زیاد هستند و در دوره‌هایی نیز کم هستند، در دوره‌ای حاکم‌اند و در دوره‌ای محکوم.

* وضعیت قبل از انقلاب درست منتقل نشده است
رحیم‌پور ازغدی افزود: نکته سوم اینکه وضعیت قبل از انقلاب نه در درس مدرسه بود و نه در صداوسیما؛ به شما درست گزارش نشده است. نمی‌دانستم درست منتقل نشده تا اینکه از نزدیک با برخی از بچه‌های دوره شما صحبت کردم می‌بینم که اصلا و کلا در حد صفر هستند.

وی ادامه داد: آنها اصلا مطالعات سیاسی و تاریخی ندارند و به راحتی می‌توان در مقابلشان جای جلاد و شهید، قهرمان و ضدقهرمان، ظالم و مظلوم را عوض کرد و این خیلی خطرناک است. خطر اصلی آن برای نسل‌های بعد است، یعنی ممکن است دوباره مجبور شوند از صفر شروع کنند والا ممکن است زیر صفر بروند و بعد از 20 سال دیگر دشمنان بر ما مسلط شوند. باید یک نهضت بازخوانی عظیم صورت بگیرد که وضعیت اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجه و حاکمان چه بود و چه شد، در مورد انقلاب ما بعد آن و ما قبل آن.

* توطئه دشمن خارجی لاینقطع ادامه دارد
وی در بخش دیگری از سخنان خود پیرامون توطئه‌های دشمنان گفت: توطئه دشمن خارجی لاینقطع ادامه دارد و ارباب‌های ایران  که در راس‌شان آمریکا و انگلیس واسرائیل بود و چندین دهه جنایت کردند، اینها را بیرون کردیم.

این استاد دانشگاه ادامه داد: شک نکنید که اینها دوباره می‌خواهند برگردند، اگر اسناد وزارت خارجه آمریکا و انگلیس و اسناد لانه جاسوسی و ساواک را ببینید، مشاهده می‌کنید کارهایی که در این 30-40 سال انجام دادند، نشان می‌دهد چطور کار کردند. جنگ روانی و دروغ و شایعات عظیمی درست می‌کنند، راست و دروغ را ترکیب می‌کنند و طوری کار می‌کنند که انسان باور می‌کند.

رحیم‌پور ازغدی ادامه داد: نسل امروز راه‌های طولانی طی شده را نمی‌بینید، ایران کشوری درجه‌ دو و سه بود و 60 هزار مستشار آمریکایی، اسرائیلی و انگلیسی در کشور حاکم بودند و به ساواک آموزش شکنجه می‌دادند. نفت ما در کنترل آن‌ها بود، سفارت‌های خارجی دخالت زیادی از جمله در انتخابات مجلس داشتند
وی افزود: در آن زمان 100 هزار دانشجو داشتیم در حالی که الان جمعیت دو برابر شده دانشگاهیان ما 5میلیون شدند. زن در آن جامعه حذف شده بود. اگر هم می‌خواست حضور اجتماعی داشته باشد باید برهنه می‌شد. در آن زمان اکتشاف و تولید و اختراعی وجود نداشت، اقتصاد صنعتی ما فقط مونتاژ بود.

رحیم‌پور ازغدی ادامه داد: رضاشاه زمانی که حاکم شد نیمی از بهترین زمین‌ها را به نام خود کرد. راه آهن نیز از زمان قاجار شروع شده و تنها یک خط راه آهن جنوب به شمال با دستور انگلیس برای استفاده از نقل و انتقالات ارتش انگلیس ایجاد شد که پول آن را نیز خودمان دادیم. در جنگ جهانی تمامی اموال و سیلوهای ملت ایران به کمک رضاخان و خائنین دیگر انگلستان مصادره شد و 10 تا 13 میلیون از ملت ایران در آن سال‌ها مردند در حالی که این‌ها در کتاب‌های درسی ما نیز نیست.

* تنها ایران است که هیچ کشوری نمی‌تواند به آن دستور دهد
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اضافه کرد: بعد از انقلاب حکومتی تشکیل شد که تمام حاکمان آن را مردم تعیین می‌کنند و انتخابات برگزار می‌شود، اگر خوب است یا بد است انتخاب مردم است و باید اشکالاتش را برطرف کرد. امروز تنها ایران است که هیچ کشوری نمی‌تواند به آن دستور دهد، امروزه دشمنان شما از جمله رئیس جمهور سابق آمریکا می‌گویند 4 قدرت روسیه، امریکا، انگلیس و چین  برای سرنوشت جهان تصمیم می‌گیرند.

وی با اشاره به صحبت‌های اخیر وزیر امور خارجه پیشین آمریکا گفت: چند روز پیش هنری کیسینجر گفته ایران به هیچ وجه قابل حذف نیست. همان طور که 70-80 سال با روسیه جنگ سرد داشتیم، با ایران نیز تنها باید جنگ سرد داشته باشیم. امکان جنگ گرم نیست، چون ایرانقدرت جهانی شده است. ایران سرنوشت منطقه را تغییر داد و اگر کمک ایران نبود در حال حاضر یمن، سوریه و لبنان و عراق دست وهابیت و آمریکایی و آل سعود بود.

رحیم‌پور ازغدی گفت: اینکه می‌گویند پول ایران داده شد به این کشورها دروغ است؛ آنچه کار اصلی را انجام داده است و مهم است، آموزش و پرورش و کادرسازی و انتقال ایدئولوژی امت انقلابی بود.آنها می‌گویند در این چند سال، پنج کشور عربی در اردوگاه ایران قرار گرفتند، عراق در حلقوم آمریکا بود که بیرونش آوردیم، اسرائیلی که ادعای شکست ناپذیری داشت از ما چهار شکست پیاپی  از انقلاب ما خورده است.

* دشمنان جرات حمله به ایران را ندارند
وی بیان کرد: به کشورهای لیبی، سوریه و یمن حمله کردند اما جرات حمله به ایران را ندارند با اینکه هدف همه شان ایران است. اما بعضی در جریان و رسانه‌های مخالف می‌گویند که چرا ایران را فدای عراق و سوریه کردید؟ در حالی که سوریه و عراق فدای ما شدند. زمانی که آمریکا و انگلیس افغانستان را اشغال کردند هدفشان ایران بود. شرق و غرب ایران را گرفتند و منتظر بودند میوه را داخل ایران بچینند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با مقایسه آزادی‌های اجتماعی در ایران و کشورهای خارجی گفت:  جنبش‌های دانشجویی در غرب به طور کامل سرکوب شده تا 1960 جنبش دانشجویی علیه جنگ امریکا در ویتنام به کف خیابان آمدند و علیه سرمایه‌داری و دفاع از کارگران وتبعیض نژادی به خیابان‌ها آمدند، اما پس از آن سرکوب شدند و اجازه شکل‌گیری مجدد به آن‌ها نمی‌دهند.

* قرار نبود در چهلمین سالگرد انقلاب حقوق نجومی و اختلاس وجود داشته باشد
وی در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص «عدالت» گفت: گفتمان عدالت را باید تعریف کنیم، قرار نبود در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب حقوق نجومی و اختلاس وجود داشته باشد و خط سازش با استکبار و امریکا چراغ سبز نشان دهد و به ارزش‌های انقلابی توهین کند، اما شد.

رحیم‌پور ازغدی ادامه داد: بهمن ماه 57 پایان انقلاب نبود، بلکه شروع آن بود. موانع ساختن ایران جدید برداشته شد نه اینکه ایران جدید ساخته شد. در زمان رژیم شاه  امکان اصلاحات نبود و در انقلاب 57 موانع اصلاحات اسلامی و انقلابی برداشته شد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: سبک زندگی ما در مصرف و تولید غلط است نه اسلامی است و نه غربی بلکه اسلام سطحی و غرب زدگی است. غرب زدگی خیلی بدتر از غربی بودن است. سبک مدیریتی ما هم اشکال دارد.

وی افزود: عدالت اقتصادی مقدمه است برای رشد انسانی و اخلاقی است و گفتمان عدالت این گونه شروع می‌شود. ما نمی‌توانیم عدالت مطلق را فراهم کنیم. هیچ کس نمی‌تواند و نتوانست. در حکومت امام زمان از طرق حکومت‌ها ظلم و فساد نمی‌شود بلکه خدمت در راستای رشد صورت می‌گیرد و در راستای اصلاح کل بشر یک جامعه می‌شوند. کار ولی خدا این است که تمامی حکومت‌های ظالم را از میان برمی‌دارد و دیگر لازم نیست برای رشد خونریزی کنند.

* انتقاد از حاکمان موجب تقویت نظام است نه تضعیف نظام
رحیم‌پور ازغدی در بخش دیگری به ضرورت نقد مسائل و مشکلات کشور اشاره و اضافه کرد: در بدترین شرایط باید فضای نقد و انتقاد وجود داشته باشد. حتی در سخت‌ترین شرایط نیز آزادی بسته نشد اما محدودتر شد، چرا که خطرات بزرگتری داشت و امنیت را تهدید می‌کرد ولی فضای رسانه و سیاست و انتقاد در کشور باز است. این آزادی بیان را باید حفظ کنیم و نباید اجازه دهیم آزادی بیان و نقد را در هیچ شرایطی از ما بگیرند. اما این یک شرط دارد و آن اینکه خودمان هم باید ادب آزادی و آداب آن را حفظ کنیم و اگر در نحوه استفاده از آزادی، آداب آزادی زیر پا رود، آزادی را به خطر می اندازیم.

وی ادامه داد: آزادی نباید به سمت قانون شکنی و هرج و مرج پیش رود. امر به معروف و نهی از منکر و انتقاد از حاکمان موجب تقویت نظام است نه تضعیف نظام، چون اشکالات نظام و اشکالات مدیریتی را بیان می‌کند و می‌تواند برطرفش کند. انتقاد اسلامی باید مثل طبیب باشد و حکم درمان را داشته باشد.

این استاد حوزه و دانشگاه در خصوص نقد قوه قضائیه بیان کرد: دستگاه قضا را نیز باید نقد کرد، اعتراض به دستگاه قضایی  اگر به این معنا اعتراض به حکم داده شده باشد و مخالف اجرای آن باشد، اشتباه و هرج و مرج است، اما اگر به دستگاه قضا به نحوه برخورد دستگاه قضا و عدم پاسخگویی آن نقد کنید نه تنها اشکال ندارد، بلکه وظیفه ماست و برما واحب است.

ازغدی تصریح کرد: این فقه سیاسی شیعه است که می‌گوید انتقاد عمومی وظیفه شرعی و حق آنان است. اینها گفتمان امام علی (ع) و اهل بیت و امام و رهبری و در قانون اساسی است. جامعه ساکت جامعه سالم نیست بلکه ناسالم است. جامعه دیکتاتور و قانون شکن نیز غلط است و به خودش نیز صدمه می‌زند. باید برنامه ریزی داشته باشیم و عمل کنیم تا به اهداف برسیم نسخه عدالت که امام گفتند همان گفتمان حضرت علی(ع) و ائمه است.

وی ادامه داد: حکومت و مسئولان حق مردم را رعایت کنند، دو طرف دولت و ملت باید به وظایف خود عمل کنند. زمانی که این اتفاق افتاد حق ملاک می شود و عزت پیدا می‌کند و عدالت محقق می‌شود. نگویید که محال است مملکت ما به فلان جا برسد، نه محال نیست. اگر هزینه اش را بپردازیم و زحمت بکشیم می‌شود. آرمان‌گرا واقع بین است نه واقع‌گرا، واقع‌گرایی یعنی اینکه تسلیم واقعیت است، اما آرمان‌گرا یعنی فرد باید به واقعیت موجود راضی نباشد، اما واقعیت موجود را ببیند و در صدد حل و بهبود آن باشد.
رحیم‌پور ازغدی به ضرورت پاسخگویی مسئولین اشاره کرد و افزود: هر فسادی که در دولت ایجاد شود، دشمن شاد می‌کند. هرکس هر جا به اندازه قدرت و مسئولیت دارد به همان اندازه باید کار کند و به مردم پاسخ دهد. در حکومت حضرت علی نیز دزدی شد اما علی(ع) چطور برخورد کرد؟ یقه فرد را گرفت و گفت دور بازار بچرخانید، به مردم بگویید اگر مدرکی دارند، ارائه دهید اموالش را مصادره کنید و در نماز جمعه شلاق بزنید.

* دانشگاه باید مشکل ملت را حل کند
وی خطاب به دانشجویان گفت: در چند سال اخیر نظارت درستی نداریم و ضعیف شده است اگر ضعفی در دولت و مجلس و قضا هست شما باید محکم بایستید و اصلا نترسید و عقب نشینی نکنید، اگر سند خیانتی را دارید در فضای مجازی افشا کنید و هزینه آن را نیز بپردازید. دانشگاه باید مشکل ملت را حل کند.
رحیم‌پور ازغدی گفت: ما از اصول و ارزش‌های انقلاب و از شعار برابری، برادری، حکومت عدل علی(ع) و استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی دفاع می‌کنیم اما این بدان معنی نیست از تمامی مسئولینی که در آن بودند دفاع کنیم، بلکه باید مطالبه کنیم و یقه آن‌ها را بگیریم.

وی گفت: البته اول به خودشان می‌گوییم و در صورت عدم توجه  این کار را انجام می دهیم. امیدواریم این مسیر را شما ادامه دهید.  مزایای جمهوری اسلامی را حفظ کنید مشکلاتش را حل کنید و تمدن جدید را شکل داده و برای ظهور ولی عصر آماده باشید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1114
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 10 بهمن 1396

به گزارش عمارنامه،  حجت‌الاسلام والمسلمین محمد محمدی‌گلپایگانی در آئین تجلیل از ممتازان آموزشی و پژوهشی حوزه علمیه خراسان اظهار داشت: همین اواخر زمانی که قاسم سلیمانی در بوکمال بود، رئیس سازمان سیا به وسیله یکی از رابطان خود در منطقه، نامه‌ای برای سردار سلیمانی فرستاد اما ایشان گفت «نامه تو را نمی‌گیرم و نمی خوانم و اصلا با این افراد صحبتی ندارم»؛ این‌ها چه کسانی هستند که با استکبار این‌گونه برخورد می‌کنند؟


وی ادامه داد: امثال قاسم سلیمانی، محصول و تربیت‌شده انقلاب اسلامی هستند؛ اوست که به رهبری نامه می‌نویسد و می‌گوید «فرزند و سرباز شما، قاسم سلیمانی».

اما چند روز بعد، روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» در گزارشی درباره این نامه نوشت: «مایک پمپئو» رئیس آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) ماه گذشته نامه‌ای خصوصی را به سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروهای سپاه قدس ایران ارسال کرد و نوشت: «دولت آایالات متحده، وی (سلیمانی) و ایران را برای حملات به منافع آمریکا در عراق توسط نیروهای تحت کنترل ایران، مسئول می‌داند.»

*رئیس سیا: قاسم سلیمانی نامه من را باز نکرد
در همین حال در فاصله کوتاهی مایک پمپو ضمن تأیید ارسال نامه به سردار سلیمانی گفت که او حاضر به باز کردن نامه نشده است.

بر پایه گزارش خبرگزاری رویترز، مایک پمپئو رئیس سازمان سیا گفت: نامه‌ای را برای سردار قاسم سلیمانی و رهبران ایران ارسال کرده‌ام و نگرانی خود را نسبت به رفتارهای تهدیدآمیز ایران در عراق ابراز کردم.

وی در سخنانی در همایش سالیانه امنیت ملی ریگان در کالیفرنیای جنوبی، افزود: من این نامه را پس از آن ارسال کردم که فرمانده ارشد نظامی ایران نشان داده بود که نیروهای تحت کنترلش شاید به نیروهای آمریکایی در عراق حمله کنند.

رئیس سازمان سیا به زمان ارسال این نامه اشاره‌ای نکرده است. پمپئو اظهار داشت: چیزی که در نامه قصد منتقل کردن آن را به او داشتیم این بود که ما او و ایران را به خاطر هرگونه حمله‌ای به منافع آمریکا در عراق توسط نیروهای تحت کنترلش، پاسخگو خواهیم کرد. می خواهیم مطمئن شویم که او  به طور شفاف این مساله را درک کرده است.رئیس سازمان سیا گفت: البته سلیمانی حاضر به بازکردن نامه نشده است.

اما اینک مایک پمپئو مدیر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در مصاحبه ای با بی بی سی درباره این نامه سخنان جدیدی گفته است.
در همین باره بی بی سی نوشته است: " آقای پمپئو که یک سال پیش در این پست منصوب شد درباره یادداشتی که برای قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس (واحد برون مرزی پاسداران) نوشته گفت:
"من می خواستم پیام روشنی به قاسم سلیمانی بفرستم که آمریکا، غرب، بریتانیا و دیگران در این منطقه دارای منافعی هستند و باید متوجه باشد که حمله به این منافع با مقابله به مثل روبرو خواهد شد. این که ایرانی ها بخواهند به منافع آمریکا ضربه بزنند برای ما تحمل کردنی نیست."

او تایید کرد که نگران میزان نفوذ ایران در سوریه و منطقه است و به این سوال که آیا آمریکا شیوه ها و ابزارهایی برای مقابله با این نفوذ دارد پاسخ مثبت داد اما جزییاتی ارائه نکرد.

او اضافه کرد: "ما شاهد بودیم که ایرانی ها به واسطه نیروهای نیابتی خود در یمن به عربستان موشک شلیک می کنند. تلاش کردند در بخش های دیگری از خاورمیانه کار مشابهی انجام بدهند. این غیرقابل تحمل است. اینها به مثابه اعلام جنگ علیه کشورهای دیگر است و امیدوارم که جهان درک کند که تهدید غیرهسته ای ایران یک چالش بسیار جدی برای ثبات خاورمیانه است."

آقای پمپئو در مورد احتمال در گرفتن جنگ میان ایران و عربستان در اظهاراتی شیطن آمیز گفت: "خیلی نگرانیم. باید مطمئن شویم که چنین اتفاقی نخواهد افتاد و راهش اطمینان از این است که مردم ایران بفهمند این اتفاق خوبی برای آنها نخواهد بود. در هفته های گذشته شاهد اعتراضات بودیم. مردم ایران می فهمند که این ماجراجویی ها برای آنها ده ها میلیون دلار هزینه دارد و زندگیشان را به خطر می اندازد."

رئیس سازمان سیا که به نظر می رسد اغتشاشات چند آشوبگر در تهران و برخی شهرستان ها او را به طمع انداخته، همچنین گفته است : "تاریخ ایران نشان داده که مردم این کشور درک عمیقی دارند از اینکه چگونه در جهان موفق باشند. امیدوارم که قیام کنند و بفهمند که فرستادن نیروهای نیابتی به مناطقی مثل اروپا، تلاش برای خرابکاری در اروپا به نفع کشورشان نیست. آن هم وقتی که می شود برای بهتر کردن ایران کارهای زیادی کرد. ما مطمئنیم که مردم ایران این نکته را می فهمند و امیدواریم که رهبرانشان هم این موضوع را بپذیرند."
 منبع: جهان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1074
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 10 بهمن 1396

سردترین زمستان تهران که تهران هوای 15 درجه زیر صفر را تجربه کرد مربوط به سال 1396 نیست؛ مربوط به سال 86 است. سالی که به گفته پرویز رضازاده، مدیرکل وقت پیش بینی سازمان هواشناسی، سرمای هوای تهران در 42 سال گذشته، رکورد زد.

 
شهردار، حاضر در صحنه
رکوردزنی سرما در تهران در حالی اتفاق افتاد که قالیباف و معاونانش در قالب یک ستاد بحران با حضور در مرکز نظارت و کنترل ترافیک تهران هدایت رفت و آمد در برف سنگین تهران را به عهده گرفتند.
آنها از نخستین ساعات روز یکشنبه 16 دی 86، که بارش برف در تهران آغاز شد، در مرکز کنترل ترافیک تهران مستقر شدند تا در جریان گزارش‌های لحظه به لحظه ترافیک شهر قرار گیرند.

هرچند در این ستاد نمایندگانی از نیروی انتظامی، راهنمایی و رانندگی، آتش‌نشانی و اورژانس نیز حضور داشتند.
علاوه براین که دوربین‌های مدار بسته کار نظارت تصویری بر چگونگی تردد در شهر، یخ‌زدگی، ترافیک معابر، تصادفات و برف گرفتگی را به اطلاع مسئولان مدیریت شهری می‌رساندند، شهرداری تهران با اعلام شماره تلفن 88845116 از شهروندان خواست تا درصورت بروز هرگونه مشکلی با این شماره تماس گرفته و مسئولان را در کنترل و هدایت ترافیک شهر یاری رسانند.
 
شناسایی 75 تاکسی متخلف
نه فقط نظارت از پشت دوربین ها که اعضای حاضر در ستاد بحران شهر تهران سعی کردند برای جلوگیری از حرکت خالی تاکسی‌ها در سطح شهر خودروهای بازرسی را در تمام مناطق شهر گسیل داشته تا مانع در راه ماندن مسافران شوند.

ماجرا برای اعضای ستاد بحران جدی بود؛ تاکسی‌هایی که به خاطر بارندگی برف در کنار خیابان‌ها یا کوچه‌ها متوقف بوده یا به صورت خالی تردد کرده و مسافران را جابه‌جا نمی‌کردند، شناسایی و به کمیته‌ انضباطی معرفی شدند. دقیقا 75 دستگاه تاکسی متخلف که به خاطر سرمای هوا و بارندگی از جابه‌جایی مسافران خودداری می‌کردند.

7 تیم هم از سازمان اتوبوسرانی به‌طور مداوم مسیر 7/18 کیلومتری اتوبوس تندرو را تحت کنترل داشتند تا تردد اتوبوس‌ها در این مسیر به درستی صورت گیرد و از توقف‌های بی‌دلیل جلوگیری شود. مدیریتی که از سوی بازرسان انجام می شد؛ بازرسانی که در همه جای این خطوط حضور فعال داشتند.
 
پخش 4 هزار تن شن مخصوص در منطقه یک
در آن سال هم مناطق1، 5، 22 و 2 تهران بیش از سایر مناطق با مشکل برف گرفتگی معابر مواجه بودند اما آماده باش نیروهای خدمات شهری شهرداری از ساعت 2 بامداد روز 16 دی توانست نقش مؤثری در بازگشایی اتوبان‌ها و تردد وسایل نقلیه به ویژه در معابر اصلی شهر ایفا کند.

در همین راستا هم بود که بیش از 4 هزار و 400 تن شن مخصوص در بزرگراه‌ها، تقاطع‌های غیرهمسطح، پل‌ها و خیابان‌های شریانی شمال تهران پخش شد.

همه نیروهای خدمات شهری هم در ستادهای برف روبی مناطق 22گانه به ویژه نقاط برف گیر پایتخت مستقر شدند. نه از روز 16 دی، که از شب گذشته اش تا با همه امکانات و تجهیزات برف‌روبی، برای باز نگه‌داشتن سطح بزرگراه‌ها، خیابان‌ها و معابر تلاش کنند. و برای همین هم بود که رفت وآمد در همه بزرگراه‌ها، خیابان‌ها و معابر جریان داشت و کسی در راه نمانده بود.
 
برف ها را در کوچه ها نریزید/ جمع آوری 16 تن برف از سطح شهر
تنها درخواست شهرداری هم از مردم، در آن سرمای عجیب و غریب این بود که از ریختن برف به داخل کوچه ها و معابر خودداری کنند. برفی که بی سابقه باریده بود و تقریبا 16 تن برف از سطح شهر جمع شد.

دو روز بعد، روزهای سرد ولی پرکار شهرداری و قالیباف و تیمش، با تشکر ویژه شورای شهر به دلیل فعالیت بدون وقفه نیرو‌هایشان گرم‌شد.

اعضای شورای شهر تهران در جلسه علنی سه‌شنبه 18 دی ماه، فعالیت مدیریت شهری را در این زمینه بی‌نظیر دانستند.
 
محمدعلی نجفی: باید به صورت رسمی از قالیباف قدردانی کنیم 
اولین کسی که زبان به تشکر باز کرد دکتر محمد علی نجفی، شهردار فعلی تهران بود؛ او بارش برف و برودت هوا را در پایتخت بی سابقه دانست و گفت: فعالیت شبانه روزی شهرداری در طول چند روز اخیر، می‌طلبد شورای شهر در نامه ای به صورت رسمی از مدیریت شهری و پرسنل زحمت کش آن تقدیر کند.

حبیب کاشانی عضو دیگر شورای شهر تهران نیز افزود: فعالیت خدمات شهری شهرداری بسیار خوب بوده است و شهردار، معاونان، مدیران و شهرداران مناطق به همراه تمام پرسنل خدماتی شهرداری تلاش بسیاری کرده اند که مانند چند سال پیش، شهر دچار مشکل نشود.

احمد مسجد جامعی رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر نیز زبان به تشکر گشود: لازم است مسئولان و مدیران خدمات شهری شهرداری در خصوص فعالیت های انجام شده گزارشی را به شورا ارائه دهند تا حجم گسترده فعالیت شهرداری نمایان شود.
 
قالیباف؛ کف خیابان
قالیباف اما نیازی به تشکر نداشت؛ او که نه فقط از پشت دوربین، بلکه از کف خیابان شهر سرمازده و برف زده را مدیریت کرد. 23 دی ماه خطاب به مردم شهری که شهردارش بود گفت: «برف که می‌آید تهران فلج می‌شود. باید چنین شود؟ جاهایی از دنیا هست که سالی چند ماه برف مداوم و زیاد می‌بارد. در آن چند ماه زندگی‌شان را متوقف می‌کنند؟

ما عادت داریم واقعیت‌های ساده زندگی را ندیده بگیریم و بعد از بدی روزگار بنالیم. طراحی شهری ما متناسب با هیچ آب و هوایی نیست؛ متناسب با خیال است. به این نمی‌رسیم و بعد تا برف می‌بارد ناله‌مان بلند می‌شود که چرا بارید. چرا نبارد؟ مگر آسمان برای باریدن باید از ما اجازه بگیرد؟

برای درمان این درد هم – مثل هزار درد با درمان دیگر – باید کارهای اساسی کرد. اما تا زمانی که این کارهای اساسی نشده است، نمی‌شود دست روی دست بگذاریم و بگوییم همین است که هست. یا بگوییم 20 سانت برف آمده، همه جا را تعطیل کنید.

اتاق کنترل ترافیک جایی است که دست کم اشرافی نسبی به وضع معابر اصلی را به ما می‌دهد. از آنجا می‌شود دید اتوبان همت در چه وضعی است و صدر در چه حالی است و ترافیک حکیم چطور است و از همان‌جا فکر چاره کرد.

همه رفتیم آنجا و از همان‌جا هر توانی را که بود بسیج کردیم تا دست کم معابر اصلی را باز کنیم. نمی‌توانم بگویم از حاصل کار راضی‌ام. کسی که از حاصل کار خودش راضی است یا بسیار عالی کار کرده یا خودستا و بی‌فکر است.

در شهرداری تهران هنوز تا حاصل کارمان عالی شود راه زیادی داریم و می‌کوشیم که از خودستایی و بی‌فکری هم دور بمانیم. اما در نهایت به‌نظر می‌رسد آن مدتی که چشم از این مانیتور به آن مانیتور می‌گرداندیم و بعد از آن، که تا نیمه شب در خیابان‌ها می‌گشتیم، کارهامان بی‌اثر نبود.

در این میان باید از کارکنان مرکز کنترل ترافیک، پرسنل نیروی انتظامی و کارکنان شهرداری تشکر کنم. تک‌تک این آدم‌ها زحمت‌های زیادی کشیدند؛ زحمت‌هایی که شاید به چشم نیاید اما اگر نبودند جای خالی‌شان توی چشم می‌بود.»
 
آقای نجفی هم تجهیزات دارید و هم نیروی زبده
حالا 10 سال از آن سال گذشته است؛ قالیباف تجهیزات به روز تهیه کرد و ستادهای برف روبی مناسبتری برای تهران شکل داد. نیروهای خدمات شهری زبده تر شده اند و زمستان امسال به پای آن زمستان نخواهدرسید.

برف نه چندان غافلگیرکننده اما نجفی را غافلگیر کرد؛ برفی که اصلا بی سابقه نیست.

 منبع: جهان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 10 بهمن 1396

 اعتماد آنلاین نوشت: پس از انتشار خبر تبرئه سعید طوسی قاری مشهور، ناصر نقویان با بیان اینکه این موضوع به روزنامه اعتماد و هیچ کسی دیگه ربط ندارد، گفت: این یک کاری است که دادگاه باید نظر دهد و آن کسی که اطلاع دارد. نه شما اطلاع دارید و نه من و نه دیگران.

 

او در پاسخ به این سوال که اگر در این حوزه فسادی صورت گیرد، چطور باید برخورد شود؟، گفت: شما دارید «اگر» می گویید! در آبروی مردم «اگر» نباید باشد.

نقویان در پایان گفت: دادگاه باید آن را قطعی بداند. شما مگر قاضی هستید که اسناد بشناسید؟! قاضی باید نظر دهد، به من و شما چه ربطی دارد؟! اگر از شما اسنادی منتشر شود، می گویید آقا چرا درباره من؟! من از شما خواهش می کنم؛ مسائل مهم تر از این‌ها در کشور داریم. دنبال آبروی مردم نروید که خدا در جایی آبروی شما را می برد! من این مطلب را به عنوان توصیه اخلاقی و بردارانه به شما می گویم هیچ وقت دنبال این پرونده و امثال این پرونده نروید. همه ما در خلوت‌هایمان خطاهایی کرده‌ایم و خدا پرده‌پوشی کرده است. خدا ستار است و شما هم سعی کنید تا آنجایی که می توانید دنبال ستاریت باشید نه پرده دری. چون خدا هم یک روزی پرده‌دری می کند و آن روز خواهید دید که پرده دری چقدر زشت است! خداحافظ شما.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1247
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 10 بهمن 1396

به گزارش روضه نیوز ؛تصحیح خطاها متوقف درتشخیص و کشف آنهاست و تشخیص خطاها متوقف در ایستگاه عبرت هاست پس کشف و تصحیح خطا ها متوقف در ایستگاه عبرت هاست و این یک صغری و کبری ونتیجه گیری منطقی است که هر ذهنی آن را می پذیرد. 

اینجا هیچ وقت مثل سوریه نیست و نمی شود چون مردم اجازه نمی دهند اما نمی توان هر چه بادابادی که جلو رفت و برای عبرت گرفتن می گوییم حتی اگر هم برای بعضی ها خنده دار و یا حتی باور نکردنی باشد. 

وقتی از شهروندان سوریه بپرسی که چگونه شد که به اینجا رسیدین اینگونه می گویند که از زمانی شروع شد که دار العدل دادگاه را اول زبانی بعد به صورت عملی به آتش کشیدند و جوانانی بودند که فریاد می زدند که این کار درستی نیست اما گوشی نمی شنید و با خنده های مستانه بنزین بر آتش می ریختند. 

از برخی دیگر که بپرسی اینگونه می گویند که آتش جنگ درسوریه و جرقه ورود تکفیری ها از در و دیوار کشور و تجاوز به ناموس ها و خون ریزی ها از آن زمانی که چند محصل با دیوار نویسی و شعارنویسی هایی که بیشتر جنبه بازی داشت تا واقعیت علیه حکومت شروع شد و با اعتراضات خیابانی پدر و مادران که خیال می کردند می توانند به سوی رفاه بیشترپیش بتازند و همان ها که به رئیس جمهور سوریه چند وقت قبلش رای محکمی داده بودند معترض او شدند ادامه یافت و با تشویش و رجزخوانی رسانه ها داخلی و خارجی و همراهی ساده دلان مواجه شد و نتیجه هایی که خودتان می بینید. 

از گروهی دیگر که بپرسی اینگونه می گویند که از یک سال قبل از اعتراضات خیابانی شروع شده بود و مخالفان با انبار کردن امکانات دارویی برای زخمی های آینده و سلاح ها در گوشه و کنار کشوربرای ترورها منتظر بودند تا زمان آسیب زدن و خروج علیه حاکمیت با شعار الشعب یرید اسقاط النظام شروع شد و تا الان بیش از چهار صد هزار کشته از زن و کودک و غیر نظامی داریم که روی دستمان مانده اند. 

عده ای دیگر می گوید که بخاطر حرف ها و فیلم ها و عکس های بود که در شبکه های اجتماعی زده می شد که نیرهای امنیتی بی تجربه کشور ما سوریه چند جوان را با چوب می زدند و زنان و بچه ها گریه می کردند و ما برای دفاع از آنها به خیابان ها آمدیم و شد آنچه که می بینید. 

دسته ای دیگر می گویند که مسئولین کشور ما برای خودشان و فرزندانشان و نزدیکان خود زندگی رویایی درست کردند و اما نوبت که به مردم کشورشان که می شد جز تنبلی و حرف و حرف در اداره امور چیزی از آنها نصیب ما نمی شد و خواستیم که ادبشان کنیم بعد نظامیان و مسئولین که از چشم ما افتادند یا بهتر بگوییم از چشم ما انداختند پس به غیر خودی ها پناه بردیم و آنها هم رحم مان نکردند و اینها که گفته شد فقط کمی آشنایی به زبان عربی و انگلیسی لازم دارد که مفصل تر آن را ببینیم و بخوانیم و بشنویم. 

فرجام ها با آغازشان که سنجیده شود عبرت ها پدیدار می شود که در روزگار سیاه و سفید اقوام و ملل و کشور های دیگر براى ما درس های عجیب و باورنکردنی هست تا که عبرت بگیرم قبل از آنکه خودمان عبرت دیگران شویم. 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1171
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 10 بهمن 1396

به گزارش روضه نیوز ؛حجت الاسلام پناهیان استاد حوزه و دانشگاه در حاشیه حضورش در سینما فلسطین محل برگزاری هشتمین جشنواره مردمی فیلم عمار در سخنانی درباره تحولات اخیر گفت: اتفاقاتی که اخیرا در برخی نقاط کشور ایجاد شده است ما را یاد سیاست ها و تدبیرهای جاهلانه عربستان می اندازد. حکام آل سعود در کشورهای منطقه ازجمله یمن، سوریه و لبنان چگونه عمل کردند؟ این درحالی است که کی بینیم نتیجه و دستاوردی نیز به دست نیاورده اند.بدون عکس

وی اضافه کرد: طرح ها و برنامه های دشمنان انقلاب ازجمله حکام عربستان احمقانه تر از این است که عملی شود. زیرا در مواقعی که دست آنها برای اقدامات خرابکارانه باز بود نتوانستند کاری از پیش ببرند. نکته دیگر اینکه در جامعه ای چون ایران نیز یقینا نخواهند توانست کاری از پیش ببرند.

این استاد حوزه و دانشگاه یادآور شد: دشمنان ایران این توانایی را ندارند که بر موج اعتراضات اجتماعی و نارضایتی های موجود سوار شوند و به انقلاب ضربه وارد کنند. بر این اساس زمانی که ظاهر این اتفاقات را می بینیم به یاد تدابیر شکست خورده آنها می افتیم.

حجت الاسلام پناهیان اظهار داشت: سابقه شورش های خیابانی را در گذشته هم در سطح کشور شاهد بودیم و در این زمینه نیز از تجریبات بسیار خوبی برخوردار هستیم. آنقدر که اطلاع داریم آنها برای خود کتاب های تبیین و فلسفه بافی های عجیب و غریبی داشتند. ضمن اینکه از عقبه چند 10 ساله نیز برای سازماندهی گروه های خود برخوردار بودند.

وی عنوان کرد: ما در راه مبارزه با تروریست ها و دشمنان انقلاب اسلامی شهدای فراوانی را تقدیم اسلام و انقلاب کردیم. تقدیم 17 هزار شهید ترور به کشور، موضوع کم و ناچیزی نیست.

این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: یکی از بهترین کارهایی که می توانیم برای راهنمایی و کمک به فریب خوردگان نجات بدهیم بررسی و تحقیق درمورد وضعیت معیشت کشورهای دیگر است. زیرا هیچ وقت دوربین های ما به دل زندگی آنها نرفته و مسائل و مشکلات آنها را به تصویر نکشیده است. در حقیقت هیچگاه کشورهای اروپایی و غربی برای ما الگو نبوده اند.

حجت الاسلام پناهیان در پایان تصریح کرد: اگر به خوبی وضعیتی که در کشورهای خارجی وجود دارد را به مردم کشور نشان بدهیم آن وقت است که مردم به دنبال سازندگی به روش ایرانی خودشان خواهند رفت. نه اینکه به دنبال شبیه شدن به مردم  کشورهایی باشند که وضعیت آنها بدتر از ما است.

این استاد حوزه و دانشگاه در بخش دیگر سخنان خود با اشاره به وضعیت دهه 60 کشور گفت: دهه 60 روزگار غریبی بود زیرا شاهد مقاومت نیروهای مردمی آن هم به صورت خودجوش بودیم.

حجت الاسلام پناهیان افزود: هیچ حرکت باطلی بدون فریب انجام نمی شود و زمانی هم که فریب در میان آمد یقین داشته باشید که با فتنه روبرو هستید. زیرا یکی از ارکان اصلی فتنه، فریب است. حتی زمانی که خداوند قصد دارد ما را دچار امتحان کند در جایی از ما سوال فریب می پرسد که به ما نشان بدهد تا چه میزان توانایی تشخیص آن را داریم.

وی ادامه داد: باید مراقب بود مطالبات به حق مردم درمورد معیشت با اموری که وضعیت ما را بدتر می کند آمیخته نشود. همچنین تا آنجایی که جا دارد و می توانیم باید فریب خوردگان را جدا کنیم. زیرا دشمنان خیلی راحت می توانند مردم را فریب بدهند.

وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: همانگونه که شهید رحیمی به عنوان یک انقلابی بی مرز معروف و مشهور شد و فراتر از مرزهای جغرافیایی خودش در اندیشه نجات بشریت بود. ما نیز به چنین الگوهایی در جامعه نیاز داریم تا آنها را به جوانان معرفی کنیم.

وی افزود: محدوده مرزهای جغرافیایی برای جوانان انقلابی ما و انقلاب جوان کشور بسیار کم و ناچیز است. با توجه به این موضوع شاهد هستیم که انقلاب اسلامی ایران در حال رساندن خود به خارج از مرزهای کشور است. این همان رویداد در حال وقوع در کشورهای عراق، سوریه، لبنان و یمن است.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در این میان برخی ها همانند شهیدان شاطری و رحیمی در جریان صدور این انقلاب پیشتاز بودند. لذا این دست از شهدا را باید شناخت و نسبت به معرفی آنها به مردم جامعه اقدام کرد. زیرا آنها افرادی بودند که فراتر از این محدوده می اندیشیدند و دیدیم چقدر مفید و موثر بودند و در چه اندازه ای موجب نجات جامعه شدند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1114
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 10 بهمن 1396

 انسانی که می‌خواهد مؤمن واقعی باشد و به معنای واقعی کلمه ایمان داشته باشد باید زمان‌شناس باشد، باید تعریف درستی از زمانه خود داشته باشد، گول زمانه خودش را نخورد؛ سؤال؛این دوران، دوران چیست؟ خیلی ها می گویند عصر تکنولوژی است، عصر پیشرفت است، عصر مدرنیته است؛ به این دوران، دوران مدرنیته و پسامدرن می‌گویند؛ اما مؤمنان واقعی و دینداران بابصیرت تعریف‌شان از زمانه این نیست! یک مؤمن واقعی کسی است که تعریفش از زمانه‌ی حاضر، این باشد: عصر جاهلیت مدرن نه عصر مدرنیته

از «عصر مدرنیته» تا «عصر جاهلیت مدرن» تمام مظاهر جاهلیت در جاهلیت مدرن و بدوی مشترک است، مظاهر جاهلیت چیست؟ ظلم، فساد، قتل، غارت، تجاوز، شهوت‌پرستی، بی‌عدالتی، تبعیض، ناامنی و عدم آرامش؛ اینها مظاهر جاهلیت است؛

از «عصر مدرنیته» تا «عصر جاهلیت مدرن» فرق جاهلیت مدرن و بدوی این است که جاهلیت مدرن به  سلاح علم و دانش مجهز شده است؛ فرق جاهلیت دیروز با جاهلیت امروز این است که جاهلیت بدوی دیروز مبتنی بر تکنولوژی و دانش نبود ولی امروز همه ظلم هایی که انجام می شود مبتنی بر تکنولوژی و دانش شده است.

از «عصر مدرنیته» تا «عصر جاهلیت مدرن» هرچه این تمدن غربی بیشتر به ما رسوخ پیدا می‌کند، محبت‌ها و مودت‌ها از بین می‌رود در این دوران خانواده‌ها با هم نمی‌سازند چه برسد به همسایه‌ها.

از «عصر مدرنیته» تا «عصر جاهلیت مدرن» اعتقاد ما این است که وقتی می‌گوییم تمدن امروز، تمدن جاهلیت مدرن است یعنی تمدن امروز خالی از عقل است.

از «عصر مدرنیته» تا «عصر جاهلیت مدرن» مهم‌ترین عامل به یاد خدا بودن پذیرفتن ولایت ولی خداست. کسی که باید تئوری و تز بدهد رهبر جامعه اسلامی است. هرکس می‌آید از خودش یک حرفی می‌زند؛ حد خودت را بفهم، حد تو گفتمان‌سازی نیست، حد تو خط‌دهی به این جامعه نیست، تو مجری هستی، رئیس مجریان و عمله‌های این کشور هستی، برو عملگی کن، برو کار کن چقدر حرف میزنی، هی برای خودت تئوری و تز می‌دهی، آن کسی که باید تئوری و تز بدهد رهبر جامعه اسلامی است.

از «عصر مدرنیته» تا «عصر جاهلیت مدرن» جدیدا گفتند اسلام انقلابی نمی‌خواهیم، انقلاب اسلامی می‌خواهیم، من فقط همین یک جمله را می‌گویم، اسلامی که انقلابی نباشد اصلا انقلاب اسلامی از آن بیرون نمی‌آید؛ اسلامی که طرفدار فقرا و مبارزه با مستکبرین نباشد نمی‌تواند از آن انقلاب اسلامی بیرون بیاید. شهید مطهری(ره) اگر با اسلام انقلابی مخالفت کرده بود چون آن‌موقع داشت از اسلام انقلابی سوءاستفاده می‌شد، مارکسیست‌ها داشتند سوءاستفاده می‌کردند؛ تو هم اگر می‌خواهی بجای اسلام انقلابی اسلام رحمانی بگذاری -رهبر انقلاب گفتند-  کلمه اسلام رحمانی کلیدواژه لیبرالیسم در جمهوری اسلامی است. جمله‌اش این است که ما باید از اسلام چهره رحمانی‌اش را آشکار کنیم، این را بدانید که این کلمه کلیدواژه لیبرالیسم است.

 

روضه نیوز

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1006
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 20 شهريور 1396

گروه سیاسی_رجانیوز: برنامه این هفته ثریا با حضور دکتر شهریار زرشناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و دکتر حسین روزبه، کارشناس مسائل سیاست خارجه و مطالعات آمریکا به نفوذ و ابعاد آن پرداخت. در این برنامه تجربه‌های نفوذ آمریکا در کشورهای مختلف بررسی شد و همچنین تجربه جمهوری اسلامی در مواجه با این پدیده مورد واکاوی قرار گرفت. این برنامه ثریا به دلیل اسناد بکر و صراحتی که داشت بسیار دیدنی و طوفانی شد.

 

جفری ساکس؛ یکی از طراحان فروپاشی شوروی در ایران چه می کرد؟!

به گزارش رجانیوز محسن مقصودی در ابتدای برنامه توضیحاتی در خصوص سفر جفری ساکس، یکی از طراحان فروپاشی شوروی به ایران داد. وی با نشان دادن عکسهایی از جضور جفری ساکس در شوراتی اقتصادی کاخ سفید در کنار باراک اتوباما و عکس دیگری از جفری ساکس در کنار "جورج سورس" عامل انقلاب های رنگی اظهار داشت: این شخص خرداد ماه سال 95 به ایران می آید و در دانشگاه امیر کبیر سخنرانی‌ای با عنوان "دستور کار 2030 و اهداف توسعه پایدار" دارد! همچنین جفری ساکس بعنوان مشاور سازمان ملل تا دیدار با دکتر ابتکار، رئیس سابق محیط زیست هم پیش رفت! شاید مسوولان سوابق او را نمی دانستند و کسی نیز توجهی به این مسئله نکرد که این شخص کیست و چه سابقه‌ای دارد. دستور کار توسعه پایدار 2030 سازمان ملل که ایشان در ایران ارائه کرده است ، 17 سند را شامل می شود که سند 2030 یونسکو برای آموزش پرورش و توافقنامه اقلیمی پاریس -که ایران در حال پیوستن به آن است و چالشهای زیادی برای ایران خواهد داشت- فقط دو نمونه از این اسناد پر حاشیه و مشکوک بوده اند. وی از دکتر روزبه در خصوص سوابق جفری ساکس در سایر کشورها پرسید.

 

جفری ساکس (سمت راست عکس) و اوباما در شورای اقتصادی کاخ سفید

 

دکتر حسین روزبه، کارشناس مسائل سیاست خارجه در این خصوص اظهار داشت: اگر بخواهیم به نفوذ بپردازیم یکی از راههایی که می‌توان ملتهای مستقل را از مسیر خودشان بیرون برد طراحی هایی است که تحت برنامه های مختلف ارائه می‌شود که یک نمونه آن جفری ساکس است. وی با اشاره به سایت جفری ساکس و سایر اسناد آشکار گفت: ایشان یک طیفی از اقدامات را در گسترش ارزشهای آمریکایی انجام داده است و شروع کارش با توصیه های اقتصادی و برنامه ریزی های راهبردی اقتصادی در بولیوی بود که انتهای عملکرد موفق و مجاهدانه بولیوی در پایان برنامه پیاده شده، تورم 70 درصدی بود که منجر به شورش های روزانه خیابانی می‌شود و یک حکومت نظامی چند ماهه در بولیوی صورت می‌گیرد. مسئله بولیوی که تمام میشود به سراغ آرژانتین می‌رود و آرژانتین هم به یکی از بدهکار ترین کشورهای دنیا تبدیل میشود و بعد به سراغ لهستان می‌رود.

 

پوستر سخنرانی جفری ساکس در داشنگاه امیرکبیر تهران با موضوع: دستور کار 2030 و اهداف توسعه پایدار

 

وی افزود: شاهکار ساکس کاری است که با شوروی شروع میکند؛ فروپاشی شوری هم به مسائل درونی مربوط میشود و هم به مسائل بیرونی و ما امشب نمی‌خواهیم کاستی های درونی سیستم شوروی را تبرئه کنیم اما وقتی از بخش خارجی اعمال نفوذ شد اقتصاد شوروی به جایی رسید که زندگی مردم عادی درگیر شدیدترین مسائل مربوط به معیشت شد و البته هنوز هم ادامه دارد. یکی از دلایل فروپاشی روسیه طراحی های اقتصادی بود که جفری ساکس در این فرآیند به دولت آمریکا برای رقیب قدرتمندش پیشنهاد داد.

 

نفوذ به دنبال دگرگون‌سازی نخبگان و اذهان عمومی است

دکتر شهریار زرشناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درخصوص مسئله نفوذ اظهار داشت: ملت ها وقتی که تحت سلطه استعمار هستند برای اینکه به عدالت و رفاه، آزادی و استقلاب برسند انقلاب می‌کنند و وقتی این انقلاب صورت می‌گیرد آن کشور استعمارگر برای اینکه مجددا به موقعیت قدرتمند خودش دست پیدا کند سعی می‌کند در درون این کشور نفوذ کند و راه های مختلفی را در پیش می‌گیرد بطور مثال تحریم می‌کند، تحت فشار قرار می‌دهد، جنگ می‌کند، کودتا راه می‌اندازد و غیره. یکی از این راهها باز کردن روزنه در آن کشور است؛ نفوذ از این طریق صورت میگیرد که اذهان نخبگان و افکار عمومی را دگرگون کنند تا به تدریج نظام سیاسی آن کشور را دگرگون کند.

 

دیدار جفری ساکس با رییس سابق سارمان محیط زیست، باعنوان مشاور دبیر کل سازمان ملل

 

شعار "همزیستی مسالمت آمیز" در شوروی معادل شعار "تعامل سازنده" در ایران است

وی افزود: روسیه ماهیت انقلاب و ایدئولوژی‌اش هرچه که بود بالاخره از روسیه تزاری که در جنگ جهانی نمی‌توانست برای سربازانش سلاح تهیه کند، یک قدرت صنعتی ساخت که این قدرت توانست در دهه 1940 مقابل هیتلر بایستد و بعد از آن هم رقیب آمریکا شد. فرآیند نفوذ کاری می‌کند که درون حزب کمونیست شوری که دقیقا نقش رهبری را برعهده دارد طیفی از بروکراتهای امتیاز طلب شکل می‌گیرند که شعارهایشان هم از نرمش در سیاست خارجی شروع می‌‎شود یعنی خطی شکل می‌گیرد که شعارش در ابتدا "همزیستی مسالمت آمیز" است و معادلش در کشور ما تعامل سازنده با دنیاست یعنی می‌خواهند ضریب انقلابی گری را پایین بکشند و اولین حرکتشان در ارتباط با جهان این است که ما دیگر نمی‌خواهیم ظلم ستیزی کنیم.

 

بلافاصله بعد از شعار "تعامل سازنده با دنیا" مدیران داخلی صاحب حقوق های نجومی می‌شوند

وی افزود:این مسئله صاحب دو بال است که یکی همین مسئله تعامل سازنده با دنیاست و بال دوم آن بلافاصله بعد از این شعارها مدیران داخلی صاحب حقوق های نجومی می‌شوند و بین مسئولین و مردم فاصله می‌افتد و انتهای این روند اینجاست که به تدریج استحاله ایدئولوژیک و سیاسی صورت می‌گیرد و انقلاب ضدایی می‌شود و آرمان ها از درون می‌پوسد بطوریکه کار با یک تکان خارجی تمام می‌شود.

 

 

زرشناس در ادامه گفت: گورباچف در سال 1985 به قدرت می‌رسد و استحاله را کاملا عملی می‌کند و تا سال 1991 این کشور ابرقدرت و مستقل و تاثیرگذار در سیاست جهان به خاکستر می‌نشیند یعنی بعد از سال 1991 این کشور به وضعیتی می‌رسد که حقوق کارمندهایشان را نمی‌توانند بدهند، دانشمندان هسته‎‌ایشان فراری می‌شوند و تجارت ناتاشا راه می‌افتد و زنان و دختران حتی با تحصیلات بالا به دلیل مسائل اقتصادی به کارهای غیراخلاقی روی می‌آورند و به روسپی خانه های امارات و اروپا می‌روند و خود فروشی می‌کنند. درحالیکه مردم فکر می‌کردند بجای استبداد دولت شوروی آزادی و امنیت و رفاه می‌آید درصورتیکه آن استبداد سیاسی اگر رفت استبداد سیستمی بدتری آمد و در ادامه آن فقر، بی عدالتی و فقدان رفاه و وابستگی آمد که اگر پوتین نمی‌آمد امروز وضعیتشان بدتر از گذشته بود.

 

جناح غربگرا در هرجایی که به قدرت می‌رسد، به دنبال ایجاد جریان نفوذ است؛ از آرژانتین تا چین و جامائیکا...

وی افزود: این جناح‌های غربگرا هرجایی به قدرت  رسیدند همین نتایج را به دنبال داشته است؛ در آرژانیتن جناح غربگرای نئولیبرال با همین شعار های تعامل با دنیا و همین شعارهایی که برخی از مسئولین در داخل کشور ما می‌گفتند که اگر برجام انجام بشود مشکل آب و بیکاری و کار و غیره حل خواهد شد، نظیر این شعارها را نئولیبرال ها در آرژانتین سر می‌دادند و نتیجه‌اش این شد که از آرژانتین صنعتی دهه 1970 کشور بدهکار بینوایی می‌سازد که 44 درصد مردم آن زیر خط فقر هستند و بعد از هشت سال یک کشور بدهکار را  تحویل مردم می‌دهد.

 

جفری ساکس، جورج سورس (عامل انقلاب های رنگی) و دبیر کل سابق سارمان ملل در یک قاب

 

وی گفت: ادواردو سیکا در جاماییکا با همین دست از شعارها اقتصادی سوخته و وابسته را تحویل مردم داد. در چین وقتی نگاه می‌کنیم یک خط فکری با این محوریت وجود دارد که می‌خواهد موضع گیری انقلابی را کنار بگذارد و در داخل هم می‌خواهد نسبت به محرومان و مستضعفین بی اعتنا شود و این خط بعد از مرگ مائو پیروز می‌شود که نتیجه آن این است که امروز وضعیت کارگر چینی در حد بردگی است و میانگین مزدش زیر یک دلار است و فقر گستردگی در چین وجود دارد.

 

جریان نفوذ برای ایران هم نقشه تجزیه دارد...

زرشناس تصریح کرد: وقتی نفوذ صورت می‌گیرد عده‌ای بر سرکار می‌آیند که اینها برایشان استقلال و عدالت مهم نیست و به همین دلیل نتیجه عملکردشان در کشورهایی که چند ملیت دارند این می‌شود که تجزیه میشوند و تردید نکنید جریان نفوذ برای ایران هم نقشه تجزیه را دارد.

 

جریان نئولیبرال نفوذی در ایران در اقتصاد و فرهنگ مسلط هستند

این استاد دانشگاه با طرح این سوال که چرا نفوذ صورت می‌گیرد، گفت: نفوذ صورت می‌گیرد که یک جناح متمایل به غرب و نئولیبرال را در کشور هدف ایجاد کنند تا این جناح هم در قدرت سیاسی باشد و هم در بدنه اجتماعی جامعه. بسترها و ابزارهای نفوذ اقتصاد و فرهنگ است؛ ماهم در ایران این جریان غربگرا را هم داریم که ظهور و بروز سیاسی دارد و در اقتصاد مسلط است و در فرهنگ هم کنترل قوی‌ای دارد یعنی شبکه نیرومندی دارد شما در کیوسک روزنامه ها نگاه کنید اکثریت مجله ها و روزنامه ها برای این جناح است و این جناح در سیاست خارجی هم واقعا به دنبال وابستگی است و اصلا معتقد است که دوره استقلال گذشته است و شعارهای زیبایی مثل تعامل سازنده با دنیا می‌دهد و در اقتصاد شعار ورود سرمایه خارجی را سر می‌دهد اما ورود سرمایه‌دار خارجی یعنی چه؟ سرمایه دار خارجی که بی جهت به ایران نمی‌آید بلکه می‌آید اگر در ایران 2 هزار تومان سرمایه گذاری می‌کند 2 میلیون ببرد و این دومیلیون را از طریق استثمار نیروی انسانی و غارت منابع طبیعی ما می‌برد.

 

 

وی گفت: سرمایه‌گذارهای خارجی به کشور ما می‌آیند تا خودشان را از ورشکستگی نجات بدهند نه برای اینکه نفعی به ما برسانند و تولیداتشان هم مورد استفاده اکثریت جامعه قرار نمیگیرد بطور مثال خودروهای صد میلیونی وارد می‌کنند برای مردمی که پراید  20 میلیونی را به زحمت می‌خرند اما فقط یک قشر خاص رانتخوار اشرافی می‌توانند این محصولات را بخرند.

 

نظام دانشگاهی ما اتوبانی برای نفوذ است

زرشناس گفت: بسترهای نفوذ فرهنگ و اقتصاد است؛ در حوزه فرهنگ باید بگوییم که نظام دانشگاهی ما یک اتوبانی برای نفوذ است یعنی نظام دانشگاهی ما در حوزه اندیشه های سیاسی، جامعه شناسی، روانشناسی، اقتصاد و غیره فقط تئوری های غربی و تئوری هایی که ضد آرمانگرایی، عدالتخواهی و نظام سیاسی ماست را از طریق کتاب های درسی دانشگاهی تدریس می‌کنیم؛ هیچ نظام سیاسی در ایران اینگونه نیست.

 

بخش عمده نظام آموزشی ما در دانشگاه‌ها در دست تئوریسین های براندازی نظام است

زرشناس گفت: ما کتاب های تئوریسین هایی که براندازی جمهوری اسلامی را ترویج می‌کنند در جمهوری اسلامی درس می‌دهیم که عبارتند از کتاب های بشیری، کاتوزیان، مهرزاد بروجردی و این ها افرادی هستند که تئوریسین های استحاله هستند بطوریکه می‌توانیم بگوییم نظام دانشگاهی ما در کنترل این افراد است البته استادهای انقلابی، سالم و مستقل داریم اما واقعا تعداد این افراد کم است.

 

 

در عرصه فرهنگ و مطبوعات " سنگ بسته و سگ رهاست"

این استاد دانشگاه در خصوص بازار نشر کتاب و مطبوعات گفت: تولیدات غربگراها نسبت به تفکر انقلابی بسیار بیشتر است و سرمایه گذاران ما حمایتی را که از این‌ها می‌کنند از جریان انقلابی نمی‌کنند یعنی کاملا در عرصه فرهنگ و مطبوعات " سنگ بسته و سگ رهاست".

 

از سال 68 به بعد کارگزاران سازندگی یک اقتصاد سرمایه دار نئولیبرال را ایجاد کردند...

زرشناس در ادامه اظهار داشت: در بحث بستر دیگر که اقتصاد باشد باید بگوییم که در ایران از سال 68 به بعد مخصوصا با تیم کارگزاران سازندگی یک اقتصاد سرمایه دار نئولیبرال ایجاد شد نتایج این اقتصاد تشدید بیکاری و  تشدید فاصله طبقاتی و اشرافی گری مسئولین شد. در این دوران شاهد تورم افسار گسیخته 50 درصدی هستیم. رکود نتیجه سیاست های همین تیم بوده است و همین رکودی هم که الان داریم به این دلیل است که همان سیاست ها اکنون در حال اجرا شدن است و همین الان کابینه دولت همین سیاست را پیگیری می‌کنند.

 

در نتیجه تفکر کارگزاران سازندگی یک عده رانتخوار مدعی ژن خوب شدند...

وی افزود: در نتیجه این تفکر یک عده رانتخوار مدعی ژن خوب می‌شوند، حقوق های نجومی چند ده میلیونی و چندصد میلیونی می‌گیرند و بعد مردم عادی حقوق زیر یک میلیون را هم نمی‌گیرند؛ مردم باید بدانند وضعیت کنونی نتیجه مستقیم سیاست و اقتصاد نئولیبرالی است.

 

فقر، بی عدالتی، مدیریت اشرافیِ حقوق نجومی بگیرِ رانتخوار و فاصله طبقاتی از نتایج نفوذ است

محسن مقصودی اظهار داشت: آیا این سیاست ها در دولت های نهم و دهم هم بوده؟

 

زرشناس در پاسخ گفت: ریل گذاری اقتصادی نئولیبرالی سرمایه دارانه رانتخوارانه فاسد اشرافی از سال 68 در اقتصاد ایران شروع شد و دولت نهم و دهم ریل گذاری را عوض نکرد بلکه فقط گاهی در عملکرد خودش سعی کرد یک جاهای از این ریل فاصله بگیرد؛ باید ریل گذاری اقتصادی ما عوض بشود و بجای اینکه تکنونکرات های نئولیبرال غربگرایی که نسخه های اقتصاد جهانی را برای ما می‌پیچند باید به این سمت برویم که یک اقتصاد بومی را طراحی کنیم و آن را بدل به برنامه کنیم و این کار سختی هم نیست و بسیاری از کشورهای انقلابی جهان این کار را انجام دادند و موفق هم شدند و اگر ما این کار را نکردیم یگ علت دارد و آنهم نفوذ است یعنی دولتمرد ما تحت تاثیر تئوری های خارجی بودند.

 

شهریار زرشناس در خصوص نتایج نفوذ گفت: فقر، بی عدالتی، مدیریت اشرافی حقوق نجومی بگیر و رانتخوار و فاصله طبقاتی از نتایج نفوذ است.

 

خیال آمریکا از اکثر آنهایی که در کشورشان تحصیل کرده‌اند، راحت است!

دکتر حسین روزبه در پاسخ به این سوال که آیا نفوذ در زمان روی کار آمدن جمهوری خواهان بیشتر کارآمد است یا دموکرات ها، اظهار داشت:  ترامپ یک دهم جورج بوش هم نه جنگ طلب است و نه توان مدیریت بحران های نظامی سخت را دارد. در اوج اقتدار نظامی گری جورج بوش وزارتخارجه آمریکا یک سندی را تحت عنوان تغییر اذهان منتشر کرد و حوزه های مختلفی را در خصوص نفوذ مطرح کرده است و صراحتا بیان می‌کند برنامه آموزشی یکی از موفق ترین برنامه هایی است که انجام داده‌ایم بطور مثال 80 درصد اعضای کابینه عربستان سعودی یا دکتری  و یا ارشدشان را در آمریکا گرفته‌اند و یکی از دلایلی که اینها احساس می‌کنند با عربستان نزدیک هستند همین مسئله است.

 

 

مقصودی گفت: وقتی در مصر تجمعات ضد آمریکایی میشد و بحث بیداری اسلامی شکل گرفته بود به خانم آلبرایت گفتند که شما اینهمه کار کردید اما نتیجه نداشت! اما ایشون می‌گویند که این ها مهم نیست بلکه مهم این است که 50 یا 60 درصد کابینه این کشورها افرادی هستند که در دانشگاه های ما درس خوانده اند.

 

وقتی روحیه انقلابی گرفته شد دولتمرد ما کسی می‌شود که به پورشه سواری افتخار می‌کند...

شهریار زرشناس در ادامه تصریح کرد: ماجرا اینجاست وقتی نفوذ رخ میدهد دولتمردان، مسئولین و بخصوص آنهایی که قدرت اجرایی دارند تحت تاثیر روندهای فکری، الگوهای نظری و آن ایدئولوژی‌ای هستند که نظام جهانی به دنبال القا کردن آن است و در ایران این اتفاق تاحدودی رخ داد و یک جریان متاثر از نئولیبرالیست در بدنه اجرایی نفوذ کرد و آن نسخه های غربی روحیه انقلابی را از این افراد گرفت. وقتی روحیه انقلابی گرفته شد روحیه رانتخوار اشرافی مسلک رشد کرد یعنی دولتمرد ما کسی شد که به پورشه سواری افتخار می‌کند و افتخار می‌کند که هزار میلیارد ثروت دارد.

 

وی افزود: ترکیب دولتمرد فاقد روحیه انقلابی و نسخه اقتصادی غیر انقلابی سرمایه دارانه نئولیبرالی ناکارآمدی ایجاد می‌کند و نتیجه‌اش فاصله وحشتناک بین حقوق مسئولین و مردم است و عده زیادی از مردم بیکار می‌شوند.

 

 

مقصودی گفت: این خیلی دردآور است که در جمهوری اسلامی کارگر ما 900هزار تومان بگیرد و مسئولین بگویند تا 20 میلیون حقوق نجومی نیست و این مبلغ عادلانه است.

 

ما یا باید مستقل و عدالتخواه بمانیم و یا باید وابسته و فقیر باشیم

زرشناس تصریح کرد: ما با شبکه ای از مسئولین و مدیران روبه رو می‌شویم که چون تحت تاثیر نفوذ ایدئولوژیک قرار گرفته‌اند بنابراین در زندگی شخصی‌شان اشرافی مسلک و رانتخوار و نجومی بگیر شده‌اند و در مدل اقتصادی هم که اجرا میکنند همین سیستم را تقویت می‌کنند.

 

وی افزود: ما در ایران با یک دوگانه روبه رو هستیم و مردم باید بدانند که یک دوگانه این است که ما یا باید مستقل و عدالتخواه بمانیم و یا باید وابسته و فقیر باشیم؛ دوگانه اصلی این است و باقی گانه ها دروغ است.

 

وجه دیگر حقوق نجومی تعامل سازنده با دنیاست

این استاد دانشگاه اظهار داشت: مردم ما اگر از حقوق نجومی ناراحت هستند باید بدانند وجه دیگر حقوق نجومی تعامل سازنده با دنیاست یعنی کسی نجومی می‌گیرد که همان شخص شعار تعامل سازنده با دنیا را می‌دهد. مردم باید بدانند کسی که عدالت را رعایت نمی‌کند به کسی آزادی نمی‌دهد و این شعار معروفی است که دستی که نان مردم را می‌گیرد آزادی نمی‌دهد.

 

هرجا که به اوج اقتدار رسیده‌ایم تفکر انقلابی وجود داشته است

شهریار زرشناس در خصوص رویش‌های انقلاب اظهار داشت: اگرچه نفوذ جریان نئولیبرال در ایران قوی شده است اما در عین حال یک جریان آرمانگرای انقلابی هم در بدنه جامعه است که این جریان به دنبال این است نسخه‌های انقلابی را عملیاتی بکند و این جریان نیز نقطه عطف‌هایی هم دارد.

 

روزبه گفت: در داخل کشور ما اگر در حوزه هایی به اوج اقتدار رسیدید ناشی از تفکر وابستگی نیست بلکه ناشی از تفکر انقلابی است و معتقدند که جریان جوان ایرانی می‌تواند مسائل خودش را حل کند. میزان خدماتی که جهاد سازندگی انجام داده است نوزده برابر قبل از جهاد بوده است؛ آنهم در یکسال اول انقلاب که ما درگیر جنگ و تجزیه طلبی و فقدان دولت مرکزی مقتدر بوده‌ایم.

 

شدت هجمه‌ای که در نفوذ علیه ما اتفاق می‌افتد نشانگر بزرگی ما است نه روایت ضعف ما

وی گفت: شدت هجمه‌ای که در نفوذ علیه ما اتفاق می‌افتد نشانگر بزرگی ما است نه روایت ضعف ما؛ ما اگر ضعیف بودیم که الان به تاریخ پیوسته بودیم و به همان میزان که بزرگیم به همان میزان دشمنی ها علیه ما بیشتر است.  

 

 

دکتر زرشناس در پاسخ به این سوال که آیا نگاه انقلابی در حوزه های مختلف کار پژوهشی و ایجابی انجام داده است، اظهار داشت: علت العلل این مسائل یک نظام سرمایه داری نئولیبرال است که یک نوع عدم توازن ساختاری بین بخش مولد و غیر مولد را نشان می‌دهد و این گرانیگاه بحران های ما در شرایط فعلی است و نسخه اقتصاد مقاومتی می‌خواهد این را پرکند و تا الان هم 4 سال است که اجرایی نشده است.

 

آقایان نئولیبرال تحت عنوان خصوصی سازی، خاص سازی می‌کنند

شهریار زرشناس همچنین تصریح کرد: ما باید سیستم بانکداری‌مان را به گونه ای تغییر بدهیم که این سسیستم بانکداری بجای اینکه بیشترین تسهیلات را بصورت رانتخوارانه و زدوبندی به سرمایه داران بزرگ بدهد باید این سرمایه را به میان مردم و در تولید کوچک و متوسط بیاورد. در نقطه نظرات امامین انقلاب این را می‌بینیم که تلقی  ایشان از خصوصی سازی این است که ما در مشارکت باید لایه های فرودست و متوسط را زیاد کنیم اما آقایان نئولیبرال تحت عنوان خصوصی سازی از سال 68 به بعد جدای از اینکه خاص سازی کردند و در عمل مشارکت را به میان مردم نمی‌برند بلکه یک سرمایه کلانی را که هسته‌اش خودشان هستند، می‌سازند و این سرمایه کلان یک لایه بیرونی پیدا می‌کند که وابسته به خودشان هست و همین افراد مونوپل تمام تجارت، واردات و اقتصاد را در اختیار می‌گیرند و به یک قطب اقتصادی و سیاسی تبدیل می‌شوند و نتیجه‌اش وضع امروز می‌شود بنابراین راه حل این است که ما باید به نسخه‌ها‌ی انقلاب عمل کنیم.

 

گفتنی است برنامه زنده ثریا چهارشنبه ها ساعت 23:10 از شبکه یک سیما پخش می شود و مخاطبان می توانند فیلم کامل و مستندهای پخش شده در این برنامه را از کانال برنامه ثریا به آدرس @sorayatv  و سایت این برنامه دریافت نمایند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1447
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

امام در مدرسه علوی بود و گروه گروه مردم از همه جای ایران با اشتیاق برای دیدارش می‌آمدند. آنقدر سیل جمعیت غافلگیرکننده بود که هر برنامه‌ و پیش‌بینی‌ای که کمیته استقبال رشته بود، پنبه شد. ساعت سه تا شش عصر را گذاشتند برای دیدار زن‌ها. از ساعت یازده صبح جلوی مدرسه و تمام خیابان ایران را زن‌ها قرق می‌کردند. بعضی‌ها هم گروهی می‌آمدند و برای اینکه گم نشوند چادرها را به هم گره می‌‌زدند، به خاطر فشار جمعیت روزی چندصدنفر از حال می‌رفتند و زیر دست و پا می‌ماندند، نه امدادگر زنی در کار بود و نه حتی کمیته استقبال، انتظامات ویژه داشت. از این طرف هم همیشه این هراس بود که به خاطر محدودیت در گشتن لباس و چادر، جان امام به خطر بیفتد. دست آخر یکی‌ دو نفر رفتند پیش امام و گفتند:«اجازه بدهید دیدار زن‌ها را به خاطر همین مشکلات تعطیل کنیم». حتی گفتند «این‌ها زیر دست و پا می‌مانند و مرد نامحرم باید بلندشان کند» امام اما بر خلاف انتظار، اخم کرد و گفت: «شما فکر می‌کنید اعلامیه‌های شما شاه را بیرون کرد؟! همین‌ها شاه را بیرون کردند...» بعد هم گفت بروید وسیله رفاه و آسایش آنها را فراهم کنید.

 
زن‌ها شاه را بیرون کردند 
 
بعدها رهبر همین را اینجوری برایمان تعریف کرد: «من اقرار کنم، اول کسی که نقش زنان را فهمید، امام بزرگوار ما بود، مثل خیلی چیزهای دیگری که اول او فهمید در حالی که هیچ‌کدام از ماها نمی‌فهمیدیم، نقش زنان را هم او فهمید؛ والّا بودند بزرگانی از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زن‌ها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آن حصار محکمی که انسان به او تکیه می‌داد، خاطر جمع می‌شد، تا بتواند در مقابل این‌جور نظراتی که از مراکز مهمی هم ارائه می‌شد، بایستد، حصار رأی امام و فکر امام و عزم امام بود»

پی نوشت:
۱. از خاطرات حجت‌الاسلام ناطق نوری عضو کمیته استقبال از امام
۲. بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی‌ ۱۳۹۰/۱۰/۱۴

منبع:فردا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1947
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 5 تير 1395

*تقدیم به شهدای مظلوم کربلای خان طومان*

دانلود

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , مــــــداحــــــى , ,
:: برچسب‌ها: آهنگ کربلای خان طومان با صدای میلاد حیدری , میلاد حیدری , کربلای خان طومان , شهدای خان طومان , خان طومان , خانطومان , کربلای خان طومان , میلاد حیدری کربلای خان طومان , اهنگ در مورد شهدای خان طومان ,
:: بازدید از این مطلب : 2266
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 29 ارديبهشت 1395

دانلود آهنگ مدافعان حرم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ســـــیاســـــی , مــــــداحــــــى , دفــاع و امنیت , ,
:: برچسب‌ها: مدافعان حرم , آهنگ مدافعان حرم , آهنگ مدافعان حرم میلاد حیدری , میلاد حیدری , آهنگ مدافعان حرم , دانلود اهنگ میلاد حیدری , آهنگ حماسی , اهنگ مدافعان حرم با صدای میلاد حیدری ,
:: بازدید از این مطلب : 2385
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 خرداد 1394

گروه بین‌الملل مشرق - اینکه شبکه قطری «الجزیره» برای دومین بار با «ابو محمد الجولانی»، سرکرده گروه تروریستی تکفیری «جبهه النصره»، شاخه رسمی گروه تروریستی تکفیری «القاعده» در سوریه مصاحبه می کند و تمرکز این شبکه بر جبهه النصره و سرکرده آن، نشان می دهد که قطر چه گروه و جریانی را در بحران سوریه حمایت می کند و در مبارزه با نظام جهت براندازی آن در این کشور بر چه گروهی تکیه می کند.


خط و نشان سرکرده جبهة النصرة برای ایران: دست و پای ایران در منطقه را قطع می‌کنیم

همچنین می توان برداشت کرد که قطر تلاش دارد، روند براندازی نظام در سوریه و یا تاسیس دولت یا امارت اسلامی در منطقه حلب هرچه سریع تر صورت گیرد تا به موازات اقدام داعش در تشکیل امارت اسلامی مورد ادعایش در شهر رقه و عدم امکان براندازی نظام در دمشق، امکان تاسیس چنین امارتی در حلب برای جبهه النصره و قطر وجود داشته باشد.

کسانی که مصاحبه دو ساعته الجولانی را که در دو بخش پخش شد، را دنبال کرده باشند، درمی یابند که یکی از اهداف این مصاحبه آن بوده که این احساس و باور را القا کند که جبهه النصره نوک پیکان حملات و عملیات های نظام سوریه است که هم اکنون از حمایت مثلث ترکیه – قطر – عربستان سعودی در قالب اتاق عملیات «جیش الفتح» بهره می برد، اتاق عملیات مشترکی که جبهه النصره با همکاری گروه تروریستی موسوم به «آزادگان شام» و چند گروه تروریستی تکفیری دیگر آن را تشکیل داد و اینکه این اتاق عملیات با استفاده از حمایت های صورت گرفته موفق شده است، بر شهرهای جسر الشغور و ادلب و مناطق دیگری در این استان و ریف آن سیطره یابد و به نظر می رسد، در حال آماده کردن خود برای آغاز نبرد بزرگ تصرف شهر حلب و سیطره بر آن است.

خط و نشان سرکرده جبهه النصره برای ایران/ به علوی‌ها و مسیحیان سوریه امان نامه مشروط می‌دهیم

الجولانی در بخشی از مصاحبه خود به طور قاطع رد کرد که جبهه النصره کمک یا حمایتی از کشوری عربی دریافت کند، همان گونه که آشکارا رد کرد که بیعتش را با «ایمن الظواهری»، رهبر القاعده نقض کند، بلکه بالعکس تاکید کرد که همچنان از راهنمایی های وی استفاده می کند.

این موضوع تناقضی کلی با گزارش های منتشر شده در رسانه ها در این خصوص دارد که اظهار می کنند، جبهه النصره از القاعده فاصله گرفته است و پس از این تاکید مشاهده کردیم که الجولانی حمله شدیدی به داعش به سرکردگی «ابو بکر البغدادی» می کند و این گروه را به ریختن خون مسلمانان و تکفیر آنها متهم و عناصر داعش را به خوارج توصیف می کند و خلافت داعش را به اتفاق نظر علما باطل دانسته و از همکاری این گروه با نظام سوریه سخن می گوید. 

این سخنان به نظر می رسد، تلاشی برای برائت جستن الجولانی و گروهش از داعش ایراد شده باشد و این سخن وی که اغلب سرکردگان و فرماندهان داعش عراقی هستند، سخنی بیراهه نمی تواند باشد، چون وی شخصی آگاه به امور داخلی داعش است و پیش از آنکه گروه جبهه النصره را تشکیل دهد، در صفوف داعش مبارزه می کرد.

خط و نشان سرکرده جبهه النصره برای ایران/ به علوی‌ها و مسیحیان سوریه امان نامه مشروط می‌دهیم

بنابراین این اظهارات را باید اظهاراتی هدفمند دانست که برای بیان آنها به دقت برنامه ریزی شده و پیام روشنی برای آمریکا و کشورهای غربی و عربی دارد، این که جبهه النصره گروه سیاسی معارض سوری است و مبارزه اش به سوریه محدود و محصور می شود تا هدف براندازی نظام در سوریه را محقق کند و اغلب قریب به اتفاق عناصرش را سوری ها تشکیل می دهند و این گروه نمی خواهد، سوریه را به نقطه انجام عملیات های نظامی و حمله علیه کشورهای غربی تبدیل و یا از آن استفاده کند.

همچنین با توصیه و پیشنهاد الظواهری، جبهه النصره به طوایف اقلیت اسلامی در سوریه مانند علوی ها و همچنین مسیحیان و دروزیان امان نامه مشروط می دهد و تاکید می کند که در صدد تکفیر هیچ کس نیست، حتی داعش و هدف نهفته در پس تمام این اظهارات قانع کردن غرب و آمریکا به حذف النصره از فهرست تروریسم آنهاست.

لازم است، در این اظهارات الجولانی تامل کنیم که به توصیه الظواهری گفته که جبهه النصره از سوریه حملاتی علیه غرب انجام نخواهد داد. تا آنجایی که برای همگان آشکار و مبرهن است، جوهر و خمیر مایه عقیده مبارزاتی قاعده، مبارزه با غرب و به خصوص آمریکاست، چون این کشورها را عامل تمام بلایا و مصایب جاری در جهان می داند، حال سوال این است که آیا با توجه به این اظهارات الجولانی، الظواهری این عقیده القاعده را تغییر داده است یا اینکه این اظهارات را تنها باید تغییری تاکتیکی به شمار آورد که تنها محدود به سوریه می شود.

خط و نشان سرکرده جبهة النصرة برای ایران: دست و پای ایران در منطقه را قطع می‌کنیم

از سوی دیگر، الجولانی در متهم کردن جماعت اخوان المسلمین به انحراف و همراهی با غرب با جرات نشان داد و تحلیل و تفسیری جدید که تاکنون ارائه نشده بود، از این جماعت ارائه داد.

وی درباره حوادث جاری در مصر گفت: این السیسی نبود که علیه محمد مرسی قیام کرد، بلکه این آمریکا بود که علیه مرسی قیام کرد و السیسی در ابزاری بیش نبود و بعید نیست که این تفسیری از اندیشه ها و افکار الظواهری باشد که دشمنی سرسختی با جنبش اخوان المسلمین دارد و در ادبیات خود همواره از این جماعت به عنوان هم پیمان آمریکا یاد می کند.

از جهتی الجولانی امید بسیاری از کسانی که شرط بسته بودند، وی از این مصاحبه برای قطع ارتباط با القاعده استفاده خواهد کرد، را به یاس مبدل کرد. البته ممکن است، وی این اقدام را پیش گیرد، اما به شیوه خود یعنی تدریجی و عملی، دلیل این مدعا نیز پوشیدن لباس های سوری و نه افغانی بود که یکی از وجوه تمایز عناصر مسلح وابسته به گروه های تروریستی تکفیری و وابسته به القاعده است. علاوه بر اینکه وی از دادن وجهه بین المللی به گروه جبهه النصره امتناع کرد که با ادبیات و توجیهات سازمان القاعده در تعارض است.

اما سخنان الجولانی برای کارشناسان و ناظران سیاسی و نظامی حائز اهمیت بود آنجا که به این نکته اشاره کرد که «در این مرحله به این اکتفا می‌کنم که دست و پای ایران را در منطقه قطع کنم و اگر این امر کفاف نداد، نبرد را به داخل ایران خواهم کشاند، چون ایران در صدد برپایی امپراطوری فارسی است.»

خط و نشان سرکرده جبهه النصره برای ایران/ به علوی‌ها و مسیحیان سوریه امان نامه مشروط می‌دهیم

چون این سخنان به این معنا بود که جبهه النصره ماموریت هایی خارج از مرزهای سوریه به سمت شرق و به خصوص ایران دارد. اما اینکه این امر چه وقت حاصل خواهد شد و چگونه مشخص نیست؟ اینکه این حمله بعد از غلبه بر داعش که بر شرق سوریه تسلط دارد و سرنگونی نظام سوریه در دمشق صورت خواهد گرفت یا خیر معلوم نیست؟
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , دفــاع و امنیت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2004
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 خرداد 1394

رفیقدوست درباره خاطره‌گویی هاشمی‌رفسنجانی از امام معتقد است: فقط باید به اندیشه‌های امام برگشت و به این چیزها نچسبید و هرکه ایراد می‌گیرد اصل اندیشه حضرت امام با فکر آقا تعارض دارد، گمراه است.

محسن رفیقدوست متولد 1319 در محله قدیمی میدان خراسان است و از جمله افرادی که نقشی برجسته در مبارزه مذهبی‏‌ها به رهبری امام خمینی (ره) با رژیم پهلوی داشته و بلافاصله با پیروزی انقلاب اسلامی ایران وارد صحنه شده و هر جایی که توانسته به خدمت‌گذاری به مردم  و نظام پرداخته است.

وی پیش از انقلاب از اعضای نسبتاً رده بالای جمعیت موتلفه بود ولی پس از ورود به سپاه پاسداران از جمعیت موتلفه خارج شد.

رفیقدوست که در بهمن 1357 راننده خودرو امام خمینی در بدو ورود به ایران بوده است،‌ در زمان دفاع مقدس ابتدا مسوول تدارکات سپاه و بعد وزیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دولت میرحسین موسوی بوده است. بعد از دفاع مقدس مدتی در بنیاد مستضعفان و جانبازان حضور داشت و هنوز هم عضو هیات امنای بنیاد مستضعفان است.

وی که در این مصاحبه به تبیین ابعاد مختلف زندگی شخصی و اجتماعی حضرت امام می‌پردازد تاکید دارد که رهبری آیت‌الله خامنه‌ای مانند همان رهبری امام حتی در شرایط سخت‌تر است.

رفیقدوست که در این گفت‌و‌گو تاکید دارد برای جلوگیری از تحریف اصول امام (ره) نباید به خاطره ‌گویی‌ها توجه کنیم و فقط باید به مستندات رجوع کرد، و با رد بحث مطرح شدن اعدام برخی فرماندهان که از سوی آقای هاشمی رفسنجانی مطرح شده بود آن را تعجب برانگیز دانست.

وزیر سپاه با مقایسه فضای تحریم فعلی و تحریم زمان جنگ معتقد است: راه برداشته شدن تحریم‌ها چانه‌زنی و ژنو و وین نیست بلکه برداشتن موانع تولید مردم در داخل کشور است و ما این را در جنگ ثابت کردیم.

آقای رفیق‌دوست! یکی از مواردی که رهبر انقلاب امسال و در مراسم ارتحال حضرت امام هشدار دادند انحراف از خط اصلی امام بود، رهبری ناظر به چه شرایطی و با توجه به چه اتفاقاتی به صورت صریح نسبت به فاصله گرفتن از خط اصیل امام تذکر دادند؟

امام از سال 41 که حرکت خود را آغاز کردند تا زمان رحلت روی یک مطلب همیشه در رأس مطالب خود تأکید داشتند و می‌فرمود ما غیر قال‌الله، غیر رسول‌الله و غیر قال باقر (ع) و قال صادق(ع) چیزی دیگری نمی‌گوییم.

این را از اول مبارزه گفتند، زندان رفتند و تبعید شدند و وقتی سال 47 در نجف به منظور آماده‌سازی 22 بهمن درس ولایت فقیه را شروع کردند، سیستم حکومتی که می‌خواستند در ایران روی کار بیاورد را ترسیم کردند.

امام در عین حال که این مطالب را می‌فرمود، توجه‌اش کاملاً به سه اصل و پایه‌ای بود که باعث پیروزی انقلاب شد و تا الان نیز باعث بقای انقلاب شده و برای آینده هم انقلاب را نگه خواهد داشت. یک دسته فکر می‌کنند ولی فقیه احتیاجی به مردم ندارد و حاکم مطلق است در حالیکه امام این را نمی‌خواست امام، حکومت اسلامی را با مردم می‌‌خواست.

*امام تاکید داشت روی دنیا اصلا حساب نمی‌کنیم

امام می‌توانست روز 12 بهمن در بهشت زهرا بگوید من با اختیاری که اسلام و سلسله مراتب ولایت به من داده تا دولت تعیین کنم و به دهان این دولت می‌زنم اما امام گفت من با اجازه این ملت دولت تعیین می‌کنم. این تفکر را در سراسر زندگی مردم می‌بینیم و یک اصل کلی هم در اسلام این است که «حلال محمد حلال الی یوم‌القیامه و حرامه، حرام الی یوم‌القیامه.»امام از همان اول فریاد برآوردند که باید روی پای خود بایستیم، با دنیا جنگ نداریم اما روی دنیا اصلا حساب نمی‌کنیم.

بهترین شاگرد امام، مقام رهبری است و بهترین شاگرد قبل ایشان نیز شهید بهشتی و شهید مطهری بودند. ما آمده‌ایم بعد از قرن‌ها و از زمانی که قدرت‌های بزرگ پیدا شدند دنیا را تقسیم کردیم. اگر شما به قبل انقلاب نگاه کنید می‌بینید که یک غرب و شرق است و این وسط یک جهان سوم هم به وجود آمده بود. اما اگر همه این جهان سومی‌ها را مطالعه کنید، هیچکدام بدون وابستگی به غرب یا شرق نبودند. تا اینکه برای اولین بار توسط امام و با وقوع یک انقلابی که با همه حرکت‌ها در یکی دو قرن اخیر که در فرانسه، شوروی، الجزایر و مصر رخ داد و برخی کودتاهایی که به اسم انقلاب جا زدند، فرق می‌کرد.

اولا دقیقا انقلاب ما ماهیت ضد شرق و غرب و ماهیت و ایدئولوژی داشت. زمانی که وزیر بودم، وقتی گورباچف روی کار آمد، سفیرش به ملاقات من آمد و گفت: که من نیامده‌ام با وزیر سپاه ملاقات کنم، آمده‌ام با یک انقلابی ملاقات کنم.

به او گفتم اگر آمریکا با ما دشمن است طبیعی است چون پایگاه به این خوبی که ژاندارم منطقه هم شده بودیم از دست آمریکا گرفته‌ایم و بین 60-35 هزار مستشار آن را بیرون کرده‌ایم و منافعش را قطع کرده‌ایم و حقش است با ما دشمن است، به او گفتم ما که در این انقلاب به نفع شما کار کردیم، آنها (آمریکا) در بهشهر تجهیزاتی درست کرده بودند که تا عمق شوروی را می‌دیدند ما اول آنجا را خاموش کردیم. سفیر گورباچف گفت اتفاقا دشمنی ما با شما معنادارتر و اصلی‌تر است،‌چرا که ما 80 سال است دنیا را به عنوان اینکه دین افیون توده ماست فریب داده و بی‌خدا کرده‌ایم اما شما با یک انقلاب همه فلسفه ما را از بین بردید، ما اگر باشیم به زودی شاهد فروپاشی آمریکا هم خواهیم بود.

کما اینکه انقلاب اسلامی یکی از علت‌‌های غایی فروپاشی شوروی بود، فروپاشی آمریکا هم علل زیادی دارد ولی اگر درباره جنبش 99 درصد بپرسیم که ریشه 99 درصد مقابل یک درصد از کجا شروع شده قطعا می‌گویند از انقلاب ایران.من خودم بعد از انقلاب مصر از یک مصری که به ایران آمده بود پرسیدم که شما درست 30 سال بعد از انقلاب ما انقلاب کردید، شباهت‌هایی هم بین انقلاب ما با یکدیگر وجود دارد بنابراین می‌توانید بگویید انقلاب شما تا حدودی از انقلاب ما متأثر است؟ او گفت مگر شک دارید. قطعا انقلاب اسلامی در انقلاب مصر تأثیر دارد. من گفتم پس چرا 30 سال دیر انقلاب کردید؟ گفت ما فکر نمی‌کردیم شما تا الان بتوانید بمانید. اتفاقا همان فرد درباره فتنه 88 می‌گفت ما سال 88 حرکت‌های کشور شما را رصد می‌کردیم و وقتی نخست‌وزیر اسرائیل می‌گفت که امید ما سبزها هستند، ناراحت می‌شدیم، آن فرد استاد دانشگاه هم بود و تعریف کرد ما وقتی دیدیم که شما بر فتنه 88 پیروز شدید فهمیدیم می‌شود.

*ایدئولوژی انقلاب اسلامی ما هیچ راهی برای سازش با آمریکا ندارد

هرکسی در هر پستی وکیل یا وزیر و مسئولان همه قوا باید درک کنند که ایدئولوژی انقلاب اسلامی ما هیچ راهی برای سازش با آمریکا ندارد، نه اینکه ما نخواهیم با آنها بسازیم، آنها اگر با ما بسازند، هویت خود را از دست داده‌اند، مثل شب و روز که هیچگاه به هم نمی‌رسند. آقا همان حرف‌های امام را می‌فرمایند، نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی، همان حرف‌هایی که امام زد، مردم باید همه کاره باشند و همه کار باید دست مردم باشد نه اینکه دولت به نیابت از مردم بخواهد همه کار کند و مردم هیچکاره باشند.

فارس:‌ دقیقاً یکی از هشدارهای رهبری درباره همین نکته بود که برخی سعی دارند یک چهره محترم و لیبرال از امام (ره) ارائه دهند. این هشدار رهبری درباره تناقض نمایی از امام (ره) را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من سعی می‌کنم در پاسخ نبش قبر نکنم.

نبش قبر نکنید اما روشنگری که می‌توانید داشته باشید.

با زرنگی نمی‌توانید حرف‌هایی که من نمی‌خواهم بزنم را از من بگیرید. (خنده) اما جواب اینهایی که امروز در مقابل رهبری راجع به امام (ره) صحبت می‌کنند یک پاسخ محکم است.

این پاسخ محکم چیست؟

جواب این سوال را با ذکر یک خاطره می‌گویم.

*رهبر انقلاب گفتند که احمد آقا رفیق گرمابه و گلستان من است

شاید در رسانه‌ها نگفته‌ام، یک روز آقای هاشمی مرا خواست و گفت «به این رفیق خود بگو آنقدر با احمد آقا بد نباشد و با احمدآقا بسازد. من نزد آقای خامنه‌ای رفتم و عرض کردم که بنده پیش آقای هاشمی بودم و به من گفت خدمت شما بیایم و بگویم با احمد آقا بهترتا کنید. ایشان ناراحت شد و گفت من با احمدآقا مشکل ندارم، اگر سازش در برابر اصول است که اصلاً امکان ندارد و اگر رفیق گرمابه و گلستان است که ما با هم رفیق هستیم.»

چه شده بود که آقای هاشمی این صحبت را به شما گفت؟

من آنچه را دیده و شنیده‌ام می‌گویم.. اینها را من نمی‌دانم اما بعد از رحلت امام و دو سه ماه قبل رحلت حاج احمدآقا، ما جلساتی داشتیم و اعضای سابق حزب مؤتلفه 15 نفر بودیم که هر ماه جلسه‌ای داشتیم و مطالبی که می‌خواستیم به عرض امام برسانیم یا امام فرمایشاتی داشته حاج‌احمدآقا می‌آمدند و رد و بدل می‌شد.

*احمدآقا گفت یکی از دلایل تاکید امام برای رهبری آقای خامنه‌ای صلابت رأی ایشان است

یکی دو جلسه قبل از رحلت احمدآقا، من این خاطره را در جلسه نقل کردم که احمدآقا گفتند یکی از دلایل اینکه امام آقای خامنه‌ای را برای رهبری مناسب دیدند، همین صلابت رأی آقای خامنه‌ای بود.

همه می‌دانیم روابط شخصی امام با جناب آقای هاشمی‌‌رفسنجانی تا قبل از رحلتشان از مقام معظم رهبری بیشتر و نزدیک‌تر بود ولی امام (ره) با درایت و آینده‌نگری وقتی می‌خواهند کسی را معرفی کنند، آقای خامنه‌ای را معرفی می‌کنند، یعنی نزدیک‌ترین طرز تفکر به امام انتخاب شد. اگر امام هر فرد دیگر در اطراف خود نزدیک تر از آقای خامنه‌ای می‌دید از نظر تفکر سیاسی، اجتماعی و فقهی او را معرفی می‌کرد لذا هر کس دیگری هر زوری می‌زد، بی‌خود است.

امروز اگر کسی اهل تحقیق و مطالعه باشد، فرمایشات امام در آن 10 سال فرمایشات آقا در این 26 سال را جلوی خود بگذارد و ببیند چقدر در این فرمایشات شباهت می‌بیند و چقدر تفاوت. جملات و الفاظ فرق می‌کند اما مفاهیم و معانی همان است.

خب تناقضی که اشاره داشتیم دقیقاً درباره همین نکته است مثلاً خاطراتی که از امام به نسل جوان ارائه می‌شود با آنچه در این 26 سال بوده و هست تناقض دارد.

نگران این نباشید که دوباره یک جریان سبز پیدا شود. ممکن است پیدا شود اما من همیشه می‌گویم که 25 خرداد 88 در راهپیمایی سبز شرکت کردم مخصوصا رفتم تا ببینم چه کسانی هستند.چون آدمی هستم که کسی در ماهیت سیاسی من شک نمی کند.خیلی‌ها را دیدم و با خیلی‌ها نیز بحث کردم، گذشت تا روز 9 دی که دیدم بسیاری از کسانی که روز 25 خرداد آمده بودند روز 9 دی نیز در آن راهپیمایی بودند. به آنها گفتم شما بالاخره کدام طرفی هستید؟ گفتند ما تغییری در سیستم اداره نظام می‌خواستیم اما کوچکترین خدشه را به اصل نظام تحمیل نمی‌کنیم. هر کسی که می‌خواهد باشد، از این بحث‌ها که می‌شود اولا بخشی از آن به آزادی ملت باز می‌گردد و نمی‌شود جلوی همه اشخاص را گرفت اما آن حرفی که در نهایت پیروز می‌شود هشدار و حرف رهبری است. توجه بیشتر از حد لازم به حرف‌های غیر حرف آقا کمک به همان حرف‌ها می‌کند و باید از کنار آن رد شد.

شما در صحبت‌های خود اشاره به بحث ایستادگی حضرت امام (ره) داشتید، اینکه خط و اصولشان مشخص بود اما امروز بعضا شاهدیم برخی‌ها به دنبال جایگزین کردن خط سازش به جای مقاومت هستند؛ مثلاً می‌گویند امام در اواخر عمر خود به دنبال صلح و حذف شعار مرگ بر آمریکا بودند یا اینکه می‌گویند مردم از شعار خسته شده و دنبال صلح‌اند. درباره تحریف‌هایی که نسبت به گذشته صورت می‌گیرد تا چهره دیگری از امام(ره) نشان داده شده توضیح دهید.

اولاً به جرأت می‌توان گفت که حضرت امام (ره) با یک شخصیت بی‌نظیر استثنایی و کاریزمای قدرتمند در این کشور حاکم شد و 10 سال با آن قدرت حکومت کرد و هر زمان که حس می‌کرد می‌گفت اگر فلان کار را نکنید یک کلمه خواهم گفت که این یک کلمه را هم هیچ‌گاه نگفتند.

*امام تکلیف را روشن کرده است

اما مقام معظم رهبری روزی که در خبرگان مطرح بود بحث شورای رهبری و فردی و بالاخره مطرح شد که امام فرد خاصی را توجیه کرده است و معلوم شد آن فرد،‌آقا هستند؛ آقا اول به شدت مخالفت کرد و پشت تریبون آمدند و اسم دو نفر را که هر دو به رحمت خدا رفته‌اند مورد خطاب قرار داد و گفت «شما از من اطاعت می‌کنید؟» رو به آقای خلخالی و آقای احمد آذری قمی گفت آیا شما از من اطاعت می‌کنید؟ یعنی وقتی مقام معظم رهبری هنوز رهبر نشده بودند و یک ساعت بعد رهبر شد، هیچگاه با کاریزمای امام نیامدند.ولی می‌بینید که امروز در جهان اسلام و جهان با همان کاریزمای امام با یک درجه تفاوت هستند. لذا اینهایی که امروز می‌خواهند تاریخ را تحریف کنند باید بدانند که خود امام تکلیف را روشن کرده است که اقوال من همان‌هایی است که خودم گفتم و در صدا وسیما ضبط است. هیچکس از قول من چیزی نگوید.

خاطره گویی هم نکنند.

خاطره‌گویی هم که بکند با اینها تطبیق می‌دهند و کسانی که با امام ملاقات داشته‌اند، ضبط شده است.

ولی علی‌رغم تأکیدات برای تطبیق خاطره‌های شفاهی با مستندات و مکتوبات این اتفاق صورت نمی‌گیرد، آقای انصاری از مسئولان دفتر حفظ و نشر آثار امام گفت که اگر کسی خاطره شفاهی از امام تعریف کند مسئولیتش به عهده ما نیست!

می‌دانید چرا؟ من خودم دو بار این تجربه را داشته‌ام. کسی پیدا نمی‌شود که این را تکذیب کنم، من خودم دو بار با امام ملاقات داشتم و مطمئن هستم این دو بار ضبط نشده است.یعنی در جنگ احتیاج داشتم که ماشین‌ها و کفی‌های مردم را بگیریم و به کرمانشاه بفرستیم و آنجا تانک و نفربر و بولدوزر بار بزنند و به اهواز ببرند و حداقل باید هزار تا از اینها را از مردم می‌گرفتیم.

*4 شرط امام برای رفیقدوست

من برای این کار خدمت امام رفتم و از ایشان اذن ولایی گرفتم که این کار را بکنم یعنی زمانی که معلوم شد چاره‌ای نیست و دولت نمی‌‌تواند و ما مجبوریم و زمان هم نداریم و ظرف 15 روز مجبور بودیم این کار را انجام دهیم، به من گفتند با 4 شرط اجازه می‌دهم.

آن 4 شرط امام چه بود؟

اول گفتند که به اندازه نیاز خود ماشین‌های مردم را بگیرید، دوم اگر راننده‌اش نخواست بیاید، او را نبرید، سوم اینکه بیش از حد معمول به او کرایه دهد و چهارم اگر وسیله‌اش عیبی پیدا کرد به بهترین صورت جبران کنید.

من هم به برادری که بعدها شهید شد، شهید صنیع‌خانی حکم دادم و او هم در همه پاسگاه‌های پلیس آدم گذاشت و هر کس که رد می‌شد شماره ماشین او را می‌کندیم و می‌گفتیم با این نامه به کرمانشاه می‌روید تا پلیس راه جلوی شما را نگیرد، سپس یک تانک نفربر بار کنید و به اهواز ببرید و آنجا هم شماره‌تان را بگیرید و هم کرایه‌تان را. بعد که توجه کردم دیدم زمانی که نزد امام رفته بودم نه دوربینی بود و نه ضبطی و امام داشت وضو می‌گرفت و من در این حال با او صحبت کردم. اینکه آقای انصاری می‌گوید ما در آن دخالت نداریم، این طور اقوال است. اما مثلا بگویم من در فلان جلسه به ملاقات امام رفتم و امام چنین مطلبی فرمود...

خب همین نکته مهم است، می‌گویند امام (ره) به ما گفته که قطعنامه برای من شیرین شد.

خیر این جزء مطالبی است که می‌توان استنباط کرد که ما دیدیم برخی آقایان خدمت امام بودند و کسی آن را ضبط نمی‌کرد. باید به اندیشه‌های امام برگشت و به این چیزها نچسبید.

من خودم طرفدار ادامه جنگ بودم یعنی از جمله کسانی که بعد از فتح خرمشهر معتقد بودم باید جنگ را به داخل خاک عراق ببریم. هم تحلیل نظامی داشتیم و هم تحلیل سیاسی داشتیم، بعد امام هم موافقت کردند ولی در زمان پذیرش قطعنامه من خودم موافق پذیرش قطعنامه بودم یعنی از نظر خودم آن کاری که امام می‌خواست را انجام شده می‌دیدم و آن کار همان وضعی است که شما امروز می‌بینید. یعنی امروز کشور ما از نظر دفاعی در جایی قرار گرفته که هیچ قدرت نظامی و حتی اتمی هم تهدیدش نمی‌کند، این امر در آن شش سال اتفاق افتاد البته بعد تطور پیدا کرد و رسید به اینجا که خیلی از تجهیزاتی که ایران تولید می‌کند هم‌پایه آمریکایی‌هاست.

لذا من دیدم که دیگر زمان زمانی است که چشم فتنه از نظر نظامی کور شده است و کاملا هم نمایش دادیم که به چه ابهتی می‌رسیم. من این سوال را از شما نسل امروز می‌پرسم اینکه امام بعد از دو ماه از پذیرش قطعنامه خوشحال شد یا نه چه چیزی گیر ما می‌آید؟ چه گمشده‌آی داریم که بخواهیم در آن پیدا کنیم؟

بحث ما تصویری است که از امام به نسل جدید ارائه می‌شود، یعنی امام که بود و امامی که هست. آن طور که ما خوانده‌ایم و شنیده‌ایم امام بعد از پذیرش قطعنامه دیگر هیچ ملاقات عمومی نداشتند و حجت‌الاسلام توسلی هم گفتند که دیگر لبخند را بر لبان امام ندیدند.

من می‌گویم در آن زمان جنگی بین هر طرز تفکری است که هر کدام می‌خواهد دیگری را بکوبد اما ما معتقدیم که خیلی از این حرف‌ها از نظر من نوعی بی‌توجهی به حرف آقاست. من می‌خواهم بگویم که برای برخورد با آقای هاشمی آیا کسی بهتر از آقا هست؟ آقا قیم می‌خواهد؟ ایشان رودربایستی دارد؟ این آقایی که من می‌شناسم از امام هم بی‌رودربایستی‌تر است به قدری این مرد ثابت‌‌رأی و محکم در عقیده خود است که اگر ایشان حرف‌هایی که دیگران درباره آقای هاشمی می‌زد را قبول داشت دوباره ایشان را برای مجمع تأئید نمی‌کرد و هیچ رودربایستی و رفاقتی هم نداشت.

*هرکه ایراد می‌گیرد اصل اندیشه حضرت امام (ره) با فکر آقا تعارض دارد، گمراه است

ما در راستای روشنگری این سؤال را می‌پرسیم که اصول اندیشه و منظومه فکری حضرت امام چه بود؟

هرکه ایراد می‌گیرد اصل اندیشه حضرت امام با فکر آقا تعارض دارد، آنها گمراه هستند و اشتباه می‌روند. یعنی ما می‌بینیم که ایشان با همان طرز تفکر در جهانی سخت‌تر نه تنها انقلاب اسلامی را اداره کرد بلکه بیداری اسلامی را هم ادره کرد و آینده را نیز اداره می‌کند. 

می‌دانید که امام سه مقطع برای حرکت تعریف کرده بودند. من این را از قول آقای عسکراولادی می‌گویم که از سال 35 با امام آشنا شده بودند، ایشان می‌گوید که امام قبل از طلوع رحلت آیت‌الله بروجردی سه مرحله برای حرکت آینده خود ترسیم کرده بود.

اول انقلاب اسلامی در ایران و سرنگونی رژیم ستم‌شاهی و ایجاد حکومت اسلامی در ایران.دوم بیداری اسلامی و سوم جهانی شدن اسلام؛ بیداری اسلامی در زمان امام اتفاق نیفتاد اما امام خطاب به کویت گفت که شما اولین قربانی عراق خواهی بود.

امروز رهبرمان می‌گوید ما به نام جمهوری اسلامی از حماس یمن و حزب‌الله حمایت می‌کنیم و از هرکسی که مقابل آمریکا بایستد حمایت می‌کنیم. این افکار و اندیشه امام است نه سازش.

ممکن است برخی بخواهند امام را یک چهره لیبرال نشان دهند و آقا هم به خاطر همین نکته هشدار دادند.

من برای شما مثالی می‌زنم، اواخر حیات امام- من این مطالب را در محافل خصوصی زیاد گفته‌ام و در جواب کسانی که سعی دارند امام را نوعی اصلاح‌طلب قلمداد کند می‌گویم-البته خودم معتقدم که ما و دسته اصلاح‌طلب داریم، اصلاح‌طلبان ولایتی که پیرو امام است و اصلاح‌طلب برانداز که خیلی‌ها هستند. 

امام در اواخر حیات خود مصلحت دیدند که قانون اساسی بازنگری شود.شما دقت کنید می‌بینید که شورای 25 نفره‌ای که امام تشکیل داد چگونه شورایی بود، امام می‌گوید 5 نفر را مجلس انتخاب کند و 20 نفر را هم خودشان انتخاب می‌کنند. از این 20 نفر دقیقاً 13 نفر اصولگرا و 7 نفر اصلاح‌طلب هستند. حتی در آن 5 نفری که مجلس انتخاب کرد 3 نفر اصولگرا و 2 نفر اصلاح‌طلب بودند.

*اگر امام روشنفکر و اهل سازش بود ترکیب شورای بازنگری قانون اساسی را اصولگرا نمی‌بستند

اگر امام روشنفکر و اهل سازش بود ترکیب این شورا را برعکس می‌کردند. این جز حرف‌هایی است که گفته نشده است. لذا امام اصلاً به قدری در عقاید خود محکم و استوار بود که هیچگاه ندیدیم در طول این مدت کلمه‌ای حرفشان عوض شود، هرچه می‌گویند باید از صدا و سیما و مسئولان دفتر نشر آثار امام سؤال کنند که آیا برای این حرف‌هایی که از قول امام زده می‌شود، مدرک دارید یا خیر؟ اگر ندارید، که آن را به سینه دیوار بزنید چون اصلاً حرف امام نیست اگر در صدا و سیما و صحیفه نیست، این حرف حرف امام نیست.

ما این موضوع را با مؤسسه آثار امام مطرح کردیم اما گفتند باید مستند آن را از خود کسانی که منتشر کرده‌اند بپرسید.

آنها بگویند اما ملاک مردم باید این باشد که اگر حرفی درباره امام زده می‌شود یا باید این حرف در صدا و سیما موجود باشد یا در صحیفه نور.

رهبری در سالگرد ارتحال امام تأکید کردند که شاگردان قدیمی امام و علاقه‌مندان به انقلاب باید مانع از تحریف امام بشوند و اصول مکتب امام راستین کنند، مهم‌ترین مؤلفه‌های منظومه فکری امام در ساحت شخصی و اجتماعی چگونه بود؟

امام در زندگی خصوصی یک فرد کاملا آزاد بودند. آقای عسکراولادی به نقل از امام تعریف کردند وقتی در هواپیما می‌آمدیم، موقع نماز شب امام رفتند نماز شب خود را خواندند و هنگامی که نماز صبح شد همه به نماز ایستادیم و احمدآقا خوابیده بود، خواستند بروند احمدآقا را صدا کنند که امام گفتند از کدامیک از شما خواست که او را صدا کنید؟ اگر نخواست که نباید او را صدا کنید. این حرف یک مرتجع نیست حرف یک روشنگر مذهبی است که می‌گوید اگر کسی نگفته برای نماز او را صدا کنید نباید این کار را انجام داد.

یا در سلوک خانوادگی خود می‌بینیم که بهترین برخورد را در تعامل با فرزند و همسر از نظر نوع آزادی که خیلی جوامع می‌پسندند، داشتند. امام یک خطوط قرمزی داشتند که هر مسلمانی دارد از نظر حکومتی و اجتماعی امام روز 12 بهمن روز ورود خود وقتی می‌گوید جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد آنهایی که امروز دست و پا می‌زنند یک عده‌ای هستند در جامعه ما از متدینین قشری که می‌گویند اگر حکومت اسلامی بود، بهتر بود.

حکومت اسلامی نه مجلس و نه دولت می‌خواهد. یک بار دکتر شایگان در دهه فجر به مدرسه علوی آمد و ما با عزت و احترام او را به ملاقات امام بردیم، موقع بازگشت خیلی صریح گفت که حرف‌های این آقا (امام) برای اداره مملکت نه ممکن و نه کافی است و قبول نداشت. با درکی که امام از حرف‌های آنها داشت فرمود جبهه مرتد ملی. اگر امروز سیاستمداران ما دنبال جبهه ملی و نهضت آزادی هستند هر دوی آن سیستم فکری را امام دور ریخته است.

*امام یک لحظه هم درباره اینکه در مقابل آمریکا کوتاه بیاییم حرفی نزنند

 آنها اصلا ایدئولوژی اسلامی نداشتند. آنها در مرامنامه خود گفته بودند که ما ایرانی مسلمان هستیم اما سیستم اسلام‌شان همان سیستم اسلامی است که خیلی‌ها فریاد می‌زدند که باید رفت و با آمریکا ساخت. این اصلا با منطق امام جور در نمی‌آید. امروز هر کسی برای اینکه مشکلات کشور را حل کند و احتیاج دارد که برای این مشکلات از امام مایه بگذارد خائن به امام و انقلاب است. شما حرف خودتان را بزنید. امام یک لحظه هم درباره اینکه در مقابل آمریکا کوتاه بیاید نه حرفی گفته و نه از حرکات ایشان چیزی استنباط می‌شود.

از صحبت‌های شما یک سوال؛ در بحث بازنگری قانون اساسی و شورایی شدن رهبری پیش می‌ آید ...

در قانون اساسی قبلی نوشته بود که رهبر یا شورای رهبری و نخست‌وزیر داشتیم یا رئیس‌جمهور و دو سه مورد دیگری بود که در زمان حیات حضرت امام (ره) به این نتیجه رسیدند که اینها برای آینده نظام مشکل درست خواهد کرد. بنابراین در قانون جدید پست نخست‌وزیری برداشته شد و رئیس‌جمهور کابینه نخست‌وزیری را بر عهده گرفت و دوم به این نتیجه رسیده بودند که رهبری شورایی اصلا امکان ندارد و می‌بینیم که وقتی این مجلس 25 نفره برای بازنگری قانون اساسی تشکیل شده بود هنوز تمام نشده بود که امام فوت کردند لذا در جلسه‌ای که برای انتخاب رهبری بود هنوز قانون اساسی قبل مطرح است؛ اول بحث شورای رهبری را کردند که به قول آقای هاشمی 45 مقابل 35 رای بود. یعنی 45 نفر با شورایی شدن مخالف بودند و 35 نفر موافق. 

رهبری اول موافق بودند ولی بعد که این قانون اساسی تصویب شد بحث شورایی شدن رهبری از بین رفت. لذا بحث این بود که به دستور خود امام برای حل مشکلات آینده بازنگری در قانون اساسی انجام شود.

*رهبری شورایی امکان ندارد

باتوجه به اینکه درحال حاضر مجدداً بحث شورایی شدن رهبری را مطرح می‌کنند و می‌گویند که در آینده می‌توانیم از این شیوه استفاده کنیم، چطور ارزیابی می‌کنید؟

قطعا در یک حکومت اسلامی همانطور که تجربه نشان داده است رهبری شورایی امکان ندارد.

اینکه می‌گویند می‌شود؟

بی‌خود می‌گویند که می‌شود. ما می‌گوییم نمی‌شود و تجربه این را نشان داده است از سوی دیگر 26 سال گذشته نشان داده که رهبری فردی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با قدرت توانسته نظام را در تمام مشکلاتی که داشته اداره کند.

آقای هاشمی صحبتی داشتند و درباره پذیرش قطعنامه صحبت کرد و گفته بودند سیاست‌های پشت پرده هست که نمی‌توان آن را به مردم گفت و ما قطعنامه را پذیرفتیم. اخیراً هم بحث‌هایی درباره گروه‌هایی که برخی از کشورهای حامی آمریکا در زمان جنگ به ایران پیشنهاد دادند مطرح بود که قرار بود اگر ایران صلح کند و قطعنامه را بپذیرد به ایران پرداخت شود و رهبری نیز در مراسم ارتحال امام به این کمک‌های مالی که امام نپذیرفتند، اشاره کردند.

اینکه من برداشت خودم به عنوان یک عضو مؤثر و حساس در رأس جنگ این است که ما در آن زمان به مشکلی برخورده بودیم که اتفاقا جلسه‌ای در استانداری تهران تشکیل شده بود و از بنده به عنوان وزیر سپاه دعوت کرده بودند، وقتی به آنجا رفتم تصور کردم برای کارکنان استانداری است اما دیدم اکثر وکلای تهران و برخی از وزرا در آن حضور دارند؛ وقتی که پیشت میکروفن رفتم گفتم متاسفم که زیر این آسمان کبود فقط دو نفر به شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» اعتقاد دارند، یکی امام است و دیگری صدام. این صحبت من مورد اعتراض بزرگان هم قرار گرفت ولی همانجا به وزرا خطاب کردم که کدام یک از شما جنگ جنگ تا پیروزی را قبول دارید و برای آنها مثال زدم که آقای وزیر من که از شما فلان امتیاز را خواستم برای جنگ به من دادید؟ چیزی که من خودم با 7 هزار و 500 تومان ساختم شما می‌خواستید 75 هزار تومان  از من پول بگیرید.

*هاشمی توپ جنگ را در زمین دولت انداخت

یعنی خود آقای هاشمی نیز به این نتیجه رسیده بود، ایشان مرا صدا کرده و گفت «حاج محسن شما در راس جنگ افروزها خودت قرار داری. الان مدت‌هاست که آقای رضایی یک طرحی را تهیه می‌کند و به شما می‌دهد و شما هم یک سری چیزها را فراهم می‌کنید و 10 قدم جلو و دوباره 10 قدم عقب می‌روید. لذا به من گفتند لذا به من گفتند شما دنبال کار خودتان بروید. دولت شعار جنگ می‌دهد اما تمام قد در جنگ نمی‌آید. من می‌خواهم توپ را به زمین دولت بیندازم.»

ایشان فرمانده جبهه بودند. بنابراین بلافاصله نخست‌وزیر را رئیس ستاد کردند، آقای نبوی را مسئول لجستیک یعنی جایگزین من، آقای زنجانی را مسئول مالی و آقای خاتمی را مسئول تبلیغات کرد و به این ترتیب ستاد جنگ را دولتی‌ها تشکیل دادند. دولتی‌هایی که تیپی بودند که من هر وقت از جبهه می‌آمدم و در دولت توضیح می‌دادم آقای نبوی به من می‌گفت که جنگ را چه زمانی تمام می‌کنید.

طرز تفکر چنین چیزی بود حالا این فردی که همیشه معتقد بود جنگ باید تمام شود مسئول لجستیک جنگ شده است. این‌ها از فرمانده سپاه سؤال می‌کنند که این جنگ کی تمام می‌شود. می‌گویند وقتی که ما بغداد را بگیریم، می‌گویند بغداد را چه زمانی می‌توانیم بگیریم می‌گویند وقتی صدام ساقط شود. برای این کار چه می‌خواهیم؟ گفتند این چیزها را می‌خواهیم.

همان نامه‌ای که آقای محسن رضایی به آقای هاشمی نوشت.

بله نیازهای خود را آنجا اعلام کردند؛ من اگر در پست خودم بودم می‌گفتم که اینها را به شما خواهم داد. یعنی در آن زمانبندی که اعلام شده بود چرا که آقای رضایی آن امکانات را در یک زمانبندی خواسته بود و همه را در یک زمان درخواست نکرده بود و می‌شد هم آنها را تهیه کنیم. لذا گروهی که می‌خواستند جنگ را تمام کنند این نامه را که بین فرمانده و رئیس ستاد جنگ بود خدمت امام بردند و گفتند که این امکانات را از ما می‌خواهند و ما هم نمی‌توانیم تامین کنیم. بعد هم پیشنهاد می‌کنند که آتش‌بس پذیرفته شود. به نظر من خوب زمانی جنگ تمام شد، ما همه سرزمین خود را آزاد کرده و در اوج قدرت نظامی و بسیج مردمی بودیم. ما که نمی‌خواستیم صدام را ساقط کنیم و عراق را  نگه داریم و باید آن را به مردم عراق می‌دادیم. ما وقتی خرمشهر را گرفتیم عراق در اوج قدرت قرار داشت. من سال 62 موافق ادامه جنگ بودم نه در سال 68.

*فضای تحریم الان و زمان جنگ شبیه است

در صحبت‌های خود اشاره کردید که می‌توانستید امکاناتی را که فرمانده وقت جنگ درخواست کرده بود را تامین کنید؛ یکی از مواردی که مطرح می‌شود اقدامات شما برای تهیه تجهیزات و امکانات در اوج تحریم‌ها و محاصره‌های اقتصادی است. اگر بخواهید این فضا را با فضای فعلی تحریم‌ها مقایسه کنید ارزیابی شما چیست؟

اتفاقا این فضا کاملا شبیه است و راه حل آن نیز یک چیز است. ما دیدیم برای اینکه بتوانیم جنگ را تا آن مرحله‌ای که ادامه داده‌ایم یعنی ما در عملیات کربلای 4 و 5 که در عملیات کربلای 4 شکست خوردیم و در کربلای 5 پیروز شدیم . بیش از 12 میلیون گلوله توپ و خمپاره در داخل کشور خود ساختیم و در جنگ استفاده کردیم. اما اینها را در کارخانه‌های نظامی نساختیم، من بارها گفته‌ام که ما 3 هزار دستگاه کپی تراش از خارج وارد کردیم به قیمت هر دستگاه هزار دلار و آن را به 3 هزار تراشکار در سراسر کشور دادیم و به هر کدام نیز 2 تا 3 هزار پوکه توپ و خمپاره دادیم و گفتیم که با این کپی‌تراش اینها را بتراشید، این کپی‌تراش هم هدیه به شما و مزد این کار خود را بگیرید هم مهمات بزرگ برای جبهه تهیه شد و هم صنعت تراشکاری در ایران 30 سال جلو افتاد و هم ما توانستیم دشمن را شکست دهیم. امروز هم اگر دولت به جای چانه‌زنی و التماس کردن برای برداشتن تحریم‌ها- که تحریم‌ها را باید بردارند- راه برداشته شدن تحریم‌ها چانه‌زنی و ژنو و وین نیست بلکه برداشتن موانع تولید مردم در داخل کشور است.

ما دو نوع اقتصاد داریم، یکی اقتصاد واقعی و یک اقتصاد مالی؛ اقتصاد واقعی یعنی تجارت، صنعت، کشاورزی و مسکن و خدمات. اقتصاد مالی شامل بانک، بیمه، بورس، لیزینگ و شبیه اینهاست. این دومی را در عین حال که باید دست مردم باشد اما دولت باید کاملا آن را کنترل کند. امروز بانک‌ها خون مردم را در شیشه می‌کنند و قانون هم دست قوه قضائیه را بسته است. من زمانی که سال 62 تازه به دولت رفته بودم بحث اقتصاد مردمی و دولتی مطرح بود و زمانی که رای‌گیری شد 9 نفر موافق و 9 نفر مخالف بودند و من نیز رای نداده بودم که نخست‌وزیر پرسید رای شما چیست و من نیز گفتم هفته دیگر. از همان جا خدمت امام رفتم و از امام سؤال کردم این بحث دولتی و ملتی به نظر شما تجارت و صنعت و کشاورزی باید دست چه کسی باشد که امام فرمودند صنعت، مسکن، تجارت و کشاورزی باید دست مردم باشد.

امام یک جمله‌ای گفتند و شما بروید این جمله را تحلیل کنید، زندگی مردم را به دست کارمند ندهید، اما امروز زندگی مردم صد در صد به دست کارمند است. دست قانون و دولت هم نیست. دست مجلس هم نیست، طرف آنجا نشسته و نمی‌خواهد مجوز بدهد. دولت باید قانون را مشخص و اعلام کند،‌ ما در زمان جنگ فکر کردیم برای دفاع چه چیزی لازم داریم و هر چه که لازم داشتیم درست کردیم، کشوری که با روش آبیاری قدیم کارشناسان می‌گفتند می‌تواند به 150 میلیون نفر غذا بدهد و حالا می‌گویند می‌تواند 600 میلیون را می‌تواند غذا بدهد چرا باید گندم وارد کنیم. چرا باید گوشت گاو، علوفه و روغن بیاوریم. الان اگر واقعا دولت می‌خواهد که در مذاکرات موفق شود و خود به خود تحریم‌ها بی‌خاصیت شود باید در داخل اعلام کند که مردم چه مشکلی در راه تولید دارید و به طور مثال بگوید ما یک هیأت 50 نفره را مستقر می‌کنیم تا همه مشکلات مسیر تولید را آنها حل کنند نه اینکه طرف 3سال بدود برای اینکه کارخانه‌ای درست کند و زمانی مجوز بگیرد که مزیت نسبی آن از بین رفته است و اصلا دیگر برای این طرف صرف نمی‌کند. الان همه به دنبال تجارت رفتند چرا که راحت‌ترین کار است. این باید سختگیری شود نه صادرات. در حالی که الان واردات بسیار آسان و صادرات بسیار سخت است. بنابراین تنها راه گذر از تحریم ها اعتماد به مردم، دادن امکانات به مردم و دقت دولت بر روی مؤسسات اقتصاد مالی است و خودش هم نباید بانکداری کند.

مثل اینکه در این راستا خودتان هم برنامه‌ای دارید؟

انشاءالله اگر شروع شود خبردار می‌‌کنمتان.

*مقایسه مذاکرات با کربلای 4 را قبول ندارم

یکی از موضوعاتی که خواستیم نظر شما را بدانیم درباره اظهارات آقای آشنا مشاور رئیس‌جمهور است که اخیرا گفته است نباید اجازه داد عملیات 11 تیر مانند عملیات کربلای 4 لو برود. چقدر شما این مقایسه را قبول دارید؟

هیچ قبول ندارم.

چرا در شرایطی که از رسانه‌های ضدانقلاب به دلایل شکست عملیات کربلای 4 دامن می‌زنند چنین مقایسه‌ای صورت می‌گیرد؟

من مطمئنم حضرت آقا در برابر خطوط قرمزی که برای مذاکرات معین کرده‌اند قاطعانه می‌ایستند و اگر از این خطوط قرمز عبور یا توافق کنند ایشان نخواهد پذیرفت و این را رسما اعلام کردند. در همان چارچوب. تا زمانی که جنگ تمام نشد من نمی‌گفتم که یکی از منابعم که در سطح بالا مهمات تهیه می‌کردم از کشور بیطرفی همچون سوئیس است و آن زمان کانال خود را لو نمی‌دادم چرا که اگر این کار را می‌کردم آمریکا جلوی آن را می‌گرفت.  بخشی از سلاحی که از زمان رژیم سابق دست ما بود، سلاح‌های غربی بود و باید مهمات آن را نیز از غرب می‌آوردیم و هیچ کشور غربی هم آن را به ما نمی‌فروخت. از این رو ما امکانات آنها را از سوئیس تهیه می‌کردیم. اینکه در مذاکرات ژنو و وین مطرح می‌شود از همین مقولات و زیر خط قرمز می‌خواهند بده بستان کنند نباید از حالا آن را فریاد بزنند. چرا که مهم نرسیدن به خط قرمز است و اگر بخواهند عبور کنند بی‌خود می‌کنند و اصلا حق ندارند.

یکی از بحث‌هایی که این روزها دوباره مطرح شده عملیات کربلای 4 به واسطه تفحص پیکر پاک 175 شهید غواص است و رسانه‌های ضد انقلاب سعی دارند در این زمینه خود را دایه مهربانتر از مادر نشان دهند و مسولان وقت را متهم کنند.  نظر شما را درباره این عملیات و بازگشت پیکر شهدای غواص می‌خواستیم که بدانیم.

در کربلای 4 ما کمتر از یک پنجم از نیروهای خود را وارد جنگ کرده بودیم و همه عملیات کربلای 5 حدود 15 روز پس از عملیات کربلای 4 آغاز شد. لذا در این مدت نه برای اعزام نیرو وقت بود و نه برای تجهیز نیرو. لذا امکانات، عِدء و عُده را بیش از 5 برابر آن چه که در کربلای 4 وارد کردیم در منطقه داشتیم، آن مقداری که وارد جنگ شدند و ما دیدیم که دشمن توانست عده‌ای را شهید و عده‌ای را اسیر کند آن را متوقف کردیم. به ما سند نداده بودند که در تمام عملیات‌ها پیروز می‌شوید ما در والفجر مقدماتی هم پیروز نشدیم. در والفجر 1 هم پیروز نشدیم و بعد از والفجر مقدماتی و فجر 1 خیلی علیه ما شلوغ کردند و ما مجبور شدیم با فرماندهان اصلی جنگ خدمت امام شرفیاب شویم و امام نیز با یک جمله مسئله را حل کردند.

*امام بعد از دو شکست به ما گفتند شما عدم‌الفتح داشته‌اید، نگویید شکست

گفتند چه کسی گفته که شما شکست خورده‌اید، شما عدم‌الفتح داشته‌اید و شما هیچ گاه شکست نمی‌خورید. در همان ملاقات نیز گفتند که من دست و بازوی شما را که دست و بازوی خدا بالای آن است را می‌بوسم و بر این بوسه افتخار می‌کنم.  یعنی بعد از دو عملیات شکست خورده امام چنین ادبیاتی داشتند. اینهایی که امروز این حرف‌ها را می‌زنند خیلی‌شان آن زمان در کوچه‌ها بازی می‌کردند و هنوز به دنیا نیامده بودند و یا از همان اول جزو کسانی بودند که الذین فی قلوبهم مرض. حالا وقت گیر آورده بودند تا عقده دل خود را باز کنند. زمانی که جنگ تمام شد ما از 11 ملیت اسیر و از بیش از 30 کشور غنیمت جنگی یعنی همه دنیا پشت این بی‌دین بودند اما با همه این حرف‌ها اجازه ندادیم یک وجب از خاک کشورمان برود و در مقایسه با جنگ‌های دنیا، البته هر شهید به اندازه یک تاریخ می‌ارزد ولی می‌بینیم که ملت الجزایر با 8 میلیون نفر جمعیت برای آزادی خود یک میلیون شهید یا کشته داد. ما همه شهید زمان جنگ‌مان به 140 هزار نفر نمی‌رسید. در حالی که در همین 8 سال 212 هزار نفر در جاده‌ها کشته شده‌اند.

ما کلا از 15 خرداد 42 تا پذیرش قطعنامه حدود 200 هزار شهید داده‌ایم و بنیاد شهید هم همین آمار را ارائه می‌کند.

*بحث اعدام فرماندهان مطرح نبود

آقای رفیقدوست شما در صحبت‌های خود اشاره داشتید که امام بعد از شکست در عملیات والفجر به رزمندگان گفته بود که شما عدم‌الفتح داشتید یعنی امام با وجود شکست از چنین ادبیاتی استفاده می‌کند اما برخی می‌گویند که امام بعد از شکست فاو مسئله اعدام برخی فرماندهان را مطرح کرده است واین از همان تناقضاتی است که خاطره‌سازی‌ها به وجود می‌آورند و شخصیت دوگانه‌ای از امام نشان می‌دهند.

البته من به عنوان یک قدیمی سپاه باید بگویم که اصلا این حرف‌ها را آن زمان نشنیدم.

یعنی بحث اعدام فرماندهان مطرح نبود.

من اصلاً نشنیدم و نمی‌دانم. من اخیرا هم که شنیدم تعجب هم کردم.

این تناقضات در ارائه چهره امام به نسل جوان را چگونه باید حل و فصل کرد و دوباره اینجا به موضوع تحریف امام می‌رسیم.

باید به صحیفه امام و سخنرانی‌های ایشان در صدا و سیما رجوع کنید.

*هزینه‌های جمهوری اسلامی در دفاع از مستضعفان موثر بوده است

با توجه به هزینه‌کردهای جمهوری اسلامی در بحث دفاع از مستضعفان و مظلومان چقدر این هزینه‌کردها در کمک به کاهش آتش جنگ در یمن مؤثر بوده است؟

خیلی مؤثر بوده است ما در این که اعلام کردیم از ملت سوریه حمایت می‌کنیم واقعا این طور است که اگر ما نبودیم سوریه سقوط کرده بود و مرزهای اسرائیل تا عراق و لبنان  آمده بود چرا که اولین کشوری که در نوار مقاومت به عنوان کشور مقاومت می‌کند، سوریه است لذا هر چه آنجا تلاش کردیم تلاش به حقی بود و جبهه مقاومت را پایدار نگه داشتیم و با کمک حزب‌الله و حماس اسرائیل را قطعا برای آینده تاریخ نابود کردیم. اصولا اسرائیل بدون توسعه‌طلبی ماندگار نیست و هویت ندارد. الان می‌خواهد دور خود را دیوار بکشد و مهاجرت معکوس نیز در سرزمین‌های اشغالی یک مسئله اساسی شده که به شدیدترین وجه جلوی آن را می‌گیرند. طوری که هر کسی بخواهد از اسرائیل به سرزمین خود برگردد باید هر چه دارد در اسرائیل بگذارد و برود. جمهوری اسلامی با کمال افتخار با کمک به حزب‌الله و حماس افسانه شکست‌ناپذیری یک قدرت پوشالی را مشخص کرد و چه بخواهیم چند سال آینده اسرائیل از بین می‌رود و به هیچ عنوان ماهیت حکومت ندارد و یک حکومت جعلی است لذا هر چه هزینه کردیم بهره خوب برداشته و از انقلاب اسلامی دفاع کرده‌ایم.

یکی از شبهاتی که ایجاد می‌کند این است که می‌گویند ما باید امتیازاتی را به کشورهای منطقه از جمله سوریه،؛ لبنان و یمن بدهیم تا جنگ را از کشور خودمان دور کنیم و می‌گویند اگر ما با آمریکا سازش داشته باشیم نیازی نیست این هزینه‌ها را بپردازیم.

این یک خیال باطلی است، لازمه‌ اینکه ما با آمریکا سازش کنیم این است که اول اسرائیل را به رسمیت بشناسیم. دوم دست از حمایت همه محرومان برداریم. سوم افکار امام را هم کنار بگذاریم. آیا چنین چیزی امکان دارد؟

می‌گویند مردم از شعار خسته شده و دنبال صلح هستند.

اگر این طور می‌گویند باید بیایند 22 بهمن و روز قدس را نگاه کنند که هر سال پرشورتر می‌شود هر چندکه آنها نمونه مردم بوده و همه مردم نیستند. کسانی که چنین حرف‌های می‌زنند افرادی هستند که دستشان به مطبوعات می‌رسد و حرف هم خوب می‌زنند اما از چیز دیگری ناراحت هستند. همان زمان صحبت بود این ثروتمندانی که با انقلاب مخالفند یک نیم سانت چربی روی برنج‌شان کم شده است. لذا آقایانی که امروز درباره سازش با آمریکا حرف می‌زنند ایرانی می‌خواهند که خیابان‌های آن مانند لس‌آنجلس و نیویورک همه چیز آزاد باشد و خیلی از آنها نیز وقتی فشار وارد شد به همان جا رفتند. کسانیکه دائم صحبت از آمریکا می‌کند واقعا انقلاب را قبول ندارند که اینگونه می‌گویند ما هم آنها را قبول نداریم. ما نسل اول انقلاب خوشحال هستیم که می‌بینیم نسل سوم و چهارم با همه مسائلی که گفته می‌شود پشت انقلاب هستند. بنابراین مردم می‌بیند که در این انقلاب به حساب آمده‌اند.

*ماجرای گم شدن آقازاده مسئولان در زمان جنگ در جبهه

شاید یکی از موضوعاتی که مردم را ناراحت کند بحث تبارسالاری است که به  نوعی بعد از جنگ شاهد شکل‌گیری این موضوع بودیم که کاملا با منظومه فکری امام تناقض دارد.

البته ما می‌بینیم که خیلی هم این مسئله را حس نمی‌کنم اتفاقا در زمان جنگ یک اتفاقی رخ داده بود که بد نیست آن را بگویم، یکی از پسرهای مقام معظم رهبری یکی از پسران آقای هاشمی، یکی از پسران آقای ناطق و یکی از پسران بنده و دیگری پسر آقای بجنوردی  گروهی در لشکر 10 سیدالشهدا بودند و در منطقه مهران یک مرتبه گم شدند و من وقتی که خدمت آقا رسیدیم ایشان فرمودند که دعا کنیم اینها شهید شوند و اسیر نشوند، این یک واقعیتی بود که فرزندان مسئولان مانند سایر مردم در جبهه‌ها حضور داشتند اما اسامی آنها متفاوت از پدرانشان بود مثلا فرزند مقام معظم رهبری با نام حسینی، فرزند آقای هاشمی با نام آقای بهرمانی و پسر من نیز با نام تهرانی و پسر آقای ناطق به اسم نوری  در جبهه‌ها حضور داشت و اسم مشهور روی خود نگذاشته بودند. نهایتا نیز مشخص شد که آنها در جایی بین دشمن و خودی‌ها گیر کردند و زمانی که نیروهای خودی حمله کردند آنها نیز برگشتند.

امروز اگر این آقازاده‌ها یا به قول شما تبارزاده‌ها در جهت انقلاب حرکت کنند شاید برای مردم مقبول باشد و اگر نه الگوی امام و رهبری بهترین الگو است. امروز تلاش‌های می‌شود که در ماهیت مجلس خبرگان تغییر ماهوی ایجاد کند که نخواهد شد. وقتی که همیشه 85 نفر کسانی که کمتر امکان هوای نفس و اشتباه محاسبه درباره آنها می‌توان کرد لذا تبارسالاری در این موارد معنایی ندارد.

در این سطح کلان این مسئله را مطرح نکردند بلکه در سطح خردتر مدنظرم قرار دارد.

آن عده‌ای که امروز در برخی موارد حرکاتی نشان می‌دهند در جهت تبارسازی کمک می‌کند.

چه کسانی کمک می‌کنند؟

یک عده که بی‌خود شعار می‌دهند و فلان آقا که می‌خواهد صحبت کنند اجازه نمی‌دهد. چرا باید اینگونه باشد. باید اجازه داد که صحبت کند و راحت نیز نقد شود که می‌شود.

با توجه به در پیش بودن انتخابات تصمیمی برای کاندیداتوری ندارید؟

خیر سن من از این چیزها گذشته است. من مال قبل از جنگ جهانی دوم هستم.(خنده)

برنامه تشکیلاتی چطور؟

من برنامه تشکیلاتی ندارم و بازنشسته هستم.

به عنوان آخرین سؤال؛ سؤالی درمورد موضوع فتنه داشتم با توجه به اینکه برادر شما با آقای تاج‌زاده نسبت فامیلی دارد می‌خواستم بپرسم در زمان فتنه آیا شما با این آقایان صحبتی داشتید؟

ما از اول اختلاف سلیقه داشتیم البته ایشان خیلی از بنده کوچکتر است. ایشان تحصیلکرده خارج بود و افکارش کاملا لیبرالیستی و چیزی کاملا شبیه به بهزاد نبوی بود. ما اصلا در زمان فتنه یکدیگر را ندیدیم. من فقط با خود موسوی یکی دو بار پیام رد و بدل کردم و به او پیغام دادم اینکه اطرافیانت گفته‌اند تقلب شده دروغ است و خودشان هم می‌دانند و به او پیشنهاد کردم این 13 میلیون رای را به خودش نگیرد و اگر می‌خواهید ببینید چقدر رای واقعی دارید پیام تبریک بدهید و نتیجه انتخابات را بپذیرید مانند کاری که آقای ناطق کردند و به او تاکید کردم از کمیسیون احزاب درخواست تشکیل حزب کند تا کسانی که به او رای دادند اگر می‌خواهند به آن حزب بپیوندند اقدام کنند. به او گفتم که زیر یک میلیون و 500 نفر از این 13 میلیون پاسخ شما را خواهند داد. چرا که از این 13 میلیون تنها 2 میلیون رای به شما و 11 میلیون رای نه به احمدی‌نژاد بود.

من برای او اسم بردم و گفتم اگر با اصلاح‌طلبان ولای همچون عارف، جهانگیری، زنگنه، آخوندی درخواست حزب کنید 150 هزار نفر در حزب شما ثبت‌نام می‌کنند و تازه بزرگترین حزب اپوزیسیون تاریخ ایران می‌شوید. اما او هیچ جوابی نداد.

با توجه به اینکه من با احمدی‌نژاد مخالف بودم و برای این مخالفت منطق هم داشتم مشهور شده بود با توجه به این مخالفت آیا حاضرین از موسوی حمایت کنید که من هم گفتم اگر ایشان با اصلاح‌طلبان ولایی ستاد خود را تشکیل دهد بله اما وقتی دیدم چه کسانی در ستاد او هستند پیغام دادم حاضر نیستم از شما حمایت کنم و هر کسی از من می‌پرسید به چه کسی رای می‌دهی می‌گفتم به کسی رای می‌دهم که نه آن باشد نه این. (خنده) آن وسط بالاخره به یکی رای دادیم.

اگر صحبت و نکته پایانی دارید بفرمایید؟

من این روزها بیشتر بر بازگشت دولت به اقتصاد مردمی برای حل مشکلات تاکید دارم. واقعا اگر دولت این حرف ما را قبول دارد ما را صدا کند تا توضیح دهیم چگونه می‌شود. بالاخره ما تجربه موفق در جنگ داشتیم تا نشان دهیم در بخش کشاورزی آماده هستیم کشور را حداکثر ظرف سه سال خودکفا کنیم. ادعا می‌کنیم.

 
منبع: فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1786
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 30 فروردين 1394

 به مناسبت بیانات مهم رهبر انقلاب درباره مسئله هسته‌ای در روز ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به یازده پرسش درباره مسئله‌ی هسته‌ای با استفاده از بیانات رهبر انقلاب در چندماه اخیر پاسخ می‌دهد.

  پرسش‌ها
۱  چرا رهبر انقلاب با انجام «مذاکرات هسته‌ای» موافقت کرده‌اند؟

۲  رهبر انقلاب موافق «توافق هسته‌ای» هستند یا مخالف آن؟

۳  نظر رهبر انقلاب درباره تیم مذاکره کننده‌ی هسته‌ای ایران چیست؟

۴ علت نگرانی رهبر انقلاب نسبت به مذاکره با آمریکا چیست و چرا به آن خوشبین نیستند؟

۵  آیا ایران با آمریکا بر سر موضوعات غیرهسته‌ای هم مذاکره می‌کند؟

۶  سرانجام تحریم‌ها در توافق هسته‌ای چگونه باید باشد؟

۷ ضرورت حفظ و صنعتی‌کردن فناوری هسته‌ای‌چیست؟

۸  حدود و شیوه نظارتها بر فعالیتهای هسته‌ای ایران باید چگونه باشد؟

۹  موضع رهبر انقلاب درباره مذاکرات لوزان چیست؟

۱۰ آیا جزئیّات مذاکرات هسته‌ای تحت نظر رهبری است؟

۱۱ دولت با منتقدین هسته‌ای چگونه باید رفتار کند؟


۱. چرا رهبر انقلاب با انجام «مذاکرات هسته‌ای» موافقت کرده‌اند؟
موافقت با این مذاکرات برای شکستن فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران بود و این مذاکرات باید ادامه یابد اما همه بدانند که با وجود ادامه مذاکرات، فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه تحقیق و توسعه هسته ای به هیچ وجه متوقف نخواهد شد و هیچیک از دستاوردهای هسته ای نیز تعطیل بردار نیست، ضمن آنکه روابط آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران نیز باید روابط متعارف و غیرفوق العاده باشد...هدف آنها این است که با این بهانه، فضای بین المللی را بر ضد ایران حفظ کنند و بر همین اساس بود که با طراحی جدید دولت برای مذاکره درخصوص موضوع هسته ای موافقت شد تا این جوّ جهانی شکسته و ابتکار عمل از طرف مقابل گرفته شود و حقیقت نیز برای افکار عمومی دنیا مشخص شود. ۱۳۹۳/۰۱/۲۰
مذاکره در موضوعات خاص اشکالی ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذن‌الله ضرری نمیکنیم. یک تجربه‌ای در اختیار ملّت ایران است که...این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد. ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
میگویند ما تحریم کردیم، ایران مجبور شد بیاید پای میز مذاکره، نه، [این‌طور نیست]. ما قبلاً هم اعلان کردیم، قبل از این حرفها هم ما گفتیم [که] نظام جمهوری اسلامی درباره‌ی موضوعات خاصّی که مصلحت بداند، با این شیطان برای رفع شرّ او و برای حلّ مشکل، مذاکره میکند؛ معنای این آن نیست که این ملّت مستأصل شده است، ابداً. ۱۳۹۲/۱۰/۱۹

۲. رهبر انقلاب موافق «توافق هسته‌ای» هستند یا مخالف آن؟
با وجود اینکه من خوش‌بین نبودم به مذاکره‌ی با آمریکا، با این مذاکرات موردی، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از مذاکره‌کنندگان هم با همه‌ی وجود حمایت کردم، الان هم حمایت میکنم. از رسیدن به یک توافقی که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت میکنم و استقبال میکنم؛ این را همه بدانند. اگر کسی بگوید که ما مثلاً با توافق یا با رسیدن به یک نقطه مخالفیم، نه، خلاف حق و خلاف واقع گفته است. اگر یک توافقی انجام بگیرد که این توافق توافقی باشد که منافع ملّت را، منافع کشور را تأمین بکند، بنده کاملاً با آن موافقت خواهم کرد.
البتّه این را هم ما گفتیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است ــ که این حرف را آمریکایی‌ها هم میزنند ــ این فرمول، فرمول درستی است؛ توافق نکردن از توافق کردنی که در آن، منافع ملّت پامال بشود، عزّت ملّت از بین برود، ملّت ایران با این عظمت، تحقیر بشود [بهتر است]، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

۳. نظر رهبر انقلاب درباره تیم مذاکره کننده‌ی هسته‌ای ایران چیست؟
همان‌طور که عرض کردم بنده به مجریان امر اعتماد دارم؛ این را شما بدانید؛ این آقایانی که مشغول کار هستند، اینها افرادی هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آنها هیچ تردیدی [ندارم]؛ در آنچه تا حالا بودند، ان‌شاءالله بعد از این هم تردیدی به‌وجود نخواهد آمد؛ هیچ تردیدی نسبت به آنها ندارم. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
هیچ‌کس نباید این مجموعه‌ی مذاکره‌کنندگان ما را با مجموعه‌ی شامل آمریکا - همان شش دولت، به‌اصطلاح پنج بعلاوه‌ی یک - سازش‌کار بداند؛ این غلط است؛ اینها مأموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچّه‌های خودمان هستند، بچّه‌های انقلابند؛ یک مأموریّتی را دارند انجام میدهند. کار سختی هم هست [که] بر عهده‌ی اینها است؛ دارند با تلاش فراوان آن کاری را که بر عهده‌ی آنها است انجام میدهند. بنابراین نباید مأموری را که مشغول یک کاری است و مسئول یک فرایندی است مورد تضعیف یا توهین یا بعضی از تعبیراتی که گاهی شنیده میشود - که اینها سازش‌کارند، و مانند اینها - قرار داد؛ نه، این حرفها نیست. ۱۳۹۲/۰۸/۱۲

۴. علت نگرانی رهبر انقلاب نسبت به مذاکره با آمریکا چیست و چرا به آن خوشبین نیستند؟
[درباره مذاکره با آمریکا] جدّاً دغدغه دارم؛ این دغدغه ناشی از آن است که طرف مقابل بشدّت اهل فریب و دروغ و نقض‌عهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است؛ طرف مقابل این‌جوری است. یک نمونه‌اش در همین قضیّه اتّفاق افتاد؛ بعد از آنکه که مذاکره‌کنندگان ما مذاکره‌شان تمام شد، بعد از چند ساعت بیانیّه‌ی کاخ سفید منتشر شد در تبیین مذاکرات. این بیانیّه‌ای که آنها منتشر کردند ــ که اسمش را میگذارند «فکت‌شیت» ــ در اغلب موارد خلاف واقع است؛ یعنی روایتی که اینها دارند از مذاکرات و از تفاهمهایی که انجام گرفته است میکنند، یک روایت مخدوش و غلط و خلاف واقع است.
...من البتّه هیچ‌وقت نسبت به مذاکره‌ی با آمریکا خوش‌بین نبودم. نه از باب یک توهّم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. حالا اگر یک روزی ــ ما که در آن روز قاعدتاً نخواهیم بود ــ شماها ان‌شاءالله در جریان حوادث و جزئیّات و یادداشت‌ها و نوشته‌های این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربه‌ی ما از کجا حاصل شده؛ تجربه کردیم۱۳۹۴/۰۱/۲۰
... من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربه‌های گذشته‌ی ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱

۵. آیا ایران با آمریکا بر سر موضوعات غیرهسته‌ای هم مذاکره می‌کند؟
این مذاکراتی که دارد انجام میگیرد ــ که بخشی از آن هم مذاکره‌ی با طرفهای آمریکایی است ــ فقط در موضوع هسته‌ای است؛ فقط. ما در هیچ موضوع دیگری فعلاً با آمریکا مذاکره نداریم؛ هیچ؛ این را همه بدانند؛ نه در مسائل منطقه، نه در مسائل گوناگون داخلی، نه در مسائل بین‌المللی؛ امروز فقط موضوع مورد بحث و مورد مذاکره، مسائل هسته‌ای است.
حالا، این تجربه‌ای خواهد شد؛ اگر طرف مقابل از کج‌تابی‌های معمولی خودش دست برداشت، این یک تجربه‌ای برای ما میشود که خیلی خب، پس میشود در یک موضوع دیگر هم با اینها مذاکره کرد؛ امّا اگر دیدیم نه، این کج‌تابی‌هایی که همیشه از اینها دیده‌ایم باز هم وجود دارد و کج‌راهه دارند میروند، خب طبعاً تجربه‌ی گذشته‌ی ما تقویت خواهد شد. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

۶. سرانجام تحریم‌ها در توافق هسته‌ای چگونه باید باشد؟
در این جزئیّات مذاکرات ــ که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است ــ اتّفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها به طور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریمها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدّر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق به‌طور کامل لغو بشود؛ این باید اتّفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریمها باز متوقّف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلاً مذاکره کردیم؟ اصلاً مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلاً قابل قبول نیست. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

۷. ضرورت حفظ و صنعتی‌کردن فناوری هسته‌ای چیست؟
من یک خواسته‌هایی از مسئولین داشته‌ام که این را به آنها عرض کردم، گفتم و روی آنها اصرار دارم. یکی این مسئله است که بدانند دستاورد کنونی هسته‌ای ما چیز باارزشی است؛ این را بدانند؛ به چشم کم‌ارزش و چیز سبک به آن نگاه نکنند؛ چیز با ارزشی است. صنعت هسته‌ای برای یک کشور، یک ضرورت است.
اینکه بعضی ازروشنفکرنماها قلم بردارند و قلم بزنند که «آقا ما صنعت هسته‌ای را میخواهیم چه‌کار کنیم» این فریب است؛ این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیسها آمده بودند میخواستند نفت را ببرند، اینجا دولتمرد قاجاری میگفت ما این مادّه‌ی بدبوی عَفِن را میخواهیم چه‌کار کنیم، بگذارید بردارند ببرند! این شبیه آن است. صنعت هسته‌ای برای یک کشور یک ضرورت است؛ هم برای انرژی، هم برای داروهای هسته‌ای که بسیار مهم است، هم برای تبدیل آب دریا به آب شیرین، و هم برای بسیاری از نیازهای دیگر در زمینه‌ی کشاورزی و غیر کشاورزی. صنعت هسته‌ای در دنیا، یک صنعت پیشرفته است، یک صنعت مهم است؛ این را هم بچّه‌های ما خودشان به دست آوردند؛ این انفجار ظرفیّتهای درونی و استعدادهای درونی بچّه‌های ما بود...
دستاورد هسته‌ای، بسیار مهم است و دنبال کردن این صنعت و صنعتی کردن کشور، بسیار چیز لازمی است؛ بایستی این مورد توجّه باشد. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

۸. حدود و شیوه نظارتها بر فعالیتهای هسته‌ای ایران باید چگونه باشد؟
به‌هیچ‌وجه اجازه داده نشود که به بهانه‌ی نظارت، اینها به حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسئولین نظامی کشور به‌هیچ‌وجه مأذون نیستند که به بهانه‌ی نظارت و به بهانه‌ی بازرسی و مانند این حرفها، بیگانگان را به حریم و حصار امنیّتی و دفاعی کشور راه بدهند، یا توسعه‌ی دفاعی کشور را متوقّف کنند؛ توسعه‌ی دفاعی کشور، توانایی دفاعی کشور، مشت محکم ملّت در عرصه‌ی نظامی، این بایستی همچنان محکم بماند و محکم‌تر بشود؛ یا حمایت ما از برادران مقاوممان در نقاط مختلف؛ اینها مطلقاً نبایستی در مذاکرات مورد خدشه قرار بگیرد.
تذکّر بعدی این است که هیچ شیوه‌ی نظارتی غیر متعارف که جمهوری اسلامی را به یک کشور اختصاصی از لحاظ نظارت تبدیل میکند، به‌هیچ‌وجه مورد قبول نیست. همین نظارتهای متعارفی که در همه‌ی دنیا معمول است، اینجا هم همان نظارتها [باشد]، و نه بیشتر. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

۹. موضع رهبر انقلاب درباره مذاکرات لوزان چیست؟
بعضی‌ها سؤال کردند و میکنند که چرا فلانی درباره‌ی مسئله‌ی هسته‌ای موضع نگرفته‌است؟ جواب این است که جایی برای موضع‌گیری وجود نداشته‌است. مسئولین ما، مسئولین هسته‌ای، مباشرین کار به ما دارند میگویند هنوز کاری انجام نگرفته، هیچ چیز الزام‌آوری بین دو طرف نگذشته است؛ چه موضع‌گیری‌ای؟ اگر از من بپرسند شما موافقید یا مخالف، میگویم نه موافقم، نه مخالف؛ چون هنوز اتّفاقی نیفتاده است؛ هنوز کاری نشده. همه‌ی مشکل بر سر آن جزئیّاتی است که بنا است بنشینند و یکایکِ آنها را بحث کنند؛ این را خود مسئولین هم گفته‌اند؛ هم به ما گفته‌اند، هم در مصاحبه‌هایشان به مردم این را گفته‌اند؛ همه‌ی مشکل بعد از این است. ممکن است طرف مقابل که یک طرفِ لجوج، بدعهد، بدمعامله، اهل دبّه در آوردن، اهل چک‌وچانه کردن، اهل از پشت خنجر زدن و اهل این‌جور کارها و سیاه‌کاری‌ها است، سرِ جزئیّات بخواهد کشور ما را، ملّت ما را، مذاکره‌کنندگان مارا در یک دایره‌ای محصور کند؛ ما هنوز هیچ چیز در اختیار نداریم، هیچ الزامی به‌وجود نیامده است. اینکه حالا تبریک میگویند، به بنده تبریک میگویند، به دیگران تبریک میگویند، بی‌معنی است، چه تبریکی؟ آنچه تا کنون انجام گرفته است نه اصل توافق و مذاکره‌ی منتهی به توافق را تضمین میکند، نه محتوای توافق را تضمین میکند؛ هیچ کدام را؛ حتّی تضمین نمیکند که این مذاکرات تا به آخر برسد و به یک توافق منتهی بشود؛ اینکه تا الان انجام گرفته، این‌جوری است؛ همه چیز مربوط به بعد از این است. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

۱۰. آیا جزئیّات مذاکرات هسته‌ای تحت نظر رهبری است؟
بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوب‌های مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفته‌ام؛ عمدتاً به رئیس جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، میتوانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

۱۱. دولت با منتقدین هسته‌ای چگونه باید رفتار کند؟
من به خود مسئولین هم این را گفته‌ام همین چند روز؛ مسئولین باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیّات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است... الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عدّه‌ای مخالفند، یک عدّه‌ای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقه‌مند به منافع ملّی‌اند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرفهای آنها یک نکته‌ای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکته‌ای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این میشود همدلی؛ این میشود یکسان‌سازی دلها و احساسها، و به تبع آن عملها. به نظر من بنشینند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمی‌آید؛ چه اشکالی دارد؟ کمااینکه آنها در یک برهه‌ی دیگری هفت ماه زمان را عقب انداختند. خیلی خب، دوستان ما هم اگر چنانچه در این همدلی‌ها و هم‌زبانی‌ها و تبادل‌نظرها یک وقتی گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتی گرفته بشود، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیفتد؛ طوری نخواهد شد. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2140
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 30 فروردين 1394
فرمانده معظم کل قوا در دیدار جمعی از فرماندهان ارتش:

ایران در مقابل هر گونه تعرض مقتدرانه از خود دفاع خواهد کرد/ لاف تهدید نظامی زدن توسط دشمن و توقع توقف پیشرفتهای دفاعی ایران ابلهانه است

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر پیشرفتهای نظامی و دفاعی نیروهای مسلح، خاطر نشان کردند: این پیشرفت ها و توانمندی ها در شرایط فشارها و تحریم های کم سابقه و کمبود منابع به دست آمده که کار بسیار فوق العاده ای است و باید همچنان پرشتاب ادامه یابد.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در دیدار جمعی از فرماندهان، کارکنان و خانواده های شهدای ارتش، نیروهای مسلح را به حفظ و تقویت بصیرت و جهت گیریهای دینی و انقلابی، و افزایش توان دفاعی و تسلیحاتی و آمادگی روحی توصیه موکد کردند و گفتند: جمهوری اسلامی ایران هیچگاه تهدیدی برای منطقه و کشورهای همسایه نبوده و نخواهد بود اما در برابر هر گونه تعرضی کاملا مقتدرانه عمل خواهد کرد.

در این دیدار که همزمان با ایام گرامیداشت روز ارتش برگزار شد، فرمانده کل قوا با تبریک این روز، نامگذاری 29 فروردین را بعنوان روز ارتش جمهوری اسلامی ایران یکی از ابتکارات بزرگ امام راحل(ره) در اوائل پیروزی انقلاب در مقابل تلاش برخی جریانها برای از بین بردن ارتش، خواندند و افزودند: با هوشمندی امام بزرگوار(ره) ارتش، باقدرت و قوت باقی ماند و بعنوان یک مجموعه انقلابی، در عرصه های مختلف از جمله هشت سال دفاع مقدس، نقش ایفا کرد و برای کشور افتخار و حماسه آفرید.

رهبر انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه 29 فروردین به معنای ایستادن ارتش به پای انقلاب و در مسیر خدمت به هدفهای مردم است، خاطر نشان کردند: یکی از خصوصیات ارتش جمهوری اسلامی، پایبندی به تعهدات و موازین دینی است.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به پایبند نبودن بسیاری از ارتش های جهان به قوانین بین المللی و موازین انسانی هنگام پیروزی یا شکست، افزودند: نمونه بارز این موضوع، رفتار قدرتهای جهانی و بویژه آمریکا است که هیچ اعتنایی به قوانین بین المللی و موازین انسانی نمی کنند و دست به هر جنایتی می زنند.

ایشان حوادث یمن، جنگ غزه و جنگ لبنان را نمونه هایی از پایبند نبودن به قوانین بین المللی برشمردند و تأکید کردند: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران همواره پایبند به تعهدات و قوانین اسلامی هستند و هیچ گاه نه هنگام پیروزی طغیان می کنند و نه هنگام خطر، از ابزارها و روش های ممنوع استفاده می کنند.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اینکه جمهوری اسلامی ایران تأکید کرده بدنبال سلاح هسته ای نمی رود، در همین چارچوب و بر اساس تقیدات دینی است.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی تبلیغات و اتهامات مبنی بر دخالت ایران در مسائل کشورهای منطقه، خاطر نشان کردند: این اتهام زنی ها خلاف واقع است، زیرا ایران در مسائل کشورها دخالت نکرده و نخواهد کرد.

ایشان گفتند: ما از کسانی که به غیر نظامیان و زنان و کودکان حمله میکنند متنفر و بیزاریم و معتقدیم آنها از اسلام و وجدان انسانی بی خبرند، اما در مسائل کشورها دخالت نمی کنیم.

رهبر انقلاب اسلامی خصوصیت بارز پایبندی نیروهای مسلح ایران به مبانی اسلام و قوانین الهی را علت اصلی محبوبیت آنان در میان مردم دانستند و گفتند: خصوصیت دیگر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، ارتقاء روزافزون آمادگی های دفاعی و تجهیزاتی و تسلیحاتی است که به پشتوانه آیه شریفه «و اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّه» انجام می شود.


حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه پیشرفتهای نظامی و دفاعی نیروهای مسلح، در میان پیشرفتهای برجسته علمی و فناوری کشور، نمونه و جزء برترینها است، خاطر نشان کردند: این پیشرفت ها و توانمندی ها در شرایط فشارها و تحریم های کم سابقه و کمبود منابع به دست آمده که کار بسیار فوق العاده ای است و باید همچنان پرشتاب ادامه یابد.

 ایشان با اشاره به ناخرسندی بدخواهان ملت ایران از پیشرفتهای دفاعی نیروهای مسلح و تلاش برای جلوگیری از این روند، افزودند: بر همین اساس است که آنها بیشترین فشار تبلیغاتی خود را بر این موضوع بویژه پیشرفتها در عرصه های موشکی و پهپادها متمرکز کرده اند اما منطق صحیح عقلایی به پشتوانه آیه شریفه قرآن به ما میگوید که باید این مسیر را با قدرت ادامه دهیم.

رهبر انقلاب اسلامی به تهدیدهای وقیحانه آمریکایی ها اشاره کردند و گفتند: بعد از مدتی سکوتِ طرف مقابل، یکی از مقامات آنها اخیراً بار دیگر از گزینه های روی میز سخن گفته است. آنها از یک طرف اینگونه «لاف» می زنند و از طرف دیگر می گویند جمهوری اسلامی ایران باید پیشرفتهای دفاعی خود را متوقف کند که سخنی ابلهانه است.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران هیچگاه این سخنان ابلهانه را نخواهد پذیرفت و ملت ایران ثابت کرده است که اگر مورد تعرض قرار گیرد، کاملاً مقتدرانه از خود دفاع خواهد کرد و یکپارچه و همچون مشتی مستحکم در مقابل مهاجمِ غیر منطقی خواهد ایستاد.

فرمانده کل قوا خطاب به نیروهای مسلح گفتند: همه دستگاهها اعم از وزارت دفاع تا ارتش و سپاه باید آمادگی های نظامی و دفاعی و سازماندهی های رزمی و آمادگی های روحی خود را روز به روز افزایش دهند و این به منزله یک دستور العمل رسمی است.


رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه روحیه نیروهای مسلح کشور از جمله ارتش بسیار بالا است، خاطر نشان کردند: جمهوری اسلامی ایران با وجود ارتقای توان دفاعی و نظامی خود اما هیچگاه تهدیدی برای کشورهای منطقه و همسایه نخواهد بود.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به افسانه سازی جعلی آمریکاییها و اروپاییها و برخی کشورهای دنباله رو آنها در خصوص تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای، و تهدید جلوه دادن جمهوری اسلامی، افزودند: امروز بزرگترین تهدید برای جهان و منطقه، آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند که بدون هیچ مهاری و بدون پایبندی به مبانی و موازین وجدانی و دینی در هر نقطه ای که لازم بدانند دخالت میکنند و کشتار به راه می اندازند.


ایشان حوادث تأسف آور یمن و حمایت آمریکا و غرب از متجاوز را نمونه ای از رفتار ناامن کننده دنیا برشمردند و خاطر نشان کردند: جمهوری اسلامی ایران، بر خلاف قدرتهای بی مهار، امنیت را بزرگترین نعمت الهی می داند و برای حفظ امنیت خود و دیگران، می ایستد و دفاع می کند.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان تأکید کردند: حفظ امنیت کشور، مرزها و زندگی عمومی مردم از مهمترین وظایف مسئولان نظامی و انتظامی است.
 
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امیر سرلشکر صالحی فرمانده کل ارتش در سخنانی با گرامی‌داشت 29 فروردین روز «ارتش جمهوری اسلامی ایران» گفت: ارتش انقلابی و حزب‌اللهی جمهوری اسلامی ایران در آمادگی کامل برای حراست از مرزهای مقدس ایران و حفظ منافع راهبردی کشور است.

سرلشکر صالحی تأکید کرد: ارتشیان بدون چشم‌داشتی به توافقات یا عدم توافقات در معادلات بین‌المللی، گزینه‌ای جز عزت نمی‌شناسند و آماده‌اند در هر شرایطی بار دیگر به خلق حماسه‌های جاودان بپردازند.
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2217
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 19 فروردين 1394
یدیعوت آحارونوت در گزارشی صراحتاً اعلام می‌کند که جنگ عربستان سعودی در یمن در راستای منافع اسرائیل است و منافع مشترکی بین اسرائیل و عربستان سعودی و برخی دولت‌های خلیج‌فارس وجود دارد و این فرصت برای بهره‌ برداری استراتژی حیاتی امنیت رژیم اسرائیل به ‌وجود آمده است.
روزنامه صهیونیستی: جنگ عربستان با یمن همان جنگ صهیونیست‌هاست با شیعیان/ سعودی‌ها با چه توهمی به یمن حمله کردند/گروه بین‌الملل مشرق - مرکز مطالعات عربی المستقبلیة در مقاله ای در پایگاه اینترنتی خود به بررسی توهمات حاکمان آل سعود در ماجراجویی های خود در یمن پرداخته و نوشت: در محافل واشنگتن مشخص شده است که تجاوز عربستان سعودی به یمن از ماهها پیش با همکاری سعودی ها با آمریکا طراحی شده، اما اقدام به این حمله بر اساس گام های فوق العاده در هفته‌های اخیر با مشورت آمریکایی‌ها و برخی دولت های منطقه‌ای آغاز شده است که ریاض مشارکت آن‌ها در ائتلاف به رهبری خود را اعلام کرده است. به ویژه ورود نیروهای زمینی پاکستانی به یمن بعد از تحولات میدانی که نگرانی‌ها در مورد از بین رفتن نیروهای محلی وابسته به عربستان سعودی برای تقویت جایگاه رئیس‌جمهور سابق یمن را افزایش داد، در دست اقدام بود.

از دید عربستان سعودی و متحدانش، یمن در مسیری قرار گرفت که بتواند رکن محوری در درگیری بر ضد اسرائیل باشد، این اتفاق پس از آن رخ داد که نظام اخوان المسلمین در خارطوم شکست خورد و ایجاد تسهیلات لجستیک برای ادامه امکان پایداری در فلسطین اشغالی از طریق دریای سرخ متوقف گشت.


تحلیلگران ارشد اسرائیلی به مقامات سیاسی این رژیم هشدار دادند که باید نگران حوادث یمن باشند، چرا که عربستان سعودی در یمن شکست‌ خورده و ایران پیروز شده است. روزنامه اسرائیل الیوم واضح‌ترین تحلیل را در این زمینه ارائه داده و می‌نویسد که یگان‌های کماندویی پاکستان برای حمایت از سعودی‌ها موضع ‌گیری کرده‌اند، چه کسی می‌تواند تصور کند که تنگه استراتژیک باب المندب تحت تسلط ایرانی‌ها قرار خواهد گرفت؟ روزنامه تایمز آف اسرائیل در این زمینه واشنگتن را مسئول حوادث نگران کننده در یمن دانسته و هشدار می‌دهد که نتایج عملیات نظامی عربستان سعودی احتمالاً سرنوشت ساز نخواهد بود. به نوشته این روزنامه سرخوردگی عربستان و اردن و مصر از ایران نیست، بلکه در درجه اول مسئولیت آن برعهده واشنگتن است.

آلکس فیشمن تحلیلگر نظامی روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت در گزارشی صراحتاً اعلام می‌کند که جنگ عربستان سعودی در یمن در راستای منافع اسرائیل است و منافع مشترکی بین اسرائیل و عربستان سعودی و برخی دولت‌های خلیج‌فارس وجود دارد و این فرصت برای بهره‌ برداری استراتژی حیاتی امنیت رژیم اسرائیل به ‌وجود آمده است. وی تأکید می‌کند که سعودی‌ها در طول هفته‌های گذشته برای درگیری با حوثی‌ها آماده بودند و نیروهای دریایی و زمینی خود را با هماهنگی آمریکایی‌ها در طول مرزهای این کشور با یمن مستقر کردند.


روزنامه صهیونیستی: جنگ عربستان با یمن همان جنگ صهیونیست‌هاست با شیعیان/ سعودی‌ها با چه توهمی به یمن حمله کردند/

پناه بردن سعودی‌ها به مداخله نظامی مستقیم در یمن خروج این کشور از روش سنتی در مداخله با قدرت نرم یا مداخله پشت پرده در تحولات منطقه با استفاده از مازاد بودجه خود از ثروت‌های نفتی به شمار می‌رود. خاندان حاکم عربستان سعودی به صورت سنتی در تأمین آن چه که تهدیدی برای امنیت خود می‌دانست، به آمریکا و دولت‌های منطقه‌ای متکی بود و ارتزاق امنیتی را به عنوان وسیله مهمی برای رسیدن به امنیت مورد توجه قرار می‌داد تا جایی که نیروهای پاکستانی و شهروندان دیگر کشورها را به صورت دائمی در اراضی خود مستقر کرده بود. این عناصر علاوه بر نیروهای آمریکایی و غربی بود که همواره در این کشور حضور داشتند.

حال این سوال مطرح است که چه اتفاق تازه‌ای افتاده که عربستان سعودی تصمیم به اتخاذ نقش منطقه‌ای جدی‌تری یا بهتر بگوییم ماجراجویی اینچنینی گرفته است تا بتواند آنچه را که عقب ‌نشینی نقش آمریکا و دست‌ برداشتن از حضور مستقیم نیروهای آن در منطقه در جنگ‌های افغانستان و عراق نامیده، جبران نماید. عواملی که باعث شده واشنگتن به درخواست‌ها و مطالبات متحدانش به ویژه عربستان سعودی برای مداخله نظامی جهت براندازی دولت سوریه پاسخ مثبت ندهد.  

روزنامه صهیونیستی: جنگ عربستان با یمن همان جنگ صهیونیست‌هاست با شیعیان/ سعودی‌ها با چه توهمی به یمن حمله کردند/ناچار شدن عربستان سعودی برای این اقدام بی‌سابقه به معنی موارد زیر است:
-    عربستان سعودی حمله خود را یک اقدام پیش دستانه برای جلوگیری از توقف تسلط و نفوذ گذشته خود در اوضاع یمن می‌داند و می‌خواهد امکان تبدیل شدن این کشور به یک دولت مستقل با مواضع و تصمیم ‌گیری‌های جدا از تمایلات عربستان را از بین ببرد، به ویژه این که نیروهایی که نقش و موقعیت آن‌ها در داخل یمن تقویت شده، مانند حوثی ها از گروه‌هایی هستند که عمدتاً مواضع و رویکردهای متناقض با سیاست‌های عربستان سعودی و غرب دارند.

-    مقامات سعودی معتقدند که نمی‌توانند در صورت بروز چالش‌های داخلی یا خارجی تهدید کننده پادشاهی آنها تنها بر مداخله آمریکا یا غرب برای حمایت از بقای خود در قدرت حساب کنند، به همین علت برای کاستن از این احتمالات ناگزیر به ممانعت از ایجاد هر حاکمیت خارج از اراده و هم‌گرایی خود بویژه در کشور مجاور یعنی یمن هستند.

-    با وجود موفقیت عربستان سعودی در سال‌های اخیر به ویژه در استفاده از ثروت و منابع تبلیغاتی و ابزارهای خود در ایجاد فتنه‌های مذهبی سنی - شیعه و تحریک برای تبدیل کردن درگیری تاریخی عربی - اسرائیلی به درگیری منفعلانه ایرانی –عربی، اما این کشور در سیاست‌های کلی خود در منطقه برای ایجاد تنش‌ها و التهابات مذهبی به ویژه در دو عرصه سوریه و عراق شکست خورده است، علاوه بر اینکه تغذیه این رویکردهای فرقه‌گرایانه بعد از تبدیل شدن داعش به تهدیدی پیرامون این کشور، به سمت خود عربستان سعودی در حال بازگشت است.

-    تلاش مأیوسانه عربستان سعودی برای ایجاد ائختلاف علنی با رویکردهای مذهبی متعدد به بهانه خطر روز افزون ایران که بر اساس محاسبات ریاض تا یمن نیز کشیده شده است، به این معنی است که این کشور در تلاشی تقریباً ناامیدانه به دنبال جمع کردن آخرین فشنگ های خود برای نجات موقعیت و هیبت و سیاست‌های شکست خورده خود در منطقه است و در این راستا وارد ماجراجویی خطرناکی شده است که ممکن است درگیری‌ها را برای اولین بار به اراضی این کشور بکشاند، علاوه بر اینکه ورود به جنگ فرسایشی هزینه ‌بر با یمن نیز بعید نیست.

-    رهبران سعودی نمی‌توانند آثار روانی و مادی تقویت جایگاه منطقه‌ای ایران و متحدانش در اردوگاه محور مقاومت را پس از پیروزی مذاکرات در زمینه برنامه هسته‌ای ایران کاهش داده یا از بین ببرند، شکی نیست که این تحول سیگنال‌هایی را برای ریاض خواهد فرستاد که نشانگر تقویت موقعیت نیروهای مخالف با تجاوز عربستان سعودی به یمن است.

-    به نظر می‌رسد عربستان سعودی از جنگ در یمن به دنبال رسیدن به نقش فرماندهی منطقه است، این در حالی است که این کشور در سال‌های گذشته سعی کرده با رشوه‌های مالی و ضمن استفاده از پتانسیل اماکن مقدس دینی این نقش را مصادره کند، این تلاش‌ها به ویژه در سایه پیچیدگی‌های موجود بر سر راه دولت‌های منطقه رقیب مانند مصر و ترکیه به ‌سهولت محقق نخواهد شد. این کشور بزودی متوجه خواهد شد که فقدان نیروهای میدانی فعال وابسته به ریاض در داخل یمن و همچنین عدم آمادگی دولت‌های ائتلاف برای ورود به درگیری‌های زمینی در یمن و همچنین ناتوانی این کشور در استفاده از نیروهای زمینی خود به صورت تأثیر گذار و مداوم باعث می‌شود ریاض در بحرانی واقعی وارد شود که در نهایت این کشور را وادار به عقب‌نشینی خواهد کرد.

از نکات جالب در این رابطه موضع تشکیلات خودگردان فلسطین در رام الله است که به ‌صورتی شتاب‌زده حمایت خود از تجاوز عربستان سعودی به بهانه تضمین وحدت اراضی یمن و حمایت از مشروعیت در این کشور را اعلام کرد. نبیل ابو ردینه سخنگوی ریاست تشکیلات خودگردان در این رابطه گفت: طوفان قاطع خاورمیانه را وارد مرحله جدید و سرنوشت سازی می‌کند که عنوان اصلی آن صف بندی ملی عربی است که زندگی را به ملت های منطقه باز می گرداند. در طرف مقابل گروه تروریستی ‌القاعده در یمن نیز مداخله خارجی در این کشور را رد کرده و داعش نیز از ترس کشته شدن عناصر مبارز خود به دست حامیان و تامین ‌کنندگان مالی خود، این حمله را مردود دانسته است.

روزنامه صهیونیستی: جنگ عربستان با یمن همان جنگ صهیونیست‌هاست با شیعیان/ سعودی‌ها با چه توهمی به یمن حمله کردند/

نقش پشت پرده آمریکا در تجاوز به یمن
دولت آمریکا برای اینکه پس از خارج کردن کادر دیپلماتیک خود از یمن و بیرون بردن نیروهای ویژه از پایگاه‌های این کشور از سوی رقبای داخلی و متحدان منطقه‌ای به فرار از یمن متهم نشود، گمشده خود را در حمایت از مداخله نظامی عربستان سعودی در این کشور یافت. این در حالی بود که مقامات عربستان از چند ماه پیش به آمریکایی‌ها اصرار می‌کردند که اقدام نظامی مشترک در یمن را برای تثبیت حاکمیت وابسته به ریاض در صنعا آغازکنند. اما بعد از اینکه عربستان سعودی طرح تشکیل ائتلافی از تعدادی از  کشورهای عربی به علاوه پاکستان را در دستور کار قرار داد، آمریکا خود را از زیر بار مسئولیت مداخله مستقیم در این حمله کنار کشید. دولت اوباما در این راستا با ارائه کمک‌های لجستیک و اطلاعاتی و ایجاد ستاد برنامه‌ریزی مشترک با حضور 12 عضو آمریکایی در ریاض موافقت کرد.

محاسبات واشنگتن مبتنی بر این است که متحد نگران و ناراحت خود از سستی واشنگتن در تکیه بر سیاست‌های منطقه‌ایش را راضی نگه دارد، این در حالی است که نگرانی سعودی‌ها از ادامه مذاکرات واشنگتن و تهران در زمینه برنامه هسته‌ای همچنان ادامه دارد، علاوه بر اینکه بروز جنگ محدود نیابتی فروش تسلیحات آمریکا به عربستان سعودی و دولت‌های ائتلاف جدید را بیشتر می‌کند.

با این وجود موضع دولت آمریکا از انتقادات داخلی در این کشور در امان نماند، انتقاداتی که ابراز داشتند واشنگتن اولویت یا فرماندهی در پیگیری بحران یمن را در اختیار ندارد. در این راستا جان آلترمن یکی از مسئولان ارشد مرکز مطالعات بین‌المللی و استراتژیک که از عناصر نزدیک به کاخ سفید به شمار می‌رود، ابراز داشت که تصمیم دولت آمریکا برای حمایت لجستیک و اطلاعاتی از عربستان سعودی بدون مشارکت در حملات هوایی نشان می‌دهد که این کشور باب گفتگوها با حوثی ها را باز نگه داشته است تا شاید بتواند با آن‌ها به روشی برای حل این بحران بر اساس بهترین شرایط برسد.

یکی از مهم‌ترین واکنش‌ها، گزارش مربوط به روزنامه نیویورک‌ تایمز تحت عنوان "معمای اهداف و ائتلاف‌های آمریکا در خاورمیانه" بود، که در آن تأکید شده است: با وجود سختی‌هایی که دولت آمریکا در تعامل با هرج‌ومرج موجود در بسیاری از کشورهای خاورمیانه با آن مواجه است، این کشور همچنان به مداخله در درگیری جدید در منطقه ادامه می‌دهد. در این راستا دولت باراک اوباما از حمله نظامی به رهبری عربستان سعودی به یمن برای شکست دادن حوثی های مورد حمایت تهران حمایت می کند، این در حالی است که خطر افزایش درگیری‌های منطقه‌ای با ایران وجود دارد.

البته آمریکا در عراق و سوریه در مبارزه با گروه داعش در صف ایران مبارزه می‌کند و حملات هوایی را در ضمن حمله برای بازپس گیری تکریت که از سوی ایران حمایت شده، انجام داده است . آمریکا در همین راستا برای فرماندهی این عملیات با ایران وارد رقابت شده است. در چنین شرایطی دولت اوباما به دنبال امضای توافقنامه‌ای با ایران برای رفع تحریم‌های اقتصادی در برابر ایجاد محدودیت‌هایی در برنامه هسته‌ای این کشور است. این موضوع نگرانی‌های عربستان سعودی و اسرائیل را به دنبال داشت.

تحلیل این روزنامه آمریکایی اشاره می‌کند که دولت آمریکا تلاش زیادی دارد تا ساختار در هم تنیده ائتلاف‌های متزلزل و عرصه‌های متعدد درگیری‌ها را با گذشت 4 سال از انقلاب‌های عربی همچنان حفظ نماید. این در حالی است که امیدهای رسیدن به دموکراسی که در مدت زمان کوتاهی در تمامی بخش‌های منطقه از منظر اخلاقی مشخص بود، از بین رفته و جای آن را گزینه‌های تعصبی و غیرقابل قبول  بین دشمنان و متحدان برای پر کردن خلأ حاکمیت در منطقه گرفته است. به نوشته این مقاله درگیری‌های موجود بین مجموعه ای از بازیگران داخلی و نیروهای منطقه‌ای در مسیر رقابت برای تأسیس اوضاع جدید در منطقه یا تسلط حداکثری در بخشی از منطقه دنبال می‌شود.

این تحلیل به نقل از تمارا کوفمن ویتس مسئول سابق وزارت خارجه آمریکا می‌نویسد که سیاست‌های کنونی دولت باراک اوباما مانند معمایی است که نشان دهنده عدم وجود سیاست‌های هماهنگ در این دولت است. این موضوع همچنین میزان پیچیدگی درگیری‌های قدرت موجود در منطقه را نشان می‌دهد. ویتس تأکید می‌کند که هرج‌ومرج موجود در منطقه به رقبای منطقه‌ای انگیزه و میدان بیشتری برای ورود در جنگ قدرت می‌دهد. همچنین سرعت حوادث موجود در منطقه نیز انتقادات زیادی از دولت باراک اوباما را به دنبال داشته که اعلام می‌کنند این دولت استراتژی طولانی مدتی در قبال تحولات منطقه ندارد.

روزنامه صهیونیستی: جنگ عربستان با یمن همان جنگ صهیونیست‌هاست با شیعیان/ سعودی‌ها با چه توهمی به یمن حمله کردند/

رقبای دولت آمریکا اعتقاد دارند که این کشور با انتخاب وکلا و متحدان خود برای اقدام بر اساس منافعشان به هرج‌ومرج موجود در منطقه دامن زده است. شاید تقویت گروه‌های تروریستی و تعمیق فرصت‌های کشیده شدن به درگیری‌ بدون تمایل آمریکایی‌ها را نیز بتوان در این محور بررسی کرد. این گروه‌ها می‌گویند که دولت آمریکا تا مدت زمان کوتاهی پیش ‌از این از یمن حمایت می‌کرد و آن را نمونه‌ای از موفقیت حملات خود در مبارزه با تروریسم می‌نامید، اما خیلی زود دولت مورد حمایت آمریکا در صنعا شکست خورد و تلاش‌ها بر ضد عناصر القاعده تا مدت زمان نامعلومی متوقف گشت.

پیتر هارلینگ یکی از عناصر برجسته در مجموعه بحران‌های بین‌المللی می‌گوید که دولت آمریکا از حمایت از تحولات سیاسی برای ایجاد دولت در یمن و سوریه و عراق و اماکن دیگر سخن می‌گوید، اما رفتارهای آن در واقع به فروپاشی دولت‌های مرکزی در این کشورها کمک می‌کند. به این ترتیب است که در تمامی این کشورها قدرت نیروهای محلی مانند داعش افزایش پیدا کرده است تا خلأ قدرت و حاکمیت موجود در آن‌ها را پر کند، این در حالی است که این گروه‌ها اعتبار و تأمین مالی کافی برای ایجاد وحدت در میان ملت یا حاکمیت بر آن‌ها را ندارند.


هارلینگ معتقد است که با این ‌وجود واشنگتن همچنان در هر حالتی این دروغ را ترویج می‌دهد که گروه‌های داخلی موردنظر آن ها همچنان فرصت زیادی برای بازسازی دولت متحد دارند. وی می‌افزاید «نیروهای غربی نیاز دارند وانمود کنند که اوضاع بد نیست تا مجبور نشوند شکست خود را بپذیرند و مسئولیت‌های مواضع خویش را بر دوش بکشند. این در حالی است که حمله نظامی عربستان سعودی بر ضد حوثی ها نگرانی‌ها در مورد بروز جنگ نیابتی بین قدرت‌های بزرگ در منطقه خاورمیانه را افزایش داده است. البته مشخص نیست ایران به صورت مستقیم به این حمله که رهبری آن را ائتلافی از دولت‌های سنی بر عهده دارند، پاسخ خواهد داد یا نه. با این ‌وجود برخی تحلیلگران خاورمیانه اعتقاد دارند که حوثی ها ابزار دست تهران نیستند و به صورت مستقل عمل می‌کنند.»

از سوی دیگر مقامات آمریکایی روز پنجشنبه 26 مارس اعلام کردند که این کشور موضوع تجهیز عربستان سعودی به هواپیماهای راداری برای هشدار سریع و همچنین انجام عملیات سوخت‌رسانی به هواپیماهای جنگی در هوا برای مشارکت در عملیات طوفان قاطع را بررسی می‌کند. مسئولان پنتاگون اعلام کردند که این موضوع حتماً بر روی میز خواهد بود و مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این در حالی بود که کاخ سفید نیز مدتی پیش از آن اعلام کرده بود باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا اجازه ارائه کمک‌های لجستیک و اطلاعاتی به عملیات نظامی سعودی‌ها در یمن را داده است. به‌ این ‌ترتیب واشنگتن تاکنون  12 نظامی خود را مأمور کرده تا ستاد هماهنگی با دولت‌های عضو ائتلاف حمله به یمن تشکیل دهند. ژنرال استفان وورین سخنگوی پنتاگون در این زمینه می‌گوید که نقش آمریکایی‌ها در وهله اول باز نگهداشتن خطوط همگرایی بین آمریکا و کشورهای خلیج فارس است.

روزنامه صهیونیستی: جنگ عربستان با یمن همان جنگ صهیونیست‌هاست با شیعیان/ سعودی‌ها با چه توهمی به یمن حمله کردند/

همچنین برخی منابع پنتاگون پس از آن اعلام کردند که نیروهای دریایی آمریکا نیز با درخواست عربستان سعودی برای نجات 2 خلبان این کشور از آب‌های خلیج عدن بعد از سقوط جنگنده‌های اف 15 آن‌ها در منطقه موافقت کرده است.

فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه در این راستا می‌گوید که ارتش آمریکا با وجود درگیری و بی‌ثباتی در یمن با شرکای خلیجی و اروپایی خود برای تضمین باز نگهداشتن تنگه استراتژیک باب المندب به روی کشتیرانی تجاری همکاری می‌کند. ژنرال لوید اوستن در نشست مجلس سنای آمریکا در این رابطه گفت: ما ضمن همکاری با شرکای خود در شورای همکاری خلیج ‌فارس برای تضمین باز نگهداشتن این تنگه ها (باب المندب و تنگه هرمز) فعالیت می‌کنیم. وی تصریح کرد: منافع اساسی ما در تضمین کشتیرانی آزاد تجاری از طریق این دو تنگه است.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز تأکید کرد که جان کری وزیر خارجه این کشور در دیدار روز 26 مارس با همتای ایرانی خود پیش از بازگشت به میز مذاکرات هسته‌ای در لوزان سوییس به موضوع یمن پرداخته است. جف راتکی در این زمینه گفت جان کری موضوع درگیری‌ها در یمن را با محمد جواد ظریف همتای ایرانی خود در نشست دوجانبه‌ای بررسی کرده است، البته این موضوع محور مذاکرات انجام شده در لوزان نبود و این مذاکرات در زمینه برنامه هسته‌ای ایران بوده است. راتکی تصریح کرد: کری به صورت خلاصه در این دیدار با همتای ایرانی خود به اوضاع یمن پرداخته است، اما بگذارید تأکید کنم که این موضوع محور مذاکرات نبوده و نیست. همچنین یک مقام ارشد در هیئت مذاکره ‌کننده آمریکایی در لوزان در این رابطه گفت که موضوع یمن هیچ تأثیری در مذاکرات نداشته است.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: یمن , عربستان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2040
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394
به گزارش مشرق، سید عزت الله ضرغامی قرار بود با ما درباره فضای مجازی سخن بگوید. وقتی وارد اتاق او شدیم او در حال گرفتن اطلاعاتی در این مورد بود. اما وقتی مصاحبه تمام شد به مزاح گفت؛ تیتر بزنید؛ به جای فضای مجازی. این یعنی ما رندی کرده بودیم و او را به مباحث سیاسی و رسانه ملی کشاندیم. او هم که خوش سخن است و خوب رشته کلام را به دست می‌گیرد با ما به راحتی سخن گفت تا مصاحبه‌ای که می‌خوانید مصاحبه ای جذاب و دوست‌داشتنی شده باشد؛ مصاحبه‌ای با مهندس ضرغامی.
 
 
 
گویا بعد از 10 سال سخت و پرفشار روزهای آرام‌تری دارید...
 
کار از نظر حجمی‌ زیاد فرقی نکرده، اما استرس آن کمتر شده است.
 
در دوره ریاست بر صدا‌و‌سیما، از چه ساعتی کار خود را شروع می‌کردید؟
 
در آن دوره، وقتی به خانه می‌رفتم، باز هم در حال انجام کار بودم و حتی پرکارتر می‌شدم؛ چراکه وقت بیشتری برای مانیتور کردن برنامه‌های پربیننده شب داشتم. اغلب اوقات، از منزل با شبکه‌های مختلف تماس می‌گرفتم و مدیریت می‌کردم. در صدا‌و‌سیمای جمهوری اسلامی، علاوه بر برنامه‌ریزی، ارزیابی و ساماندهی کار، باید کار مدیریت شود؛ یعنی شما ناچارید وقتی در منزل حضور دارید، برنامه‌های مهم را از کنداکتوری که با یکدیگر تداخل می‌یابد و با چند برنامه پربیننده همپوشانی پیدا می‌کند و موجب دشواری‌هایی برای مخاطب می‌شود، رصد کنید و تذکرات لازم را بدهید.

علاوه بر این باید محتوای برنامه‌ها را نیز بررسی کنید. به‌عنوان مثال زمانی‌ که یک برنامه گفت‌وگوی زنده خوب در حال پخش بود، من تماس می‌گرفتم و می‌گفتم برنامه بعدی را لغو یا نیم‌ساعت به این برنامه اضافه کنید. البته به‌طور موردی از این اتفاقات پیش می‌آمد. رئیس سازمان صدا‌و‌سیما قطعا با مسائل زیادی درگیر است. به همین دلیل، من در روزهای تعطیل هم در سیما شیفت مقرر کرده بودم که هر جمعه، یکی از مدیران در سازمان حضور داشته باشد و با تلفن مشخص مستقر می‌شد. هر پیشنهادی که داشتیم،

به «مدیر کشیک» می‌دادیم و او هماهنگی‌های لازم را انجام می‌داد. بنابراین در کار صدا‌و‌سیما باتوجه به اینکه باید به‌طور 24ساعته مدیریت کنید، حتی در منزل هم باید این کار را انجام دهید. اگر مشخصا و به لحاظ ساعات کار می‌پرسید که تفاوتی با گذشته ندارد و حتی وقتی در منزل هستم، برخی کارها و پروژه‌هایی را که برعهده دارم، انجام می‌دهم اما قاعدتا استرس کارهایی که در مسئولیت فعلی انجام می‌دهم نسبت به زمانی که در سازمان بودم کمتر است؛ در آنجا باید به‌طور لحظه‌ای مساله حل می‌کردم اما حالا دیگر لازم نیست که مساله حل کنم. این رخدادی است که کمک بسیاری به من می‌کند و خانواده‌ام آرامش بیشتری دارند.

البته در همین برهه هم به‌واسطه محبت و اصرار دوستان، اگر چیزی ببینم یا نکته‌ای به ذهنم برسد که احساس کنم تکلیف است با مدیران شبکه‌ها تماس می‌گیرم و مطلبی را به آنها می‌گویم؛ آنها هم ضمن تشکر اقدام می‌کنند.
 
شما از مدیران آقای لاریجانی بودید و آقای سرافراز از مدیران شما بود. این رابطه چگونه بود؛ چه نسبتی میان این دو رابطه می‌بینید؟
 
مهم‌ترین مسئولیت من که مرتبط با سازمان است، معاونت سینمایی ارشاد بود. شاید یکی از دلایلی که انتخاب را برای رهبر‌معظم انقلاب سهل کرد، سابقه من در حوزه سینمایی کشور بود که ایشان قضاوت روشنی در‌خصوص آن مدیریت داشتند.
آن مسئولیت و سابقه مربوط به دوره آقای میرسلیم می‌شد. زمانی که آقای لاریجانی به وزارت ارشاد رفتند، من به دلیل سابقه دوستی که با ایشان داشتم، به این وزارتخانه رفتم؛ در واقع ما با هم وارد وزارت ارشاد شدیم. شاید از تغییر شکل اتاق آقای خاتمی - وزیر پیشین ارشاد - که بسیار تاریک بود و پرده‌های ضخیمی ‌داشت، شروع کردیم تا آوردن یک ویدئو به اتاق آقای لاریجانی؛ در حالی‌که در آن زمان، بسیاری از افراد با ویدئو آشنا نبودند. من طرز کار ویدئو را به آقای لاریجانی گفتم و یک نوار گذاشتیم و ایشان قسمتی از یک فیلم را تماشا کرد. ما از اینجا همکاری‌مان را شروع کردیم و بسیاری از امور ارشاد در اختیار من بود.

برای مثال وقتی قرار بود حکمی ‌برای من صادر شود، ایشان به من می‌گفت که شما خودتان حکم را تنظیم کنید. خاطرم هست یک بار آقای امین‌زاده که معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد بود، خدمت ایشان آمد و گلایه کرد که آقا! تکلیف ما را روشن کنید و به ما بگویید که اگر این فردی که به این مسئولیت انتخاب کرده‌اید، اختیارات وزیر را دارد ما به حرف‌هایش گوش کنیم؟ یا با خودتان جلسه بگذاریم و حرف‌هایمان را مطرح کنیم. آقای لاریجانی هم جواب لازم را به ایشان داد. البته بعدها مسئولیت معاونت استان‌ها و مجلس را گرفتم. در آن زمان مجلس می‌توانست از لحاظ اعتبارات دستگاه‌ها مهمتر از الان باشد. یادم می‌آید که در سال اول شرایط به‌گونه‌ای بود که تسهیلات فراوانی برای وزارت ارشاد فراهم شد. در آن زمان آقای نوبخت که نماینده مجلس بودند، تبصره‌ای تحت‌عنوان تبصره 55 برای بخش فرهنگ با کمک ما طراحی کردند و در قانون بودجه آوردند.

براین اساس، ما توانستیم اعتباراتی را از بخش‌های مختلف بگیریم. وقتی آقای لاریجانی از وزارت ارشاد رفت، آقای میرسلیم از من خواست معاونت سینمایی را بپذیرم. در آن زمان، تیم 10 ساله آقای بهشتی و آقای انوار که دوره مدیریت طولانی داشتند و مدیریت آنها در دوره آقای لاریجانی ادامه یافته بود به تازگی از وزارت ارشاد رفته بودند. آقای انوار، آقای مسجدجامعی و آقای خوشرو در سه مسئولیت سینمایی، فرهنگی و هنری فعالیت می‌کردند که در دوره آقای لاریجانی تغییر نکردند، اما آقای میرسلیم تیم معاونان وزارت ارشاد را تغییر دادند.
در دوره آقای میرسلیم، معاونت‌های تولیدی که بار اصلی را بر دوش می‌کشیدند تغییر کردند. معاونت‌های دیگر ستادی بودند. البته آقای لاریجانی، آقای ابطحی را که معاون بین‌الملل بود، تغییر داده و آقای علی جنتی را به این سمت منصوب کرده بود. در دوره آقای میرسلیم، آقای فریدزاده در وزارت ارشاد حضور داشت که انسان بسیار خوبی بود اما با بچه‌های مذهبی درگیر شد و دیگر نمی‌توانست ادامه دهد.

ایشان هم زمانی‌که برایش مشکل ایجاد شد، به من اصرار کرد و من هم پذیرفتم؛ البته در دوره این مسئولیت، خدا خیلی به من کمک کرد. من خیلی دوست دارم که در یک فضای بسیار حرفه‌ای کارهایی را که در آن دوره انجام شده، بازگو کنم؛ چراکه افرادی مانند آقای جیرانی معتقدند که جشنواره 75، قوی‌ترین جشنواره‌ای بود که در تاریخ جشنواره فیلم فجر برگزار شده است. یا چندی قبل دیدم خبرگزاری فارس گزارشی منتشر کرده بود که در سال 74، رکورد تعداد فیلم‌ها در جشنواره فیلم‌فجر شکسته شد. در مباحث ارزشی نیز با ما همکاری خوبی صورت گرفت؛ هم از نظر ظاهر و هم از نظر باطن فیلم‌ها. حضرت آقا هم محبت کردند و با وجود اینکه در دوره معاونت سینمایی هرگز خدمت ایشان نرسیده بودم، در دیدار با مسئولان وزارت ارشاد، اولین جمله‌ای که خطاب به آقای میرسلیم فرمودند این بود که برخی کارهای خوب شما باعث دلگرمی‌ ما شده است؛ من‌ جمله انتخاب معاون سینمایی. ایشان چند جمله دیگر هم بیان کردند و من متوجه شدم که حضرت‌آقا چقدر دقیق، مسائلی را که در حوزه سینما وجود دارد، دنبال می‌کنند. بنابراین سابقه من برای انتخاب رئیس سازمان به آن دوره بازمی‌گردد. اما بعد از دوم‌خرداد 76 که ما از وزارت ارشاد رفتیم، من در صدا‌و‌سیما دعوت به همکاری نشدم.

شاید یک علت این اتفاق، فضای بسیار سنگینی بود که حاکم شده بود و آقای لاریجانی و همکارانشان این موضوع را درک می‌کردند. بنابراین من با اصرار آقای شمخانی به وزارت دفاع رفتم؛ به هیچ‌وجه نه خودم قبول داشتم و نه خانواده‌ام قبول داشتند. من با اصرار آقای شمخانی به وزارت دفاع رفتم و برای پذیرش آن مسئولیت، چهار بار با من صحبت کردند. زمانی ‌که آقای شمخانی این مسئولیت را برای من قطعی کرد، برای جریان اصلاحات بسیار سخت و گران آمد.

حتی من شنیدم که آقای بهزاد نبوی به وزارت دفاع رفت، با آقای شمخانی برخورد کرد و گفت که دولت اصلاحات، یکپارچه و یکدست است؛ شما می‌دانید چه کسی را به اینجا می‌آورید؟ من به آقای شمخانی گفتم که اگر به شما فشار می‌آورند، من اصراری ندارم در این مسئولیت بمانم اما ایشان در آن قصه، مردانگی خوبی از خود نشان داد؛ هر چه که بود، تصمیم گرفته بود و محکم ایستاد. البته من مشکلی با آقای خاتمی نداشتم؛ همواره به ایشان احترام می‌گذاشتم و ایشان هم به‌طور لسانی و هم عملی به من لطف داشتند. وقتی من معاون پارلمانی شدم، آقای موسوی‌لاری از شدت عصبانیت اعلام کرد که فلانی را از لیست معاونان پارلمانی حذف کنید؛ بنابراین به مدت شش‌ماه من را به جلسات معاونان پارلمانی که برای هماهنگی با مجلس تشکیل می‌شد، دعوت نمی‌کردند. حتی در لیستی که از طریق تلکس می‌فرستادند و معاونان پارلمانی را دعوت می‌کردند، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح حذف شده بود. دوستانی هستند که وقتی از قدرت کنار می‌روند، ادعای فراجناحی بودن دارند و به جریان اصولگرا خرده می‌گیرند اما وقتی به قدرت می‌رسند چنین رفتارهایی را بروز می‌دهند. برای من مهم نبود که در این جلسات شرکت کنم؛ چراکه در مجلس، از همه آنها فعال‌تر بودم و خودشان هم این را می‌دانستند.

 روزی یادداشتی برای آقای خاتمی نوشتم که هنوز هم آن را نگه داشته‌ام. من به ایشان گفتم که ما کارمان را انجام می‌دهیم اما معاون شما، چنین اقدام کودکانه‌ای کرده که با مشی شما همخوانی ندارد. وقتی آقای خاتمی این یادداشت را خواند، ناراحت شد و با آقای موسوی‌لاری برخورد تندی کرد و آنها از هفته بعد من را دعوت کردند. من چند دقیقه دیرتر به جلسه رسیدم و دوستانی که در جلسه بودند، صلوات فرستادند! بعد از اینکه من نشستم، آقای موسوی‌لاری گفت که ما خیلی تبریک می‌گوییم و مشتاق بودیم که در این جلسات، خدمت آقای ضرغامی ‌برسیم؛ من هم گفتم ما بیشتر از شما! (خنده) اجازه دهید نکته‌ای درباره آقای شمخانی عرض کنم؛ آقای شمخانی یک نیروی ارزشی اصیل است و وارد جناح‌بندی‌ها نشده است اما علاقه خاصی به جریان‌های اصلاح‌طلب دارد.

گاهی اوقات این علاقه خاص ایشان، فرصتی شده که بتواند در تغییر جریانات، فرصت خدمت پیدا کند. ما در آن چهار سالی که همکاری می‌کردیم، بنده عملا یک مشاور فعال سیاسی - عقیدتی برای ایشان بودم. البته آن دوره چهارساله، مجموعه خاطراتی دارد که شاید یکی از مهم‌ترین آنها جریان استیضاح مهاجرانی در مجلس بود.

احمدی‌نژاد در ماجرای مصلحی به انحراف کشیده شد/ رهبر انقلاب در جلسه با دولت روحانی فرمودند انصاف را رعایت کنید/ از دفتر رهبری برای تأخیر در مصاحبه رییس جمهور اختیار تام به من دادند/ درباره نامزدی خودم در ریاست جمهوری شایعاتی شنیدم

دولت به وزرا فشار آورده بود که باید همگی به مجلس بروید و فعال باشید و از وزیر ارشاد دفاع کنید. ادامه جلسه استیضاح به بعدازظهر موکول شد و حساسیت فوق‌العاده‌ای پیدا کرد. وقتی در صحن علنی بودم آقای شمخانی با من تماس گرفت و گفت که فشار زیادی روی من است. حتی آقای ابطحی به من فشار می‌آورد که شما وزیر کابینه هستید و حتما باید بروید. من به او گفتم شما به‌عنوان سردار سپاه با این همه عقبه انقلابی و حزب‌اللهی نباید موید این فضای فرهنگی و سیاسی باشید. گفتم که من کاری به مهاجرانی ندارم اما شما فقط خودت نیستی و بچه‌های رزمنده را نمایندگی می‌کنی. بعد از مقداری توضیح، آقای شمخانی قبول کرد و گفت من فقط بیایم و در مجلس حضور پیدا کنم تا از میزان فشارها روی من کم بشود؛ از یکی از درب‌های مجلس وارد بشوم، چند دقیقه‌ای در راهروها با برخی افراد صحبت کنم و از درب دیگر مجلس را ترک کنم.

گفتم کار پسندیده‌ای است. البته شاید هم خودم این پیشنهاد را به آقای شمخانی دادم. حتی یک شوخی هم با این ایشان کردم و وضعیت ایشان و حضور در مجلس را با فرد دارای عذر شرعی و مسجد مقایسه کردم که از یک در بیایید و از یک در خارج شوید! آقای شمخانی آمد و با چند نفر از نمایندگان خوزستان صحبت کرد و بعد هم از مجلس رفت.
 
چه شد که آقای شمخانی نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شد؟
 
ایشان در دور دوم اصلاحات، احساس تکلیف کردند و صادقانه نامزد شدند.
 
در آن زمان برخی می‌گفتند که نامزدی آقای شمخانی یکی از برنامه‌های اصلاح‌طلبان برای ایجاد تفرق و تشتت در آرای اصولگرایان است. آیا چنین چیزی واقعیت داشت؟
 
نه؛ به هیچ وجه این‌طور نبود. اصلا آقای شمخانی چنین روحیه‌ای ندارد و واقعا فکر می‌کرد که رئیس‌جمهور می‌شود. آقای شمخانی روحیه شجاعانه‌ خاصی دارد که بارزترین نمونه این روحیه، ماجرای انتخاب من بود. آقای شمخانی واقعا به‌طور جدی نامزد انتخابات شد اما به هیچ‌وجه حریف نبود. او یک نیروی نظامی بود؛ حتی بعدا به دلیل تخریب‌ها، زمانی‌که در یک گفت‌وگوی تلویزیونی می‌خواست به اصلاح‌طلبان جواب بدهد، لباس نظامی پوشید. وقتی این کار را انجام داد من گفتم که آقای شمخانی قید همه چیز را زده و فقط می‌خواهد جواب بدهد.

 اتفاقا من توصیه می‌کنم که آن گفت‌وگوی تلویزیونی آقای شمخانی را بخوانید؛ چراکه نقد خوبی نسبت به جریان اصلاح‌طلب است. مضمون آن سخنرانی این بود که ما با شما مشکلی نداریم و دوست و همکار هستیم؛ حالا که آمده‌ایم و کاندیدا شده‌ایم، شما باید ما را این‌گونه تخریب کنید؟! اما آقای شمخانی حتی در خوزستان هم رای خوبی نیاورد و رای‌اش نسبت به نفر اول، کمتر بود. بعد از چهار سال، آقای لاریجانی اصرار زیادی کردند که من به صدا‌و‌سیما بروم؛ چراکه اصلاح‌طلبان مجلس ششم را در اختیار گرفته بودند. اما من نرفتم؛ خود آقای لاریجانی هم به خاطر دارند که من نمی‌رفتم. حتی ایشان چندین بار تماس گرفتند و صحبت کردند اما من واقعا نمی‌خواستم بروم؛ یعنی انگیزه‌ای نداشتم. خاطرم هست که یک‌بار همراه با خانواده حوالی میدان هفت‌تیر بودیم و من در حال رانندگی بودم.

آقای لاریجانی با من تماس گرفت و من در حالی‌که رانندگی می‌کردم، با ایشان صحبت کردم. آقای لاریجانی باز هم اصرار کرد که من به صدا‌و‌سیما بروم و با ایشان همکاری کنم اما من قبول نمی‌کردم. خانم بنده گفت که فلانی اگر احساس می‌کنی که نیاز است، چرا این‌طور رفتار می‌کنی؟! باید قبول کنی! بعدها آقای لاریجانی جمله‌ای گفتند با این مضمون که آقا فرموده‌اند چرا فلانی به صدا‌و‌سیما نمی‌آید؟ یا چرا او را به صدا‌و‌سیما دعوت نمی‌کنید؟ وقتی ایشان این صحبت‌ها را از حضرت آقا نقل کردند، من بدون اینکه چک کنم، گفتم که اگر احساس می‌کنید که نگاه حضرت آقا این است که من بیایم و کمک کنم، الساعه می‌آیم؛ بدین ترتیب به معاونت پارلمانی و استان‌های صدا‌و‌سیما رفتم. مجلس ششم، مجلس بسیار سختی بود اما من رابطه خوبی با اداره‌کنندگان مجلس داشتم؛ از رئیس مجلس گرفته تا بدنه اصلاح‌طلبان. هنوز هم اگر از روسای این جریان بپرسید، این مساله را تایید می‌کنند؛ یعنی سعی کردم فضای رفاقتی فراهم کنم. انصافا حمایت‌ها و پشتیبانی‌هایی که آقای کروبی از ما و صدا‌و‌سیما می‌کرد و همچین رفاقتی که با ما برقرار کرد، قابل‌توجه بود.

حتی زمانی‌که می‌خواستند بودجه‌های صدا‌و‌سیما را کاهش دهند، آقای کروبی جلسه خصوصی ‌گذاشت، با اصلاح‌طلبان برخورد کرد و از ما و از بودجه صدا‌و‌سیما دفاع ‌کرد. روزی یکی از نمایندگان حرف تندی زد ولی آقای کروبی گفت که این حرف، غلط است و صدا‌و‌سیما باید همین‌گونه عمل کند. دو، سه نفر به نشانه اعتراض از جای خود بلند شدند اما آقای کروبی در برابر آنها ایستاد و حتی گفت که بینی و بین‌الله، وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم که قانونا حق با صدا‌و‌سیماست. این صحبت‌ها موجب فریاد اعتراض چند نفر شد و جلسه به هم خورد؛ البته آبستراکسیون رسمی نشد اما صحن متشنج شد و حتی عده‌ای صحن علنی را ترک کردند. آقای کروبی این‌گونه از صدا‌و‌سیما حمایت می‌کردند و من در مباحث مجلس بعد ندیدم که کسی مثل آقای کروبی از صدا‌و‌سیما حمایت عملی و زبانی کند؛ البته صدا‌و‌سیما در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مدیریت خاص خود را داشت و آنطور که لازم بود، عمل می‌کرد. می‌خواهم عرض کنم که برخورد آقای کروبی با صدا‌و‌سیما برخورد خوبی بود و من این رفاقت را تا دوران فتنه ادامه دادم. من بارها در خصوص جلساتی که با آقای کروبی داشتم، صحبت کرده‌ام و معتقدم که آقای کروبی فریب خورد.

البته شاید «فریب»، عبارت رسایی نباشد اما آقای کروبی واقعا چاره‌ای نداشت جز اینکه دنباله‌رو آقای موسوی بشود. موسوی فضایی ایجاد کرده بود که حتی آقای خاتمی را که خودش را لیدر جریان اصلاحات می‌دانست، به‌دنبال خود کشاند. من ‌تردید ندارم رفتارهایی که موسوی در پیش گرفت و فضای تندی که ایجاد کرد، هرگز موردنظر آقای خاتمی نبود اما خاتمی دیگر نتوانست خودش را نگه دارد و استقلال خود را حفظ کند؛ این نظر شخصی من است. بدین ترتیب، آقای خاتمی را دنباله‌رو موسوی شد؛ موسوی رفت و او را هم به‌دنبال خود کشید و برد.

ما در مجلس ششم از رئیس تا بدنه نمایندگان و اعضای کمیسیون‌ها ارتباطات خوبی داشتیم؛ اگر با افرادی مثل خانم راکعی یا اصلاح‌طلبانی مثل آقای تابش که هنوز هم در مجلس هستند، صحبت کنید، برای شما خواهند گفت که در آن زمان چه رابطه‌ای بود.
 
آقای پورنجاتی چطور؟
 
به نظر من، شخصیت آقای پورنجاتی را باید مستقلا بررسی کرد. پورنجاتی یک اصلاح‌طلب اصیل نیست؛ پورنجاتی یک شخصیت اطلاعاتی بود که با آقای ری‌شهری کار می‌کرد. زمانی‌که ما در وزارت ارشاد بودیم، در بازدیدی که به همراه آقای لاریجانی از سازمان حج و زیارت داشتیم، جلسه‌ای با آقای ری‌شهری برگزار کردیم. این جلسه بین آقای ری‌شهری، آقای لاریجانی، بنده و آقای پورنجاتی بود.

این نخستین برخورد من با آقای پورنجاتی بود و فکر می‌کنم آقای لاریجانی هم اولین جلسه‌ای بود که ایشان را شناخت. برداشت من به‌عنوان فردی که به آقای لاریجانی نزدیک بودم، این بود که در آن جلسه آقای لاریجانی از آقای پورنجاتی خوشش آمد و مدتی بعد از ایشان دعوت کرد که به معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد بیاید. آقای پورنجاتی هم پذیرفت، معاون مطبوعاتی شد و همکاری خود با آقای لاریجانی را آغاز کرد. وقتی آقای لاریجانی به سازمان صداوسیما رفتند، ایشان هم معاون سیما، قائم‌مقام رئیس در امور سیما و یکی از افراد نزدیک به آقای لاریجانی شد.

بنابراین، آقای پورنجاتی هرگز یک فرد اصلا‌ح‌طلب نبود،نمی‌دانم اما به نظرم خوب است که مرکزی در کشور باشد که فرآیند دگردیسی کسانی را که یک‌شبه تغییر موضع می‌دهند، بررسی و تحلیل کند. ما هم در فتنه چنین افرادی را داشتیم و هم قبل از فتنه، نمونه‌هایی داشتیم که فردی از اصولگرایی تند، به اصلاح‌طلبی تند تغییر گرایش داد. این مسائل قابل بررسی است و نتایج خوبی از درون آنها بیرون می‌آید؛ می‌توان از این طریق مسائل سیاسی کشور را آسیب‌شناسی کرد. بنابراین، طبیعی بود که وقتی آقای پورنجاتی دگردیسی پیدا کرد، تندتر از سایر اصلاح‌طلبان علیه اصولگرایان به میدان بیاید. از این‌رو، من نمی‌توانم روی نگاه آقای پورنجاتی به‌عنوان یک نگاه اصیل حساب باز کنم و از اصلاح‌طلبان اصیل صحبت می‌کنم. مثلا آقای مجید انصاری در مجلس ششم ضمن اینکه خط‌و‌ربط و موضع خود را حفظ می‌کرد و انتقادات خودش را داشت، در جاهایی که احساس می‌کرد یک بحث حق و قانونی در میان است، در مقابل تندروی‌های مشارکت می‌ایستاد. بد نیست در اینجا خاطره‌ای نقل کنم. در آن دوره، جریانی بر‌خلاف قانون ایجاد شد که رهبری آن با همین آقای پورنجاتی بود و قصد داشتند مبلغ بیست و سه میلیارد تومان بودجه صدا‌و‌سیما را کاهش دهند. البته این کار را هم انجام دادند چراکه اکثریت در اختیار آنها بود.

بنای این کار، در کمیسیون فرهنگی گذاشته شد که ریاست آن برعهده آقای پورنجاتی بود اما شورای نگهبان آن را رد کرد و بودجه صدا‌و‌سیما به وضعیت عادی بازگشت. در یکی از جلسات کمیسیون تلفیق در آن دوره، مرحوم آقای بورقانی حضور پیدا کرده بود. ما با ایشان خیلی رفاقت داشتیم اما آنها قصد داشتند یک کار تشکیلاتی انجام دهند و با حمایت آقای پورنجاتی این کار را انجام می‌دادند؛ حتی می‌آمدند، نامه می‌گرفتند، می‌بردند و کارهای فراوانی انجام دادند. بار نخست که این اقدام پیگیری شد، ما اجازه ندادیم رای بیاورد و فضای کمیسیون را به فضای منطقی بودجه‌ای تغییر دادیم. اما بعد، بار دیگر اینها پیگیری کردند و کاری را که می‌خواستند انجام دادند. من خاطرم هست که در آن دوره مجلس سه‌شیفته کار می‌کرد و بررسی بودجه، به جلسه شب موکول شده بود.

احمدی‌نژاد در ماجرای مصلحی به انحراف کشیده شد/ رهبر انقلاب در جلسه با دولت روحانی فرمودند انصاف را رعایت کنید/ از دفتر رهبری برای تأخیر در مصاحبه رییس جمهور اختیار تام به من دادند/ درباره نامزدی خودم در ریاست جمهوری شایعاتی شنیدم

آقای بورقانی هر قدر تلاش کرده بود که این مساله تصویب شود و این بودجه را حذف کند آقای مجید انصاری به‌عنوان رئیس کمیسیون اجازه نداده و این موضوع رای نیاورده بود. اینها به‌قدری ناراحت شده بودند که وقتی آقای بورقانی به راهرو آمد، در حالی‌که سیگار می‌کشید با ما سلام و علیک کرد و گویی فراموش کرده بود که دعوا بر سر ماست، با الفاظ بد و آنچنانی، خطاب به من می‌گفت که من حالش را می‌گیرم. من فلان و بهمان می‌کنم (کلمات غیربهداشتی). اینها را به من می‌گفت که مثلا من هم بگویم که عجب آدم بدی است. آقای بورقانی واقعا انسان صاف و ساده‌ای بود. مجید انصاری با اینکه یک اصلاح‌طلب اصیل است در مقابل آنها ایستاد اما آقای پورنجاتی یک اصلاح‌طلب اصیل نیست؛ یعنی او باید قاعدتا از آنها بیشتر می‌نواخت و باید بیشتر نشان می‌داد که بگوید ما هستیم. در آن دوره ماجرای تحقیق و تفحص از مجلس ششم هم پیش آمد که خود موضوع مفصلی است.
 
آقای لاریجانی هم در رابطه با این گزارش عبارت کشکی را به کار برده بودند...
 
همه بچه‌های سازمان می‌دانند که من همواره از آقای لاریجانی به‌عنوان سلف صالح یاد می‌کنم. اظهار ارادت من به ایشان، برقرار است و از دستاوردهای ایشان به نیکی یاد می‌کنم. در طول دوره مسئولیت من، گاهی اوقات پیش می‌آمد که آقای محمد هاشمی یا آقای لاریجانی برای من مطلبی می‌نوشتند؛ مثلا نیرویی را توصیه می‌کردند یا فردی را که به آنها مراجعه کرده بود، به من معرفی می‌کردند. من بدون هیچ ‌تردیدی، زیر نامه‌شان می‌نوشتم که عین دستورات یا اوامر آقای محمد هاشمی یا آقای لاریجانی انجام شود. بچه‌های سازمان هم این مساله را می‌دانستند. اینکه من می‌گویم اصلا مهم نیست اما گاهی در جمهوری اسلامی به قدری می‌بینیم که خلافش رویه شده، برای‌مان عجیب به نظر می‌رسد. این نکته بسیار مهمی ‌است که مسئولیت‌ها در جمهوری اسلامی، دو امدادی است. اصلا فرض کنیم که جریان‌های سیاسی در بیرون از این چارچوب، همدیگر را بر سر یک مسئولیت بکشند اما وقتی یک مدیر کار را به جایی رساند، چوب را به مدیر بعدی می‌رساند و او هم می‌دود تا چوب را به مدیر بعدی برساند. اصلا مگر غیر از این است؟! نکته‌ای هم در خصوص زمانی‌که در معاونت سینمایی وزارت ارشاد بودم، بگویم. تیمی که وزارت‌ارشاد آمده بود در حق آقای انوار بی‌محبتی کردند و علیه ایشان پرونده‌سازی شد؛ در حالی‌که آقای انوار فرد بسیار پاکی است و من ایشان را قبول دارم. خود آقای انوار می‌دانست که تنها حامی‌اش در وزارت ارشاد برای پیگیری کارش و دفاع از ایشان، بنده بودم که به جای ایشان به معاونت سینمایی ارشاد منصوب شده بودم. روزی که من به این سمت منصوب شدم، تعریف مفصلی از این آقایان کردم.

سینمایی‌ها هم می‌دانند و این مساله به‌عنوان یک کد مطرح است؛ شاید اولین کد «کلید» همانجا باشد. من گفتم که اتاق من سه کلید دارد؛ یک کلید به آقای انوار می‌دهیم، یک کلید به آقای فریدزاده و یک کلید هم دست من است. اعلام کردم که این اتاق متعلق به آنهاست و هر وقت خواستند کلید در اختیارشان است و می‌توانند وارد اتاق شوند؛ این مساله برای سینماگران جذابیت زیادی داشت. دیگر کسی جرات نداشت که بیاید و راجع به مدیر سابق، حرف‌های بی‌ربط بزند؛ مگر اینکه بحث کارشناسی کند. البته وقتی به دوم خرداد رسیدیم و من از معاونت سینمایی ارشاد رفتم، مرحوم آقای سیف‌الله داد که انسان بسیار خوبی بود، نمی‌توانست مثل من عمل کند؛ یعنی اجازه نمی‌دادند عمل کند. ایشان بعد از یک مدت طولانی به من زنگ زد. البته معمولا رسم بر این است که وقتی مدیر جدید می‌آید، جلسه‌ای با مدیر پیشین تشکیل می‌دهد و از او بپرسد که کار در چه مرحله‌ای است؛ این به معنای آن نیست که بگوییم طرف نمی‌داند و ما را دعوت می‌کند. باید از مسائل مربوط به داخل اتاقش به او بگویید تا اقداماتی که انجام داده‌اید؛ مبادا سوءتفاهمی ‌ایجاد شود.

 آقای سیف‌الله داد با من تماس گرفت و اظهار محبت کرد و گفت که آقای ضرغامی‌ من می‌خواهم شما برای ناهار به دفتر من بیایید و گعده‌ای داشته باشیم. من به ایشان گفتم که ناهار برای شما دردسر می‌شود؛ من صبح زود برای صبحانه به دفتر شما می‌آیم تا راحت‌تر باشید. ما با هم قرار گذاشتیم که من برای صبحانه به دفتر ایشان بروم. دو ساعت بعد، منشی ایشان زنگ زد و گفت که آقای داد گفته‌اند آن جلسه را لغو کنیم و ان‌شاءالله در فرصت دیگری در خدمت شما باشیم. برای من بسیار روشن بود که جریان تندرویی که در وزارت ارشاد حضور داشت، حتی تحمل یک صبحانه خوردن آقای داد با من را ندارد و فکر می‌کند که اگر من حرف بزنم، آقای داد به‌گونه دیگری عمل خواهد کرد. این مساله بسیار روشن است و نیازی به تحلیل ندارد. حتی من می‌دانستم که چه کسانی به او گفته‌اند که با فلانی جلسه نگذار.
زمانی که جریان دوم‌خرداد تشکیل شد، غیر از خود آقای خاتمی، افراد تندروی بسیاری زمام امور را در دست گرفتند؛ چراکه من با آقای خاتمی ارتباط داشتم و با هم تماس می‌گرفتیم. من راجع به مسائل سینمایی، دو بار به ایشان نامه نوشتم، موارد جدی را به ایشان گفتم و آقای خاتمی هم واقعا همراهی کردند، ناراحت شدند و تذکر دادند؛ به هر حال، آقای خاتمی یک روحانی معتقد بودند. گاهی برخی افراد می‌گویند روحانی متدین! من نمی‌دانم این دیگر چه صیغه‌ای است؟! (خنده) ما پای منبر روحانیون بزرگ شده‌ایم.
 
برخی افراد خیلی دم از ولایت می‌زنند و نمونه‌های آن در ماجرای فتنه بسیار زیاد بود. حتی در آن دوره خانواده‌ام به من می‌گفتند برو به فلانی بگو ما که داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم و این شما بودید که برای ما ولایت فقیه آوردید و امام را به ما معرفی کردید. حالا ما گناه کرده‌ایم آن خط را می‌رویم یا شما یادتان رفته است؟ شما در مقابل چیزهایی ایستاده‌اید که ما از شما یاد گرفته‌ایم. آقای داد شخصا انسان بسیار خوبی بود اما برخلاف همه ادعاهایی که می‌کنند، اجازه ندادند حتی یک جلسه بگذارد. تحقیق و تفحص مجلس ششم، راجع به عملکرد سازمان بود اما من فکر می‌کنم ریشه تحقیق و تفحص این بود که یک روز آقای لاریجانی به کمیسیون فرهنگی رفت و درباره مسائل فرهنگی توضیح داد.

 یکی از نمایندگان - که اگر اشتباه نکنم آقای افخمی ‌بود - از ایشان پرسید که شما چقدر درآمد دارید؟ آقای لاریجانی گفتند که 15 میلیارد درآمد داریم. آقای کردان در آن جلسه گفتند که نه! 12 میلیارد درآمد داریم. همین اختلاف سه میلیاردی که میان رئیس و معاون پیش آمد، باعث شد که جرقه تحقیق و تفحص زده شود؛ اصلا عده‌ای علاقه‌مند شدند که بدانند درآمد صدا‌و‌سیما 12 میلیارد است یا 15 میلیارد. آنها شروع به سوال کردند و احساس‌شان این بود که ارقام با یکدیگر نمی‌خواند. البته در این 10 سال که آقای تقدس‌نژاد معاون اداری و مالی ما بودند، همه ایشان را به دقت‌نظر در قانون می‌شناختند و قبول داشتند. از این نظر از لفظ پاکدست استفاده نمی‌کنم که همه مدیران ما پاکدست هستند.

انصافا آقای تقدس‌نژاد یک انسان بوروکرات متدین و متخصص است که حاضر نیست یک ریال بی‌حساب و کتاب جابه‌جا کند. ایشان با اینکه درآمدهای ما را به 800 میلیارد رساند، اما تمام این درآمدها ریال به ریال به خزانه واریز می‌شد. حتی یکی، دو سال که درآمد بیشتری کسب کردیم، بازهم هزینه نکردیم و به خزانه واریز کردیم تا اینکه بتوانیم مجوز بگیریم. مدیران قدیمی‌دستگاه اقتصادی کشور با ایشان همکار بودند و حضور ایشان بسیار به ما کمک کرد. در آن دوره همه چیز روشن بود و با اینکه 800 میلیارد درآمد داشتیم اما یک ریال به جای دیگری نرفت. شاید در آن دوره، اطلاعاتی که آقایان نداشتند باعث می‌شد که این وضعیت پدید بیاید. در دوره‌ای که تحقیق و تفحص آغاز شد، حرکت مفصلی علیه سازمان شکل گرفت که ما باید اقدامات بسیاری در مجلس انجام می‌دادیم. من اجازه می‌خواهم که از کنار این مساله عبور کنم؛ چراکه در آن دوره مرحوم آقای کردان از طرف آقای لاریجانی ماموریت پیدا کرد که این مساله را پیگیری کند. مدیریت اصلی کار تحقیق‌و‌تفحص برعهده آقای کردان بود اما از لحاظ هماهنگی‌های کلی، همکاری با مجلس و... بنده فعال بودم.

متاسفانه نمایندگان مجلس ششم در آن دوره گزارش بسیار بدی ارائه کردند و در آن زمان، رقم 500 میلیارد را مطرح و آن را در صحن قرائت کردند. در روزی که آقای سازگارنژاد نماینده وقت شیراز این گزارش را در صحن قرائت می‌کرد، من در ردیف اول نشسته بودم و از ابتدا تا انتهای قرائت گزارش، لبخندی بر لبم بود. حتی چند نفر آمدند و به من تذکر دادند که شما که با خنده به قرائت‌کننده گزارش نگاه می‌کنید، عده‌ای بدشان آمده و ممکن است به شما تعرض فیزیکی کنند؛ کمی جدی‌تر باشید؛ من هم در پاسخ گفتم که جز خنده چیزی به صورتم نمی‌آید. آقای لاریجانی از اصطلاحات خاصی استفاده می‌کند و استفاده از عبارت «کشکی» هم یکی از این عبارات بود. خاطرم هست در همان ایام زمانی‌که ما برای جشنواره رادیو به زیباکنار رفته بودیم، آقای خجسته معاون رادیو در کنار من نشسته بود و آقای لاریجانی هم در حال سخنرانی بود؛ این مراسم به‌طور زنده در حال پخش بود. در بخشی از سخنرانی آقای لاریجانی به این گزارش اشاره شد و ایشان گفت که ما زحمت می‌کشیم اما آنها یک گزارش کشکی تنظیم می‌کنند؛ همه خندیدند.

 من به آقای خجسته گفتم که این کلمه کشکی، وارد ادبیات سیاسی می‌شود و همه درباره آن صحبت می‌کنند. آقای خجسته انکار کرد و گفت شما چرا اینقدر حساس هستید؟ گفتم من که حساس نیستم و همیشه حرف‌هایم را می‌زنم اما اینکه گفتند گزارش مجلس کشکی است، بالا می‌گیرد؛ این‌طور هم شد و این کلمه خیلی مجلس را اذیت کرد. شاید رفتار آقای لاریجانی درست بود؛ چراکه برخورد آنها با صدا‌و‌سیما واقعا سیاسی بود و من این جمله آقای لاریجانی را نقد نمی‌کنم. منظور آقای احمدی‌نژاد از خس و خاشاک هم 13 میلیون نفری که به آقای موسوی رای دادند، نبود؛ قطعا نبود. منظور آقای احمدی‌نژاد معدود افرادی بود که شعارهای ساختارشکنانه داده و به اموال عمومی آسیب وارد کرده بودند؛ من بعدها به آقای احمدی‌نژاد گفتم که شما باید ببینید که در چه فضایی این حرف را می‌زنید؟ به ایشان گفتم اگر در آن شرایط می‌گفتی که من دست این 13 میلیون نفر را می‌فشارم، با کمک هم کشور را می‌سازیم و همه کسانی که به من رای داده‌اند برای سلامتی آن 13 میلیون نفر صلوات بفرستند، فتنه در آن ابعاد اتفاق نمی‌افتاد. انسان باید به کانتکس و بستری که در فضای سیاسی ایجاد شده، نگاه کند. اگر کلمه‌ای را استفاده کنید که حتی منظورتان هم آن برداشتی نباشد که برخی افراد و جریانات کرده‌اند، شما را به یک مسیر دیگر می‌برد.
 
شما در دوره تحصن هم در مجلس حضور داشتید؟
 
بله، تحصن یک اقدام عملی علیه نظام، ولایت و رهبری محسوب می‌شد و اینها جمع شدند و قسم خوردند. من در ردیف جلو نشسته بودم و آقای موهبتی معاون پارلمانی فعلی وزارت بهداشت و از معاونین فعال پارلمانی در آن دوره در کنار من نشسته بود.
 
در آن دوره ما سه معاون پارلمانی بودیم که بسیار فعال بودیم و امکانات فراوانی برای دستگاه‌های‌مان گرفتیم. شهید صیاد شیرازی، سرلشکر فیروزآبادی و برخی افراد دیگر، فرمایشات بسیار خوبی داشتند. زمانی‌که برنامه پنج‌ساله به مجلس آمد، 50 تغییر در آن ایجاد کردیم که مبنای پول برای نیروهای مسلح شد. شاید فقط یکی از نمونه‌های آن برای بسیج بود که در قانون برنامه گنجاندیم و مبنای خیلی از اعتباراتی شد که بعدها بسیج مستمرا به‌طور قانونی دریافت می‌کرد. ما در آن دوره بسیار فعال و موفق بودیم؛ آقای کاتب معاون پارلمانی بنیاد جانبازان که اکنون خودش نماینده مجلس است، آقای موهبتی و بنده. با هم شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم هر کدام از ما رئیس‌جمهور شد، یکی از همین جمع را به‌عنوان معاون پارلمانی انتخاب کند. اخیرا آقای موهبتی را دیدم و از او پرسیدم هنوز عهدمان را یادت هست؟ گفت عهد ما یک‌طرفه است؛ اگر من رئیس‌جمهور شدم، بدان که خط سیاسی کشور به کلی تغییر کرده و شما باید فرار کنید و بروید؛ همین‌قدر که شما را به زندان نمی‌فرستیم، باید خدا را شکر کنید (خنده).
 
آقای موهبتی به من گفت که فلانی! حواست باشد که خیلی چهره‌ات حالت خنده به خودش نگیرد که بهانه به دست اینها بدهی؛ چراکه آنها چهره‌های‌شان بسیار عصبی بود و ابروان‌شان را درهم کشیده بودند. جالب اینجا بود که از همه جدی‌تر، آقای پورنجاتی بود و جلوتر از بقیه، برای نظام خط و نشان می‌کشید! شما در دستگاه اطلاعاتی بودید، در بیت رهبری بودید و با ارتباطاتی که داشتید و اعتمادی که به‌ شما کردند، جایگاه‌ها و مسئولیت‌هایی داشتید.
 
در قصه فتنه وقتی ما به برخی از آقایان می‌گفتیم که بیایید و صحبت کنید و با بهانه‌های آنها مواجه می‌شدیم، می‌گفتیم شما که همه چیزتان را از نظام دارید. شما دنیایی فکر می‌کنید، وگرنه تکلیف نظام روشن است؛ یک خداست، یک رسول خداست، یک امامت است، یک ولایت‌فقیه است و یک رهبری، مگر شکی در این دارید؟! شما که همه چیزتان را از ولایت و رهبری دارید، چرا حسابگری می‌کنید که چه زمانی و چگونه حرف بزنیم؟ متاسفانه آقای پورنجاتی یکی از این افراد بود. به نظر من، چنین کاری بر اثر نادانی و تندروی بود. البته بخشی از اصلاح‌طلبان با اینها همراهی و همکاری نکردند و بخش دیگری هم که بودند، بعدها این حرکت را نقد کردند، در واقع این حرکت، حرکت کور بیخودی بود که بگویند ما مجلس را تعطیل می‌کنیم تا نظام به فلان حرف ما توجه کند. من فکر می‌کنم ضربه‌هایی که تندروها به اصلاح‌طلبان زدند، دیگران نزدند. شاید بتوانیم این مساله را در خصوص جناح مقابل اصلاح‌طلبان هم بگوییم - و حتی در مورد همه بگوییم - اما در خصوص اصلاح‌طلبان این مساله بسیار واضح و روشن است.
 
حضرت آقا بعد از انتخابات دوم خرداد، تعابیر خاصی در رابطه با جریان اصلاحات داشتند و حتی اتفاقی را که رخ داد، حماسه نامیدند. اگر از اصلاحات به درستی استفاده می‌شد و به نفع کشور مورد استفاده قرار می‌گرفت، حتما کشور رشد می‌کرد اما تندروها و کسانی که در رده‌های بالاتر مسئولیت دارند، در این داستان مقصر بودند. قرار بر این نیست که وقتی فردی رئیس‌جمهور می‌شود، از تندروها تبعیت کند. این مساله را بارها حتی به‌صورت مکتوب نیز به آقای روحانی گفته‌ام؛ چراکه با ایشان نزدیک، رفیق و راحت هستیم و حرف‌هایی که دو نفر راحت با هم می‌زنند، با هم رد و بدل می‌کنیم. من از روز اول مسئولیت آقای روحانی، صراحتا به ایشان گفتم که آمدن شما می‌تواند فرصتی باشد که کارهای جدیدی در کشور انجام شود و این فرصت، به‌‌سرعت از دست می‌رود. زمانی‌که انسان در مسئولیت قرار دارد، متوجه این مساله نیست اما بهتر است شما از این فرصت استفاده کنید و اجازه ندهید برخی تندروها شما را به مسیر دیگری بکشانند.
 
ما با چنین سابقه‌ای به صدا‌و‌سیما برگشتیم. در دوره چهار ساله‌ای که من در معاونت بودم عملکرد مشخصی داشتم و انتخاب حضرت آقا هم براساس سوابق گذشته بود. من احساس می‌کنم که ما کارهای تازه‌ای در معاونت سینمایی انجام دادیم؛ چراکه من شخصا همواره به سینما علاقه‌مند بودم. قبل از انقلاب ما تلویزیون نداشتیم، اما همه فیلم‌های سینمایی را در سینما می‌دیدیم و من همه فیلم‌های سینمایی را می‌شناختم. در دوره اصلاحات اکثر فیلم‌های سینمایی را می‌دیدم و الان هم فیلم‌های سینمایی را می‌بینم. درباره بسیاری از این فیلم‌ها حرف دارم؛ حتی گاهی اوقات به یک کارگردانی زنگ می‌زنم و از او تشکر می‌کنم در حالی‌که او اصلا فکر نمی‌کند که من فیلم او را دیده باشم. نسبت به فضای سینمای داخلی و خارجی، فیلم‌های مهم سینمای داخلی و خارجی و همچنین جریان‌های سینمایی داخلی و خارجی اطلاع داشتم و باتوجه به اینکه حضرت آقا در این حوزه کارشناس هستند، این سابقه یک عامل مهم برای انتخاب من بود.
 
پس رابطه شما و آقای لاریجانی رابطه بسیار خوبی بود. آیا بین شما و آقای سرافراز نیز چنین رابطه‌ای برقرار بود؟
 
آقای سرافراز از دوستان قدیمی‌ماست و رابطه ما به بیرون از سازمان مربوط می‌شود. ایشان در دوره آقای لاریجانی، معاون برون‌مرزی سازمان بودند. زمانی‌که من به سازمان آمدم، تصمیم گرفتم مدیرانی را که می‌شناختم و می‌دانستم تجربه و شایستگی‌های لازم را دارند، تعویض نکنم اما در عین حال معتقد بودم که باید تحولاتی در حوزه برون‌مرزی انجام ‌گیرد؛ اقداماتی چون راه‌اندازی شبکه‌های پرس تی وی، هیسپان‌تی‌وی، آی فیلم، کوثر و... از جمله اقدامات مهم برون‌مرزی در این دوره بود. در کتاب «راوی صادق» نیز فصلی با موضوع فعالیت‌های معاونت برون‌مرزی تدوین شده است. در طول این ده سال، آقای سرافراز و مدیران حوزه برون‌مرزی، زحمات بسیاری کشیدند و تحولات مورد نظر من را به خوبی انجام دادند. آقای سرافراز از لحاظ کمی و کیفی توانست ماموریت‌های محوله را به خوبی انجام دهد و من کاملا از ایشان رضایت داشتم. در مورد مدیر بعدی، تصمیم‌گیری با رهبری است و مدیران مختلفی که می‌توانند در این مسئولیت قرار بگیرند، جمع‌بندی می‌شود، نقاط قوت و ضعف افراد دریافت شده و نظر کارشناسی خدمت رهبری ارائه می‌شود اما در نهایت این رهبری است که تصمیم می‌گیرد. بنابراین، آقای سرافراز براساس همان مطلبی که من در روزنامه جام‌جم تحت‌عنوان «چرا سرافراز» نوشتم انتخاب شدند؛ ملاک همان است، هنوز هم به آن مسائل اعتقاد دارم و امیدوارم باتوجه به سابقه طولانی که دارند بتوانند در دوره جدید سازمان را نسبت به گذشته ارتقا دهند.
 
شما چه زمانی متوجه شدید که آقای سرافراز به ریاست سازمان انتخاب شده‌اند؟
 
فقط چند روز زودتر.
 
با شما مشورت شد؟
 
از کارشناسان مختلف راجع به افراد سوال می‌شود و من هم مثل بقیه نقاط قوت و ضعف نامزدهای مختلف را ارائه کردم.
 
در دوره‌ای هم که بنده انتخاب شدم، همین‌طور بود، منتها تصمیم نهایی را رهبری می‌گیرند. خاطرم هست که روزی طنزی از آقای مجید صالحی در شبکه نسیم پخش ‌شد که می‌گفت «عزت دیگه وقت رفتنه» من احساس کردم که می‌تواند بهترین عنوان برای روز رفتن من باشد. حتی در بخشی از آن به شاگرد راننده می‌گوید که دست چقدر زیاد شده... (خنده) آن همان زمانی بود که واقعا دست زیاد شده بود و افراد مختلفی از درون و بیرون سازمان مطرح می‌شدند. البته واکنش دوستان بسیار جالب‌تر بود؛ دوستانی که مطرح بودند، پایین نشسته بودند و وقتی گفته می‌شد که دست زیاد شده است، همگی می‌خندیدند. اما واقعا تا آن روز هم هنوز برای من روشن نبود و من نمی‌دانستم که کدام‌یک از دوستان انتخاب می‌شوند اما چند روز قبل از اعلام حکم، از این مساله مطلع شدم. از این‌رو، جلساتی با آقای سرافراز داشتیم؛ ما سه جلسه با هم داشتیم و جلسه سوم ما زمانی بود حکم ایشان از شبکه خبر پخش شد. قبل از آن من با پخش سیما تماس گرفته بودم و گفته بودم که یک عکس خوب از آقای سرافراز انتخاب کنید.خود آقای سرافراز هم آنجا بود که من تذکر می‌دادم. در دوره گذشته که یک عکس زشت از ما نشان دادند. البته من و آقای سرافراز همدیگر را می‌بینیم و در طول هفته، دو، سه جلسه مشترک داریم و اگر نکاتی به ذهنم برسد، به ایشان منتقل می‌کنم. اما در عین حال هیچ دخالتی در امور مربوط به مدیریت ندارم و خصوصا در رابطه با انتصابات، هیچ پیشنهادی نداده‌ام؛ یک مدیر می‌تواند و اختیار دارد که نیروهای خود را انتخاب کند.
 
شما با سه رئیس‌جمهور کار کرده‌اید و در جلسات سه کابینه شرکت کرده‌اید. با کدام‌یک راحت‌تر بودید؟ البته طبعا بیشترین دوره‌ای که با مدیریت شما همزمان بود، دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد بود و با آقای خاتمی و آقای روحانی کمتر کار کردید.
 
من ده سال و نیم در این مسئولیت حضور داشتم که دو سال و نیم آن مربوط به ریاست‌جمهوری آقای روحانی و آقای خاتمی است. فکر می‌کنم تنها کسی که سه رئیس‌جمهور پشت سر هم را تجربه کرده، من هستم. من جوان‌ترین عضو کابینه آقای خاتمی بودم اما در دوره آقای احمدی‌نژاد، آقای بذرپاش این رکورد را شکست.
 
من با این سه رئیس‌جمهور کار کردم؛ معتقدم که صدا‌و‌سیما در جمهوری اسلامی جایگاهی پیدا کرده که لنگر تعادل نظام شده و کشور را در ریل درست راهبردی نظام قرار می‌دهد؛ اگر راهبردهای اصلی نظام و انقلاب که از سوی رهبری تعیین می‌شود، در جایی به خطر بیفتد، این صدا‌و‌سیماست که آن را روی ریل خود نگه می‌دارد. از این‌رو، صدا‌و‌سیما بر‌اساس سیاست‌های رهبری رابطه قوا را تنظیم می‌کنند. گاهی اوقات، برخی از سران قوا احساس می‌کنند که صدا‌و‌سیما مطلبی را خلاف نظر آنها مطرح می‌کند. می‌گویند که صدا‌و‌سیما چه کاره است که به آنها تعریض می‌کند؟ ما در رسانه ملی رئیس‌جمهور را به همان اندازه‌ای که در قانون اساسی بیان شده، مورد توجه قرار می‌دهیم؛ اتفاقا این مقام بسیار هم بالاست. اما اگر میان رئیس قوه‌مجریه و رئیس قوه‌مقننه اختلاف پیش آمد، این ما هستیم که تنظیم می‌کنیم.صدا‌و‌سیما نقش مهمی ‌در رگلاژ و تنظیم رابطه میان قوا براساس سیاست‌های ابلاغی رهبری در جامعه دارد و می‌تواند بدگویی یک قوه نسبت به قوه دیگر را تنظیم کند یا اصلا آن را پخش نکند. اگر یک رئیس قوه خواست بیشتر از حدش استفاده کند، این صدا‌و‌سیماست که می‌تواند آن را تنظیم کند. در دولت آقای احمدی‌نژاد ما خدمات دولت را پوشش می‌دادیم و البته انتقاداتی هم نسبت به عملکرد دولت داشتیم.

خوب است گروهی بیایند و درباره نقدهای صدا‌و‌سیما بر دولت آقای احمدی‌نژاد تحقیق کنند و ببینند آن نقدها بیشتر است یا نقدی که در دوره من نسبت به آقای روحانی انجام شد. حتما در آن دوره بیشتر است، تیزتر است و موارد بسیار زیاد است. در دوره چهارم سفرهای استانی آقای احمدی‌نژاد، این احساس در صدا‌و‌سیما ایجاد شد که ممکن است این سفرها کارکرد انتخاباتی داشته باشد بنابراین سیاست دیگری درباره اخبار آن سفرها در پیش گرفتیم. دیگر سفری انجام نشد. این یک حرف جدی است که من علیه آقای احمدی‌نژاد می‌زنم ما با افراد کاری نداریم؛ ما با رهبری و نظام کار داریم. در رابطه با این موضوعات هم از رهبری سوال نمی‌کردیم؛ من همیشه معتقد به اجتهاد رسانه‌ای بوده‌ام و معتقدم در رسانه ملی، مدیر باید چارچوب‌ها را بشناسد و اجتهاد کند. گاهی اوقات جز رئیس صدا‌و‌سیما هیچ‌کس شرعی بودن یا نبودن یک اقدام را نمی‌داند.وقتی در مسابقات والیبال جهانی بازی ایران با کشورهای بزرگ پخش می‌شد،تشخیص می‌دادیم برخی از نکات نظارتی را مورد اغماض قرار دهیم چون اصل بازی برای مردم خیلی مهم بود.
 
اما در مورد بازی آمریکا و آرژانتین که بازی خیلی مهمی‌بود و نتیجه آن تکلیف صعود ما را مشخص می‌کرد،چنین اغماضی را نمی‌توانستم انجام دهم و حجت شرعی برای پخش نامناسب تماشاگران نداشتم. ما شبکه HD را راه‌اندازی کردیم که مسابقات ورزشی را با کیفیت بهتر ببینند. یک‌بار شبکه سه در حال پخش یکی از مسابقات ورزشی بود و من این مسابقه را تماشا می‌کردم. در ذهن خودم، این مساله را تجزیه و تحلیل کردم و وظیفه شرعی خودم را در نظر گرفتم. بدین ترتیب، اعلام کردم که شبکه سه آن مسابقه را پخش کند اما شبکه HD، پخش این مسابقه را قطع کند. وقتی مردم مشاهده کردند که پخش این مسابقه از شبکه HD قطع شد، شبکه سه را تماشا کردند. کسی نمی‌دانست که دقیقا چه بود اما من دیدم که تصاویر در حال پخش، تصاویر نامانوسی در جمهوری اسلامی ایران است و برای پخش آنها در شبکه HD با رزولوشن و کیفیت بالا مجوز ندارم؛ یعنی بین خودم و خدای خودم، مجوزی نمی‌دیدم و به همین دلیل، جلوی آن را گرفتم. در حوزه سیاست نیز همین‌طور است. مقام معظم رهبری چارچوب‌ها را برای ما مشخص کرده‌اند اما در نهایت این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم.

این نکته را می‌توانید به حوادث دوران فتنه و دلخوری‌های آقای سید‌حسن خمینی و نامه ایشان هم تعمیم بدهید. من برخلاف میل باطنی‌ام و با وجود علاقه‌ای که به ایشان داشتم و دارم، آن پاسخ روشن را دادم؛ چراکه در تاریخ ثبت می‌شد و این رفاقتی نبود که ما بگوییم کوتاه می‌آییم. من طی این ده سال از هیچ ارگان، نشریه و رسانه‌ای شکایت نکردم. حتی روز اول که آمدم شکایت‌های زیادی مانده بود و من اعلام کردم که همه شکایت‌ها را پس بگیرند. حتی آقای محمدرضا خاتمی و برخی افراد دیگر تماس گرفتند و تشکر کردند. تصمیم ما بر این بود که تا روز آخر از کسی شکایت نکنیم؛ با وجود بی‌مهری‌ها، کم‌لطفی‌ها و دروغ‌پردازی‌ها از کسی شکایت نکردیم. حتی گاهی اوقات، مطالب خلاف واقع می‌نوشتند و ما به ‌آنها جوابیه‌ای می‌دادیم تا منتشر کنند اما این کار را انجام نمی‌دادند. مهم نیست که ما بگوییم چه کار کرده‌ایم. من در مقدمه کتاب راوی صادق نوشته‌ام که نقش صدا‌و‌سیما در اداره کشور بی‌بدیل است. آقای روحانی در روزهای اول، اشتباهی مرتکب شده بود و می‌گفت که شما چه کاره‌اید؟ حکم شما را رهبری می‌دهند و شما زیر نظر شورای نظارت هستید و هر چه آنها می‌گویند باید گوش کنید. ما گفتیم که قانون تغییر کرده است و گویا شما بی‌خبر هستید. بر فرض هر چه شورای نظارت بگوید ما گوش بدهیم؛ آیا می‌توانیم از هم‌اکنون به بعد، هرچه شورای نظارت می‌گوید انجام دهیم؟ آیا این مساله شدنی است؟ شورای نظارت، شش نفر از سه دستگاه هستند. کافی است که آن چهار نفر بخواهند از لحاظ سیاسی با آقای روحانی برخورد کنند.


احمدی‌نژاد در ماجرای مصلحی به انحراف کشیده شد/ رهبر انقلاب در جلسه با دولت روحانی فرمودند انصاف را رعایت کنید/ از دفتر رهبری برای تأخیر در مصاحبه رییس جمهور اختیار تام به من دادند/ درباره نامزدی خودم در ریاست جمهوری شایعاتی شنیدم
 
آقای مهندس! اگر ممکن است درباره ماجرای تاخیر در مصاحبه رئیس‌جمهور توضیح دهید.
 
من قبل از گفت‌وگوی زنده رئیس‌جمهور گفتم که درست است که ما باید مجری را تعیین کنیم اما هر کسی را که بگویید، می‌پذیریم. نه شما اعلام کنید و نه شما به او بگویید؛ به ما بگویید که ما او را توجیه کنیم که چه کار بکند و چه کار نکند. سری اول، آن سه نفر را آوردند و گفت‌و‌گوی بسیار بدی شد. حتی آن سه نفر آمدند، مصاحبه کردند و اعلام کردند که دیگر به چنین برنامه‌ای نخواهند رفت. بار دوم من در جلسه هیات دولت، به‌طور خصوصی از آقای روحانی پرسیدم چه کسی مدنظر شماست؟ بگویید تا او را بخواهیم و با او صحبت کنیم. گفت که مهم نیست اما برخی از بچه‌ها روی برخی افراد نظر دارند، گفتم؛ چه کسانی؟ گفت؛ فلانی و فلانی. گفتم برویم و با آنها صحبت کنیم. اتفاقا یک روز یکی از اینها - آقای روحانی‌نژاد - را صدا کردم تا با او صحبت کنیم. به او گفتم؛ ایشان رئیس‌جمهور است و احترام دارد. ایشان تا آن دوره خبرنگار بود؛ در حالی‌که مجری گفت‌وگوی زنده تلویزیونی با رئیس‌جمهور یک جایگاهی دارد. اینها مسائلی است که باید گفته شود. باید احترام بگذاری، در میان صحبت رئیس‌جمهور وارد نشوی و شأن رئیس‌جمهور را حفظ کنی. حتی برای این کار، کلاسی برای مجری برنامه تشکیل دادیم. اینها خیال می‌کردند که وقتی ما یک مجری برای این برنامه در نظر می‌گیریم، به او می‌گوییم که برو، بزن! اما بعدها متوجه شدند و الان هر کسی را معرفی کنید، قبول می‌کنند.

ما که در این حوزه حرفه‌ای، جایگاه رئیس‌جمهور را می‌دانیم. آن شب با وجود هماهنگی‌هایی که انجام شده بود، ناگهان به ما اعلام کردند که نیم‌ساعت قبل از آغاز گفت‌وگو، خانم پوریامین از مجریان زن صدا‌و‌سیما را صدا کرده‌اند تا مجری گفت‌وگو با رئیس‌جمهور باشد. من گفتم که قرار نبود ایشان برود و ما با فرد دیگری بسته‌ایم؛ این‌طور نمی‌شود. صدا‌و‌سیما مستقل است، رئیس دارد و اوست که در این باره تصمیم می‌گیرد؛ البته رئیس‌جمهور هم محترم است. این مساله را منتقل کردیم اما آنها جدی نگرفتند. برنامه سر زمان مقرر آغاز شد و آمدند و در حالی‌که همه‌چیز آماده بود، این برنامه پخش نشد. عده‌ای زنگ زدند و پیگیری یا سفارش کردند اما من گفتم که اتفاقا اینجا از جمله مواردی است که حرمت رسانه ملی و ماموریتی که دارد، نباید مخدوش شود.

انتخاب مجری به عهده صداوسیماست و اگر فرد خاصی مدنظر شماست، بگویید که با شما همکاری کنیم؛ اما اینکه فرد خاصی را ببرید، ایزوله کنید و با او حرف بزنید، به نفع شما نیست. آنها فکر کردند که ما شوخی می‌کنیم و مسئولان دفتر رئیس‌جمهور چندین بار تماس گرفتند. من با هیچ‌کدام از آنها صحبت نکردم؛ حتتی آقای صادق، آقای فریدون و آقای آشنا. شاید فقط آقای نهاوندیان خیلی اصرار کرد و من به ایشان گفتم که با شما هیچ بحثی ندارم؛ اگر این خانم بیرون برود، برنامه پخش می‌شود. آقای روحانی هم که دیده بود این‌طور است، ناراحت شده بود. حتی با دفتر رهبری تماس گرفته بودند و دو بار با آقای حجازی صحبت کرده بودند. آقای حجازی هم حرفی که به من زد این بود که آیا چنین صحبتی پیش آمده است؟ شما مستقل هستید، قانون دارید و هر برداشتی که خودتان دارید، انجام دهید. منظور من همان اجتهاد رسانه‌ای است. برخی تصورشان بر این است که صدا‌و‌سیما نشسته است و به او می‌گویند که فلان کار را بکن و فلان کار را نکن، در حالی‌که هرگز این‌طور نیست. من به‌خاطر ندارم که در طول این ده‌سال و نیم در‌خصوص سیاست‌ها و اقدامات اصلی گفته باشند که باید این کار را انجام بدهی یا ندهی.

البته ممکن است در خصوص سیاست‌های کلی صحبت کنیم و در راستای مصالح ملی به جمع‌بندی برسیم اما هرگز این‌گونه نبوده که بخواهند به‌طور موردی بحث کنند. آقای حجازی به من گفتند استدلال آقای رئیس‌جمهور این بوده اما شما خودتان بررسی کنید و اقدام مناسب را انجام بدهید. گفتم حالا که رئیس‌جمهور با دفتر رهبری صحبت کرده و کار مقداری به تاخیر افتاده است، روشن شده کاری می‌خواهد انجام شود که از نظر ما خلاف قانون است و با کسب نظر شورای نظارت مشکل حل می‌شد. اصلا در دوره فتنه، تمام بحث ما این بود که کار خلاف قانون صورت نگیرد. برای مثال در انتخابات سال گذشته، ما 14 کاندیدای احتمالی از جمله آقای روحانی را دعوت کردیم و جلسه‌ای تشکیل دادیم؛ البته بحث‌های مطرح‌شده در جلسه محرمانه بود و هنوز نوار آن جلسه در اختیار بنده است. یکی از اهداف بنده در آن جلسه این بود که به آنها بگویم اوضاع چگونه است، شما باید چنین فیلمی ‌بسازید و کارهای خود را از هم‌اکنون شروع کنید؛ یعنی یک کمک و محبتی به همه آنها کردیم. نکته مهم‌تر این بود که بار دیگر قانون را با آنها مرور کنیم؛ چون انتخابات 88 را دیده بودیم، می‌خواستیم به آنها بگوییم که این بار مراقب باشید و قانون را رعایت کنید. جالب اینجا بود که با همه اینها مصاحبه کردیم و «قالوا بلی» را از همه آنها گرفتیم.
 
آقای مهندس اگر ممکن است درباره مساله شورای نظارت هم توضیحاتی بفرمایید.
 
من بعدا دیدم که ما اعلام کنیم نظری که رئیس‌جمهور دارد از شورای نظارت سوال می‌کنیم و برخی روزنامه‌های همراه دولت اعلام کردند که رئیس‌جمهور یک ساعت معطل شده است و بعد گفتند باید شورای نظارت نظر بدهد. ما گفتیم این همان شورای نظارت است که رئیس‌جمهور معرفی می‌کند و او حاکم بر شماست. ما در مسائل مربوط به شورای نظارت، از این جهت استفتا نمی‌کنیم؛ در عین حال مشورت می‌کنیم و جلسات مشورتی خوبی با شورای نظارت داریم و شاید بهترین دوران شورای نظارت، همین دورانی باشد که ما با اینها داشته‌ایم. البته خودشان می‌دانند و بهتر است از خودشان سوال کنید. ما هیچ‌گاه نمی‌گوییم که این کار را بکنیم یا نه و اصلا چنین وظیفه‌ای نداریم اما من عمدا به این دلیل که رئیس‌جمهور گفت که شما زیرنظر شورای نظارت هستید، نظر شورای نظارت را جویا شدم اما آنها اعلام کردند که رئیس‌جمهور نمی‌تواند مجری برنامه تلویزیونی را تعیین کند. اما گاهی اوقات برخی افراد و جریان‌ها به قدری بی‌منطق هستند که اگر انتهای نظر صریحی که بیان می‌شود، توصیه‌ای باشد، روزنامه‌های‌شان آن را برجسته می‌کنند؛ شما حرف شورای نظارت را گوش کنید، حرف رئیس‌جمهور هم همین است. امروز صدا‌و‌سیما چنین جایگاهی دارد و این جایگاه باید حفظ شود؛ نباید صدا‌و‌سیما تضعیف شود و همه باید اراده کنند که استقلال صدا‌و‌سیما حفظ شود.
 
آقای ضرغامی! شما بعد از چند سال هنوز ماجرای وساطت‌تان در خانه‌نشینی آقای احمدی‌نژاد را بازگو نکرده‌اید.
 
من با سه دولت آقایان خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی کار کرده‌ام و در عین حال نگاه‌های خاص خود را داشته‌ام، می‌توانم شهادت بدهم در جلسه هیات دولت، اگر خبر خاصی نباشد و فردی نخواهد جلسه هیات دولت را با خبری منحرف کند و به حاشیه بکشاند، واقعا تلاش اصلی بر این است که مسائل، مشکلات و گرفتاری‌های مردم حل شود؛ چراکه دولت نمی‌تواند کار دیگری انجام بدهد. برای مثال، فیلم توزیع سبد کالا را به برخی اعضای هیات دولت دادم؛ سیاستی که باعث شد خود دولت عذرخواهی کند. حتی من در جلسه هیات دولت گفتم که آقای روحانی! بدانید که توزیع مساله بسیار مهمی ‌است. وقتی شما یک کالای محدودی را میان مردم توزیع می‌کنید، نتیجه‌اش همین می‌شود. آیا این کرامت و حرمت مردم است؟ آقای روحانی هم این مساله را تایید کرد. البته در دوره آقای احمدی‌نژاد حجم این کارهای اجرایی و اقدامات بیشتر بود. علت این مساله این است که آقای احمدی‌نژاد یک فرد پرکار در حوزه اجرایی بود. دائما بالای سرکار حضور داشت و هنگامی‌که به وزیر مربوطه اطلاعات کارشناسی می‌داد، وزیر احساس می‌کرد که اطلاعات کارشناسی ایشان بیشتر از اوست. خاطرم هست در دولت آقای خاتمی قیمت برق بدون هماهنگی با دولت زیاد شد. آقای خاتمی به قدری عصبانی شد که تا آن موقع ایشان را این قدر عصبانی ندیده بودم.

حتی تعابیر تندی به کار بردند و گفتند که این کار غلط را چه کسی انجام داده؟ آقای خاتمی همچنین خطاب به وزیران گفت که «همین کارها را انجام می‌دهید و رهبری به من تذکر می‌دهند و من نمی‌توانم جواب بدهم؛ از این کارها نکنید.» من در دولت احمدی‌نژاد خیلی با دولت درگیر بودم. اگر بخواهید مقایسه کنید، بیشترین حجم اختلافات من با دولت، در دوره احمدی‌نژاد بود، بعد دوره آقای روحانی و کمتر از همه دوره آقای خاتمی؛ یعنی چالش‌های ما با آقای خاتمی بسیار کمتر بود. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که در سال آخر دولت دهم، گاهی اوقات که من با آقای احمدی‌نژاد بحث می‌کردم به ایشان می‌گفتم که این نظر کارشناسی من است که اگر همه چیز به شکل طبیعی جلو برود، شما و آقایان دیگر، سال آینده در دولت نخواهید بود اما من قرار است که فعلا باشم. کاری کنید که من بتوانم از این دولت دفاع کنم و یک نفر باشد که کارهای خوب شما را بازگو کند. من بارها در دولت آقای روحانی صحبت کردم و سعی کردم بدون اینکه حساسیت‌برانگیز باشد، تجربه‌های خوب را به دولت جدید منتقل کنم. مگر بحث ما بر سر افراد است؟ برخی از آقایان صرفا به دلیل اینکه این اقدام از اقدامات دولت قبل است، برخورد تند می‌کردند. سفر استانی، سفر استانی است؛ حالا چون نمی‌خواستند اسمش را ببرند، می‌گفتند سفرهای پایش و پویش. در نهایت هم مشخص نشد که سفرهای پایش و پویش چگونه به سفرهای استانی تبدیل شد. بعد از مدتی خودشان متوجه شدند که این، آن کلمه نیست و دوباره از کلمه سفرهای استانی استفاده می‌کنند.

من نمی‌خواهم به دوستانم در دولت جدید تعریض کنم اما این رفتار به یک ضد ارزش تبدیل می‌شود. عده‌ای نباید اجازه دهند که چنین اقدامی‌ صورت گیرد. حضرت آقا در ملاقاتی که در دوره جدید با دولت داشتند، بر همین مساله تاکید کردند؛ فرمودند که انصاف را رعایت کنید و از کارهای خوبی که انجام گرفته دفاع کنید. ایشان همچنین تذکراتی دادند و گفتند که فرقی نمی‌کند کارهای خوب مملکت توسط چه کسی انجام شده است؛ این موضوع بحث بسیار مهمی‌ در انقلاب اسلامی است که باید مورد بررسی قرار گیرد اما ما این مسائل را فراموش کرده‌ایم. اصلا پایه و اساس نگاه دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، همین است. گاهی انسان جرأت نمی‌کند از کارهای خوب یک فرد تعریف کند و فورا او را به حاشیه می‌برند. وقتی شما به مراسم ختم پدر یا مادر یکی از شخصیت‌های قبلی می‌روید، خبرنگارها شما را احاطه می‌کنند و می‌پرسند که ماجرا چیست؟ آیا قرار است همکاری سیاسی کنید؟ آقای محسنی‌اژه‌ای، آقای کرباسچی را محاکمه می‌کرد اما در جلسات خصوصی و عروسی نزدیکان ایشان هم شرکت می‌کرد؛ این درست است. من و آقای روحانی در جلسه هیات دولت، اختلافات رو‌در‌رو داشتیم و با هم بحث‌های چالشی می‌کردیم؛ یعنی من حرفم را می‌زدم و ایشان هم نظرش را بیان می‌کرد، اما در بسیاری از موارد وقتی من نظر کارشناسی دادم و برخی بحث‌های دولت را نقد کردم، آقای روحانی همراهی کردند. بعد از صحبت من می‌گفتند که این مطالب درست است، یا اینکه به وزرای مربوطه تذکر می‌دادند. دولت‌ها در جمهوری اسلامی به‌دنبال این هستند که مردم را راه بیندازند اما هرگاه در هیات دولت خصوصا در دوره آقای احمدی‌نژاد فردی خبری را می‌گفت، جلسه به حاشیه کشیده می‌شد.

روانشناسی سیاسی آقای احمدی‌نژاد این‌گونه بود که ایشان بسیار پرانرژی وارد جلسه دولت می‌شد، می‌خندید، با همه سلام و احوالپرسی می‌کرد، به‌سرعت می‌آمد و کسی متوجه نمی‌شد که احمدی‌نژاد از در پایین آمده و در جلسه هیات دولت نشسته است. در بین جلسه، آقای میرتاج‌الدینی خبری از مجلس می‌گفت که مثلا فلان نماینده فلان حرف را زده است. آقای احمدی‌نژاد در پاسخ می‌گفت کاری نداشته باشید؛ ما کار خودمان را انجام می‌دهیم. چند دقیقه بعد یکی از وزرا می‌گفت که فلان فرد در سایت شخصی‌اش فلان مطلب را علیه دولت نوشته است. آقای احمدی‌نژاد باز هم می‌گفت که ول کنید؛ چه کار کنیم؟! بعد از اینکه چند‌نفر اخباری از این دست نقل می‌کردند، آقای احمدی‌نژاد ناراحت می‌شد، بحث اصلی فراموش می‌شد، شروع به جواب دادن به این صحبت‌ها می‌کرد. این رفتارها، یک مدیر اجرایی را شکل می‌دهد و من مطمئن هستم که این مساله در‌خصوص آقای روحانی هم وجود دارد. هر کسی بگوید که این موضوع درباره من صدق نمی‌کند، حرف بی‌مبنایی می‌زند. بنابراین، رسانه‌ها، مسئولان قوا و مسئولان دستگاه‌ها باید متوجه باشند که حرفی که می‌زنند و اظهارنظری که می‌کنند به چه اندازه، جنبه ارشادی دارد و فرد را متوجه مشکلش می‌کند، سازنده است یا جنبه تخریبی دارد و باعث می‌شود فرد روحیه خود را برای کار کردن از دست بدهد.

آقای احمدی‌نژاد هر جایی که به رهنمودهای رهبری، دلسوزی‌های رهبری و ارزش واقعی حمایت رهبری از کارهای خوب دولت پی برد و عمل کرد، توانست کمک‌های شایانی به کشور بکند و موفق، پیروز و آبرومند بود. اما هر‌جا که - دانسته یا ندانسته - از این مسیر فاصله گرفت، دچار انحراف شد و ضربه‌های سنگینی خورد. در ماجرای عزل آقای مصلحی، آقای احمدی‌نژاد تصمیم گرفت وزیر اطلاعات را تغییر دهد و رهبری با وجود اینکه هیچ‌گاه در عزل و نصب‌ها دخالت نمی‌کنند، وارد ماجرا شدند و دستور دادند که به دلیل حساسیت وزارت اطلاعات، وزیر تغییر نکند. آقای احمدی‌نژاد باید این دستور را روی چشمش می‌گذاشت و به آن عمل می‌کرد. البته دیگران هم در انتشار این خبر، رفتار خاصی را در پیش گرفتند و او را تحریک کردند.

البته اینها دلیل موجهی نبود. اساسا وقتی رهبری امر و نهی می‌کنند، محبت می‌کنند. وقتی رهبری قابل می‌دانند و اعتنا می‌کنند و می‌گویند این کار را بکن یا نکن، این بزرگ‌ترین افتخار برای یک مسئول است. من با همه وجود به این مسائل معتقدم. برخی می‌گویند چرا فلان تذکر علنی شد؟ بله؛ بسیاری از تذکرات به صورت خصوصی داده می‌شود. آقای رئیس‌جمهور! وقتی رهبری به تو می‌گوید این کار را بکن یا این کار را نکن، افتخار کن؛ چراکه مقام ولایت به تو اعتنا کرده است. آقای احمدی‌نژاد در بزنگاه نتوانست این را متوجه شود؛ از این‌رو عصبانی شد و رفت و خانه‌نشین شد. در واقع، او محبت آقا را درک نکرد اما من یقین داشتم بعد از چند روز برمی‌گردد. چند بار هم به خانه‌اش رفتم و با او صحبت کردم؛ با من درد دل کرد و سبک شد. بعد از مدتی هم خودش در هیات دولت حاضر شد و هیچ ربطی هم به من نداشت؛ همه می‌دانند که اکثریت اعضای دولت آقای احمدی‌نژاد، نیروهای انقلابی، مومن، متعهد و موفق بودند اما متاسفانه گاهی در قبال آنها بی‌محبتی می‌شود و امکان ارائه یک گزارش کار از دوره وزارت خود را در فضای رسانه‌ای کشور ندارند. هرچند احمدی‌نژاد به سرکار بازگشت اما با این کار دولت را دچار حاشیه کرد. ما هم بستنی خریدیم و رسانه‌ها همه مسائل را فراموش کردند و بستنی، محور شد. (خنده) ما ضرباتی از این اقدام احمدی‌نژاد خوردیم که واقعا حیف بود از آن دولتی که آن‌قدر خدمات ارائه کرده بود.
 
گمانه‌زنی‌هایی در رابطه با آینده سیاسی شما وجود دارد و حتی در خبری آمده بود که می‌خواهید نامزد ریاست‌جمهوری شوید و گروهی تحت‌عنوان سوم تیر، از شما حمایت کرده‌اند.
 
من هم این خبر را در سایت‌ها دیدم و تکذیب کردم.
 
از هم‌اکنون گمانه‌زنی‌هایی مبنی‌بر حضور برخی چهره‌های موجود در انتخابات 96 وجود دارد. نام شما نیز به دلیل اینکه یک چهره سیاسی مشهور هستید و روابط عمومی خوبی دارید، در این گمانه‌زنی‌ها مشاهده می‌شود. شما واقعا به چنین چیزی فکر می‌کنید و به‌دنبال آن هستید یا ممکن است در آینده به آن فکر کنید؟
 
یک‌بار از شهید بهشتی درمورد شایعه‌ای سوال کردند. او گفت من هم این شایعه را شنیده‌ام. این پاسخ من به شما هم هست؛ این شایعه سال‌هاست که بر سر زبان‌هاست اما من تا امروز که با شما حرف می‌زنم، هرگز به این موضوع فکر نکرده‌ام و عقیده‌ام بر این است که هر مسئولیتی در هر مقطعی بر دوش انسان گذاشته می‌شود، باید با همه وجود برای انجام بهتر تلاش کند. من هیچ‌گاه جز به مسئولیتی که در هر مقطعی داشته‌ام، به چیز دیگری فکر نکرده‌ام و برای خودم آینده‌ای متصور نبوده‌ام.

من معتقدم که مشکل کشور ریاست‌جمهوری نیست. به نظرم تا برخی مسائل دوباره بررسی و حل و فصل نشود، ما در بحث ریاست‌جمهوری دچار مشکل هستیم. چه از این جریان سیاسی باشد و چه از جریان سیاسی دیگر. برخی خیال می‌کنند اگر از این خط انتخاب نشد و از آن خط انتخاب شد، باید نظام عوض شود. در کجای دنیا این‌گونه است؟ نظام‌های سیاسی سر جای خود هستند و حرمتشان را هم دارند، جریان‌های مختلف اجرایی و فکری و سیاسی ‌می‌آیند و امتحان پس می‌دهند و می‌روند؛ اگر خوب کار کنند، مردم باز هم به آنها رای می‌دهند. متأسفانه برای ما این‌طور جا افتاده است که وقتی یک جریانی روی کار می‌آید، فرض بر این است که باید کل نظام و جهت‌گیری‌های آن تغییر کند، در حالی‌که چنین نیست. ما باید این مسائل را بعد از تجاربی که در این سال‌ها داشتیم، در کشور حل کنیم. اگر این کار را انجام دادیم، در این صورت یک رئیس‌جمهور در جایگاه واقعی خود می‌تواند خدمتگزار باشد؛ وگرنه هم دیگران او را اذیت می‌کنند و تضعیف می‌شود و هم خود ممکن است دچار توهم شود و کار را خراب کند. کما‌اینکه متأسفانه تجربیات ما در گذشته موید این مسأله است.
 
مهم‌ترین چیزی که برای ما وجود دارد، انقلاب اسلامی است که عزیزتر از دار و ندار شخصی ماست؛ یعنی انقلاب اسلامی باید با تمام توان حفظ شود. برای این منظور لازم است که ما یک رئیس‌جمهور حزب‌اللهی، با روحیه بسیجی و مکتبی داشته باشیم. یکی از گزینه‌های دارای این ویژگی، شما هستید.
 
نه، تا‌به‌حال به آن فکر نکرده‌ام. معتقدم انسجام نیروهای انقلاب و حمایت موثر از رئیس‌جمهور برای توفیق در خدمتگزاری به مردم مهمتر از هر چیز دیگر است. امروز جریان‌های سیاسی از نام‌های خود فاصله گرفته‌اند. اصولگرا و اصلاح‌طلب واقعی کم داریم. گروکشی‌های سیاسی زیاد شده است. مسئولان کشور و در رأس آن رئیس‌جمهور باید انقلابی، ساده‌زیست، مردمی‌ و با سعه‌‌صدر بالا باشد و بتواند دلسوزان کشور را در اداره امور مشارکت دهد. خوشبختانه با سیاست‌های تبلیغی رسانه ملی و اجرای طرح عدالت رسانه‌ای به ویژه مناظره‌های انتخاباتی تا حد بسیار زیادی حاکمیت پول و سرمایه در انتخاب رئیس‌جمهور از بین رفته است.
 
امروز الگوی انتخاباتی جمهوری اسلامی به‌عنوان عادلانه‌ترین و مترقی‌ترین الگو در سطح جهانی مطرح است. باید با اقدامات مشابه، انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز بهتر شود تا تاثیر سرمایه و قدرت در انتخاب نماینده واقعی مردم به‌طور کلی از بین برود. شخصیت‌های سیاسی باید بیش از دیگران به خدا توکل کنند، خود را از هر شائبه‌ای دور نگاه دارند و بدانند شیطان در هر لحظه در کمین آنهاست. آیا می‌توان مطمئن بود آن کسی که امروز دم از انقلابی‌گری و ولایتمداری می‌زند همان روحیه و اعتقاد خود را حفظ کند یا به اندک بهانه‌ای از مسیر مردم و انقلاب فاصله می‌گیرد؟ باید به خدا پناه برد.


*منبع: مثلث
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1771
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 26 تير 1393

کمیته روابط خارجی مجلس عوام انگلستان در گزارشی تعطیلی سفارت این کشور در ایران طی سال‌های اخیر را به ضرر لندن خوانده است، زیرا این مسئله سبب توقف اقدامات اطلاعاتی این کشور از ایران شده است.

گروه جنگ نرم مشرق- کمیته روابط خارجی مجلس عوام انگلستان گزارش ویژه ای با عنوان «سیاست های انگلستان در مواجهه با ایران» منتشر کرده است که یک سند راهبردی مهم در حوزه سیاست خارجی این کشور در مورد جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود.

 

سرفصلهای این گزارش به خوبی از اهمیت آن حکایت دارد: منافع انگلستان درایران، ظرفیت های ایران برای انگلستان، نقش ایران در امنیت انگلستان و متحدانش در منطقه، ظرفیت تجاری میان دو کشور، نحوه نفوذ دادن ارزش های انگلیسی در ایران، راهکارهای پیگیری منافع انگلستان، روابط دیپلماتیک دو کشور، اثرات کاهش روابط دیپلماتیک، بررسی پنداشت عمومی درباره همگرایی همیشگی انگلستان با آمریکا در ایران، راهکارهایی برای بهبود وجهه انگلستان در ایران، صدور ویزا برای ایرانیان برای سفر به انگلستان و برنامه هسته ای ایران و توافق ژنو.

در خلاصه این گزارش 55 صفحه ای آمده است: روابط سازنده و مثبت با ایران در سطوح مختلف سیاسی، راهبردی، تجاری و فرهنگی، کاملا در جهت منافع انگلستان خواهد بود؛ اما وضع کنونی بسیار از این حالت ایده آل، فاصله دارد. روابط دو کشور سال ها است که به علت نبود اعتماد در هر دو طرف، وخیم است. هر دو کشور به یکدیگر بدبین هستند و تصور می کنند که طرف مقابل به دنبال تضعیف حکومت طرف دیگر است. این پنداشت های منفی با از دست دادن فرصت های مناسبی که بارها برای بهبود روابط دو کشور فراهم شد اما از دست رفت، وخیم تر هم شده است.

چالش های ایجاد روابط مناسب با ایران، برای انگلستان چندگانه و عمیق هستند. پیگیری منافع انگلستان در ایران، تا زمانی که روابط دو جانبه اعتمادسازی بین دو کشور صورت نگیرد، آرزوی دست نیافتنی خواهد بود. حداقل کار این است که نگرانی های انگلستان درباره نقش ایران در ناامنی و بی ثباتی منطقه، کاهش حتی جزئی پیدا کند.

کمیته روابط خارجی مجلس عوام انگلستان در ادامه این گزارش با وجود تاکید بر بهبود روابط با ایران، بر لزوم تداوم فشار بر ایران در زمینه حقوق بشر تصریح کرده است. این کمیته بر تکرار مخالفت انگلستان با اعدام‌ها، اعمال فشار بر افراد به بهانه عقاید و دین آنها و نبود آزادی بیان در ایران تاکید کرده است.

در این گزارش راهبردی از بازگشایی مجدد سفارت انگلستان در ایران، دفاع شده است زیرا تعطیلی سفارت انگلستان سبب توقف اقداماتی همچون جمع‌آوری اطلاعات، تحلیل وقایع و تحولات در ایران، برقراری ارتباطات با اشخاص مختلف به منظور بهره‌برداری‌های بعدی، بررسی تحولات و تغییرات سیاسی در ایران، و ارائه تحلیل‌های کارشناسی به متحدان منطقه‌ای درباره دیدگاه‌ها و عقاید عامه مردم ایران، شده است. در واقع، این بخش از گزارش، به صراحت از نقش سفارت انگلستان در جاسوسی از کشورمان اشاره کرده است.

این گزارش درباره حسن روحانی هم اینگونه پیشنهاد کرده که کشورهای غربی باید به وی خصوصا در مذاکرات هسته‌ای اعتماد کنند؛ هرچند قضاوت نهایی به اقدامات آتی او است، نه سخنان و وعده‌هایش.

 

قدرت ایران

گزارش مذکور درباره قدرت ایران نوشته است: ایران توان این را دارد که به یک قدرت بین‌المللی تبدیل شود. ایران می‌تواند موتور محرکه خاورمیانه باشد. ایران از لحاظ جغرافیایی در مکان فوق‌العاده حساسی قرار دارد. ایران می‌تواند به عاملی برای ثبات و رفاه منطقه تبدیل شود.

 

 

 

* منافع انگلستان در ایران

در این گزارش، منافع انگلستان در ایران همچون هر کشور دیگری اینگونه برشمرده شده است:

- تضمین امنیت انگلستان

- بهبود رفاه انگلستان با ایجاد فرصت‌های تجاری برای شرکت‌های انگلیسی

- ترویج ارزش‌های انگلستان با نفوذ فرهنگ، زبان، فرصت‌های تحصیلی و استانداردهای حقوق بشر.

بر مبنای این منافع، پیشنهادات کمیته روابط خارجی به وزارت خارجه انگلستان در مورد ایران بدین شرح اعلام شده است:

·کاهش تهدیدات ایران برای متحدان انگلستان در منطقه خصوصا رژیم صهونیستی

·پایان دادن به نفوذ ضدغربی ایران در سوریه، لبنان، فلسطین و غیره

·تامین نیازهای انرژی انگلستان و سایر کشورهای اروپایی از طریق منابع گازی ایران

·حفظ منافع تجاری انگلستان در منطقه

·ایجاد و توسعه منافع تجاری انگلستان در داخل ایران

·تبدیل ایران به بازار کالاهای صادراتی شرکت‌های انگلیسی

·ارتقاء استانداردهای حقوق بشری در ایران خصوصا درباره حکم اعدام و آزادی رسانه‌ها

·ایجاد روابط آموزشی و فرهنگی میان دو کشور برای آگاه شدن مردم ایران از فرصت‌های انگلستان

 

این گزارش درباره نفوذ فرهنگی انگلستان در ایران، پیشنهادات قابل تاملی ارائه کرده است. طبق این گزارش، مهمترین ابزار قدرت نرم انگلستان در سطح جهان، شبکه خبری بی بی سی است که شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی و دو ایستگاه رادیویی به زبان فارسی و سایت بی بی سی فارسی، از زیرمجموعه های آن هستند. دیگر ابزار مهم، شورای فرهنگی بریتانیا است که نقش مهمی در توسعه و ترویج فرهنگ انگلیسی در سطح جهان دارد. فعالیت‌های شورای فرهنگی بریتانیا در ایران در سال 2009 تعطیل شد؛ اما فعالیت شبکه‌های رادیو تلویزیونی بی بی سی فارسی در ایران به رغم پارازیت‌ها ادامه دارد. با این حال طی چند سال گذشته، شورای فرهنگی بریتانیا به طور غیرمستقیمدر لندن و کشورهای ثالث یا ارتباطات سایبری، به ایرانیان متقاضی، خدمات ارائه کرده است. این شورا اعلام کرده که با هماهنگی مسئولان ایرانی، راه برای بازگشایی دفاتر آن در ایران در حال فراهم شدن است.

تعطیلی سفارت، کار جمع‌آوری اطلاعات در ایران را مختل کرد + سند

براي دانلود سند روي تصوير كليك كنيد

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1696
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393

پس از بسته شدن تمامی راه های ورود و خروج به نوار غزه توسط رژیم صهیونیستی و دولت مصر اوضاع داخلی مردم غزه به وضعیت بحرانی رسیده است و مردم در زمینه های مختلف با مشکل مواجه شده اند.

نوار غزه منطقه ای واقع در شمال غربی کشور فلسطین اشغالی است. مساحت این منطقه 360 کیلومتر مربع است یعنی یک شانزدهم استان البرز که کوچکترین استان ایران است.

امروزه مردم این منطقه کوچک در مضیقه قرار گرفته اند. آنان با مشکلات متعددی مواجه شده اند. آنها در از بین بردن زباله، تامین آب آشامیدنی، تامین غذا و نیازهای ضروری دیگر زندگی با مشکل مواجه شده اند.

این مشکل پیش زمینه ای تاریخی دارد. پس از پیروزی حماس در انتخابات در سال 2007 رژیم صهیونیستی راه های ارتباطی این منطقه را با سایر ملل جهان قطع کرد. رژیم صهیونیستی حتی رابطه این منطقه را با سازمانهای بین المللی امداد و خبرنگاران نیز قطع کرده است. به این ترتیب رابطه یک میلیون و پانصد هزار نفر مردم ساکن غزه با جهان بیرون کاملا قطع شد.

رژیم غاصب صهیونیستی ابتدا راه های زمینی ای که در اختیار داشت را بر روی مردم غزه بست. یعنی آن را از سمت شرق شمال محاصره کرد. سپس راه دریایی ای که به سواحل غزه ختم می شد را نیز بست و اجازه نزدیک شدن هیچ شناوری را به سواحل غزه نمی دهد. تنها راه ارتباطی ساکنین نوار غزه با جهان بیرون از راه مصر و گذرگاه رفح بوده است. در زمان دولت حسنی مبارک، به خاطر رابطه نزدیک مبارک با صهیونیست ها گذرگاه رفح بسته بود و اجازه عبور و مرور به مردم غزه داده نمی شد. پس از سقوط مبارک نیز برای مدتی در زمان محمد مرسی این مسئله مطرح شد که گذرگاه رفح گشوده شود اما این امر انجام نشد. در این مدت هرچند مردم غزه از راه زمینی و دریایی نمی توانستند با جهان بیرون در ارتباط باشند؛ اما از طریق حفر تونل های زیر زمینی با مصر در ارتباط بودند و وسایل مورد نیاز خود را از این راه تامین می کردند. اما پس از کودتا علیه حکومت محمد مرسی اوضاع تغییر کرد. حاکمان مصر در خواست اسرائیل را اجابت کردند و تونل های زیر زمینی ای که مردم غزه از طریق آن با مصر در ارتباط بودند را از بین بردند. به این ترتیب محاصره نوار غزه کامل شد و دیگر ارتباط آنها با جهان بیرون به صورت کامل قطع شد. این امر باعث شد تا حتی مردم مظلوم غزه در برآورده کردن نیازهای بسیار ضروری خود با مشکل مواجه شوند. نیاز های اساسی مردم زندگی در آنجا را مختل کرده است.

آلودگی شدید

در این روزها از نظر سلامت نوار غزه با مشکل اساسی روبرو شده است. سواحل این قطعه مظلوم زمین بسیار آلوده شده اند و درون شهر ها نیز زباله ها روی هم جمع شده اند و وضعیت بسیار اسفناکی به وجود آمده است.

مسئول محیط زیست غزه می گوید روزانه 100000 متر مکعب فاضلاب تصفیه نشده به سواحل این منطقه وارد می شود. علت آن این است که از زمانی که تونل های زیر زمینی که برای فراهم کردن نیازهایمان بود را خراب کرده اند دیگر سوخت به راحتی به دست ما نمی رسد پس به علت نبود سوخت قادر به روشن کردن دستگاه های تصفیه فاضلاب نیستیم.

این مسئله باعث شده است تا کنار سواحل غزه بوی تند زباله مردم را اذیت کند. آب دریا در سواحل غزه تغییر رنگ داده است و موجهایی که به ساحل می رسند زرد و قهوه ای هستند. به علت آلودگی شدید هوا در سواحل غزه علائم شنا کردن ممنوع نصب شده است اما برخی از مردم خصوصا کودکان که از گرما رنج می برند به این علائم توجه نمی کنند و وارد آب می شوند و این سبب می شود که سلامتی آنها به صورت ویژه در خطر باشد.

از طرف دیگر شهروندان غزه می گویند درون شهرها نیز زباله ها بر روی همدیگر جمع شده اند. 75% ماشین های شهرداری که باید زباله ها را جمع آوری کنند به علت نبود سوخت قابل استفاده نیستند. در نتیجه سلامتی مردم در غزه به شدت در خطر است. آنها می گویند اینکه مصر 1200 تونل ارتباطی را بسته است سبب می شود تا دیگر سوخت با قیمت مناسب به دست ما نرسد در نتیجه این مشکلات به وجود می آید.

آنها می گویند این کار رژیم صهیونیست که ما را در چنین محاصره سختی قرار داده است به معنی کشتن ما در حال صلح است.

مشکل آب آشامیدنی

تا پیش از سال 1998 جمعیت مردم ساکن در نوار غزه 80000 نفر بود. اما به علت فشار های رژیم صهیونیستی به مردم مظلوم فلسطین، مردم سایر نقاط فلسطین مجبور به ترک سرزمین خود و مهاجرت به نواز غزه شدند به این ترتیب در مدت زمان کوتاهی جمعیت این منطقه به بیش از 3 برابر گذشته خود افزایش یافت. طبق آمارهای کنونی بیش از سه، چهارم از جمعیت یک میلیون و پانصد هزار نفری نوار غزه مهاجر هستند. این به معنی این است که این منطقه در مدت زمان کمی جمعیتش چند برابر شده است ولی امکانات با این سرعت رشد نکرده است. همچنین می توان گفت به علت محاصره شدید امکانات این منطقه پس رفت هم داشته است. به این ترتیب اولین مشکلی که دراین منطقه به وجود می آید مشکل تأمین آب آشامیدنی و غذای این جمعیت است.

نواز غزه سالانه به 65 میلیون متر مکعب آب آشامیدنی نیاز دارند. پس از آنکه رژیم صهیونیستی این منطقه را محاصره کرد مردم منطقه در تامین آب آشامیدنی خود نیز با مشکل مواجه شدند. به این ترتیب تنها راه مردم برای تامین آب استفاده از سفره های آب زیرزمینی بود. مردم این منطقه به بهره برداری از آب های زیر زمینی روی آوردند. پس از مدتی در سفره های آب زیر زمینی این منطقه مشکلی به وجود آمد که اگر با برنامه ریزی استفاده آب از سفره های زیر زمینی انجام نمی شد این سفره ها از سال 2000 به بعد دیگر قابل استفاده نبودند. اما با تجدید نظر و برنامه ریزی که می شود منابع آب را نجات می دهند و عمر آنها تا 20 سال تمدید شد. اما همچنان این مشکل در منابع آب موجود در نوار غزه وجود دارد.

از طرف دیگر به علت محاصره شدید این منطقه مردم باید غذای خود را نیز از طریق کشاورزی در همان منطقه انجام دهند. پس مقداری از آب این منطقه صرف موارد کشاورزی می شود. اما همچنان کشاورزی نیز در این منطقه به علت وجود این محدودیت ها چندان مجال رونق یافتن پیدا نمی کند. در نتیجه مردم این منطقه با مشکلات غذایی هم روبر هستند.

اگر این اوضاع همچنان ادامه پیدا کند اکثر مردم غزه به علت گرسنگی و یا تشنگی و یا بیماری های ناشی از آلودگی محیط جان خود را از دست خواهند داد.

آنچه گفته شد شرایط عمومی مردم غزه است. اما بحران زمانی چند برابر می شود که هر از چندگاهی این مردم به بهانه های واهی زیر بمباران رژیم صهیونیستی قرار میگیرند. یعنی علی رغم تحمل این سختی ها در معیشت روزمره خود، باید در جنگ فیزیکی همیشگی با اسرائیل نیز شرکت کنند. آخرین این بهانه ها که در همین روزهای اخیر درگیر آن هستند، حمله هوایی و زمینی به غزه به بهانه کشته شدن سه شهرک نشین اسرائیلی است. بهانه ای که تا به حال بیش از 100 شهید و بیش از 1000 مجروح را برای مردم غزه به ارمغان آوره است.

نتیجه گیری

رژیم نامشروع صهیونیستی پس از آنکه در مقابل مقاومت مردم مسلمان و مظلوم غزه عاجز ماند و توان مقابله با مردم غیور این منطقه را ندید اقدام به محاصره کامل این منطقه زد. به نظر دیدبان صهیونیست ها از این کار خود دو هدف دارند. یا اینکه با فشار خود بتوانند حماس را در اداره حکومت تشکلیلاتی ناکارآمد جلوه و به این ترتیب بتوانند گزینه ای وابسته به خود را مانند محمود عباس در این منطقه به سرکار بیاورند. و یا اینکه به همین ترتیب به تدریج مردم این منطقه به مرور زمان در اثر کمبود امکانات جان خود را از دست بدهند و یا آنقدر ضعیف شوند که با یک حمله کوچک به راحتی بتواند این منطقه را تسخیر کند.

 

منبع: دیدبان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1800
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

 

با مرور خاطرات و اسناد مروبط به حادثه کوی دانشگاه در 18 تیر ماه سال 87 خاطرات دیگری که زیاد هم دور نیستند در ذهن شکل می‌گیرند؛ خاطرات فتنه 88 . این دو حادثه که با فاصله 10 ساله رخ داده اند شباهت های عجیبی با هم دارند؛ فتنه گران تقریبا همان افراد 10 سال پیش بودند، سوء استفاده از آزادی مطبوعات، دانشگاه و دانشجویان و فضای باز سیاسی به وجودآمده در هر دو مورد به یک شیوه است و در نهایت اینکه هر دو فتنه به یک شیوه از بین رفته اند: حضور مردم در صحنه با رهبری و درایت ویژه مقام معظم رهبری. با این حال اگر به جزییات مسئله وارد شده و این حوادث را جزء به جزء بررسی کنیم ، شباهتهای بیشتری قابل مشاهده خواهد بود :

پیش بینی قبل از وقوع بحران
در هر دو حادثه سال 78 و فتنه سال 88 از مدتها قبل پیش بینی رسانه ها و تحلیلگران اصلاح طلب این بود که فضای تشنج بر کشور حاکم خواهد شد. در سال 78 چهره های سیاسی اصلاح طلب پیش بینی می کردند که تغییر قانون مطبوعات و یا قتلهای زنجیره ای اعتراضاتی را به وجود بیاورد و در سال 88 نیز از همان ابتدای کار در روز 22 خرداد این پیام برای فتنه گران ارسال شد که در صورتی که موسوی رای نیاورد مردم به خیابانها بریزند!  بسیاری از رسانه‌های غربی نیز در هر دو مورد پیش‌بینی کرده بودند که قرار است اتفاقی بزرگ در تهران رخ دهد. رسانه‌های غربی که جزء به جزء اتفاقات فضای سیاسی کشور در زمان اصلاحات را مرور می‌کردند از چند روز قبل پیش بینی اعتراضی بزرگ در خیابانها را اعلام کرده و در سال 88 نیز زمانی که موسوی با برگزاری کنفرانسی مطبوعاتی، در همان شب رای گیری پیروزی خود را در انتخابات اعلام کرد ، رسانه های غربی پیش بینی کردند طوفانی عظیم پایتخت ایران را در بر می گیرد !

استفاده از فضای دانشگاهی برای فتنه گری و لغو امتحانات
فتنه سال 78 در فضای دانشگاهی تهران آغاز شد. گرچه احزاب تندروی اصلاح طلب پشت این ماجرا بودند اما رهبران آنها ترجیح دادند این مسئله  را از دانشگاهها که گمان می رفت بدنه فعال و همراهی داشته باشد آغاز کنند. در آن زمان دانشگاهها عملا به باشگاه سیاسی احزاب تبدیل شده و بعد از دو سال که از روی کار آمدن دولت اصلاحات می گذشت هر روز دانشجویان با خط تازه ای به اعتراض در مورد مسایل مختلف و برپایی تجمع می پرداختند . کوی دانشگاه برای اولین بار نبود که ملتهب می شد و هر روز تجمعات گوناگونی در این محل خوابگاهی اتفاق می افتاد.

در سال 88 با وجود اینکه التهاب از دانشگاه شروع نشد، اما این خاطره از سال 78 برای فتنه‌گران باقی مانده بود که باید کلاس‌های درس را تعطیل کرده و از دانشجویان بخواهند در امتخانات شرکت نکنند. فتنه‌گران همان خیابان انقلاب و میدان انقلاب و دانشگاه تهران را برای محل آشوب انتخاب می‌کردند. عوامل آنها در دانشگاهها به همان ترتیب قبلی به پخش بیانیه و شب‌نامه‌ها اقدام می‌کردند و تجمعات مختلفی را برگزار می‌کردند.

کودتای رسانه‌ای
وقایع کوی دانشگاه را روزنامه ها با تیترها درشت و تنش‌زای خود رقم زدند. به جرات میتوان گفت ماجرای کوی دانشگاه در سال 78 ، یک کودتای رسانه ای از جانب رسانه های اصلاح طلب بود . آنها از یک اصلاحیه بر قانون مطبوعات چنان معضلی ساختند که تنها در حدود یک هفته بعد و توسط بسیج شدن مردم در خیابانها از بین رفت. مطبوعات اصلاح طلب در آن زمان از مسایلی چون قتلهای زنجیره ای، اصلاح قانون مطبوعات و مسایل مطرح شده در مجلس و روابط دولت و مجلس گزارشهایی را منتشر می‌ساختند که تنها هدفش تحریک مردم و خوانندگانشان به اعتراض و بدگمان کردن مردم به اصل نظام جمهوری اسلامی بود. در سال 88 نیز همین اتفاق دوباره تکرار شد. فضای انتخابات باعث شکل گیری تعدادی روزنامه شد که تنها برای روزهای انتخابات شکل گرفته و می دانستند بعد از پایان یافتن روزهای پر شور تبلیغات ریاست جمهوری ، کارنامه شان آنقدر مملو از دروغ و شایعه پراکنی و تشویش افکار عمومی است که دیگر نمی‌توانند بعد از انتخابات نیز به کار خود ادامه دهند. در زمان حادثه کوی دانشگاه در حدود 20 روزنامه و هفته نامه وظیفه شکل دهی به افکار عمومی را بر عهده داشتند، در ماجرای فتنه سال 88 این وظیفه به طور مشترک بر عهده روزنامه های اصلاح طلب و البته شبکه های تلویزیونی معاند نظام و یا شبکه های خبری مانند بی بی سی فارسی افتاد.

کمک رسانه های غربی
رسانه های غربی برای فتنه سال 88 سنگ تمام گذاشتند! از بی بی سی فارسی گرفته تا رسانه های کم مخاطبی چون شبکه ماهواره ای VOA و سایت ها و روزنامه های وابسته به اپوزیسیون خارج نشین به همراه تعداد زیادی از شبکه های اجتماعی همه و همه در خدمت فتنه گران قرار گرفت. مسئله شایعات و خبر سازیها در فضای مجازی به قدری در سال 88 توسعه پیدا کرد که هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا از بخش فنی سایت توئیتر خواست که پروسه تغییرات خود را که منجر به کند شدن این شبکه مجازی می شد به تاخیر بیاندازد تا رسانه های غربی اخبار دقیق تری از حوادث ایران داشته باشند. در فتنه سال 78 نیز رسانه های غربی که در آن زمان تنها محدود به چند رادیوی بیگانه و تعدادی سایت بود دست به کار شده و اخباری از تهران منتشر کردند که با هیچ کدام از حوادث ایران همخوانی نداشت. رسانه های غربی در آن زمان با تیترهای درشت در مورد تعداد کشته شده ها در حادثه کوی دانشگاه به استقبال از این مسئله رفتند و نوشتند: شایع شده است که تهران حکومت نظامی است و ارتش با تانک به خیابان‌ها خواهد آمد. این رسانه ها همچنین بیان کردند شایع شده بخشی از صدا و سیما به آتش کشیده شده و دفتر روزنامه کیهان تخریب شده است! شایعه کشته شدن در حدود 25 نفر از دانشجویان نیز یکی دیگر از خبرسازیهای رسانه های غربی در مورد حوادث سال 78 بود که در سال 88 نیز به عینه تکرار شد.

حمایت آمریکا، صهیونیستها و منافقین از هر دو فتنه
شاید دیگر نیاز به واکاوی نباشد و تنها مرور این نکته کافی باشد که آمریکا در هر دو حادثه سالهای 78 و 88 از فتنه گران به صورت علنی حمایت کرده و رسانه های صهیونیستی نیز به شدت از مسئله آشوب ها در تهران حمایت کردند. منافقین نیز که حضوری فیزیکی در درگیریهای هر دو فتنه داشتند، از نظر رسانه ای نیز به شدت از این مسایل استقبال کردند. در سال 78 منافقین به آتش زدن اموال عمومی و به آشوب کشیدن خیابان انقلاب و کوی دانشگاه پرداختند و در سال 88 نیز بعد از برگزاری راهپیمایی سکوت که توسط معترضان به نتیجه انتخابات ساماندهی شده بود، این اعضای منافقین بودند که به پایگاه بسیج حمله کردند.

تلاش برای کشته سازی
در هر دو سال 78 و 88 فتنه گران دست به طراحی پروژه کشته سازی برای اصلاحات زدند تا نشان دهند اصلاحات واقعا برای حیات دوباره به خون نیاز دارد. اما درهر دو مورد نیز بعد از مدتی دروغهای عجیب و غریب زیادی از این خبرسازی‌ها بیرون آمد. در سال 78 در اولین روز درگیری‌های پلیس با دانشجویان در کوی دانشگاه، به سرعت خبرسازی‌هایی مبنی بر کشته شدن 25 نفر از دانشجویان انجام گرفت و فردای آن روز در بیشتر دانشگاههای تهران با پخش قرآن و سیاه پوش کردن دانشگاهها لیستی از افراد کشته شده نیز منتشر شد. در سال 88 نیز رهبران فتنه در مراسم های ختمی شرکت می‌کردند که مرده ای نداشت!  نکته جالب در این مورد این است که در هر دو مورد تعدادی از کشته شده‌ها از اعضای بسیج بودند که بعد از مدتی اعلام کردند در کمال صحت و سلامت به سر می‌برند و اصلاً در این حوادث در تهران نبوده اند!
در سال 88 نیز تلاش رسانه‌های اپوزیسیون برای کشته‌سازی و پروژه 72 کشته با افشا شدن دروغ‌های متعدد رسانه‌های اپوزیسیون ناکام ماند. در هر صورت رسانه‌های معاند به عنوان نمادی برای فتنه 88 می‌گشتند که با قتل مرموز ندا آقا سلطان این نماد نیز به دست رسانه‌های صهیونیستی و منافقان افتاد.

سردادن شعارهای تند علیه نظام و مسئولان عالی جمهوری اسلامی
شکل گیری آشوبها در کوی دانشگاه به بهانه عملکرد مجلس در قانون مطبوعات بود. در فتنه سال 88 نیز فتنه گران به نتیجه انتخابات معترض بودند و دولت نهم را مسئول تقلب در انتخابات می‌دانستند. البته آنها هیچ‌گاه نتوانستند ادعای خود را ثابت کنند اما مسئله به همینجا نیز ختم نشد و در هر دو مورد، فتنه گران یکراست به ستون خیمه انقلاب یعنی اصل ولایت فقیه یورش بردند. در سال 78 با هدایت برخی از مسئولان دولتی، عده ای از فتنه‌گران قصد داشتند به سمت بیت رهبری بروند و در سال 88 نیز بعد از مدتی شعارهای ساختار شکنانه و مخالف اصل ولایت فقیه از آشوبگران شنیده شد. این در حالی بود که رهبر معظم انقلاب در هر دو مورد با دعوت این افراد به آرامش به مسئولان وقت نیز دستور پیگیری مسایل مورد اعتراض آنها را دادند. در حادثه کوی دانشگاه رهبر معظم انقلاب بیان کردند که قلبشان از این مسئله جریحه‌دار شده و دستور رسیدگی سریع به این موضوع را دادند و در ماجرای فتنه 88 نیز ایشان شخصاً وارد میدان شده و با دعوت از مدیران ستادی کاندیداها مسئله تقلب در انتخابات را بررسی کرده و خودشان شخصا دستور بسته شدن بازداشتگاه کهریزک و رسیدگی به پرونده ماموران متخلف را صادر کردند.

تعدی به بانوان محجبه و افراد عابر
در ماجرای کوی دانشگاه، در روز 19 تیر و زمانی که فتنه گران به خیابان انقلاب و روبه روی دانشگاه تهران رسیدند، به هر خانم چادری و محجبه ای که می رسیدن به او تعدی کرده و چادر و روسری از سرش بر می داشتند. این افراد در مقابل کسانی که چهره حزب اللهی داشتند نیز همین اقدامات را انجام داده و عابران را مورد ضرب و شتم قرار می دادند. در فتنه سال 88 نیز چنین مسئله ای در نقاط مختلف تهران دیده شد.

همیشه‌حاضری در فتنه به نام فائزه

در سال 78 اصلاح طلبان سعی کردند به بهانه ورود افراد شاخص به دانشگاه و ارام کردن دانشجویان آنها را به نوعی وارد دانشگاه کرده و از آنها بخواهند برای دانشجویان سخنرانی کنند که در واقع به تحریک آنان برای ادامه فعالیت هایشان هم پرداخته باشند یکی از چهره هایی که بعدها بیشتر در تجمعات دیده شد و هر از گاهی به بهانه ای در میان معترضان دیده می شد، فائزه هاشمی بود. او با حضور در جمع دانشجویان در کوی دانشگاه چنان سخنرانی‌ای کرد که شاهدان گفتند دانشجویان قبل از سخنرانی وی آرامتر بودند! او در سال 88 با این حال کارنامه‌ای بی نظیر از حضور در تجمعات غیر قانونی از خود به جای گذاشت و هر از گاهی به بهانه خرید ساندویچ! و روسری! در اماکنی که فتنه گران حضور داشتند، مشاهده شد. در سال 88 «هاشمی» دیگری نیز به حضور در اتاق فکر فتنه‌گران متهم شد و آن مهدی هاشمی بود که با وجود گذشت تقریبا 5 سال از آن زمان هنوز هم دادگاه مربوط به فعالیت های وی در دوران فتنه به نتیجه نهایی نرسیده است.

مسجد سوزی
هم در سال 78 و هم در سال 88 ، فتنه گران به مساجد نیز رحم نکردند و به آتش زدن مساجد پرداختند . درسال 78 اغتشاش گران به مسجد سید الشهدا یورش برده به آنجا خساراتی را وارد کردند و در سال 88 نیز فتنه گران به آتش زدن مسجد لولاگر در خیابان نواب تهران روی آوردند.

نقش بیانیه های مجمع روحانیون مبارز
بیانیه های مجمع روحانیون مبارز تاثیر عجیبی بر روی شکل گیری حوادث سال 78 و 88 داشته است. در سال 78 چند روز قبل از شکل گیری حادثه 18 تیر ، این بیانیه مجمع روحانیون مبارز در اعتراض به اصلاح قانون مطبوعات بود که باعث تحریک احساسات دانشجویان و اعتراضات آنان شد و در سال 88 نیز با وجود اینکه وزارت کشور اعلام کرده بود مجوزی به این مجمع برای برپایی راهپیمایی اعتراضی سکوت در روز 24 خرداد نداده است، این گروه تنها نیم ساعت مانده به زمان راهپیمایی بیانیه قبلی خود را لغو و از معترضان خواست که در راهپیمایی شرکت نکنند. این در حالی بود که این افراد از ساعتها پیش به خیابان ریخته و درگیریها نیز در آن زمان آغاز شده بود.

مردم فتنه را جمع می‌کنند
هم در فتنه سال 88 و هم در ماجرای کوی دانشگاه در سال 88، در نهایت این تحمع مردمی برای حفظ انقلاب اسلامی بود که منجر به از بین رفتن فتنه شد . مردم در سال 78 به خیابانها ریختند و آشوبگران را از خیابانها بیرون ریختند و در سال 88 نیز بعد از 8 ماه صبر و مدارا با این افراد در نهایت در روز نهم دی ماه حماسه ای دیگر خلق کرده و فتنه را برای همیشه از بین بردند.

 
منبع: تسنیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1688
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

جریان‌های تروریستی صهیونیستی و تکفیری، دو اختلال مشابه سادیسمی در پیکره غرب آسیا هستند که "کشتاردرمانی" را تنها راه التیام موقت عقده‌های خود می‌شمارند.

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش
گروه بین‌الملل مشرق - تروریسم صهیونیستی و تکفیری‌های داعش این روزها به دو عامل اساسی کشتار و خونریزی در کشورهای منطقه‌ای از عراق و سوریه و یمن گرفته تا فلسطین اشغالی و نوار غزه تبدیل شده است. نگاهی به این دو نحله خشن و ایدئولوگ منطقه‌ای و بسترهای شکل‌گیری و رویکردهای محتوایی آن نشان از اشتراکات فراوانی دارد که در ابعاد مختلف قابل بررسی است. 

جنبش صهیونیسم یک حرکت سیاسی بود که با دروغ و فریب خود را با لباس دین پوشاند و شعارهای دین را تحت دستورالعمل خاص سیاسی خود قرار داد، سیاست ارعاب و سرکوب مخالفان از جمله فلسطینی‌های بی پناه که تنها خواسته شان زندگی آزاد در زادگاه و موطن اصلی‌شان بود، لکه های ننگ بزرگی از جمله فجایع صبرا و شتیلا بر جبین صهیونیست‌ها ایجاد کرد. راهبرد صهیونیسم مبتنی بر تسلط بر یک منطقه و تلاش برای ایده پردازی سرزمین موعود و گسترش دامنه غده سرطانی و تامین شهوت ‌سیری‌ناپذیر قدرت در نزد حامیان خود بود، از این رو بلافاصله بعد از استقرار اولیه در فلسطین اشغالی دست‌اندازی به همسایگان را آغاز کرد.  


تطابق راهبردهای صهیونیست‌ها با جریان تروریستی- تکفیری داعش، ماهیت واقعی روی دیگر تروریسم در منطقه را نشان می دهد. "دولت اسلامی عراق و شام" موسوم به داعش که اخیرا ادعای عجیب خلافت اسلامی را مطرح کرده، نحله‌ای منحرف‌شده از رویکرد اصیل دین اسلام است که از همان ابتدا با خشونت و سرکوب فعالیت های خود را آغاز کرده است، این گروه که با طرد از سوریه از سوی همکیشان تروریستش عراق را به پایگاه اولیه خود تبدیل کرده، مانند صهیونیست‌ها سرزمینی موعود برای خود در نظر دارد که از شمال تا نیمی از نقشه جغرافیایی اروپا، از جنوب تا شبه جزیره عربستان، از شرق تا مرزهای شرقی ایران و استان خراسان و از غرب تا غربی‌ترین نقطه آفریقای شمالی را در بر می گیرد. نگاهی آماری به سخنرانی اخیر ابوبکر البغدادی نشان می‌دهد که واژه‌های جهاد و فتح و پیروزی بیشترین کاربرد را در سخنان وی دارد، این بدان معناست که داعش غیر از دستیابی به قدرت مبتنی بر منطق زور و سرنیزه هیچ پروژه‌ای برای امت اسلامی ندارد و در این راستا، شباهت عجیب داعش با صهیونیسم در خصوص ضرورت غصب سرزمین‌های "نیل تا فرات" قابل توجه است و در واقع، داعش در بسیاری مواقع، به عنوان بازوی اجرایی صهیونیسم عمل کرده است و این در حالی است که تا این لحظه هیچ خطری از سوی تکفیری‌ها متوجه رژیم صهیونیستی نبوده است.

تکفیری‌های داعش نیز مانند تعامل صهیونیست‌ها با یهودیت، بخش‌هایی از دین را که در راستای منافع سیاسی و توسعه طلبانه آنها بود، جدا کردند و تمام موازین دیگر آن را رد  کردند. آنها غیر از این مبانی را کفر و قائلان به آن را کافر می دانند، حتی اگر در کلام خداوند باشد. 

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش

مبنای اعتقادی هر دو جریان تروریستی این اصل است که "هدف وسیله را توجیه می‌کند". این قانون طلایی راه را برای انجام هر جنایتی علیه بشریت باز می کند و آن را در خدمت دو رویکرد ترغیب و تهدید برای جذب مخاطب و مقابله با اعتراضات مقابل خود در می آورد. فتاوای ساختگی داعش در زمینه جهاد نکاح و زشت‌ترین جنایت‌ها علیه شیعیان به جرم شیعه بودن نمونه‌های زنده‌ای از این اصل است. 

داعشیسم و صهیونیسم معتقدند که تنها یک فرقه برتر وجود دارد و آن هم همین‌ها هستند. صهیونیست‌ها غیر یهودیان را حیواناتی می‌دانند که تنها برای خدمت به یهودیان آفریده شده‌اند و تروریست‌های داعش نیز اعتقاد دارند که هر نوع رفتاری با کسانی که سیره عملی آنها را قبول ندارند، جایز است. آن‌ها غیر خود را کافر، مشرک و مخلد در آتش دوزخ می دانند و بر همین اساس، پس از تصرف هر شهر و روستایی که ساکنان آن دین و مذهبی جز فرقه تکفیری‌ها داشته باشند، خون شان هدر، منازل شان مباح و نوامیس شان حلال است!


تکیه بر ابزار تبلیغاتی همانطور که یکی از مهم ترین بندهای پروتکل‌های 24 گانه صهیون است که حدود 200 سال قبل از سوی بنیانگذاران یهودیت افراطی و صهیونیست به تصویب رسید، امروز نیز به عنوان حربه‌ای اصلی در دست تروریست‌های داعش قرار دارد. در همین راستا بخش قابل توجهی از اموالی که قرار است در خدمت کشتار ملت های منطقه از سوی داعش هزینه شود، برای ایجاد سایت‌های اینترنتی و تبلیغات در فضای مجازی و شبکه های ماهواره‌ای جهت جذب جوانان فریب خورده هزینه می شود. 

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش

گروهک تکفیری-بعثی داعش بیشترین اهمیت را به فعالیت‌های تبلیغاتی می‌دهد، تا جاییکه شرکت در کمیته تبلیغات الکترونیک را از مهم‌ترین جبهه‌های کاری معرفی می‌کند و کمک به این بخش را بر هر کدام از تروریست‌ها واجب می دانند. عناصر ناظر بر فعالیت های داعش نیز عمدتا از سلفی‌های سعودی هستند، چرا که زبان و قلم فصیحی دارند و ادبیات خطابه و استدلال‌ و بهانه تراشی شرعی در راستای حمایت از ابوبکر البغدادی را به خوبی بلدند. 


هر دو این گروه‌ها گرایش‌های عمیق نژادپرستانه دارند و نسبت به غیر از خود کینه شدیدی دارند. در مکتب صهیونیسم عناصر دیگر نجس، برده، زنازاده و برده صهیونیسم خوانده می شوند که بعد از مرگ نیز در دوزخ هستند؛ آنها کشتن غیریهودی را تشویق می کنند و می‌گویند که باید مرتدها و خیانتکاران را در چاه انداخت و آنها را نجات نداد. همین رویکرد در داعش نیز وجود دارد و آنها تمامی مخالفان خود از سایر گرایش‌های اسلامی و غیر اسلامی را مجوس و مرتد و بت پرست و بدعت گزار می‌دانند و کشتن آنها و به اسارت گرفتن زنانشان را مباح می‌شمارند.

استعمار انگلیس پرورش دهنده اصلی جریان صهیونیسم بود، در مورد فتنه داعش نیز این استعمار آمریکا و جنگ‌های مداخله جویانه آن در منطقه بود که زمینه لازم برای تشکیل افراط گرایی های دینی را فراهم کرد. هر دو رویکرد صهیونیستی و تکفیری کاملا برای پرورش نسل‌های متعددی از تروریست‌ها آمادگی دارند. هر دوی این گروه‌ها به فرزندان خود می آموزند که ملت برگزیده یا تنها فرقه نجات یافته هستند و به این ترتیب ابزار وحشتناکی برای ترور و کشتار در جامعه انسانی بویژه جهان اسلام به وجود می آورند.

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش

اشتراک انگیزه‌های غرب در ایجاد این غده‌های سرطانی در منطقه از دیگر نکات قابل توجه در بررسی نحله های صهیونیستی- داعشی است. "مکس نوردو" یکی از موسسان جنبش معاصر صهیونیسم و از بزرگترین متفکران دیدگاه های‌ صهیونیستی وجود اسرائیل در منطقه غرب آسیا تنها برای حمایت از منافع اقتصادی استعمار نیست، بلکه برای این است که امت اسلام همواره ضعیف و مریض و تجزیه شده نگه غرب آسیا شود. ایجاد گروهک تروریستی داعش در منطقه نیز علاوه بر اینکه تضمینی برای بقای اقتصادی و نظامی غرب در منطقه است، دست فعال استعمار برای تضعیف امت اسلام نیز هست و آنها را به نفع هژمونی غربی در حال تجزیه و فروپاشی نگه می‌دارد. 

به این ترتیب هر دو اردوگاه تروریستی بخش‌های مختلفی از یک توطئه هستند. در حالی که کنفرانس صهیونیستی هرتزلیا به صراحت اعلام می کند که باید جنگهای فرقه‌ای و درگیری سنی و شیعه در امت اسلام ایجاد کرد تا منافع و برنامه‌های آمریکا و غرب در منطقه تامین شود، نیروهای عمل کننده به این پیشنهاد، اردوگاه دوم یعنی تروریست‌های تکفیری داعش هستند که با حمایت وهابیت سعودی و ابزارهای تبلیغاتی آن به دنبال تجزیه جهان اسلام و جنگ فرقه‌ای بین مسلمانان بر آمده است.
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1593
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393
روایت آمریکایی از سقوط هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنس/ نقد مستند نشنال جئوگرافی درباره پرواز 655

 

گروه بین الملل - رجانیوز: درباره جنايت آشکار و تعمدي آمريکا نسبت به شليک هواپيماي مسافربري ايران در دوازدهم تيرماه سال ۱۳۶۷،برابر با سوم ژوئيه ۱۹۸۸ مطالب و تحليل هاي بسياري ارايه شده است.  انتشار تصاویر اجساد مسافران پرواز 655 از سوی تلویزیون ایران و انعکاس آن در رسانه های جهانی خشم و انزجار عمومی مردم را در پی داشت . پنتاگون براي کاستن از خشم و انزجار افکار عمومي دستور باز سازي و توليد فيلم مستندي رو به سازمان نشنال جئوگرافي سفارش داده و از آن‌ها خواست با ايجاد ترفندهاي بصري، جنايت آشکار فرمانده و خدمه ناو   " وينسنس" را " تشخيص اشتباه " عنوان کنند ! در نهايت مستند فوق بعد از تهيه و ساخت از شبکه هاي معتبر دنيا بار ها به روي انتن رفت ! 

آنچه می خوانید روایت آمریکایی از کشتار 290 انسان بی گناه است که در ویژه‌نامه «سرو» خبرگزاری دفاع مقدس منشر شده است:

روز سوم ژوئن ۱۹۸۸ با حوادث خونيني قرار است رقم بخورد .. ويل راجرز گزارشی از حمله به نفتكش ها دريافت مي كند .. علي رغم تاكيد فرمانده ارشد در بحرين مبني بر عدم درگيري ، او به استناد اين گزارش ها ، مجوز گشودن اتش به روي قايق ها رو بدست مي آورد  !

 وي سريع دستور حركت به سمت تنگه هرمز و شمال خليج فارس رو صادر مي كند .

ويل راجرز علي رغم تاكيد فرمانده ارشد خود ، كه دستور عدم درگيري و نزديك شدن به نيروهاي ايراني رو صادر كرده بود ، عاقبت بدون كسب اجازه از مافوق خود با هدف درگيري به راه مي افتد !  

 ويل راجرز با اعلام موقعيت هدف هاي شناور متخاصم به افسران تحت امر خود ، عملآ موقعيت جنگي گرفته و شليك اتش رو اغاز مي كند ..

 ساعت ۹:۴۳ دقيقه بامداد ، صداي رگبار گلوله دل خليج فارس رو مي شكافد .. ! و بدين ترتيب پروژه روز خونين در خليج فارس رقم مي خورد .. 

" مارك نيلسون " يكي از شاهدان عيني حاضر در ناو است كه در باره شليك مي محابا سربازان مي گويد .. براي سربازان و پرسنل گروه اتش ، اين نخستين مانور واقعي براي آن ها محسوب مي شد !

ساعاتي بعد ناوشكن وينسنس به ناو مونتگمري پيوسته و در كنار آن به حركت در مي آيد !  

در همين هنگام كاپيتان " محسن رضائيان " خلبان ايرباس پرواز ۶۵۵ در فرودگاه بندرعباس با تاخير مواجه شده است .. ظاهرآ تعدادي از مسافران هواپیما با مشكل نقص رواديد مواجه شده بودند .. او به همراه كمك خلبان خود " كامران تيموري " و مهندس پروازش " محمد رضا اميني " منتظر اجازه پرواز هستند .

كاپيتان رضائيان بعد از اين كه متوجه شد مشكلات مسافران برطرف شده است ، رآس ساعت ۱۰:۰۵ دقيقه بامداد از برج مراقبت پرواز اجازه استارت و خزش رو دريافت می کند  ..

دقايقي بعد هواپيماي ايرباس آ- ۳۰۰ هواپيمايي ملي ايران به شماره پرواز ۶۵۵ به نرمي به سمت ابتداي باند به حركت در امد ... همه چيز عادي و طبعي به نظر مي رسيد ..  

هواپيما راس ساعت ۱۰:۱۷ دقيقه فرودگاه بندرعباس رو به مقصد دوبي ترك كرد ..

طبق اعلام سازمان نشنال جئوگرافي  هواپيماي ايرباس رآس ساعت ۰۹:۴۷ دقيقه بامداد به پرواز در آمده است (

لحظاتي بعد از تيك آف پرواز شماره ۶۵۵ ، در صفحه مانيتور ناو وينسنس لكه اي كوچك نوراني كه نشاندهنده حضور جسمي پرنده در آسمان است ، به نمايش در می آید ! (عکس شماره 1)

با به نمايش در امدن حركت جسمي پرنده در اسكوپ رادار ،  افسر كشيك نتوانست نوع و اندازه هواپيما رو تشخيص دهد.

" اندرسن " سوپروایزر کشیک رادار براي شناسايي هواپيماي ناشناس در گام نخست به سراغ سيستم تشخيص دوست از دشمن ناو ( IFF ) مي رود .

اندرسن براي تشخيص دقيق دگمه انتشار امواج رو فشار مي دهد. 

 او سپس با حركت دادن " ماوس " دايره تمركز هدف را بر روي مختصات هواپيماي ناشناس قرار داده و آن را اصطلاحآ قفل مي كند .. و بدين ترتيپ موقعيت هواپيما را در صفحه مانيتورش مشخص مي نمايد . 

با فعال كردن دگمه ، امواج الكترونيكي در جهات مختلف ناو در اتمسفر فضا منتشر مي شود . 

اين امواج بعد از برخورد با هر جسم پرنده اي در آسمان ، آن را مجددآ به سنسور هاي گيرنده ناو منتقل مي كند . كه پس از آناليز مشخص مي شود هدف دوست است يا دشمن !؟ به عبارتي سيستم اتوماتيك موجود در هواپيما ( كروسپاندر ) اطلاعات و كد هاي خود رو منتشر مي كند .  ( به طور كلي همه هواپيماهاي مسافربري كد هاي شناخته شده اي دارند كه ان ها رو با هواپيما هاي نظامي متمايز مي سازد . اما اين كه چرا اندرسن در روز سوم ژوئن تشخيص نداد ، موضوعي است كه مفصلآ بايد در باره آن بحث كرد  

 در عکس شماره دو چهار رديف نمايش دهنده ارقام را مشاهده مي كنيد كه اولين رقم دست چپ شماره هر كد اختصاصي است .  (كد هاي شماره يك ، دو  و چهار مخصوص هواپيماهاي نظامي است . تنها كد سه براي هواپيماهاي غير نظامي استفاده مي شود . ايرباس ايراني هم در كد سه تقسيم بندي قرار گرفته بود ! اما...)

" اندرسن " (سوپروایزر کشیک رادار) بعد از اين كه موفق نشد هويت صحيح هواپيما رو از روي كد ها بدرستي تشخيص دهد كه آيا هواپيما نظامي است يا مسافربري ، براي برطرف كردن شك و شبهه اش در گام بعدي به سراغ ليست پرواز هاي مسافربري رفت كه در آن ساعت از فرودگاه بندرعباس قرار بود پرواز كنند .. !

گفتنی است تمام پرواز هايي كه قرار است از مرز كشور خارج شوند ، قبلآ از سوي سازمان هاي مسئول از جمله وزارت امور خارجه مشخصات پرواز ، نوع هواپيما و ساير اطلاعات مورد نياز به كشور مقصد و حتي كشور هايي كه در مسير پرواز قرار دارند و از فراز آسمان آن ها عبور مي كنند ، مجوز { كليرنس} دريافت مي كنند.

اندرسن با چك كردن آن ليست، هيچ مشخصاتي دال بر تيك آف هواپيماي غير نظامي در ان ساعت از فرودگاه بندرعباس  نشد! 

بعد از اين كه اندرسن موفق نشد از طريق كديابي دوست يا دشمن هويت هواپيماي ايراني رو تشخيص دهد ، مسئول رادار به روي فركانس "نظامي" رفته و با لحن تهديد آميزي هواپيماي ناشناس رو چنين مخاطب قرار داد ... " هواپيماي ناشناخته ايراني كه در مسير ۲۰۳ درجه با سرعت ۳۰۳ ناتيكال مايل در ارتفاع۴۰۰۰ پايي پرواز مي كني .. شما در حال اپروچ به منطقه جنگي ناو وينسنس آمريكايي در آبراه بين المللي هستيد .. "

اما هيچ پاسخي از سوي هواپيماي ناشناخته ! دريافت نكرد .. 

كاپيتان رضائيان فارغ از اتفاقاتي كه در شرف وقوع بود، در حال انجام مقدمات بعد از پرواز بود.

ناو عظيم وينسنس با آن همه تجهيزات مدرني كه دارد، فاقد بهر گيري از امكانات راديويي براي دريافت فركانس هاي مراكز كنترل ترافيك هواپيماهاي مسافربري است.  

اين بار نوبت به يكي ديگر از افسران ارتباطات راديويي ناو  مي رسد كه با همان لحن به هواپيماي ناشناس ايراني اخطار دهد .. ! اما همچنان هيچ پاسخي دريافت نمي شود .. ! 

اندرسن حالا با نزديك شدن هواپيماي ناشناخته ايراني كه در هر دقيقه هشت كيلومتر به ناو وينسنس نزديك و نزديك تر مي شود ، به دنبال تشخيص و شناسايي آن است ..

افسر مسئول اين بار براي تشخيص هويت هواپيماي ناشناس به كتابچه كد هايش مراجعه مي كند . او با توجه به ارتفاع يازده هزار پا ، اين مختصات را به هواپيماي اف - ۱۴ نسبت مي دهد !   

و سپس خوشنود از كشف خود ، آن را با صداي بلند به ساير همكارانش در اتاق فرمان اطلاع مي دهد كه مكالمات پخش شده بر روي فركانس هاي نظامي مربوط به اف - ۱۴ است !!  

با شنيده شدن نام شكاري قدرتمند اف - ۱۴ ( تامكت ) ، در اتاق فرمان جنب و جوش خاصي پديدار شده و همه چشم به مانيتور هاي بزرگ مي دوزند .. ! اندرسن دليل كشف خود را صحبت هاي خلبان بر روي  كد هاي رديف دو و سه  اعلام مي كند ... !!

و بدين ترتيب برچسب " اف - ۱۴ " به مختصات هواپيماي ناشناس اطلاق مي شود ! و از اين لحظه به بعد حركت رو به جلوي ايرباس پرواز ۶۵۵ بر روي مانيتور با نام اف - ۱۴ ناميده مي شود ! (عکس شماره 3)

اين وضعيت در حالي اتفاق مي افتد كه چهل و هشت كيلومتر دور تر از محل استقرار ناو آمريكايي هواپيماي مسافربري ايرباس با ۲۹۰ نفر مسافر در كاليدور رسمي بين المللي در حال پرواز است .  

با نزديك تر شدن اف - ۱۴ ستوان لوسي افسر هماهنگ كننده ارتباطات به دستور كاپيتان ويل راجرز با  ستاد مركزي بار ديگر ارتباط برقرار كرده و اجازه گشودن اتش را در صورت نزديك تر شدن هواپيماي دشمن كسب مي نمايد .. !

ستوان لوسي به راجرز اعلام مي كند كه شكاري به ۲۰ مايلي ناو رسيده است و هنوز مسير خود را تغير نداده است .. ! چه دستور مي فرماييد ..!!؟؟

به دستور راجرز به پرسنل و خدمه ناو  اعلام وضعيت اضطراري اعلام مي شود . در اين حالت همه حالت دفاعي به خود گرفته و در حالت اماده قرار مي گيرند ..

با اعلام وضعيت اضطراري و به صدا در امدن آژير خطر از بلندگو هاي عرشه ،ناو حالت تدافعي به خود گرفته و در اولين اقدام طبق دستور العمل هاي دفاعي به حالت چرخشي حركت دايره وارش رو آغاز مي كند !

اما در سوی دیگر كاپيتان رضائيان قبل از رسيدن به ارتفاع چهارده هزار پا ضمن ارتباط با مركز كنترل ترافيك ، از برج مراقبت بندرعباس خداحافظي مي كند .. مسئول برج از او مي پرسد : تآئيد كنيد كه بر روي فركانس ۶۷۶۰قرار داريد ؟ كاپيتان با نيم نگاهي مجدد ، پاسخ مثبت به برج مي دهد .  

  همان گونه كه در تصوير شماره 4 مي بينيد ، هواپيماي مسافربري ايرباس روي فركانس ۶۷۶۰ قرار گرفته بود . اين فركانس نشاندهنده كد ( آي اف اف ) هواپيماهاي غير نظامي است .  تا به راحتي در هر راداري قابل تشخيص باشد .

در مركز اطلاعات ناو ،  راجرز با خيره شدن به فركانس ۶۷۶۰ تشخيص دوست از دشمن ( آي اف اف ) بر روي كد شماره سه ، ترديد دارد كه هواپيماي مربوطه  ممكنه نظامي باشد .. !  

 وقتي هواپيماي ايرباس پرواز ۶۵۵ كه با برچسب اف - ۱۴ شناسايي شده است ، به ۳۷ كيلومتري ناو مي رسد بار ديگر از سوي افسران رادار و ارتباطات مورد هشدار هاي جدي قرار مي گيرد ..   

در اين هنگام يكي از افسران رادار در حالي كه به صفحه مانتيور اشاره مي كند ، فرياد زنان اعلام مي كند كه هواپيما در حال كاهش ارتفاع است ،يعني قصد حمله به ناو را دارد! (عکس شماره 5) 

همان گونه كه در تصوير مشاهده مي كنيد .. سرعت ، ارتفاع و رنج پرواز همه حاكي از پروازي عادي براي هواپيماي مسافربري است .. اما به دلايلي كه بعدآ مشخص خواهد شد ، به دروغ اعلام شد كه هواپيما در حال كاهش ارتفاع به سمت ناو است!

آخرين هشدار ها از سوي افسر رادار به هواپيماي ايراني داده مي شود .. لحظات به كندي مي گذرد . اما كاپيتان راجرز هنوز دستور حمله را صادر نكرده است .. !

در اين لحظه كاپيتان رضائيان اخرين تماس خود را با بندر عباس برقرار كرده و با ارزوي روزي خوب براي همه  از مسئول برج خداحافظي مي كند ...

" ويل راجرز " بعد ها در مقابل دوربين نشنال جئوگرافي با قيافه حق به جانبه اعلام مي كند كه .. من ان روز علي رغم هشدار همكارانم كه وخيم بودن اوضاع رو ياداوري مي كردند ، تا نزديك شدن به ده مايلي ناو هيچ اقدامي انجام ندادم !

راجرز به اين اميد كه در واپسين لحظات هواپيماي ايراني به هشدار ها پاسخ دهد .. اما وقتي مي شنود در حال كاهش ارتفاع است ، تصميم نهايي رو مي گيرد و بلافاصله كليد گارد شليك آتش رو فعال مي كند .

با فعال شدن كليد هاي اتش ، به طور اتوماتيك سيستم موشكي ناو ، تغذيه شده و دو موشك كروز رو اماده شليك نگه مي دارد ( عکس شماره 6)

 

 

سایز اصلی

او از يكي از افسران مي خواهد كه دستور آتش رو صادر كند!

فشردن دگمه شليك مجاز كه فقط افسران ارشد مجاز به فشردن آن هستند ، اخرين مرحله آغاز تراژدي خونباري است كه در آب هاي خليج فارس رقم مي خورد ...

بلافاصله دو موشك به فاصله كم تر از چند ثانيه به سمت هدف تعين شده شليك مي شود ..

در مانيتور هاي مركز اطلاعات ناو ، مسير حركت دو موشك كروز به خوبي مشخص است . (عکس شماره 7)

موشك ها هر لحظه به هدف  تعين شده نزديك و نزديك تر مي شود.

عاقبت در ساعت ۹:۵۴:۴۳ دقيقه موشك ها به هواپيماي مسافربري اصابت مي كند . و ۲۹۰ مسافر بي گناه رو به كام مرگ مي كشاند (عکس شماره 8)

بعد از تآئيد اصابت هر دو موشك به هواپيماي ايراني ، خدمه ناو جنگي امريكا با تبريك به يك ديگر شادماني خود رو بروز مي دهند ..  

اما در حقيقت راجرز يك جت مسافربري رو با ۲۹۰ مسافر و گروه پروازي در كريدور شناخته شده و بين المللي  سرنگون كرده بود ! ساعاتي بعد تلويزيون جمهوري اسلامي ايران تصاوير هولناك مسافران بي گناه رو كه مظلومانه در گوشه كنار دريا پراكنده شده بودند ، به نمايش گذاشت ..   

اجساد قربانيان در ميان اشگ و آه مردم از آب گرفته شده و در مقابل دوربين هاي تلويزيوني به افكار عمومي جهان نمايش داده شد .

حکم دادگاه آمریکایی چه بود؟

بعد از فشار افكار عمومي و مردم جهان و پرسش هاي فراوان در باره سرنگوني هواپيماي مسافربري كه در مسير قانوني و طبيعي در يكي از كاليدورهاي هوايي پرواز مي كرد .. يك دادگاه نظامي ظاهرآ براي كشف واقعيت تشكيل شد ..

  افسران رادار به همراه ويل راجرز مورد بازجويي و كالبد شكافي ماجرا پرداختند!

بعد از ساعت ها كنكاش مشخص شد كه مسئول كنترل فركانس ها به طور دقيق ليست پرواز هايي كه از فرودگاه بندر عباس تيك آف مي كردند رو به دقت بررسي نكرده است .. چون در پائين همان ليست شماره پرواز و نوع هواپيما به همراه مقصدش مشخص شده بود !

مسئول مربوطه پذيرفت كه در تطبيق ساعت هاي بين المللي با وقت محلي دچار اشتباه شده بود !

در اين دادگاه همچنين مشخص شد كه زنده ياد رضائيان هرگز اخطار هاي هشدار دهنده مسئولان ناو رو نمي شنيده است .. چون به طور كلي فركانس هواپيماهاي شخصي و مسافربري با نظامي ها تفاوت دارد . و مسئولان ناو بر روي فركانس هاي نظامي آن ها را صدا مي زدند .. !!  

با وجود مشخص شدن قصور ويل راجرز و همكاران او ، بعد از مدتي به وي مدال شجاعت اهدا شد!

  در سال ۱۹۹۰ آقای چارلز بعد از تحقيق بر روي حادثه ايرباس متوجه شد كه بر خلاف ادعاي مسئولان امريكايي ، ناو وينسنس در لحظه شليك بيش از چهار كيلومتر در آبراه كشور ايران قرار داشت . و به عبارتي با شكستن حريم مجاز دريايي ، قوانين رو زير پا گذاشته بود .(عکس شماره 9)

در بررسي هاي بيشتر مشخص شد كه هرگز هواپيماي ايرباس پرواز شماره ۶۵۵ در مسير پرواز ارتفاع خود رو كاهش نداده بود !

سرعت هاي اعلام شده از سوي افسران رادار مبني بر نظامي بودن هواپيما واقعيت نداشته است.

 هنگام بازگشت ناو وينسس به سواحل سان ديه گو از كاپيتان راجرز و خدمه همراهش همانند قهرمانان جنگ استقبال شد !

 

 

چرا ادعای اشتباه راجرز غیرقابل باور است؟

سازمان نشنال جئوگرافي در اين فيلم سعي بسیاری كرد از چهره خشن و قدرت طلب " ويل راجرز " كاسته و با افزودن صحنه هايي او را بي گناه جلو دهد. اما كم تر كسي است که با مطالعه اخبار و اطلاعاتي كه از سوي خود كارمندان ناو منتشر شده ، به خود سري این فرمانده آمریکایی پي نبرد .

نشنال جئوگرافیک سعی کرده به صورت مستند واقعه سقوط هواپیمایی ایرباس را بازخوانی کند البته نکته ای که در این مستند نباید فراموش کرد هدف سازندگان آن است.

نشننال جئوگرافی در این فیلم هر چند مشخص می کند که ایران هیچ برخورد نظامی با ناو وینسنس نداشته و تاکید می کند که خلبان ایرانی هشدارهای این ناو را نمی شنیده است با این حال سعی دارد علت بروز این جنایت را به بروز سلسله  اشتباهاتی از سوی فرمانده و خدمه ناو وینسس تقلیل دهد.

اما بزک کردن چهره هولناک یک جنایت از سوی نشنال جئوگرافی باورپذیر نیست چرا که :

اول از همه نیروهای پدافندی و راداری با مشاهده تحرکات یک پرنده به راحتی می توانند نوع هدف و متخاصم بودن آن را تشخیص دهند.

 جنگنده ای که برای شکار یک ناو به پرواز درمی آید هیچ گاه از ارتفاع بالا برای پرواز استفاده نمی کند مخصوصا" این که اگر بخواهد با موشک هارپون (موشک مورد استفاده در هواپیمای اف-14) به شکار ناو برود اصلا" نیازی به ارتفاع بالا ندارد. پس توجیه فرمانده و خدمه ناو و همچنین نشنال جئوگرافیک در خصوص اشتباه در تشخیص هدف کاملا" غیر منطقی و احمقانه است.
نکته دوم اینکه، برای رهگیری و سرنگونی یک هدف پروازی مولفه هایی وجود دارد. این مولفه ها عبارتند از اینکه آیا آن هدف، تهدید است؟ آیا هدف مذکور برای کشور دشمن است؟ آیا هدف متخاصم است و قصد به آسیب رساندن به تجهیزات را دارد؟ آیا یک هدف مرتکب خطا در ورود به مرز ها شده و بسیاری از مولفه های دیگر که شلیک به یک هدف ناشناس را دشوار و غیر ممکن می کند.

با این حال بر پایه اطلاعات ارائه شده در این مستند، اشتباهات راجرز در این بوده که اولا" در آب های سرزمین ایران قرار داشته دوم آنکه در یک کریدور پرواز بین الملی به طور عجیبی نتوانسته تشخیص بدهد که هدف غیر نظامی است. با توجه به این نکته که کردیور بین المللی محل عبور و مرور هواپیماهای مسافربری و باری  می باشند.

 با توجه به مولفه های مورد نظر و همچنین عدم هشداری که مشخص شود خلیان هواپیما این هشدار را دریافت کرده و همچنین عدم اسکورت هدف، ثابت می شود این فرمانده آمریکایی قصدی جزء رقم زدن یک جنایت را نداشته است.

علاوه بر این سیستم های ضد حمله ناو های آمریکایی به راحتی می توانند نوع و میزان خطر را تشخیص بدهند. در قدیمی ترین سیستم به کار گرفته شده در ناوهای آمریکیای یعنی سامانه «کنترل آتش هاک» وقتی هدف تهدید موثری برای ناو نباشد سریع یک هدف پرخطر دیگر را برای انهدام انتخاب میکند و آن هدف را تا زمان عدم خطر از ذنج شلیک خارج می کند، اما شلیک دو موشک ضد هوایی استاندارد مارک 60 برای انهدام یک هدف غیر موثر هدفی جزء کشتار ندارد.

از سوی دیگر خدمه ناو می توانستند با شلیک توپ های ضد هوایی برد بلند یا همان خط آتش محافظت از حریم ناو، هواپیمای مسافربری ایران را متوجه حضور در حریمشان کنند تا خلبان با آگاهی از خطر درگیری نظامی به بندر عباس مراجعت می کرد، اما فرمانده این ناو که قصد سرنگونی یک هواپیمای غیرنظامی را داشت این اقدام را انجام نداد.

با حداقلی آشنایی درباره اصول پدافند مشخص می شود که این مستند قصد توجیه جنایت آمریکایی ها را دارد و این واقعه جزء یک کشتار عمدی نبوده است.

اما نکته ای که مستند نشنال جئوگرافیک هم نتوانسته آن را توجیه کند، اهدا مدال شجاعت به فرمانده ناو وینسنس آن هم پس از آنکه مشخص شد وی یک هواپیمایی مسافربری را مورد هدف قرار داده است.

حتی اگر روایت آمریکایی ها درباره علت انهدام هواپیمایی شماره 655 را بپذیریم و این اقدام را «غیرعمدی» بدانیم آیا فرماندهی که با سلسله اشتباهات فنی و نظامی و تشخیص اشتباه جان 290 را گرفته است، شایسته تقدیر است؟

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1583
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 24 خرداد 1393

نامبرده بالا که در دادگاه‌های بدوی و تجدید نظر آن اداره باعدام محکوم گردیده از همکاران این سازمان بوده.

به: ریاست اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی(دادستانی)
از: ساواک
تاریخ: 51/1/28
شماره: 312/655
درباره: مسعود رجوی

پیرو شماره 312/7611- 50/9/16

نامبرده بالا که در دادگاه‌های بدوی و تجدید نظر آن اداره باعدام محکوم گردیده از همکاران این سازمان بوده که در کشف شبکه سازمان آزادیبخش ایران همکاریهای ارزنده‌ و موثری داشته است. مراتب جهت آگاهی اعلام می گردد. 
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور- ارتشبد نصیری

ارتباط رجوی با ساواک
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2085
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 16 خرداد 1393
سخنان صریح علامه مصباح یزدی:
کسانی که نگرانی علما و تجمع روحانیون در فیضیه را به توهم متهم می کنند دینشان را از فیضیه گرفته اند یا انگلیس؟/ با تعارف های توخالی و نام بردن از مقام معظم رهبری نمی توانند مردم را فریب دهند

 

گروه سیاسی رجانیوز: عضو مجلس خبرگان رهبري گفت: حتي برخي از افراد عمامه به سر که داراي مسئوليت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابي و نگراني علما از وضع دين و فرهنگ و تجمع روحانيت در فيضيه، آن‌ها را کساني معرفي مي‌کنند که اسلام را نشناخته‌اند و آن‌ها را متهم به توهم مي‌کنند. بايد از وي پرسيد مگر خود تو دينت را از کجا ياد گرفته‌اي؟ از فيضيه يا از انگلستان؟

به گزارش پايگاه اطلاع رساني آثار حضرت آيت‌الله مصباح يزدي، رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) در تاريخ ديروز دوازدهم خرداد ماه در جمع اعضاي کاروان پياده عازم حرم امام خميني(ره) با عنوان «عاشقان حسيني، زائران خميني(ره)» ضمن تبريک اعياد شعبانيه اظهار داشت: رحلت حضرت امام خميني(ره)، مصيبت بسيار بزرگي براي ملت ايران بوده و هست، اما از رحلت ايشان برکاتي به وجود آمد. همانگونه که شهادت سيدالشهدا(ع) هرچند مصيبتي غم بار بود، اما اگر ايشان شهيد نمي‌شد، اين برکات عظيم و احياء اسلام نيز ميسر نمي‌شد.

علامه محمدتقي مصباح يزدي با اشاره به اين‌که حضور اين جمع از برکات رحلت امام خميني(ره) است، اظهار داشت: اين‌که کساني که اصلا ايشان را درک نکرده و نديده اند، بعد از 25 سال با پاي پياده از شهرهاي دور عازم حرم امام(ره) شده و پيام امام(ره) را به همگان يادآوري کنند، برکتي از حضرت امام خميني(ره) است که بعد از رحلت ايشان حاصل شده است.

وي با اشاره به اين‌که پيام خميني(ره) همان پيام امام حسين(ع) است، خطاب به اعضاي کاروان پياده اظهار داشت:  تصور شخصی من این است که شاید ثواب کار شما، مانند ثواب کار کساني باشد که با پاي پياده به حرم سيدالشهدا(ع) مشرف مي‌شوند، لذا با توجه حرکت کنيد، با وضو باشيد و کار خود را کم مشماريد، چرا که اين ايام از بهترين ايام عمر شما و از بهترين توفيقاتي است که نصيب شما شده است.

 

عضو خبرگان رهبري يکي از برکات کاروان‌هايي که پياده عازم حرم امام(ره) هستند را دريدن مشغوليت‌هاي روزمره و تفکر در نهضت امام(ره)، انقلاب اسلامي و هشت سال دفاع مقدس دانست و افزود: بايد توجه داشت که ويژگي و امتياز امام(ره) نسبت به ساير علما چه بوده و خداوند چه برکتي به اين مرد داده و در نفس او چه اعجازي وجود داشت که ما نظير آن را حتي در بين علما نمي‌يابيم؟

 

وي ادامه داد: خوب است در اين مسير درباره دستاوردهاي انقلاب و دفاع مقدس تفکر کرده و آسيب‌هايي را که ممکن است اين انقلاب را تهديد کند، شناسايي کنيد تا در حد امکان از آن پيشگيري شود و اگر آسيبي نيز وجود دارد، براي مقابله با آن، خود را آماده کنيد.

 

وي با اشاره به اين‌که اگر اين آگاهي‌ها نباشد، کم‌کم خط امام(ره) فراموش مي‌شود، اظهار داشت: خط سيدالشهدا(ع) با همين عزاداري‌ها زنده مانده است و اگر نبود اين عزاداري‌هايي که با اشاره خود اهل‌بيت (ع) برپا مي‌شد، چه بسا امروز خط سيدالشهدا(ع) فرمواش مي‌شد و حتي عده‌اي منکر ارزش کار امام حسين(ع) مي‌شدند و تفسيري اشتباه از حرکت ايشان ارائه مي‌دادند. همانطوري که امروز نيز برخي اينگونه تحليل مي‌کنند که حرکت سيدالشهدا(ع) براي جنگ، عجولانه و اشتباه بود و ايشان مي‌توانست با توجه به شخصيت و نسبتش به پيامبر(ص)، با دستگاه حاکم مدارا کرده و پس از کسب قدرت و تربيت مردم، در صورت لزوم قيام کند.

وي با اشاره به اين‌که شبيه چنين تفسيري، از قبل از انقلاب درباره حرکت امام خميني(ره) وجود داشت و اکنون نيز وجود دارد، خاطر نشان کرد: در ابتداي نهضت امام خميني(ره) عده‌اي مي‌گفتند نبايد با شاه در افتاد، چرا که تنها شاه شيعه در جهان است و بايد با مسالمت و مدارا از حکومت وي براي نشر تشيع استفاده شود. حتي در هشت سال دفاع مقدس نيز عده‌اي معتقد بودند اين جنگ هرچه زودتر بايد تمام شود، چرا که جنگ غير از از دست دادن جوان‌ها و بيوه شدن زنان و تخريب منابع و ضربه به اقتصاد کشور، حاصل ديگري ندارد!

استاد اخلاق حوزه علميه با اشاره به اين‌که اين نحوه تحليل‌ها و تفسير‌ها از صدر اسلام تا کنون وجود داشته و دارد، خاطر نشان کرد: امام(ره) هنوز در پاريس بودند که مهندس بازرگان که يک شخصيت اسلامي و مورد احترام تلقي مي‌شد، از سر دلسوزي و خيرخواهي به امام پيشنهاد کرد که اختلافات با شاه را تمام کنند، چرا که نمي‌توان با شاه و ارتشي که دارد، مقابله کرد و اين مقابله وضع را بدتر مي‌کند و البته امام (ره)، پس از سخنان وي، شاه را رفتني دانسته و ارتش را برادران خود خطاب کردند که بعد از رفتن شاه به جمهوري اسلامي مي‌پيوندند.

وي ادامه داد: از همان روزي که امام (ره) در پاريس بود، بسياري- چه بسا از سر خير انديشي – از امام (ره) خواستند تند و سخت برخورد نکنند، چرا که آنها روحيه برخورد نداشتند، و مي‌خواستند راحت‌طلبي خود را با صلح و مدارا حفظ کنند و هرگز اجتماع و تظاهرات را برنمي‌تافتند، چه برسد به جان دادن.

علامه مصباح يزدي با اشاره به اين‌که تعداد کساني که امروز حاضرند براي بقاي نظام اسلامي جان خود را فدا کنند، بسيار بيش از تعداد چنين افرادي در آغاز انقلاب است، اظهار داشت: اين به برکت تربيت افراد توسط امام خميني(ره) و خلف صالح ايشان که نسخه بدل خميني(ره) در دفاع از ارزش‌ها و آرمان هاست، ميسر شده است.

وي با اشاره به آيه قرآن کريم، ادامه داد: به تصريح قرآن کريم، دشمنان تا زماني که شما دست از دينتان برنداريد، دائما با شما در حال جنگ هستند. اما امروز دشمنان هم به اين نتيجه رسيده‌اند که از طريق نظامي نمي‌توان به مقابله با ايران پرداخت، و لذا جنگ نرم را در پيش گرفته‌اند.

 

عضو خبرگان رهبري خاطر نشان کرد: دشمنان حتي براي لباس‌هاي افراد نيز برنامه‌ريزي کرده‌اند، به‌گونه‌اي که وقتي فردي مي‌خواهد لباس مناسب و اسلامي تهيه کند، آن را در بازار نمي‌يابد.

 

وي با اشاره به نفوذ جنگ نرم دشمن در تفکرات افراد افزود: تقريبا همه مسئولين ما در دوره‌هاي مختلف در ته دلشان باور نداشتند که بتوان حريف آمريکا شد و معتقدند که ايران در علم، تکنولوژي، صنعت و نظاير اينها به آمريکا نيازمند است و چاره‌اي جز رابطه با آمريکا وجود ندارد و البته اين رابطه، هزينه‌اي هم دارد که طبيعتا بايد پرداخت شود. يعني از يک طرف عامل فکري و از طرف ديگر عامل رواني که راحت‌طلبي و رفاه‌طلبي است سبب شده تا اين افراد، رابطه با آمريکا را مصلحت بدانند!

وي افزود: حتي برخي از افراد عمامه به سر که داراي مسئوليت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابي و نگراني علما از وضع دين و فرهنگ و تجمع روحانيت در فيضيه، آن‌ها را کساني معرفي مي‌کنند که اسلام را نشناخته‌اند و آن‌ها را متهم به توهم مي‌کنند. بايد از وي پرسيد مگر خود تو دينت را از کجا ياد گرفته‌اي؟ از فيضيه يا از انگلستان؟

آيت‌الله مصباح يزدي با اشاره به هشدار امام(ره) در خصوص نفوذ نامحرمان، اظهار داشت: برخي مسئولين به گونه‌اي رفتار مي‌کنند که زمينه عملي شدن اين هشدار امام(ره) را فراهم کنند. جدايي دين از سياست و بيان اين مطلب که دين وظيفه روحانيت است، نه دولت، همان شعار جبهه ملي است که متأسفانه امروز از سوي برخي مسئولين عمامه به سر مطرح مي‌شود.

وي با اشاره به اين‌که امام(ره) اولين وظيفه دولت را حفظ دين مردم مي‌دانست، خاطر نشان کرد: اگر امام(ره) احساس خطر مي‌کرد و اگر نجف و مشهد را به خاطر ساکت بودنشان مورد خطاب قرار داده و سکوت را بر علما حرام مي‌دانست، به خاطر احساس خطر براي اسلام بود، نه براي اقتصاد، نفت و تحريم.

عضو خبرگان رهبري افزود: اين‌که عده‌اي بگويند دولت وظيفه‌اي براي دين مردم ندارد، بلکه وظيفه دولت فقط برداشتن تحريم‌ها و آن هم نه با مقاومت، بلکه از راه ديپلماسي است، بر خلاف خط امام(ره) است. مگر امام(ره) براي تحريم و اقتصاد قيام کرد؟ مگر اين همه شهيد براي شکم و تحريم جان خود را فدا کردند؟ مگر نه اين است که همه شهدا در وصيت نامه هايشان، اسلام و پيروي از امام(ره) را گوشزد کرده‌اند؟

وي افزود: امروز امام سر از مدفن برآورَد و ببيند که مسئولين کشور چه مي‌گويند؟ همان مسئوليني که از سخنانشان بر مي‌آيد که امام(ره) هم اسلام را نشناخته بود؛ همان مسئوليني که برخي از کارهاي اول انقلاب را اشتباه عنوان مي‌کنند، در حالي که امام(ره) با قوت آن را تأييد کرده‌اند.

وي با اشاره به اين‌که متأسفانه کساني که اين حرف‌ها را مي‌زنند، عمامه به سر هستند، خاطر نشان کرد: آيا اين عده فکر مي‌کنند مردم نمي‌فهمند و سرشان نمي‌شود؟ آيا فکر مي‌کنند با تعارف‌هاي توخالي و استفاده دائم از لفظ مقام معظم رهبري، در حاليکه عملشان بر خلاف صريح فرمايشات رهبري است، مي‌توانند مردم را فريب دهند؟

عضو جامعه مدرسين حوزه علميه با اشاره به اين‌که هدف اصلي بايد حفظ دين باشد، اظهار داشت: امروز دشمن در تلاش است که ولايت شيطان را به جاي ولايت الله به خورد ما بدهد و عده‌اي نيز زمينه آن را فراهم مي‌کنند.

وي با بيان اين‌که والله برخي از بچه‌هاي خردسال از سياست‌مداران غرب‌زده بيشتر مي‌فهمند، اظهار داشت: مردم متوجه مي‌شوند که دشمن در برابر وادادگي مسئولين، جلوتر آمده و پرروتر مي‌شود، اما برخي از مسئولين هنوز نفهميده‌اند.

آيت‌الله مصباح يزدي در پايان با اشاره به اين‌که به تصريح رهبري، مراد ايشان از فرهنگ، فرهنگ اسلامي انقلابي است، اظهار داشت: بايد شعارهاي دين و انقلاب را بيشتر درک کنيم و بدانيم فرهنگ، نه رقص‌هاي محلي و لهجه‌ها و گويش‌ها، نه اسلام آمريکايي، نه اسلام سازش و نه اسلام ديپلماتيک، بلکه اسلام انقلابي است.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1602
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 11 خرداد 1393
برخی مسؤولان گفتند با شلاق نمی‌توان مردم را به بهشت فرستاد؛ ما هم این را می‌گوییم اما با دست خودمان درهای جهنم را روی مردم باز نکنیم

 

گروه فرهنگی - رجانیوز: حضرت آیت الله مکارم شیرازی از برخی اظهار نظرهای نسنجیده درباره این که مردم را به زور شلاق نمی توان به بهشت فرستاد، انتقاد کرد و گفت: نباید شعارهایی که غربی ها می دهند را سر دهیم.

تضعیف دولت را درست نمی دانیم اما تذکر و نصیحت منافاتی با حمایت ندارد

حضرت آیت الله مکارم شیرازی در ادامه سخنان خود به برخی اظهارنظرهای مسؤولان واکنش نشان داد و بیان داشت: ما به دولت احترام می گذاریم و از آن حمایت می کنیم، تضعیف آن را به صلاح نمی دانیم و اگر تضعیف شود به ضرر کشور است، ‌اما لازم می دانیم تذکر هم بدهیم، حمایت و کمک منافاتی با حمایت ندارد.

وی تاکید کرد:‌ این که برخی مسؤولان گفته بودند با زور شلاق نمی توان افراد را به بهشت فرستاد ما هم این گونه می گوییم، اما می گوییم با دست خودمان درهای جهنم را به روی مردم باز نکنیم.

این مرجع تقلید بیان داشت: به عنوان مثال در ایام نوروز و دیگر مناسبت هایی که مسافرت های زیادی انجام می شود، راهنمایی و رانندگی برای تامین امنیت جان مردم و مسافران طرح های ویژه ای دارند و نظارت بسیار شدیدی را اعمال می کنند اما اگر گفته شود کاری به کار مردم و رانندگان نداشته باشید آیا کسی چنین منطقی را می پذیرد؟

حضرت آیت الله مکارم شیرازی اضافه کرد: مردم دو گروه هستند، گروه نخست نخبگان هستند که چه برنامه ای باشد و نباشد راه خود را می روند، اما یک دسته نیاز به راهنمایی دارند و باید مراقب شان بود، وقتی این گونه است نمی توانیم بگوییم به حال خود رهایشان کنیم. یا این که برخی وزرا گفته بودند ممیزی در کتاب لازم نیست.

وی بیان کرد: رسانه های خارجی و ماهواره ها در خوشبینانه ترین حالت تنها بخش اندکی از آن برنامه های سالم دارد و اکثر آن برنامه های مخرب و فاسد است، اما اگر بگوییم همه چیز آزاد باشد این باز کردن درهای جهنم است و باید مراقبت کنیم.

نباید شعاری که غربی ها می دهند بدهیم

این مرجع تقلید با تاکید بر این که نباید شعارهایی که غربی ها می دهند را سر دهیم، گفت: ما مسلمان هستیم و این گونه مسائل برای ما ارزشمند است، برادران عزیز مراقب صحبت ها باشند نکند خدایی ناکرده از آن سوء استفاده هایی بشود و به مفاسد دامن زده شود.

وی در ادامه با استناد به روایاتی از امام حسن عسکری(ع) به تبیین دیدگاه های دین مبین درباره همسایه پرداخت و گفت: در اسلام همسایه نسبت به همسایه وظایف مهمی دارد و برخلاف فرهنگ غربی نسبت به هم بی تفاوت نیستند. 

وی با بیان این که در جوامع مادی افراد تنها هستند، اما در جامعه اسلامی همه از حال و احوال یکدیگر با خبر هستند، گفت:‌ جامعه مادی یک جامعه پاشیده تنها است، اما جامعه اسلامی یک جامعه مرتبط واجتماعی است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1594
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 4 خرداد 1393

به گزارش مشرق - دیروز حسن روحانی در همایش بیمه سلامت گفت:  این قدر در زندگی مردم هر روز مداخله نکنیم ولو به خاطر دلسوزی، بگذاریم مردم راه بهشت را انتخاب کنند، به زور و شلاق نمی شود مردم را به بهشت برد(1). مطلبی که سایت دولت آن را پس از تغییر و اصلاح، با واژگان جدیدی منتشر ساخت:  نباید در زندگی مردم هر چند به خاطر دلسوزی، دخالت کنیم و به زور و با شلاق نمی‌شود مردم را به بهشت برد.(2) جدای از آنکه منبع و منشأ این اختلاف واژگان مابین خبرگزاری رسمی دولت و پایگاه اطلاع رسانی آن کجاست اما توجه به بطن و کنایه های سیاسی و اجتماعی آن مهم است. دیدبان در نظر دارد در این مطلب به برخی از نکات مهم پیرامون آن بپردازد.


انقلاب اسلامی حاکم شدن شلاق خورده ها بود!

قطعا رئیس جمهوری اسلامی ایران باور دارند در حکومتی به سر می برند که بنیانگذاران آن از بطن مردم بودند و خود آنها انواع شکنجه را متحمل شدند. در رأس این افراد می توان به آیت الله خامنه ای اشاره کرد. در کتاب شرح اسم آمده است:

پاهایش را به تخت بستند. آن رو به رو، تازیانه‌ها از سینه دیوار آویزان بودند. تفاوت آنها (شلاق ها) در قطرشان بود. از قطری برابر یک انگشت شروع و کلفت و کلفت‌تر می‌شدند. یکی از آنان تازیانه‌ای برداشت و کف پایش را نشانه گرفت. شروع کرد به زدن. چند دقیقه؟ روشن نیست، اما از کت و کول افتاد و از زدن بازماند. دیگری آمد و شلاق را از او گرفت. آن قدر زد تا از نا افتاد. نفر سوم شلاق را گرفت. او هم از زدن خسته شد. و نفر چهارم. همه افراد آن اتاق امکان استراحت و نفس تازه کردن داشتند، جز آقای خامنه‌ای.  برخی از اینان تازیانه را خیس می‌کردند و آن را بر بدن زندانی فرو می‌آوردند. «در طول مدت شکنجه، یکی از آنها بالای سرم می‌آمد و از من می‌خواست تا از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری جویم. من قبول نمی‌کردم و آنها هم آن قدر مرا می‌زدند تا بی‌هوش می‌شدم(3).»


این شکنجه ها به قدری معمول بود که حتی تبدیل به شوخی و مزاح می شد. از جمله حجت‌الاسلام سید احمد هاشمی‌نژاد روایت می کند: ظاهرا آیت الله خامنه‌ای {در تمایز با هاشمی رفسنجانی} اسم من را گذاشته بودند هاشمی شماره 1 ... من یک سهمیه خاص داشتم و هر هفته 50 عدد شلاق می‌خوردم و برمی‌گشتم به سلولم! آیت الله خامنه‌ای می‌گفتند که شماره یک شلاق خورده است یا شماره دو(4)!

از دیگر افرادی که تحت شکنجه های مختلف قرار می گرفت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. وی به اتهام ارتباط با مؤتلفه شب های متوالی شکنجه می شد. روش شکنجه چنین بود که او را روی تخت می خواباندند؛ پاهایش را می بستند و به کف پاهایش شلاق می زدند . روش دیگر او را دمر می خواباند و به پشت او شلاق می زدند(5).

روحانی و ماجرای بهشت اجباری با شلاق!
اقدام شهید رجایی نام او را در تاریخ روشنگری علیه پهلوی ثبت کرد


 همچنین عمل انقلابی و ماندگار شهید رجایی در سازمان ملل برای جهانیان ثابت کرد که مسوولان ایرانی خود با شکنجه ساواک بیگانه نیستند و از بطن مردم به این جایگاه رسیده اند.

چه کسانی به زور و شلاق متوسل شدند؟

بر خلاف طیف اول که خود از موج مردمان انقلابی و زجر کشیده کشور بودند و توانستند خواست ها و مطالبات آحاد جامعه را در ارکان مهم حکومت پیگیری کنند، پس از پیروزی انقلاب شاهد بودیم یکسری افراد تنگ مزاج و مذبذب از این فضا استفاده کرده و برای مطرح شدن، دست به انجام کارهای خلاف مبانی اسلامی – انسانی زدند. کسانی که مصداق بارز افراطی گری بودند.

این افراد به صورت زنان بدحجاب اسید می پاشیدند و به پیشانی آنها پونز می فشردند! با این سابقه تعجب ندارد اگر مطلع شوید که آنها امروزه با زنان آوازه خوان بی حجاب هم مشرب شده و به دفاع از همجنس بازی می پردازند.

اکبر پونز که دیروز اسیدپاشی می کرد امروز در کنار زنان آوازه خوان عکس یادگاری می گیرد


صفار هرندی وزیر سابق ارشاد در این زمینه می گوید: "اکبر گنجی آن روزها دنبال دخترهایی می‌گشت که چند تار مو از زلف‌شان بیرون زده و به روی آن‌ها اسید می‌پاشید و این‌که به او اکبر پونز می‌گفتند برای این بود که به پیشانی دخترهای جوانی که پوشش متفاوتی داشتند پونز می‌چسباند." (6)

برخورد این افراد در تعارض مستقیم با مشی و خواست رهبر معظم انقلاب است. ایشان در سفر به خراسان شمالی که در سال 1391 انجام شد تأکید کردند: " بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما ... الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت." (7) 


شانه خالی کردن دولت از بار مسوولیت اجتماعی با شعار آزادی!

در ماه های سپری شده از عمر دولت روحانی شاهد بوده ایم بیشترین شعارها و تبلیغات در خصوص آزادی، حذف ممیزی، نظارت و حتی ارشاد صورت گرفته است. (8) قطعا آزادی شرط حیات و بقای یک نظام مردمی است و همین مولفه بود که به انقلاب 1357 انجامید. آنجا که مردم احساس کردند آزادی های تصنعی و ظاهری رژیم در تقابل با حریم خصوصی و اجتماعی قرار گرفته و حتی آن را محدود کرده است.  آن آزادی که پای ابتذال را به تلویزیون و روی پرده سینما می کشید خانواده ها را حساس و نگران می کرد. تحریم تلویزیون و حرام شمردن تماشای فیلم های سینمایی کوچکترین مواجهه با این آزادی بود که باید به درستی آن را ولنگاری دانست.

روی دیگر سکه آزادی عبارت است از مسوولیت. حال چه مسوولیت دولت و چه مردم. آنچه این نوشتار سعی دارد بر آن متمرکز شود مسوولیت دولت است. آنچه باعث نگرانی است فرعی دانستن، کم کاری و بی برنامگی در زمینه مسوولیت اجتماعی ِ دولت است. به دیگر سخن ابتدا دولت باید زمینه و بستر لازم را برای حرکت آزادانه مردم فراهم کند و بعد از شعار آزادی بهره ببرد. اگر غیر از این باشد باید منتظر عواقب این سطحی نگری بود. به طور مثال فرض کنید انتخاباتی پیش رو باشد. برای برگزاری این انتخابات باید برگه، صندوق، مکان، مجری، ناظر و ... مهیا کرد و بعد فراخوان داد. حال آیا بدون این مسوولیت پذیری و تهیه زیرساخت آیا درست است که همه را برای حضور به پای صندوق ها دعوت کرد؟!



حالا باید پرسید دولت حسن روحانی تا کنون چه زیرساخت هایی را برای حرکت آزادانه مردم ایجاد کرده است؟ اینکه مردم باید بهشت را انتخاب کنند حرف درستی است ولی شما چه راهی را برای رسیدن به بهشت موعود بنا کرده اید؟ آیا بهشت شما از رهگذر ماهواره و فیس بوک به دست می آید؟ آیا همین فیس بوک که قرار بود شما آن را آزاد اعلام کنید این روزها شاهد کمپین بی حیایی نیست؟ چه برنامه ای برای این دارید که بی حیایی یواشکی از فیس بوک به بی حیایی علنی در جامعه تبدیل نشود؟ این ها سوالاتی است که ژست های سیاسی را در هم می ریزد و فهم مشاوران تان را به کار می گیرد. خود بهتر می دانید که افزایش پهنای باند عملا کار چند روز است اما زیرسازی استفاده صحیح از آن، آموزش سواد دیجیتال، بهره مندی از سبک زندگی مجازی کارهایی است که هم زمان می خواهد و هم تخصص و علی رغم آنکه وظیفه شماست ظاهرا از آن عدول کرده اید. آنقدر که دو وزیر ارشاد و نیز ارتباطات نام فیس بوک را به عنوان یک شرکت خصوصی خارجی بر زبان جاری کرده اند و بر آزادی آن دغدغه داشته اند، اگر دستاوردهای جوانان این مرز و بوم از نانو گرفته تا شرکت های دانش بنیان وجهه همت آنان بود قطعا شاهد ثمرات ویژه ای بودیم.


بهشت اجباری نمی خواهیم؛ فهم نادرستی از لا اکراه فی الدین

گرچه منتقدان دولت نهم و دهم از ادبیات کوچه بازاری رئیس جمهور وقت گلایه داشتند اما در دوره فعلی با کمال تعجب شاهدیم که پیچیده ترین شبهات دینی در قالب زبان عوامانه بسته بندی و تکثیر می شود.

اینکه رئیس جمهور بیان داشته اند بهشت بردن مردم به زور نیست باعث طرح سوال اصلی می شود: آزادی مردم در برابر اتخاذ دین به چه معناست؟ آیا به این معناست که هر انتخابی از سوی مردم صورت پذیرد همان درست است؟ جواب این سوال خلاصه ذکر گردیده است:

1-  اگر گمان شود که مردم آزاد و مجازند که هر اعتقادی داشته باشند و هر کاری دلشان می‌خواهد انجام دهند، دیگر خداوند متعال نه تنها پیامبر، کتاب و احکامی ارسال و انزال نمی‌نمود، بلکه بهشت و جهنمی نیز نمی‌آفرید.

2-   مگر می‌شود که انسان در باور یا انجام عملی آزاد و مجاز باشد، اما در نهایت محاکمه گردد که چرا چنین کردی و چرا چنان نکردی؟ 

3-  در دین خدا هیچ مطلب یا دستوری که فطرت و عقل انسان آن را نپسندد و نسبت به آن اکراه داشته باشد، وجود ندارد و به همین دلیل هم «دین» اجباری نیست یعنی تحقیقی است.

4-  ناقص خواندن آیه باعث افتادن در ورطه خطا می شود. در ادامه آیه آمده است:  قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ (البقره – 256) یعنی راه هدایت از گمراهی مشخص شده است. پس اتخاذ راه هدایت که همان دین باشد افراد را به بهشت رهنمون می شود.

5-  «مجبور نیستید» به معنای «مجاز هستید» نمی‌باشد. به عنوان مثال: «مجبور نیستی نماز بخوانی یا روزه بگیری» یعنی اختیار اطاعت یا تخلف داده‌ام، نه این که مجاز هستی هر کار خواستی بکنی! اسلام اجازه نمی‌دهد به بهانه‌ی آزادی، حقوق دیگران پایمال گردد. لذا هر کسی آزاد است در خلوت گناه کند و راه جهنم را بپیماید اما اگر گناه را علنی و حقوق دیگران را ضایع کرد، جلوی او را می‌گیرند و مجازاتش هم می‌کنند(9).

رساندن انسان‌ها به بهشت؛ وظیفه حاکم اسلامی (10)

آیه الله خامنه ای در شرح خطبه 156 نهج البلاغه و در مورد مسوولیت های دولت می فرمایند: نهى از منکر باید بکنیم، امر به معروف باید بکنیم، وسائل عمل خیر و حسنات را در کشور فراهم کنیم، وسائل شُرور و آفات را از دسترسها برداریم؛ این وظائف مسئولین حکومت است.

ایشان در ادامه و با ذکر عین عبارت ادامه می دهند: عبارت امیرالمؤمنین در خطبه‌ى نهج‌البلاغه این است؛ میفرماید: فَاِن اَطَعتُمونى فَاِنّى حامِلُکُم اِن شاءَ اللَّهُ عَلى‌ سَبیلِ الجَنَّة؛ فرمود اگر آنچه من میگویم، گوش کنید و عمل کنید، من شما را به بهشت خواهم رساند، ان‌شاءاللَّه؛ وَ اِن کانَ ذا مَشَقَّةٍ شَدیدَةٍ وَ مَذاقَةٍ مَریرة؛ اگرچه این کار، بسیار دشوار است، بسیار سخت است، تلخ است. این حرکت، حرکت کوچکى نیست، حرکت آسانى نیست؛ این هدف امیرالمؤمنین است‌. رساندن انسانها به بهشت، هم در زمینه‌ى فکرى مردم،هم در زمینه‌ى روحى و قلبى مردم، هم‌ در حیات اجتماعى مردم، نقش مى‌آفریند. من از این جهت روى این تکیه میکنم که گاهى شنیده میشود کسانى در گوشه‌وکنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند اینها میشود، میگویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ بله، همین است. فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است: حاکم اسلامى میخواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛ لذا راه‌ها را باید هموار کند. اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است (11).

با توجه به نکات گفته شده مشخص می گردد گرچه بکارگیری "شلاق و زور" در هدایت مردم به بهشت دنیوی و اخروی ناصواب است اما این به معنای ترک مسوولیت دولت و واگذاری اختیار کامل به مردم نمی باشد بلکه دولت موظف است ابزار و وسایل لازم را برای نیل به مقصود در اختیار آنان قرار دهد. به عبارت بهتر سعی کند ملزومات را فراهم و موانع را دفع نماید و فعالانه در کنار حرکت مردمی حضور داشته باشد. حال باید دید این دولت چگونه عقل و عزم لازم را به کار خواهد بست. آیا تدبیر پیرترین دولت پس از انقلاب این است که چون یارای دویدن پیش تر از جامعه و مهیاسازی زیرساخت ها را ندارد، شعار آزادی سر دهد تا هم پرستیژ کسب کند و هم عرق نریزد یا اینکه با بکارگیری جوانان پر نفس خواهد توانست این مهم را محقق سازد. باید منتظر ماند، شعارها را شنید و عمل ها را دید!

 

پی نوشت:

    http://irna.ir/fa/News/81175159
    
 http://www.dolat.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=12&Id=242887

3- کتاب شرح اسم/ نویسنده هدایت الله بهبودی/ موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

     
http://ana.ir/Home/Single/66257

5- غلامرضا کرباسچی ، " اساسنامه جمعیت سری " ، فصلنامه یاد ، شماره 22 ، سال ششم ، ( بهار 1370 ، صص 54-51.)

    http://fararu.com/fa/news/74235

    http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21151

    http://khabaronline.ir/(X(1)S(fzkoke015hoeqfy5gibaew1uk))/detail/352148/culture/literature

    

http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/index.aspx?pid=934&articleID=486646

    http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?nhid=156&npt=9&nht=1#49653


** دیدبان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1678
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه