من در روستای عباس آباد از توابع تنکابن متولد شدم اما به خاطر اینکه در کرج درس میخواندم هر چند وقت یکبار به روستایمان سر می زدم.
8 سال قبل مردم محله ما تصمیم گرفتند مسجدمان را بازسازی کنند. در این مورد صحبتها و تصمیماتی گرفته شد. مسجد را خراب کردیم تا مجددا آن را از نو بسازیم. روستای ما محلی بود که مردم از نقاط مختلف کشور زیاد برای گذراندن اوقات فراغتشان به این اینجا سفر میکنند، از بین این مسافران، مسافری به عباس آباد سفر کرد که با دیگران فرق داشت. ایشان خواست تا در ساخت این مسجد به اهالی عباس آباد کمک کند. ما هنوز نامی از او نمیدانستیم.
مسجد حضرت ابوالفضل بعد از 2 سال ساخته شد. این مرد با هزینه شخصی خود از تهران، فرشها، پشتیها و کولرهایی زیبا برای مسجد آورد. بعد از آن هم هر چند وقت یک بار به روستای ما سر میزد و آنقدر با مردم ارتباط برقرار کرد که زمینی در عباس آباد خرید و هر چند وقت یکبار به ما سر می زد.
من هم که در کرج درس میخواندم هر از گاهی برای دیدن پدر و مادرم به این روستا میرفتم و هربار که وارد مسجد میشدم اگر ایشان در روستا بود امکان نداشت در مسجد و در صف اول او را نبینم.
مردم روستا به دنبال اسم و شغل او نبودند. همه او را به نام حاج حسن طهرانی میشناختند.
بقیه در ادامه مطلب.....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج