میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 363
:: باردید دیروز : 239
:: بازدید هفته : 3983
:: بازدید ماه : 12091
:: بازدید سال : 37676
:: بازدید کلی : 641160
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 4 آبان 1391

 

شك و تريديشان يقيني بود

آسمانهايشان زميني بود

همه دنبال وعده گندم

شهر مشغول خوشه چيني بود

كوچه ها خالي از وفای به تو !

خانه ها گرم شب نشيني بود

خودشان را نشان نمي دادند

پشت هر سايه اي كميني بود

دست غفلت هميشه در دست

زندگي هاي اينچنيني بود

همه فتوا به خويش مي دادند

هر كسي مجتهد به ديني بود

نامه ام رانوشته ام اما كاش

يك نفر مرد، يك اميني بود...

صبح تا شب تو را دعا كردم

تا نيايي خدا خدا كردم

خوب در حق تو وفا كردند !

كه مرا اينچنين رها كردند

شب شد و مثل يك غريبه مرا

از سر خويش زود وا كردند

و نخوانده؛ نماز مغرب را

در نماز عشا قضا كردند

پشت ديوار مسجد كوفه

پشت ابليس اقتدا كردند

آه؛ مولا تو ديده اي حتماً

با من آن شب چگونه تا كردند

در هر خانه اي كه رفتم آه

در غربت به روم وا كردند

دست من آب هم نمي دادند

كوفه را مثل كربلا كردند

خواب ديدم كه در مناي توام

اولين ذبح كربلاي توام

خواب ديدم كه كوفه جان مي داد

نامه ام را به اين و آن مي داد

گريه گريه بهانه ام آن شب

پشت دروازه را نشان مي داد

نيزه اي چرخ مي زد و در شهر

سر خورشيد را تكان مي داد

دست هاي  ترحم كوفه

به اسيران لباس و نان مي داد

صورتی هي بنفشه مي چید و

دسته دسته به آسمان مي داد

اگر از هر كسي كه مي ترسيد

سر عباس را نشان مي داد

يك نفر با تمام سنگ دلي

سنگ در دست ديگران مي داد

دل آئينه ها ترك برداشت

سنگ می خورد، هر كسي پر داشت

يك نفر گفت: تيغ بُرّان است

دیگری گفت: مرد ميدان است

يك نفر گفت: گرد و خاك هواست

دیگری گفت: باد و طوفان است

يك نفر گفت: روبرو نشويد!!!

شير سرخ بَر و بيابان است

يك نفر گفت: اين دلش درياست

پيك دريا ، سفير مرجان است

يك نفر گفت: قيمتش چند است؟!

ديگري گفت: قيمتش جان است

يك نفر گفت: آتشش بزنيد!!!

ديگري گفت: او گلستان است

يك نفر گفت: درد آينه چيست؟

ديگري گفت: سنگ باران است

يك نفر گفت: جشن مي گيريم

بكشيدش كه عيد قربان است

يك نفر گفت: يك كفن ببريد

هرچه باشد ولي مسلمان است

بسم رب الحسين رب شهيد

خون مسلم به پاي يار چيكد

 

 

حاج رحمان نوازنی

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: برچسب‌ها: شعرایینی , حاج رحمان نوازنی , رایه الهدی , حضرت مسلم , عرفه ,
:: بازدید از این مطلب : 2735
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 114 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه