وقتي جواد اردكاني و ابراهيم اصغري –كارگردان و تهيهكنندهي «شور شيرين»- دعوت ما را پذيرفتند و براي گپ و گفتي چند ساعته در رجانيوز حاضر شدند، هنوز ماجراي تصميم جنجالي حوزه هنري در اكران نكردن فيلمهاي مسئلهدار پيش نيامده و متعاقباً از سوي مبتذلسازان جامعهي صنفي تهيهكنندگان، تصميمي براي انتقام گرفتن از ارزشيها با اكران محدود فيلم «شور شيرين» گرفته نشده بود؛ اما با اين حال، اردكاني و اصغري بدون اينكه بدانند در روزهاي آينده قرار است چه بلايي بر سر فيلمشان بيايد، به شدت نسبت به آيندهي سينماي ايران و عملكرد مديران سينما بدبين و نااميد بودند. تا جايي كه اردكاني در اين مصاحبه مدعي شد كه به زودي مديران به بهانهي بيت المال در سينما را تخته خواهند كرد!
البته اردكاني وقتي در اثناي گفتگو، از جلسهي مقام معظم رهبري با كارگردانان در سال 85 ياد كرد، آشكارا از آروزيش در برگزاري دوبارهي چنين جلسهاي گفت تا نشان دهد كه كورسوي اميدش به مديريت فرهنگي مقام معظم رهبري است. وقتي هم كه نوبت به انتقادات پرشمار ما از «شور شيرين» رسيد، او و اصغري با تواضع تمام به انتقادات ما پاسخ دادند و در برخي مواقع، اين انتقادات را خيلي ساده پذيرفتند. گرچه در برخي مواقع و به خصوص از مواضع رجانيوز در قبال «گشت ارشاد» ناراحت بودند. با اين اوصاف، آنچه در ادامه ميآيد، مشروح گفتگوي ما با جواد اردكاني –كارگردان- و ابراهيم اصغري -تهيه كنندهي «شور شيرين»- است:
اردکانی: چیزی که از نظر من واقعیتی در فضای سینمای ایران است و آن جلسه نمونهی روشنی از این واقعیت بود، این است که بهرغم گرایشهای سیاسی و اعتقادی مختلف، تمام سینماگرهایی که در ایران مانده و پذیرفتهاند که در چهارچوب نظام فیلم بسازند، آمادگی تعامل را دارند و من کسی را نمیشناسم که آمادگی تعامل نداشته باشد.
تعامل با نظام؟
اردکانی: بله، راحت بگویم، منافعشان در این است. من به عنوان یک فیلمساز، حتی اگر در سطح خیلی بالاتری هم بودم، منافع من، چه به لحاظ مادی و چه به لحاظ معنوی در این است که در ایران بمانم و فیلم بسازم. ما فیلمسازان درجهي یکی را داشتهایم که از ایران رفتهاند و هم به لحاظ کمیت، هم به لحاظ کیفیت، افت وحشتناکی کردهاند، بعضی از آنها اصلاً از دور خارج شدهاند و در عرصهی فیلمسازی حضور ندارند. خیلی از آنها به لحاظ معیشتی، به نسبت زندگیای که در ایران داشتند، بهشدت عقبگرد کردهاند و دچار مشکلات هستند.
عدهی معدودی فکر میکنند که حضور در جلسهی رهبری ، پیغام خوبی
برای حامیان خارجیشان نیست
بنابراین این آمادگی وجود دارد و ظرفیتی است که به نظر من ظرفیت واقعی سینمای ایران است. قرار هم نیست همهی فیلمسازان ما به خاطر خدا و محضاًلله و با اخلاص فیلم بسازند؛ چون ما همه مدل آدم در همهی صنفها داریم. همینطور که همه صنعتگران ما که ایستادهاند و کار میکنند، به لحاظ مسائل روحیـروانی و انگیزهها و مسائل اعتقادی مثل هم نیستند.
آن جلسه نشان داد که همه میخواهند کار کنند. فقط یک عدهی مخصوصی که تعدادشان هم خیلی کم است، با نظام عناد دارند و این عنادشان را هم ثابت کردهاند و نانشان را هم در همین عناد میبینند.
این عده در آن جلسه بودند؟
اردکانی: نه، در آن جلسه هم نبودند. آنهایی که من میگویم به آن جلسه نیامدند. برای جلسات مشابهی هم از آنها دعوت شده بود و هرگز نیامدند، چون تصور میکنند اگر در جلسهای بیایند و با رهبری نظام بنشینند، برای کسانی که باید در خارج برای اینها کف بزنند و برایشان دلار بفرستند، پیغام خوبی نیست، بنابراین اصلاً نمیآیند، ولی آنها خیلی کم هستند. متأسفانه بعضی از برخوردهای ما با بعضی از سینماگرها زمینهای ایجاد میکند که ما به آن تعداد کم، اضافه کنیم. یعنی همینکه ما بهراحتی سینماگران خودمان را از دست بدهیم و اجازه بدهیم از کشور بروند، نه به نفع نظام است و نه به نفع مملکت. فقط به نفع آدمهایی است که آن طرف مرزها نشستهاند.
در این جلسه، همه حرف خودشان را زدند و هیچ چیزی هماهنگ شده نبود
تأثیر این جلسه روی کارگردانان چه بود؟
اردکانی: در این جلسه هر فیلمسازی که حرف زد، حرف خودش بود؛ به نحوی که قبل از آن هم هیچکس نمیدانست قرار است چه کسی چه چیزی بگوید. من که در آن جلسه صحبت کردم و مفصل هم صحبت کردم، سر فیلمبرداری فیلم «سبیل مردونه» در اردکان بودم. صبح توی ماشین نشستم و خودم را با عجله به جلسه رساندم و بدون اینکه با من هماهنگی شده باشد که چه میخواهم بگویم و چه قرار است بگویم، حرف زدم. قبل از جلسه به من زنگ زده بودند که میخواهی صحبت کنی؟ و من گفتم: «بله». گفتند با آقای مجیدی هماهنگ کن که صحبت کنی. ولی اینکه چه بگویم یا نگویم با خودم بود. در مورد بقیه هم همینطور بود. به همین دلیل اگر حرفهای آن جلسه را مرور کنید، میبینید حرفها خیلی متنوع و متفاوت هستند. یعنی آقای کیانوش عیاری و یا خانم میلانی کاملاً حرف خودشان را زدند، آقای شمقدری هم کاملاً حرف خودش را زد. جلسه هم که تمام شد، همه حالشان خوب بود. طیفهای مختلف سیاسی و اعتقادی در آن جلسه حضور داشتند، حالشان خوب بود و امید، انگیزه و جدیتشان بیشتر شده بود. چون رهبر نظام آمد و حرفهایی راجع به سینما زد که خیلی سینما را بالا برد و خیلی ظرفیت برای سینما ایجاد کرد. وقتی رهبر نظام میآید و توقعاتش را از سینما میگوید، به معنی ایجاد ظرفیت برای سینماست.
آرزو میکنم بازهم از این جلسات تشکیل شود
من واقعاً آرزو میکنم که باز هم از این جلسات تشکیل شود. چون مطمئنم حتی در شرایط بد و پرتنش سیاسی، اگر بچهها در حضور مقام معظم رهبري جمع شوند، اتفاقات عجیب و غریبی خواهد افتاد که مابهازا ندارد. یعنی مثلاً بگوییم بهجای اینکه یک جلسه برویم با مقام معظم رهبری حرف بزنیم، ده جلسه برویم با وزیر حرف بزنیم. آن ده جلسه سر جای خودش، ولی اصلاً جای این یک جلسه را نمیگیرد. امیدوارم این اتفاق تجدید شود. آن جلسه تجربهی بسیار خوبی بود که نتایج بسیار خوبی هم برای سینما داشت. به هر حال یکی از نتایج آن جلسه هم که امیدوارم بشود آن را یکی از نتایج خوب جلسه قلمداد کرد، این بود که فیلم «به کبودی یاس» با سفارش آقای صفارهرندی و پیگیری ایشان تولید شد.
ائمهي جمعه كه ميتوانند جلوي فيلمي گارد بگيرند، حتما ميتوانند مردم را به ديدن فيلمي هم تشويق كنند
برگرديم به فيلم «به کبودی یاس» و «شور شيرين». ارزیابی شما از تعداد کسانی که علاقمند هستند اين نوع فيلمها را ببينند، چقدر است؟ آیا اینها قشر کمی هستند؟ یا قشر پرتعدادی هستند که با سینما قهر کردهاند؟
اصغری: به نظرم میشود این را ارجاع داد به استنباطی که ما از کل جامعه داریم. ما به هر حال در جامعه، در راهپیماییهای مناسبتی مثل 22 بهمن یا دیگر جاها، قشر زیادی از جمعیت کشورمان را میبینیم که به انقلاب وفادارند و به آن علاقه دارند که مسلماً بیش از 50% جامعه ماست و بخش زیادی از اینها میتوانند مخاطب این فیلمها باشند.
چه کسی باید اینها را دعوت کند؟ چون شما اخیراً در نامهای که به آقای سید احمد خاتمی –امام جمعهی موقت تهران-نوشته بودید، اشاره کرده بودید که به نظر میرسد مردم با سینما قهر کردهاند و یک نیرویی باید اینها را برگرداند.
اصغري: مردم به دلیل اینکه احساس میکردند این سینما برایشان امنیت لازم را ندارد، قهر کردند. شرایط خیلی سخت است و باید یک جوری اینها را برگرداند. بخشی به این برمیگردد که آثاری با ذائقهي هماهنگ تولید شود. یک بخشی هم باید اینها از طریق مجامعی که به آنها اعتماد دارند، دعوت شوند و برگردند. به هر حال اگر ائمهی جمعه چنین جایگاهی دارند که میتوانند جلوی بعضی از فیلمها گارد بگیرند ـکه نمیدانم بهحق هست یا خیرـ ميتوانند از همین تریبون هم استفاده کنند كه عدهاي تشویق شوند و بروند و این نوع فیلمها را هم ببینند. یا نهادهای دیگری مثل آموزش و پرورش میتوانند این کار را بکنند و برای مقاطع راهنمایی و دبیرستان، حتی به عنوان یک واحد درسی بگذارد که بتوانند با مفاهیم ارزشمند دهه اول انقلاب توسط کتاب، سینما و سایر رسانهها آشنا شوند. سپاه و بسیج و امثالهم هم میتوانند برنامهریزی کنند و این برنامهریزی خودبهخود این نوع فیلمها را خصوصاً در مرحلهي اکران، از مهجور شدن خارج میکند.
رسانههای ما نسبت به احکام اسلامی آنقدر حساس نیستند که نسبت به لفظ بسیجی!
من يادم نميآيد شما در مورد بلاهايي كه بر سر «به كبودي ياس» آمد، اعتراضي كرده باشيد؟ يا مثلاً با رسانهها اين موارد را در ميان بگذاريد تا اعتراض شما منعكس شود؟
اردکانی: رسانههای ما آنقدر از واقعیتها پرت هستند که من معتقدم در همین شرایط حتی نقاط مسئلهدار را هم درست رصد نمیکنند. یعنی در کنار فیلمی مثل «گشت ارشاد» -که به نظر من فیلمی در این حد جنجالی نبود و بر سر اين فيلم اینقدر نباید هزینه برای نظام تولید میشد- یک فیلم در کنارش اکران شد که یک حکم مسلم اسلامی به نام قصاص را زیر سئوال میبرد. اما رسانههای ما نسبت به احکام اسلامی آنقدر حساس نیستند که نسبت به لفظ بسیجی حساس هستند. این خیلی بد است. حکم قصاص به اندازهي کل نظام ما ارزش دفاع کردن دارد. حکم قصاص همان حکمی است که حضرت امام راجع به آن، آن برخورد را داشت و آن اعلامیه را صادر کرد و آنطور تهدید کرد. پس معلوم است که رصد هم رصد مسئلهدار و معیوب و بیماری است.
اعتراض كنم كه چه بشود؟
ما میتوانستیم اعتراض و جنجال کنیم، ولی اولاً من میدانستم که هیچ فایدهای ندارد. چون سیستم دولتی ما در تولیدات فرهنگیاش انگیزهي پخش مناسب کارش را ندارد و کارمندي كه آنجا نشسته، برايش هيچ فرقي نميكند كه این فیلم ده میلیارد یا ده میلیون بفروشد. چرا كه یک ریالش هم به جیب آن کارمند نمیرود درحالی که براي هر يك ريال اين فيلم در پخش خصوصی حساب کردهاند. وقتی سیستم دولتی ما میآید و دست روی ارزشها میگذارد، تولیدات ارزشی هم انجام میدهد و بعد در مرحلهي ارائه و مصرف آنها را رها میکند، با اعتراض من چه اتفاقی میافتد؟
فروش نه، درصد رضايت!
من فکر میکنم این مدل حرف زدن، تسلیم شدن در برابر شرایط است، چون پیشفرض شما این است که فیلمتان فروش نمیکند. اینطور نيست؟
اصغری: اصلاً، اتفاقاً من فیلم «شور شیرین» را اینطور نمیبینم. حتی فیلم «به کبودی یاس» را هم من بیشتر از 25 بار همراه جمعیت در سینما تماشا کردم. مهمترین ویژگیای که برای من جالب بود این بود که جمعيت تا پایان فیلم مینشستند و از فیلم هم راضی بودند. اين نشان میدهد که به لحاظ آماری هم در جامعه آدمهای زیادی هستند که اگر سازوکاری تعریف شود و اینها دوباره به سمت سینما برگردند، مسلماً این فیلمها مهجور واقع نمیشوند. البته «شور شيرين» به دليل خود شخصيت شهيد «كاوه» و جواني و جسارت بالاي ايشان، جذابيتهاي بيشتري به خصوص براي نسل جوان و نوجوان دارد.
به نظرم اگر ما فاکتور فیلم خوب را از این منظر نگاه کنیم که کسانی که به سینما میآیند، چند درصدشان از فیلم راضی هستند و چند درصد نیستند، این اطلاعات آماری مناسبتری است تا اینکه بگوییم چقدر بلیط خریداری شده است و یا داوران جشنواره به چه فیلمی بیشتر اهمیت و جایزه دادهاند.
قرار نیست هر کاری که انسان انجام میدهد، بازخورد مالی داشته باشد
بگذاريد در مورد همين موضوع انتقاد عدهاي را بازگو كنم. عدهاي معتقدند كه اين فيلمها با پول بيتالمال ساخته ميشود و هزينهي آن هم هيچ گاه برنميگردد و اين مشكل دارد.
اصغری: بله به گوش ما هم رسيده است. بعد از «به کبودی یاس» وقتی آمدیم تولید فیلم شهید «کاوه» را شروع کنیم، خيليها ميگفتند که فیلمی بسازید که گیشه را بترکاند! یادم هست گفتم به هر حال تا آنجا که من شناخت دارم فاکتورهایی که الان باعث میشوند که فیلم بفروشد و به قول شما بترکاند، شهید «کاوه» ندارد و قرار است راجع به یک شخصیت مستند فیلم بسازیم.
ببينيد بهتدریج عواملی که دست به دست هم دادهاند که این فیلمها همچنان مهجور بمانند، در کارشان موفق شدهاند و فقط معدودی هستند که دارند در این عرصه قدم میزنند که ریشه اصلی آن تأکید خود مقام معظم رهبريست. مثلاً همين كه ما را به بيت المال ارجاع ميدهند. ما بالاخره یک چیزهایی از احکام شرعی میدانیم. قرار نیست هر کاری که انسان انجام میدهد، بازخورد مالی داشته باشد. خیلی کارها در جامعه انجام میشود، آن هم با هزینههایی چندین برابر تولید یک فیلم سینمایی دفاع مقدس و اصلاً کل بودجه سینما که ظاهراً بازخوردش اصلاً بازخورد مالی نیست و اگر از این منظر نگاه کنیم که کاملاً حیف و میل بیتالمال است، ولی بازخوردی در جامعه دارد که هزاران برابر آن بودجهها ارزشمند است.
به بزرگواران آشنا به فقه مراجعه كردم، گفتند اين تكليف شماست
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج